سیمای سوره جاثیه
این سوره در مکّه نازل شده و سی و هفت آیه دارد.
نام این سوره به مناسبت آیه 28 آن انتخاب گردیده و جاثیه به حالتِ کسی گویند که به زانو در آمده باشد.
در اولین آیه و آخرین آیه این سوره،خداوند با دو صفت عزیز و حکیم توصیف شده است.
اغلب مطالب این سوره درباره ی عظمت قرآن،دلایل توحید،پاسخ به مادّیون، سرگذشت بعضی از اقوام پیشین،هشدار به گمراهان،دعوت به عفو وگذشت و اشاراتی نسبت به صحنه های قیامت است.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
حم«1» تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ«2»
حا،میم.نزول کتاب از طرف خداوند عزّت مند حکیم است.
إِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ«3»
همانا در آسمان ها و زمین برای مؤمنان نشانه هایی است.
نکته ها:
* خداوند،حکیم است، «الْحَکِیمِ» کتابش نیز حکیم است، «یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ» پیامبرش نیز معلّم حکمت است. «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ»
* کتاب خدا و آفرینش او در پیش چشم همه است،لیکن از کتابش تنها متّقین بهره می گیرند «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ» و از آفرینش تنها مؤمنان به یاد خدا می افتند. «لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ»
پیام ها:
1- قرآن،از همین حروف الفبا که در اختیار همه است تألیف یافته و به تدریج نازل شده است. «حم ، تَنْزِیلُ الْکِتابِ»
2- فرستادن کتاب و قانون از بزرگ ترین نعمت های الهی است.لذا قبل از نعمت آسمان ها و زمین نام آن آمده است. «تَنْزِیلُ الْکِتابِ»
3- در شیوه ی تبلیغ باید اول جایگاه قرآن روشن شود،سپس از تذکّرات و دستورات آن پیروی شود. تَنْزِیلُ ... اَلْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
4- قرآن هم اصالت دارد، «مِنَ اللّهِ» هم مصونیّت. «الْعَزِیزِ»
5-نظام تشریع و تکوین از یک مبدأ هستند و با یکدیگر هماهنگ اند. تَنْزِیلُ الْکِتابِ ... إِنَّ فِی السَّماواتِ ...
6- مطالعه در طبیعت برای خداشناسی،مورد تشویق قرآن است. «إِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ»
7- نه فقط آیات قرآن،بلکه صفحاتِ کتاب طبیعت،برای مؤمنان آیه و نشانه است. «السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ»
وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّهٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ«4»
و در آفرینش شما و آنچه از جنبده ها که(در هستی)پراکنده نموده،برای اهل یقین، نشانه هایی(از قدرت الهی)است.
وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ«5»
و شب و روز که در پی یکدیگرند و آنچه از روزی که خداوند از آسمان فرو فرستاده و زمین را به واسطه ی آن بعد از پژمردگی اش سبز و زنده نموده است و گردش بادها،برای کسانی که تعقّل کنند نشانه هایی(از قدرت الهی است.
نکته ها:
* آیات 3 تا 5 که نشانه های آفرینش را مطرح می کند،در پایان هر کدام از آیات،یک دسته مورد خطاب قرار گرفته اند؛یک بار اهل ایمان،یک بار اهل یقین و بار دیگر اهل تعقّل، شاید بدان جهت که راه ایمان از راه عقل جدا نیست و هردو انسان را به یقین می رساند.
البتّه در آفرینش انسان و جنبندگان مسئله دقیق تر و گسترده تر است و دقّت و تأمل در آن سبب یقین می شود.
* تنظیم گردش زمین و پی در پی آمدن شب و روز یکی دیگر از نشانه های قدرت و حکمت الهی است،اگر این گردش نبود یا کند و یا تند بود زندگی فلج می شد،لذا زمانی اهمیّت این نعمت ها روشن تر می شود که از انسان گرفته شود.
* باد و باران و شب و روز،نقش مهمی در حیات موجودات زمینی دارند که در یک آیه در کنار هم مطرح شده اند.
* آفرینش یک مسئله است و اداره کردن و روزی دادن مسئله دیگر،روزی هر آفریده ای از ابتدای آفرینش تنظیم شده است.
* خداوند،کتاب را برای زنده شدن دل ها و باران را برای زنده شدن گِل ها نازل کرده است.
* مراد از اختلاف شب و روز یا پیدا شدن یکی خلف دیگری است و یا تفاوت ساعات شب و روز است که گاهی روز بلند و شب کوتاه و گاهی بر عکس است.
* در باد سه نعمت مهم وجود دارد:جا به جا کردن ابرها،تلقیح گیاهان و تصفیه ی هوا.
* در تمام قرآن،هرگاه سخن از آفرینش شب و روز است،نام شب مقدّم است. «اللَّیْلِ وَ النَّهارِ»
پیام ها:
1- همه هستی کتاب شناخت خداوند است.آسمان،انسان و جانوران،همه ما را به یک هدف می رساند. «وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّهٍ»
2- یکی از نعمت های الهی پراکنده بودن جنبنده هاست که در غیر این صورت زندگی انسان فلج می شد. «یَبُثُّ مِنْ دابَّهٍ»
3- آفرینش آسمان ها و زمین یک طرف،آفرینش تمام جنبنده ها یک طرف و آفرینش انسان نیز یک طرف. «خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ» (نام انسان قبل از سایر جنبده ها و به صورت جداگانه برده شده که نشانه اهمیّت است)
4- مطالعه در نظام هستی راه رسیدن به یقین است. «لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»
5-آسمان،منشأ رزق بشر است. «مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ»
6- زمین،مرگ و حیات دارد و همواره(با پائیز و بهار)تکرار می شود. «فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»
7- حرکت بادها،امری تصادفی نیست،بلکه بر اساس برنامه الهی است. «تَصْرِیفِ الرِّیاحِ»
8-کتاب هستی،پر است از آیات گوناگون،که درک آن نیاز به تفکّر و اندیشه دارد. «آیاتٌ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»
تِلْکَ آیاتُ اللّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللّهِ وَ آیاتِهِ یُؤْمِنُونَ«6»
این ها آیات الهی است که ما آنها را به حقّ بر تو تلاوت می کنیم،پس بعد از خدا و آیات او به چه سخنی ایمان می آورند.
پیام ها:
1- اسباب شناخت را در برابر مردم قرار دهیم تا حجّت بر آنان کامل شود. «تِلْکَ آیاتُ اللّهِ»
2- قرآن،با همین الفاظ بر پیامبر نازل شده است. «نَتْلُوها عَلَیْکَ»
3- کسی که بناست مردم را بسازد باید ابتدا خودش ساخته شود. «نَتْلُوها عَلَیْکَ»
4- آیات الهی بر اساس حقّ است،سخنِ سست،خرافه و مبالغه و خیال و...در آن راه ندارد. «بِالْحَقِّ»
5-اختیار انسان باعث می شود که با وجود راه الهی،راه دیگری برود. فَبِأَیِّ حَدِیثٍ ... یُؤْمِنُونَ
6- انحراف انسان بعد از آن همه آیات و تلاوت های بر حقّ قابل تعجب و توبیخ است. «فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللّهِ وَ آیاتِهِ یُؤْمِنُونَ»
7- آنان که آیات الهی را می شنوند ولی هدایت نمی شوند،مشکلی در درون دارند،نه آنکه آیات خداوند،باطل یا مبهم باشد. نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ ... فَبِأَیِّ حَدِیثٍ ... یُؤْمِنُونَ
وَیْلٌ لِکُلِّ أَفّاکٍ أَثِیمٍ«7»
وای بر هر کافر دروغ پرداز گناه پیشه.
