به نام خداوند بخشنده مهربان
(اي رسول ما غم مدارکه) البته ما تو را به فتح آشکاري فيروز ميگردانيم (که نه بس شهر مکّه بلکه شهر دلهاي اهل عالم را فتح کني) ( 1 )
تا خدا از گناه گذشته و آينده تو در گذرد (مفسرين در اين آيه گويند: مراد از گناه پيغمبر گناه او بود به عقيده مشرکان که دعوت او را به توحيد خدا بزرگترين گناه او ميشمردند و مقصود از گناه گذشته و آينده دعوت قبل از هجرت و بعد از هجرت بود) و نعمت خود را بر تو به حد کمال رساند و تو را به راه مستقيم (شرع اسلام به وحي خود) هدايت کند. ( 2 )
و خدا تو را به نصرتي با عزت و کرامت ياري کند. ( 3 )
اوست خدايي که سکينت و وقار بر دلهاي مؤمنان آورد تا بر يقين و ايمانشان بيفزايد، و سپاه قواي آسمانها و زمين همه لشکر خداست و خدا دانا و به حکمت نظام آفرينش آگاه است(4)
اين (فتح يا فزودن ايمان) براي آن است که خدا ميخواهد مردان و زنان مؤمن را تا ابد در بهشتهايي که زير درختانش نهرها جاري است داخل گرداند و گناهانشان را تمام ببخشد و اين به حقيقت نزد خدا فيروزي بزرگ است. ( 5 )
و نيز خدا خواهد تا همه منافقان و مشرکان را از مرد و زن عذاب کند که آنها به خدا بد گمان بودند (و وعده فتح خدا را دروغ پنداشتند) در صورتي که (وعده خدا صدق است و) روزگار بد و هلاکت ابد بر خود آنهاست و خدا بر آنان خشم و لعن کرد و جهنم را که بسيار بد منزلگاهي است بر ايشان مهيّا ساخت. ( 6 )
و سپاه قواي آسمانها و زمين لشکر خداست و خدا بسيار مقتدر و به تدبير نظام عالم داناست. ( 7 )
ما شخص تو را به عالم فرستاديم که شاهد (نيک و بد امت) باشي و (خلق را به لطف و رحمت حق) بشارت دهي و (از قهر و عذاب او) بترساني. ( 8 )
تا شما (صالحان امت) به خدا و رسول او ايمان آورده و (دين) او را ياري کنيد و به تعظيم جلالش صبح و شام تسبيح او گوييد. ( 9 )
همانا مؤمناني که (در حديبيّه) با تو بيعت ميکنند به حقيقت با خدا بيعت ميکنند (چون تو خليفه خدايي و همانا دست تو) دست خداست بالاي دست آنها، پس از آن هر که نقض بيعت کند بر زيان و هلاک خويش به حقيقت اقدام کرده و هر که به عهدي که با خدا بسته است وفا کند به زودي خدا به او پاداش بزرگ عطا خواهد کرد. ( 10 )
اعراب باديه که (از حضور در جنگها و در سفر فتح مکّه تخلّف ميورزند و) باز نهاده ميشوند خواهند گفت که ما را (محافظت) اهل بيت و اموالمان (از آمدن در رکابت) بازداشت، اينک از خدا بر گناه ما آمرزش طلب. (اين مردم منافق) چيزي که هيچ به دل عقيده ندارند به زبان ميآورند، به آنها بگو: اگر خدا اراده کند که ضرر يا نفعي به شما رساند آن کيست که خلاف آن کاري تواند کرد؟ بلکه خدا به هر چه ميکنيد آگاه است. ( 11 )
بلکه شما پنداشتيد که رسول و مؤمنان به او (همه کشته ميشوند و) به سوي (وطن و) اهل بيت خود ديگر بر نخواهند گشت و اين خيال در دل شما به خطا جلوه کرد و بسيار گمان بد و انديشه باطلي کرديد و مردمي در خور قهر و هلاکت بوديد. ( 12 )
و هر که به خدا و رسول او ايمان نياورد ما هم بر آن کافران عذاب آتش دوزخ را مهيّا ساختهايم. ( 13 )
و ملک آسمانها و زمين همه خاصّ خداست، او هر که را بخواهد ميبخشد و هر که را بخواهد عذاب ميکند و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. ( 14 )
کساني که (در حديبيّه تخلّف کردند و) باز نهاده شدند و همراهي با شما ننمودند باز چون براي (فتح خيبر و) گرفتن غنايم حرکت کنيد خواهند گفت: بگذاريد تا ما هم از شما تبعيت کنيم (و همراه شما بياييم). غرضشان اين است که سخن خدا را (که فرمود غنايم خيبر را تنها حاضران حديبيّه خواهند گرفت) تغيير دهند. بگو: شما به حقيقت هرگز ما را پيروي نميکنيد، خدا از اين پيش درباره شما چنين خبر داده. باز (آن مردم بي وفاي بد عهد) خواهند گفت: (چنين نيست) بلکه شما با ما حسد ميورزيد. بلکه ايشان جز عدّه قليلي همه جاهل و نادانند. ( 15 )
با اعرابي که (از جنگ) باز نهاده شدند بگو: (اگر به حقيقت قصد متابعت داريد) به زودي براي جنگ با قومي شجاع و نيرومند (فارس و روم) دعوت ميشويد که با آنها يا جنگ و مبارزه کنيد يا آنکه مسلمان شوند. اگر اطاعت کرديد خدا به شما اجر نيکو خواهد داد و اگر نافرماني کنيد چنانکه از اين پيش (در حديبيّه) مخالفت کرديد خدا شما را به عذابي دردناک معذّب خواهد کرد. ( 16 )