یَسْمَعُ آیاتِ اللّهِ تُتْلی عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِیمٍ«8»
(کافر گناهکاری که)آیات خدا را که پیوسته بر او تلاوت می شود، می شنود ولی همچون کسی که آنها را نشنیده متکبّرانه(بر انحراف خود) اصرار می ورزد،پس او را به عذابی سخت بشارت ده.
وَ إِذا عَلِمَ مِنْ آیاتِنا شَیْئاً اتَّخَذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ«9»
و هرگاه از آیات ما چیزی فهمد آن را به مسخره می گیرد،آنانند که برایشان عذاب خفّت باری است.
نکته ها:
* «أَفّاکٍ» از«افک»به معنای کسی است که بسیار دروغ می گوید. «أَثِیمٍ» از«اثم»به کسی گفته می شود که بسیار گناهکار است.
* «وَیْلٌ» که نفرینی است به معنای«هلاک باد»،27 بار در قرآن آمده است.
این واژه در موارد مختلف و متعددی در قرآن بکار رفته است؛
هم در مورد خائنان فرهنگی بکار رفته است،آنان که با دست خود مطالبی می نویسند و به خداوند نسبت می دهند، «فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللّهِ»
هم در مورد ظالمان اقتصادی همچون کم فروشان، «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ»
هم در مورد منحرفان اعتقادی مثل کافران، «وَیْلٌ لِلْکافِرِینَ» و مشرکان. «وَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ»
و هم در مورد کسانی که اولیای الهی و حقایق را مسخره می کنند. «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ»
* کیفر الهی با جرم مناسب است،کیفر کسی که سخن پیامبر را می شنود ولی گویا نشنیده و با این عمل دل پیامبر را به درد می آورد عذاب الیم است و کیفر کسی که با مسخره توهین می کند،عذاب مهین است.
* واژه بشارت در مورد خبر خوش به کار می رود،امّا خداوند در این آیات،وعده ی عذاب را برای کافران،بشارت خوانده است.گویا بهترین خبر برای معاندان،خبر عذاب است.
پیام ها:
1- سخن حقّ را باید به گوش همه رساند حتّی گنهکاران. أَفّاکٍ أَثِیمٍ ... تُتْلی عَلَیْهِ
2- اول تبلیغ،بعد تهدید.قرآن به کسی«هلاک باد»می گوید که اول آیات خود را به گوش او رسانده است. یَسْمَعُ آیاتِ اللّهِ ... کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها ... بِعَذابٍ أَلِیمٍ
3- بدتر از بی اعتنایی به حقّ،اصرار بر آن و روحیّه استکبار است. «یُصِرُّ مُسْتَکْبِراً»
4- علامت تکبّر،بی اعتنایی به سخن حقّ است. «مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها»
5-ریشه ی عیب جویی و تمسخر در بسیاری از موارد،نداشتن اطلاعات جامع و کافی است. «وَ إِذا عَلِمَ مِنْ آیاتِنا شَیْئاً اتَّخَذَها هُزُواً» آری،اگر شناخت ها عمیق و گسترده شد،مسخره ها محو می شود.
6- چون در مسخره اهانت است،کیفر مسخره کنندگان نیز عذاب خوار کننده است. هُزُواً ... عَذابٌ مُهِینٌ
مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ وَ لا یُغْنِی عَنْهُمْ ما کَسَبُوا شَیْئاً وَ لا مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ«10»
جهنّم پیش روی آنان است و آنچه را به دست آورده اند و آنچه را از غیر خدا،اولیای خود گرفته اند،ذرّه ای آنان را بی نیاز نمی کند و برای آنان عذاب بزرگی است.
نکته ها:
* «وراء»هم به معنای پشت سر است و هم به معنای پیش رو.در این آیه«وراء»به معنای پیش رو است،چنانکه در سوره کهف آیه 79 می خوانیم: «وَ کانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَهٍ غَصْباً» خضر به موسی گفت:من کشتی را سوراخ کردم زیرا پیش روی آنان پادشاه ستمگری است که کشتی های سالم را به زور مصادره می کند و من کشتی را سوراخ کردم تا معیوب شده و مصادره نکنند.
در سوره مؤمنون آیه 100 نیز می خوانیم:همین که مرگ به سراغشان بیاید،گویند:
پروردگارا ما را برگردان تا عمل صالحی انجام دهیم.پاسخ می شنوند هرگز.سپس می فرماید: «مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ» این افراد بعد از مرگ برزخ را در پیش روی خود دارند تا زمان قیامت که مبعوث شوند.در اینجا نیز کلمه«وراء»به معنای پیش رو است.
* در این آیه و آیات قبل انواع عذاب ها مطرح شده است:
«بِعَذابٍ أَلِیمٍ» ، «عَذابٌ مُهِینٌ» و «عَذابٌ عَظِیمٌ»
پیام ها:
1- مشرکان در قیامت تنها و بی پناهند. «لا یُغْنِی عَنْهُمْ ما کَسَبُوا شَیْئاً»
2- تکیه گاه مستکبران یا داشته های آنان است یا دوستانشان که هیچ یک در قیامت کارائی ندارند. «لا یُغْنِی عَنْهُمْ ما کَسَبُوا شَیْئاً وَ لا مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ أَوْلِیاءَ»
3- قرآن،خواری و خفّت مسخره کنندگان و حرمت شکنان را در دنیا پیشگویی می کند. «اتَّخَذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ» (از اینکه عذاب مهین در
کنار جهنّم آمده ظاهراً مراد خفّت و خواری در دنیاست.)
4- اسباب و اموال دنیوی،در قیامت کارائی ندارد. «لا یُغْنِی عَنْهُمْ ما کَسَبُوا شَیْئاً»
5-توجّه به دوزخ می تواند بهترین عامل باز دارنده از تکبّر و اصرار بر گناه باشد.
أَثِیمٍ - بصیر... لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ
هذا هُدیً وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ«11»
این(قرآن)مایه ی هدایت است و کسانی که به آیات پروردگارشان کفر ورزیدند برایشان عذابی دردناک از هول و اضطراب است.
نکته ها:
* «رِجْزٍ» به معنای رجس و آلودگی است،یعنی کفّار به وسیله موادی آلوده و نفرت انگیز عذاب می شوند.
پیام ها:
1- قرآن،یکپارچه هدایت است:فرامین و نواهی آن،داستان ها و تشبیهات آن.
«هذا هُدیً»
2- عذاب الهی بعد از اتمام حجّت است. هذا هُدیً وَ الَّذِینَ کَفَرُوا ...
اَللّهُ الَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ«12»
خداوند کسی است که دریا را برای شما رام کرد تا به فرمان او کشتی ها در آن جریان پیدا کنند و تا از فضل او جستجو کنید و شاید شکرگزاری کنید.
پیام ها:
1- کارهای خداوند هدفدار،حکیمانه و در راستای بهره گیری انسان است. «سَخَّرَ لَکُمُ ، لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا - لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
2- منافع مادّی باید مقدّمه رابطه الهی باشد. لِتَجْرِیَ ... لِتَبْتَغُوا ... لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
3- تسخیر دریاها و تأثیر عوامل طبیعی تحت اراده خداست. «بِأَمْرِهِ»
4- تلاش برای معیشت زندگی و رفاه یک ارزش است. «لِتَبْتَغُوا»
5-گرچه فضل و رحمت از خداوند است،ولی انسان نیز باید برای بدست آوردن آن در تکاپو و تلاش باشد. «لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ»
6- انسان از خداوند طلبی ندارد هر چه هست لطف اوست. «مِنْ فَضْلِهِ»
7- توجّه به نعمت ها،روحیّه ی شکر را در انسان زنده می کند. سَخَّرَ لَکُمُ ... لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
8-اقیانوس ها برای انسان رام هستند،شاید انسان هم برای خدا رام شود. «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
9- انسان،آزاد و صاحب اختیار است. «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (کلمه ی«لعل»به معنای شاید،نشانه تردید خداوند نیست،بلکه نشانه اختیار انسان است که می تواند شاکر باشد و یا ناسپاس)
وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ«13»
و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است،همه از اوست که برای شما رام نمود، همانا در این تسخیر برای کسانی که فکر کنند،قطعاً نشانه هایی است.
پیام ها:
1- تمام هستی در راستای بهره گیری انسان است. سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ ...
2- با حاکم شدن بر هستی،مغرور نشویم که هرچه هست از اوست. «جَمِیعاً مِنْهُ»
3- هماهنگی اجزای هستی در جهت واحد،نشانه ی یکتایی آفریدگار است.
«جَمِیعاً مِنْهُ»
4- فکر کردن در نعمت های الهی نوعی تشکّر از اوست. تَشْکُرُونَ ... لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
5-خداوند انسان را به تفکّر دعوت و تشویق کرده است. «لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»
6- در تسخیر هستی برای انسان،نشانه های زیادی برای اهل فکر وجود دارد.
«لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (شاید رابطه تفکّر و تسخیر این باشد که در انسان قدرتی نهفته که می تواند تمام مظاهر طبیعت را به نفع خود تصرّف کند و این قدرت با اندیشه بکار می افتد.)
7- هم احساس را شکوفا کنید و هم اندیشه را رشد دهید. «تَشْکُرُونَ - یَتَفَکَّرُونَ»
قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا لِلَّذِینَ لا یَرْجُونَ أَیّامَ اللّهِ لِیَجْزِیَ قَوْماً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ«14»
(ای پیامبر!)به کسانی که ایمان آورده اند،بگو:از کسانی که به(روز رستاخیز که یکی از)ایّام اللّه(است)امید ندارند،درگذرند(و آنان را به خدا واگذارند)تا خداوند (در آن روز)هر قومی را به آنچه انجام می دادند جزا دهد.
نکته ها:
* مراد از ایّام اللّه روزهای تاریخی است که در آن تحوّلات بزرگی از قهر خداوند نسبت به ستمگران یا مهر الهی نسبت به مؤمنان صورت می گیرد.
* مسلمانان مکّه گرفتار دشمنی و آزار مشرکان مکّه بودند،به فکر مقابله به مثل افتادند امّا خداوند پیامبرش را فرمان داد که به مسلمانان بگوید عجله نکنید که هنوز شما قوی نیستید و آنان را به من واگذار کنید.
پیام ها:
1- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مأمور است تا شیوه برخورد با کفّار را به مؤمنان آموزش دهد.
قُلْ لِلَّذِینَ آمَنُوا ...
2- لازمه ی ایمان،گذشت و بزرگواری است. «لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا»
3- رسیدن به اهداف بلند دینی،نیاز به صبر و پرهیز از شتابزدگی دارد. «لِلَّذِینَ آمَنُوا یَغْفِرُوا»
4- ایمان به آنکه کفّار گرفتار کیفر الهی هستند،زمینه گذشت و صبر را در انسان شکوفا می کند. یَغْفِرُوا ... لِیَجْزِیَ قَوْماً ...
5-عقیده در عمل مؤثّر است،چون کفّار امیدی به قیامت ندارند به سراغ کسب کارهای بد می روند. لا یَرْجُونَ ... یَکْسِبُونَ
6- انسان گرفتار عمل خویش است. لِیَجْزِیَ ... بِما کانُوا یَکْسِبُونَ
7- کیفر برای کارهای زشتی است که انسان آگاهانه به سراغ آن می رود. «بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»
8-آنچه سبب قهر الهی است،استمرار واصرار بر انحراف و خلاف است. «کانُوا یَکْسِبُونَ»
مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها ثُمَّ إِلی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ«15»
هر کس کار شایسته ای انجام دهد،پس به سود خود اوست و هر کس عمل بدی مرتکب شود،پس به زیان خود اوست،سپس به سوی پروردگارتان بازگشت داده می شوید.
نکته ها:
* قرآن بارها با بیانات گوناگون به این اصل اشاره فرموده است که نتیجه عمل به خود انسان بر می گردد،چنانکه می فرماید:
«وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ» هر کس شکر کند،پس برای خویش شکر کرده و هر کس کفران ورزد به زیان خویش است.
«فَمَنِ اهْتَدی فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها» هر کس هدایت پذیرفت،به نفع خود اوست و هر کس گمراه شد،به ضرر خود اوست.
پیام ها:
1- نظام کیفر و پاداش الهی عادلانه و بر اساس عملکرد نیک و بد خود انسان است. مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... وَ مَنْ أَساءَ
2- خداوند،به کار خیر انسان نیازی ندارد. «عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ»
3- انسان ها در برابر قانون الهی مساوی هستند.(انسان،هر که باشد و عمل،هر چه باشد،مورد کیفر وپاداش قرار می گیرد.) مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها
4- خدا انسان را آزاد آفریده است. مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... مَنْ أَساءَ
5-دلیل معاد،عدل الهی است. مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... مَنْ أَساءَ ... إِلی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ
6- معاد،امیدی به صالحان و هشداری به خلافکاران است. «إِلی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ»
7- قیامت قهری است و به اختیار انسان نیست. «تُرْجَعُونَ»
8-پاداش و کیفر الهی،اقتضای ربوبیّت اوست. «إِلی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ»
وَ لَقَدْ آتَیْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّهَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَی الْعالَمِینَ«16»
و همانا ما به بنی اسرائیل کتاب(آسمانی تورات)و حکومت و نبوّت دادیم و از(خوردنی های)پاکیزه و دلپسند روزی کردیم و آنان را بر اهل زمانه برتری دادیم.