براي شخص نابينا و لنگ و مريض (در تخلّف از جنگ) حرج و گناهي نيست، و هر که خدا و رسول او را فرمان برد او را به باغهاي بهشتي داخل کند که زير درختانش نهرها جاري است و هر که مخالفت کند او را به عذابي دردناک معذّب نمايد. ( 17 )
خدا از مؤمناني که زير درخت (معهود حديبيّه) با تو بيعت کردند به حقيقت خشنود گشت و از وفا و خلوص قلبي آنها آگاه بود که وقار و اطمينان کامل بر ايشان نازل فرمود و به فتحي نزديک (که فتح خيبر بود) پاداش داد. ( 18 )
و به غنيمتهاي فراوان که (از خيبريان) خواهند گرفت موفق داشت، و خدا مقتدر و داناست. ( 19 )
خدا به شما (لشکر اسلام) وعده گرفتن غنيمتهاي بسيار داده که اين (يک غنيمت خيبر) را براي شما تعجيل در انجام آن فرمود و دست مردم (کافر) را از سر شما کوتاه کرد (تا همپيمانان يهود عبرت گيرند) و تا (اين فتح و غنيمت) آيت و دليل اهل ايمان (بر صدق وعده خدا) باشد و خدا شما را به راه راست هدايت فرمايد. ( 20 )
و خدا به شما باز وعده غنيمتهاي ديگري فرموده که هنوز بر آن قادر نيستيد و علم خدا محيط بر آن است و خدا بر هر چيز تواناست. ( 21 )
و اگر کافران با شما مسلمين به جنگ برخيزند از قتال شما پشت گردانيده و فرار کنند و ديگر هيچ ناصر و ياوري براي خود نيابند. ( 22 )
سنّت الهي (و قانون نظام ربّاني) بر اين بوده (که حق بر باطل غالب شود) و ابدا در سنّت خدا تغييري نخواهي يافت. ( 23 )
و او خدايي است که دست کفّار را از سر شما و دست شما را هم به زمين مکّه پس از فيروزيتان از سر آنها کوتاه کرد (که به امر خدا پيغمبر روز فتح مکّه براي حفظ جان دشمنان خانههايي را پناه قرار داد) و خدا به هر چه ميکنيد بيناست. ( 24 )
هم آنان بودند که کافر شدند و راه مسجد الحرام را بر شما بستند و قرباني شما را از رسيدن به محل خود (مکّه) منع کردند. و اگر مردان مؤمن و زنان مؤمنهاي که شما اکنون نميشناسيد (در مکه) وجود نداشتند که اگر حمله کنيد آنها را ندانسته پامال هلاک ميسازيد پس ديه و غرامت خون آن مؤمنان به گردن شما ميماند (اگر اين قضيّه نبود به شما اجازه حمله به مکه داده ميشد و ليکن اين اجازه به تأخير افتاد) تا خدا هر که را بخواهد در رحمت خود داخل گرداند (و به نور اسلام هدايت کند). اگر (عناصر کفر و ايمان) از يکديگر جدا بودند همانا کساني از آنان را که کافرند به عذابي دردناک معذّب ميساختيم. ( 25 )
آن گاه که کافران در دلها ناموس و حميّت، آن هم حميّت جاهليّت پروردند (که نگذاشتند در عهدنامه صلح حديبيّه کلمه بسم اللّه و رسول اللّه بنويسند و مؤمنان را بر سر حميّت و غيرت ايماني آوردند) پس خدا وقار و اطمينان خاطر بر رسول خود و بر مؤمنان نازل کرد و آنان را با کلمه (اخلاص و مقام) تقوا ملازم کرد که آنها سزاوارتر بر اين مقام بودند و اهليّت آن داشتند و خدا به همه امور عالم داناست. ( 26 )
البته خدا صدق و حقيقت خواب رسولش را آشکار و محقق ساخت که در عالم رؤيا ديد شما مؤمنان به خواست خدا البته به مسجد الحرام با دل ايمن وارد شويد و سرها بتراشيد و اعمال تقصير بي ترس و هراس به جاي آريد، و خدا آنچه را (از مصالح صلح حديبيه) شما نميدانستيد ميدانست و قبل از آن (که فتح مکه کنيد) فتح نزديک (حديبيّه و خيبر) را مقرر داشت. ( 27 )
او خدايي است که رسول خود را با هدايت (قرآن) و دين حق فرستاد تا آن را بر همه اديان دنيا غالب گرداند و (بر حقيقت اين سخن) گواهي خدا کافي است. ( 28 )
محمد (صلي اللّه عليه و آله و سلم) فرستاده خداست و ياران و همراهانش بر کافران بسيار قويدل و سخت و با يکديگر بسيار مشفق و مهربانند، آنان را در حال رکوع و سجود نماز بسيار بنگري که فضل و رحمت خدا و خشنودي او را ميطلبند، بر رخسارشان از اثر سجده نشانههاي نورانيّت پديدار است. اين وصف حال آنها در کتاب تورات و انجيل مکتوب است که (مثل حال آن رسول) به دانهاي ماند که چون نخست سر از خاک برآورد جوانه و شاخهاي نازک و ضعيف باشد بعد از آن قوّت يابد تا آنکه ستبر و قوي گردد و بر ساق خود راست و محکم بايستد که دهقانان را (در تماشاي خود) حيران کند (همچنين محمد صلي اللّه عليه و آله و سلم و اصحابش از ضعف به قوّت رسند) تا کافران عالم را (از قدرت و قوّت خود) به خشم آرند. خدا وعده فرموده که هر کس از آنها ثابت ايمان و نيکوکار شود گناهانش ببخشد و اجر عظيم عطا کند. ( 29 )