نکته ها:
* از آنجا که «رَزَقْناهُمْ» بعد از «آتَیْنا» آمده است می فهمیم که رزق دلپسند در کنار قانون و رهبر و حکومت الهی معنا دارد وگرنه درآمدهای خارج از قانون الهی گرچه زیاد باشد طیب نخواهد بود.
* بنی اسرائیل نتوانستند الطاف الهی را که در این آیه از آنها سخن رفته،برای خود حفظ کنند
و لذا عظمت و عزّت آنها به خاطر نافرمانی و خلافکاری به ذلّت و لعنت تبدیل شد. «لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلی لِسانِ داوُدَ»
پیام ها:
1- برتری جامعه،وابسته به فرهنگ و اقتصاد برگرفته از قانون الهی است. آتَیْنا ...
اَلْکِتابَ ... رَزَقْناهُمْ ... فَضَّلْناهُمْ
2- هر چه داریم از خداست،پس نباید مغرور شویم. آتَیْنا ... رَزَقْناهُمْ ... فَضَّلْناهُمْ
3- نعمت های معنوی در اولویّت قرار دارند.در این آیه کتاب،حکم و نبوّت قبل از رزق و روزی مطرح شده است. آتَیْنا ... رَزَقْناهُمْ
4- حکومت دینی سابقه طولانی دارد. «الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّهَ»
5-فرهنگی کامل است که قانونش الهی،رهبرش معصوم و قضاوت و حکومتش عادلانه باشد. «الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّهَ»
وَ آتَیْناهُمْ بَیِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ«17»
و به آنان دلایل روشنی نسبت به امر(دین)دادیم،پس اختلاف نکردند مگر پس از آنکه حقیقت برایشان حاصل شد(و این اختلاف)از روی حسادت و برتری جویی بود که میان آنان وجود داشت.همانا خداوند در قیامت درباره آنچه پیوسته اختلاف می کنند،میانشان داوری خواهد کرد.
نکته ها:
* با معجزات حضرت موسی،حقّانیّتش بر مردم روشن شد و با نشانه هایی از پیامبر اسلام که در تورات و انجیل به طور روشن آمده بود،حقّانیّت پیامبر برای مردم روشن شد. «آتَیْناهُمْ بَیِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ»
پیام ها:
1- خداوند حجّت را بر مردم تمام می کند. «وَ آتَیْناهُمْ بَیِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ»
2- بالاترین نوع کفران،اختلاف در حقّ است.با اینکه خدا به آنها برتری و غلبه بر دشمن داد، «آتَیْنا - رَزَقْناهُمْ - فَضَّلْناهُمْ» امّا به جای شکر اختلاف کردند. «فَمَا اخْتَلَفُوا»
3- توبیخ قرآن از گذشتگان،عبرتی است برای آیندگان. آتَیْناهُمْ بَیِّناتٍ ... اِخْتَلَفُوا ...
بَغْیاً بَیْنَهُمْ
4- علم به تنهایی نجات بخش نیست،چه بسیارند کسانی که می دانند ولی به خاطر حسادت اختلاف می کنند. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ»
5-اختلاف بعد از علم،بغی و ظلم است. «بَغْیاً»
6- روز قیامت روز حل اختلافات است. «یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ»
ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی شَرِیعَهٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ«18»
سپس تو را بر شریعتی از امر(دین)قرار دادیم،پس آن را پیروی کن و از خواسته های جاهلان پیروی نکن.
نکته ها:
* «شَرِیعَهٍ» راهی است برای وصول به آب،در کنار رودخانه های بزرگ که دسترسی مستقیم به آب ممکن نیست.از آنجا که احکام دین راهی است برای رسیدن به حیات واقعی،به آن نیز شریعت گفته شده است.
پیام ها:
1- تعیین شریعت که راه دینداری است،به دست خداست. «جَعَلْناکَ عَلی شَرِیعَهٍ»
2- کسی که مسئول هدایت و ارشاد دیگران است،باید نسبت به راه خود بصیرت وتسلّط کامل داشته باشد. «عَلی شَرِیعَهٍ» (یعنی پیامبر تسلّط بر راه وشریعت دارد.)
3- رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در ادامه ی رسالت حضرت موسی است.(در دو آیه قبل،سخن از نبوّت و حکمت و کتاب آسمانی بنی اسرائیل بود.) «ثُمَّ جَعَلْناکَ»
4- روح ادیان یکی است،گرچه در برنامه های عبادی تفاوت هایی هست.
(کلمه ی «شَرِیعَهٍ» به صورت نکره آمده که نشانه وجود راههای متعدّد است ولی کلمه ی «الْأَمْرِ» معرفه آمده یعنی تمام راهها به امری یگانه باز می گردد.) «شَرِیعَهٍ مِنَ الْأَمْرِ»
5-پیدایش تحریف و اختلاف،زمینه ی آمدن پیامبر جدید است.(آیه ی قبل سخن از اختلافات بنی اسرائیل بود،در این آیه سخن از بعثت پیامبر اسلام) اِخْتَلَفُوا ... ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی شَرِیعَهٍ
6- پیامبر نیز باید همچون سایر مردم از شریعت پیروی کند. «عَلی شَرِیعَهٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها»
7- راه،اگر راه خدا نباشد،راه هوس های خود یا دیگران است. شَرِیعَهٍ ... فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ ...
8-رهبر باید با صلابت باشد و تحت فشار عناصر ناآگاه و پیشنهادات جاهلانه قرار نگیرد. «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ»
9- هوس های مردم به قدری جلوه دارد که پیامبر را نیز در معرض خطر قرار می دهد. «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ»
10- علم و جهل در تمایلات انسان اثر دارد. «أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ»
11- علم و دانش،انسان را به پیروی از شریعت الهی سوق می دهد.چنانکه پیروی از غرائز و هوی و هوس نشانه جهالت و نادانی است. شَرِیعَهٍ ... فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ ... اَلَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ
إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللّهِ شَیْئاً وَ إِنَّ الظّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ اللّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ«19»
آنان هرگز در برابر خداوند از تو دفاع نخواهند کرد و البتّه ستمگران یاور یکدیگرند و خداوند یار افراد با تقواست.
هذا بَصائِرُ لِلنّاسِ وَ هُدیً وَ رَحْمَهٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ«20»
این(کتاب)برای مردم،وسیله ی بصیرت و هدایت و برای اهل یقین،مایه ی رحمت است.
نکته ها:
* خداوند بصیر است. «کانَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیراً» رسول خدا نیز بصیر است. «أَدْعُوا إِلَی اللّهِ عَلی بَصِیرَهٍ» قرآن نیز کتاب بصیرت است. «هذا بَصائِرُ»
شاید معنای آیه با توجّه به آیه ی قبل چنین باشد:ای پیامبر! پیرو شریعتی باش که از طرف خداست و از هوسهای جاهلان پیروی نکن.زیرا در برابر شریعت و قانون و وحی الهی،جاهلان طرح و برنامه ای که بتواند تو را از قانون و راه خدا بی نیاز کند ندارند.
پیام ها:
1- پیروی از مردم ناآگاه هیچ خطری را به هنگام قهر خداوند دور نخواهد کرد.
(انگیزه ی پیروی از خواسته های مردم،چشم داشتن به حمایت آنان در مشکلات است که قرآن این خیال را از ریشه می خشکاند.) «إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللّهِ شَیْئاً»
2- سنخیّت افراد نسبت به یکدیگر،وسیله ی جذب آنان به یکدیگر است.
«الظّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ»
3- پیروی از هوسهای جاهلان به منزله ی پذیرش ولایت آنان و در مدار ظالمان
قرار گرفتن است. لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ ... وَ إِنَّ الظّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ
4- از هوس های مردم دوری کن و نگران تنهایی نباش. «وَ اللّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ»
5-تقوا سبب دریافت امدادها و حمایت های الهی است. «وَ اللّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ»
6- از نشانه های تقوا دوری از هوس های مردم است. «وَ اللّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ»
7- اهل تقوا،از ظلم و ظلم پذیری دورند. «وَ إِنَّ الظّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ اللّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ»
8-دینداری باید بر اساس بصیرت باشد. «هذا بَصائِرُ»
9- قرآن در تمام زمینه های فکری،اخلاقی،سیاسی،اجتماعی،اقتصادی، خانوادگی و...وسیله بصیرت است.( «بَصائِرُ» به صورت جمع آمده است)
10- بسیاری از مطالب را فقط از راه وحی می توان شناخت و عقل و تجربه به آن راه ندارد. «هذا بَصائِرُ»
11- بصیرت آفرینی قرآن برای همه ی مردم است. «بَصائِرُ لِلنّاسِ» گرچه بهره گیری از آن بصیرت فقط برای اهل یقین است. «هُدیً وَ رَحْمَهٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»
12- قرآن یک کتاب جامع است.(هم راه حقّ را نشان می دهد، «بَصائِرُ» هم انسان را به سوی آن می برد، «هُدیً» و هم انسان را با آن کامیاب می کند. «رَحْمَهٌ»)
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما یَحْکُمُونَ«21»
آیا کسانی که مرتکب کارهای بد شدند گمان کردند که ما آنان را همچون کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند قرار خواهیم داد و حیات و مرگشان یکسان است؟ چه بد داوری می کنند.
نکته ها:
* «اجتراح»از«جرح»به معنای آسیبی است که بر بدن وارد می شود.ازآنجا که گناه روح انسان را جریحه دار می کند،درباره ی کسانی که خلافکارند، «اجْتَرَحُوا» بکار رفته است.
* در قرآن،استفاده از روش مقایسه زیاد به چشم می خورد از جمله:
آیا مؤمن با فاسق یکسان است. «أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً»
آیا عالم با جاهل یکسان است. «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ»
آیا کسانی که قبل از فتح مکّه و در زمان غربت برای اسلام خرج کردند با کسانی که بعد از فتح مکّه کمک مالی کردند یکسانند. لا یَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ ...
در این آیه نیز می خوانیم:آیا خلافکاران با مؤمنان نیکوکار یکسانند. اَلَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ ... کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ
مؤمن و کافر
* در مقایسه ی میان مؤمن و کافر می بینیم که مؤمن با یاد خدا آرام،به داده خدا راضی،به آینده امیدوار،راهش روشن و مرگ را کوچ کردن به منزلی بزرگتر می داند ولی کافر هر روز به گرد طاغوتی می چرخد و هر لحظه محکوم هوس های خود یا دیگران است،آینده را تاریک و مرگ را فنا می داند.
لذا قرآن برای روشنگری هر چه بیشتر روش مقایسه را مطرح می کند،تا تمام وجدان ها در هر سطحی مسئله را درک کنند:
مؤمنان ایمانشان زیاد می شود، «زادَتْهُمْ إِیماناً»ولی کفّار کفرشان بیشتر می شود.
«ازْدادُوا کُفْراً»
سرپرست مؤمن خداست، «اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا» ولی سرپرست دیگران طاغوت ها هستند. «أَوْلِیاؤُهُمُ الطّاغُوتُ»
خداوند بر دل مؤمن آرامش نازل می کند، «أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ» ولی بر دل کفّار ترس و وحشت می افکند. «سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ»
افراد با ایمان پیرو حقّ هستند، «الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ» ولی کفّار پیرو باطلند. «الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ
آینده مؤمن محبوبیّت است، «سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» ولی آینده کافر حقارت و ذلّت است. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ»
اهل ایمان به هنگام جان دادن سلام فرشتگان را دریافت می کنند، «تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ»ولی ستمگران با قهر فرشتگان روبرو می شوند. «تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَهُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ»
جهاد اهل ایمان در راه خداست، «یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ» ولی جنگ و ستیز کفّار در راه طاغوت است. «یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطّاغُوتِ»
پاداش اهل ایمان محفوظ است، «لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاًولی تلاش دیگران محو می شود. «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ
مؤمن امکانات و دارایی خود را از خدا می داند، «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی» ولی کافر هرچه دارد از علم و هنر و تلاش خود می پندارد. «إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدِی»
کارهای مؤمن پایدار است، «فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ» ولی کارهای کفّار از بین می رود. «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ»
مؤمن از هیچ کس نمی ترسد، «لا یَخْشَوْنَ أَحَداً»ولی دیگران ترس دارند. «یَخْشَوْنَ النّاسَ کَخَشْیَهِ اللّهِ
بر اهل ایمان فرشته نازل می شود، «تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ»ولی بر دیگران شیاطین.
«تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ»
اهل ایمان امیدوارند، «یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ» ولی کفّار مأیوسند. «إِذا هُمْ یَقْنَطُونَ»
و در یک کلام راه حقّ،راه برترین است، «کَلِمَهُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیا» و راه کفر پست ترین است.
«کَلِمَهَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلی»
آیا با این همه تابلوهای شفاف قرآنی،جایی برای شک و تردید باقی می ماند؟
آری،در دین هیچ شکیّ نیست، «لا رَیْبَ فِیهِ» امّا آنان در خود وسوسه ایجاد می کنند.
«فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ»
پیام ها:
1- خداوند عادل است و در نزد او بد کار و نیکوکار یکسان نیستند. أَمْ حَسِبَ ...
2- ریشه ی بسیاری از انحرافات،پندارهای موهوم است. أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ ...
3- گناه،خطر است ولی بیشترین خطر برای کسانی است که به سراغ گناه می روند. «اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ» (در کلمه«اجتراح»طلب و خواستن نهفته است)
4- خلافکاران نیز در فطرت خویش مایلند که هم ردیف نیکوکاران باشند. أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ ...
5-هم ایمان و عمل صالح و هم گناه در زندگی و مرگ انسان ها نقش دارند.
«سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ»
6- داوری بر اساس خیال و پندار محکوم است. أَمْ حَسِبَ ... ساءَ ما یَحْکُمُونَ
وَ خَلَقَ اللّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ«22»
و خداوند آسمان ها و زمین را به حقّ آفرید تا هر کس به موجب آنچه کسب نموده است پاداش داده شود و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
نکته ها:
* این آیه به منزله ی دلیل آیه قبل است؛در آیه قبل خواندیم که خلافکاران گمان می کنند که ما آنان را مثل مؤمنان قرار می دهیم.این آیه آن را خیال باطلی دانسته و می فرماید:مگر نمی دانند آسمان ها و زمین بر اساس حقّ آفریده شده و در یک نظام حقّ،خوبان و بدان یکسان نیستند.
آری،لازمه ی حقّ بودن خلقت،عدالت در مجازات است.
* حقّ به چیزی گویند که بر اساس حکمت و منطق باشد.خلقت بر اساس حقّ،یعنی آفرینش بر اساس برنامه و هدف.
* دلیل معاد حکمت و عدل الهی است که در این آیه به هر دو اشاره شده است.
امّا حکمت:اگر انسان با مرگ به نیستی رود،آفرینش بیهوده خواهد بود در حالی که آفرینش بر اساس حقّ و حکیمانه و هدفدار است،کدام کوزه گر حاضر است کوزه هایش را پس از ساختن بیهوده بشکند و مگر می شود آفرینش با مرگ محو شود؟
امّا عدالت:کیفر هر کس بدون آنکه به او ظلم شود داده می شود.آری،اگر کیفر داده نشود و یا بیش از حد داده شود،ظلم است.
پیام ها:
1- نظام هستی بر اساس حقّ بنا شده است،بنابراین با انسان هم بر طبق حقّ رفتار می شود. خَلَقَ ... بِالْحَقِّ ... لِتُجْزی
2- برپایی قیامت و کیفر و پاداش عادلانه،لازمه ی آفرینش است.(حرف«واو» در «وَ لِتُجْزی» نشانه آن است که آفرینش،اهدافی را دنبال می کند که یکی از آنها کیفر و پاداش است.)
3- نظام دنیا و آخرت،بر اساس حقّ و عدل است. خَلَقَ ... بِالْحَقِّ ... وَ لِتُجْزی ... وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ
4- مبنای جزا،عمل است،نه أمل و آرزو. لِتُجْزی ... بِما کَسَبَتْ
أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَهً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ«23»
پس آیا دیدی کسی را که هوای خویش را معبود خود قرار داده و خداوند او را با وجود آگاهیش به بیراهه گذاشت و بر گوش و قلبش مهر زد و بر چشمش پرده ای نهاد.پس بعد از خدا کیست که او را هدایت کند،پس آیا پند نمی گیرید؟
نکته ها:
* قرآن درباره ی دو گروه تعبیر «خَتَمَ اللّهُ» آورده است:یکی کفّار که می فرماید: «خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ»و دیگری هواپرستان که می فرماید: «خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ»
* مراد از هوی پرستی نادیده گرفتن وظیفه و پیروی از غریزه است.
* هوی پرستی ابزار شناخت را از کار می اندازد،نه چشم حقیقت را می بیند و نه گوش حقّ را می شنود و نه دل درک صحیح دارد.
* یکی از عوامل هوی پرستی،گرایش به مادّیات است.چنانکه در جای دیگر می خوانیم:
«أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ»
* هوا پرستی اساس محنت هاست:«الهوی اس المحن»هوسها مرکب فتنه هاست.
«انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبعسرچشمه ی فتنه ها،پیروی از هوس هاست.
* هوی پرستی مانع عدالت است. «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوی أَنْ تَعْدِلُوا»
سبب انحراف از راه خداست. «وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ»
سبب سقوط انسان است. «وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدی»
و در این آیه می خوانیم که هوی پرستی سبب مهر خوردن بر گوش و دل است. «اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ... وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ»
پیام ها:
1- هوی پرستی نوعی شرک و هوی پرست سزاوار توبیخ است. «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»
2- با اینکه هوس ها در درون است ولی بازتاب هوا پرستی در اعمال انسان هویداست. «أَ فَرَأَیْتَ»
3- انسان ذاتاً موجودی پرستش گر است امّا در انتخاب معبود منحرف می شود و به جای خدا به سراغ هوس ها می رود. «اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»
4- کیفر کسی که خدا را رها کرده و به دنبال تمایلات نفسانی خود باشد آن است که خداوند او را گمراه نماید. «أَضَلَّهُ اللّهُ»
5-اگر هوی پرستی حاکم شد،علم از کارآیی می افتد.هوا پرستی حتّی دانشمندان را منحرف می کند. «وَ أَضَلَّهُ اللّهُ عَلی عِلْمٍ»
6- گمراهی و کوردلی،کیفر الهی برای هوی پرستان است. اِتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ... أَضَلَّهُ اللّهُ ... خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ
7- هوی پرستی،سبب مسدود شدن درهای هدایت به روی انسان است. مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ... فَمَنْ یَهْدِیهِ
8-جز هدایت الهی،هر راهی به ضلالت می انجامد. «فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللّهِ»
وَ قالُوا ما هِیَ إِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاّ یَظُنُّونَ«24»
و گفتند:جز همین زندگی دنیایی،زندگی دیگری نیست،می میریم و زنده می شویم(یک گروه می رویم و یک گروه می آییم)و ما را چیزی جز طبیعت و روزگار نابود نمی کند،در حالی که هیچ گونه علمی بر این ادّعا ندارند.
آنان جز گروهی خیالباف نیستند.
نکته ها:
* «دهر»به معنای گذر زمان دنیا است،گویا مادّیون معتقدند که گذر عمر،مایه ی مرگ و هلاکت انسان است
پیام ها:
1- هوی پرستی،چنان چشم و دل انسان را کور می کند که قیامت را منکر می شود و زندگی را در حیات کوتاه دنیا محصور می داند. اِتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ... حَیاتُنَا الدُّنْیا
2- منکران معاد برای انکار خود،منطق و علم ندارند. «ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ»
3- در عقاید،پندار و گمان بی ارزش است،عقاید باید بر اساس علم باشد. «إِنْ هُمْ إِلاّ یَظُنُّونَ»
وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ ما کانَ حُجَّتَهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ«25»
و هرگاه آیات روشن ما(درباره معاد)بر آنان تلاوت گردد،دلیل و حجّتی ندارند، مگر آنکه گویند:اگر راست می گویید پدران ما را(زنده کنید و)بیاورید.
قُلِ اللّهُ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یَجْمَعُکُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ لا رَیْبَ فِیهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ«26»
بگو:خداست که شما را زنده می کند و سپس می میراند و آنگاه برای روز قیامتی که شکی در آن نیست همه را جمع می نماید ولی اکثر مردم نمی دانند.
نکته ها:
* نظام آفرینش برنامه و قانونی دارد که خداوند حکیم آن را بر هستی حاکم ساخته و نفی آن نشانه ی جهل و نادانی است.
پیام ها:
1- آیات قرآن،روشن و روشنگر است. «آیاتُنا بَیِّناتٍ»
2- کافران،به جای اندیشه در آیات خدا،آبا و اجداد خود را طلب می کنند. تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا ... اِئْتُوا بِآبائِنا
3- هرگاه سخن منکران را نقل کردید،پاسخ آن را هم بیان کنید. وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ ... قُلِ اللّهُ یُحْیِیکُمْ
4- نشانه های قدرت و حکمت و عدالت خداوند،به قدری روشن و بیّن است که دلیلی برای شک در قیامت باقی نمی گذارد. «لا رَیْبَ فِیهِ»
5-حیات نخستین آدمیان،نشان امکان قیامت است. یُحْیِیکُمْ ... ثُمَّ یُمِیتُکُمْ
6- تقاضای زنده کردن نیاکان در دنیا بر اساس جهل و ناآگاهی است. «أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ»
7- تردید در معاد،برخاسته از جهل انسان است. «أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ»
وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَوْمَ تَقُومُ السّاعَهُ یَوْمَئِذٍ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ«27»
حکومت و فرمانروایی آسمان ها و زمین مخصوص خداست و روزی که رستاخیز بر پا شود،آن روز یاوه سرایان زیانکارند.
پیام ها:
1- زنده کردن و میراندن برای خداوند آسان است،زیرا هستی به دست اوست.
یُحْیِیکُمْ ... یُمِیتُکُمْ ... لِلّهِ مُلْکُ السَّماواتِ ...
2- زیان های دنیوی ناچیز است،خسارت روز قیامت مهم است. «یَوْمَ تَقُومُ السّاعَهُ یَوْمَئِذٍ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ»
3- آنان که قیامت را باطل می شمرند،در قیامت زیانکارند. «یَوْمَئِذٍ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ»
وَ تَری کُلَّ أُمَّهٍ جاثِیَهً کُلُّ أُمَّهٍ تُدْعی إِلی کِتابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ«28»
(در روز رستاخیز)هر امّتی را به زانو در آمده می بینی،در حالی که هر امتی به سوی کتابش (برای دادرسی)فراخوانده شده است.امروز آنچه را عمل می کردید دریافت خواهید کرد.
نکته ها:
* «جاثِیَهً» به معنای نشستن روی زانو،به هنگام ترس و وحشت یا فروتنی و تسلیم است.
* قرآن برای انسان در قیامت سه نوع کتاب معرّفی کرده است:
الف)برای هر فرد کتابی است که کارهای شخصی او در آن ثبت است. «وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً»ما عمل هر انسانی را به گردنش می آویزیم و روز قیامت آن را به صورت کتابی در برابرش می گشاییم و به او خطاب می شود کتاب خود را بخوان. «اقْرَأْ کِتابَکَ»
ب)برای هر امّتی نیز کتابی است که امور اجتماعی در آن ثبت است،چنانکه در این آیه می فرماید: «کُلُّ أُمَّهٍ تُدْعی إِلی کِتابِهَا»
ج)تمام امّت ها نیز یک کتاب دارند که همه چیز و همه کس در آن ثبت است. «وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمّا فِیهِ
پیام ها:
1- هول و هراس قیامت همه را زمین گیر می کند. «کُلَّ أُمَّهٍ جاثِیَهً»
2- معاد جسمانی است. «جاثِیَهً»
3- نظام هستی حساب و کتاب و ثبت و ضبط دارد و کار قیامت بر اساس پرونده
و گواه است. «تُدْعی إِلی کِتابِهَا»
4- جزای هر شخصی در قیامت،بر اساس عملکرد او در دنیاست. «الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ إِنّا کُنّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ«29»
این است کتاب ما که به حقّ درباره شما سخن می گوید،همانا ما آنچه را انجام می دادید نسخه برداری و ثبت می کردیم.
نکته ها:
* رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:هنگامی که انسان در قلب خود خدا را یاد کند،خداوند آن را در کتابی ثبت می کند و به فرشتگان یادآوری می کند.آنان می گویند:ما خبر نداریم.خداوند می فرماید:من یاد قلبی او را هم ثبت می کنم.
در دعای کمیل نیز می خوانیم:«و الشاهد لما خفی عنهم»پروردگارا! تو بر آنچه از فرشتگان مخفی است آگاهی.
پیام ها:
1- در قیامت چیزی پشت پرده نیست،همه چیز حاضر است. «هذا»
2- در قیامت همه چیز مکتوب است.«کتاب»
3- پرونده اعمال انسان،دقیق و مطابق با واقع و بی نیاز از شرح و تفسیر است.
«یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ»
4- دلیل دقّت و حقّانیّت کتابِ اعمال انسان آن است که خداوند خود ثبت کرده است. «إِنّا کُنّا نَسْتَنْسِخُ»
5-ایمان به ثبت دقیق اعمال می تواند بهترین بازدارنده انسان از خلافکاری باشد. «کُنّا نَسْتَنْسِخُ»
6- عمل انسان،همان گونه که واقع شده ثبت می شود،نه بر اساس قرائن و شواهد و آثار. «عَمّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ«30»
پس کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند،پروردگارشان آنان را در رحمت خویش داخل می کند،این است آن رستگاری آشکار.
وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا أَ فَلَمْ تَکُنْ آیاتِی تُتْلی عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَ کُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِینَ«31»
و امّا کسانی که کفر ورزیدند(به آنان گفته می شود)مگر آیات من بر شما خوانده نشد،پس استکبار ورزیدید و گروهی مجرم بودید.
نکته ها:
* «فوز»به معنای پیروزی و دست یابی به خیر همراه با سلامت و رسیدن به آرزو است.
کلمه ی«فوز»در قرآن،همراه با کلمات«مبین»،«عظیم»و«کبیر»آمده است.
* در این آیه به جای«یدخلون فی الجنه»فرمود: «فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ» یعنی اهل ایمان و عمل در مدار لطف و رحمت خاص الهی هستند.
* در کنار ایمان،عمل صالح مطرح است ولی در کنار کفر،کار خیری نیست.
* در زبان عربی،کلماتِ جمع اگر با الف و لام بیاید،به معنای تمام افراد است.مانند کلمه «مساجد»که به معنای مسجدها می باشد،ولی کلمه ی«المساجد»به معنای تمام مسجدها است.معمولاً در قرآن در کنار ایمان،سخن از عمل صالح است،آن هم در قالب «الصالحات»یعنی تمام کارهای مؤمن باید نیک باشد.
پیام ها:
1- رستگار کسی است که همراه ایمان،عمل صالح داشته باشد و عمل صالح او گسترده و جامع باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»
2- دریافت رحمت الهی بدون ایمان وعمل صالح ممکن نیست. فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا ... فِی رَحْمَتِهِ
3- کیفر و پاداش از شئون ربوبیّت است. «فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ»
4- بهشت و نعمت های آن جلوه ای از رحمت الهی است. «فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ»
5-رستگار کسی است که خوش عاقبت باشد. «ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ»
6- انسان به طور طبیعی خواهان رستگاری است،این قرآن است که رستگاری حقیقی انسان را نشان می دهد. «ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ»
7- ریشه کفر تکبّر است. کَفَرُوا ... فَاسْتَکْبَرْتُمْ
8-استکبار فوری نشانه لجاجت است. «تُتْلی عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ»
9- ریشه ی جرم و گناه،کفر و تکبّر است. کَفَرُوا ... فَاسْتَکْبَرْتُمْ ... مُجْرِمِینَ
وَ إِذا قِیلَ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ السّاعَهُ لا رَیْبَ فِیها قُلْتُمْ ما نَدْرِی مَا السّاعَهُ إِنْ نَظُنُّ إِلاّ ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ«32»
و هرگاه گفته شد که وعده الهی حقّ است و در قیامتی که(در پیش است) شکی نیست،گفتید:ما نمی دانیم قیامت چیست،ما آن را جز گمانی نمی پنداریم و ما به سراغ باور کردن آن نیستیم.
وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ«33»
و بدی های اعمالشان برایشان روشن شد و آنچه را به مسخره می گرفتند، فراگیرشان شد.
وَ قِیلَ الْیَوْمَ نَنْساکُمْ کَما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا وَ مَأْواکُمُ النّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ ناصِرِینَ«34»
و به آنان گفته شود:امروز ما شما را به فراموشی می سپاریم،همان گونه که شما دیدار امروزتان را به فراموشی سپردید،جایگاه شما آتش است و برای شما هیچ یاوری نیست.
نکته ها:
* نشانه ی کافر،تشکیک و نشانه ی مؤمن،سؤال،پیگیری و به یقین رسیدن است.
* گاهی یک خلاف کوچک،زیان های بسیاری دارد.مثلاً شخصی با خاموش کردن چراغ یک سالن،در ظاهر یک عمل خلاف انجام می دهد،ولی این عمل،سیّئاتی را به دنبال دارد،افرادی در اثر تاریکی دچار ترس و وحشت می شوند،افرادی کفش و لباس خویش را گم می کنند،گروهی دیگران را پایمال می کنند،افرادی به ستون ها می خورند.چه بسا در تاریکی سرقت ها و منکرات دیگری انجام گیرد،تمام این امور،آثار و عوارضِ سوء یک عمل است،لذا در قیامت به حساب همه عوارض گناه رسیدگی می شود.
* مراد از فراموش کردن خداوند آن است که در قیامت با افراد غافل از قیامت،همچون افراد فراموش شده برخورد می شود و خداوند آنان را به حال خود وامی گذارد وگرنه خداوند هرگز هیچ کس و هیچ چیز را فراموش نمی کند. «وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا»
پیام ها:
1- قیامت،روزِ بُروز و ظهورِ امور پنهان است. «وَ بَدا لَهُمْ»
2- در قیامت علاوه بر اعمال،عوارض و آثار و مفاسدی که بر اعمال بار است دامنگیر انسان می شود. «سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا»
3- کیفر الهی،متناسب با رفتار آدمی است.همان چیزی که مسخره می کردند دامنشان را می گیرد. «حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ»
4- استهزا،شیوه ی مستکبران است. فَاسْتَکْبَرْتُمْ ... کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ
5-هر کس معاد را فراموش کند،در قیامت فراموش می شود. «نَنْساکُمْ کَما نَسِیتُمْ»
6- ایمان به معاد کافی نیست،یاد معاد لازم است. «نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ»
ذلِکُمْ بِأَنَّکُمُ اتَّخَذْتُمْ آیاتِ اللّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْکُمُ الْحَیاهُ الدُّنْیا فَالْیَوْمَ لا یُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ«35»
این به خاطر آن است که شما آیات خدا را مسخره گرفتید و زندگی دنیا مغرورتان کرد.پس امروز نه از آتش دوزخ خارج می شوند و نه از آنان خواسته می شود که رضایت خدا را بخواهند.
نکته ها:
* «استعتاب»به معنای درخواست چیزی است که رنج و غم را برطرف کند،نظیر عذرخواهی.
* در این چند آیه ای که گذشت جلوه ای از دادگاه قیامت ترسیم شده است:
1.همه در قیامت جمع می شوند. «یَجْمَعُکُمْ»
2.باطل گرایان در آن روز خسارت خود را می بینند. «یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ»
3.هر امّتی به سوی کتابش خوانده می شود. «کُلُّ أُمَّهٍ تُدْعی إِلی کِتابِهَا»
4.کتاب،گواه بر رفتار است. «هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ»
5.مردم دو دسته شده،گروهی در رحمت و گروهی اهل دوزخند.
6.به دوزخیان دلایل کیفر تفهیم می شود. فَاسْتَکْبَرْتُمْ ... اِجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ
7.کیفر متناسب با جرم است. «نَنْساکُمْ کَما نَسِیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا»
8.عوارض و آثار سوء گناهان دامنگیر می شود و راه خروج و عذرخواهی بسته است.
* مهم ترین عامل بدبختی،مغرور شدن به دنیا و تمسخر و تشکیک است.
پیام ها:
1- دلیل کیفر را به مجرم بگویید. ذلِکُمْ بِأَنَّکُمُ ...
2- به زندگی دنیا،دلشاد و مغرور و سرمست شدن،انسان را به استهزای حقایق می کشاند. «اتَّخَذْتُمْ آیاتِ اللّهِ هُزُواً»
3- از دنیا انتقاد نشده،بلکه از مغرور شدن به آن انتقاد شده است. «غَرَّتْکُمُ الْحَیاهُ الدُّنْیا»
4- برای کسانی که مکتب آسمانی را تحقیر و استهزا کنند نه راه نجات است و نه راه عذرخواهی و عذرپذیری. لا یُخْرَجُونَ ... لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ
فَلِلّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِینَ«36»
پس سپاس و ستایش مخصوص خداوند است،پروردگار آسمان ها و پروردگار زمین، پروردگار جهانیان.
وَ لَهُ الْکِبْرِیاءُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ«37»
و بزرگی در آسمان ها و زمین مخصوص اوست و اوست خدای عزیز و حکیم.
نکته ها:
* در آغاز سوره که سخن از نزول قرآن و نعمت ها بود،خداوند،عزیز و حکیم معرّفی شده بود، «تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» و در پایان نیز که سخن از کیفر مسخره کنندگان است،تعبیر عزیز و حکیم آمده است.شاید اشاره به این باشد که نعمت ها،کیفرها،مهرها و قهرها همه برخاسته از قدرت و حکمت الهی است.
پیام ها:
1- تنها خداوند،شایسته ی بزرگی و حمد و ستایش است. «فَلِلّهِ الْحَمْدُ»
2- پروردگار آسمان ها و زمین و همه هستی،همان خدای یکتاست. فَلِلّهِ الْحَمْدُ رَبِّ ... رَبِّ ... رَبِّ
3- آسمان ها و زمین و همه چیز تحت تربیت الهی و رو به رشد است. رَبِّ السَّماواتِ ...
4- عزّت و قدرت خداوند همراه با حکمت و کاردانی اوست. «الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»
«والحمدللّه ربّ العالمین»