به نام خداوند بخشنده مهربان
آنان که کافر شدند و راه دين خدا را (بر خلق) بستند خداوند اعمال آنها را تباه و باطل ساخت. ( 1 )
و آنان که گرويدند و نيکوکار شدند و به قرآني که بر محمّد (صلي اللّه عليه و آله و سلم) نازل شد که البته بر حق و از جانب خدايشان بود ايمان آوردند خدا از گناهانشان درگذشت و امر (دنيا و دين) آنها را اصلاح فرمود. ( 2 )
اين (تباهي حال کافران و اصلاح مؤمنان) بدان سبب است که کافران پيرو (آراء و عقايد اهل) باطل گرديدند و اهل ايمان پيرو (قرآن) حق که از جانب خدايشان نازل گرديد شدند. اين گونه صريح خدا مثال حال مردم را بيان ميکند. ( 3 )
شما مؤمنان چون (در ميدان جنگ) با کافران رو به رو شويد بايد (شجاعانه) آنها را گردن زنيد تا آن گاه که از خونريزي بسيار دشمن را از پا در آورديد پس از آن، اسيران جنگ را محکم به بند کشيد که بعدا يا بر آنها منّت نهيد (و آنها را آزاد گردانيد) يا فدا گيريد تا در نتيجه جنگ سختيهاي خود را فروگذارد. اين حکم فعلي است، و اگر خدا بخواهد خود از کافران انتقام ميکشد (و همه را بي زحمت جنگ شما هلاک ميکند) و ليکن (با اين جنگ کفر و ايمان) ميخواهد شما را به يکديگر امتحان کند، و آنان که در راه خدا کشته شدند خدا هرگز اعمالشان را ضايع نگرداند. ( 4 )
آنها را البته به راه سعادت هدايت کند و امورشان را اصلاح فرمايد. ( 5 )
و در بهشتي که قبلا به منزل و مقاماتشان همه را شناسا کرده وارد کند. ( 6 )
اي اهل ايمان، شما اگر خدا را ياري کنيد (يعني دين و پيغمبر خدا را) خدا هم شما را ياري کند و ثابت قدم گرداند. ( 7 )
و آنان که کافر شدند نابود و هلاک شوند و خدا اعمالشان را ضايع و باطل سازد. ( 8 )
اين (هلاک کفار) بدان سبب است که آنها از قرآني که خدا نازل فرمود کراهت و اعراض داشتند پس خدا اعمالشان را محو و نابود فرمود. ( 9 )
آيا در زمين به سير و سفر نميروند تا به چشم خود عاقبت حال پيشينيان را مشاهده کنند که چگونه آنها را خدا هلاک کرد؟ و اين کافران هم مانند آنها به کيفر کفر خود البته ميرسند. ( 10 )
اين (معامله خدا با کافران و مؤمنان) بدان سبب است که البته خدا يار و مولاي مؤمنان است و کافران هيچ مولا و ياور و ياري ندارند. ( 11 )
البته خدا آنان را که ايمان آورده و نيکوکار شوند در بهشتي که زير درختانش نهرها جاري است داخل گرداند و آنان که به راه کفر شتافتند به تمتّع و شهوتراني و شکمپرستي مانند حيوانات پردازند و عاقبت منزل آنها آتش دوزخ خواهد بود. ( 12 )
چه شهرهاي بسيار که از (شهر مکّه) وطن تو که کفّار از آن خارجت کردند محکم بنيانتر بود ما اهلش را هلاک کرديم و بر نجات خود هيچ ياوري نداشتند. ( 13 )
آيا آن کس که از خداي خود حجت علمي و برهاني (مانند قرآن) در دست دارد مانند کساني است که عمل زشتشان در نظر زيبا جلوه کرده و پيرو هواي نفساني خود شدند؟ ( 14 )
داستان بهشتي که به متقيان وعده دادند اين است که در آن باغ بهشت نهرهايي از آب زلال دگرگون ناشدني است و نهرها از شير بي آنکه هرگز طعمش تغيير کند و نهرها از شراب ناب که نوشندگان را به حد کمال لذّت بخشد و نهرها از عسل مصفّي و تمام انواع ميوهها بر آنان مهيّاست و (فوق همه لذّات) مغفرت و لطف پروردگارشان، (آيا حال آن که در اين بهشت ابد است) مانند کسي است که در آتش مخلّد است و آب جوشنده حميم به خوردشان دهند تا اندرونشان را پاره پاره گرداند؟ ( 15 )
و بعضي از مردم منافق به گفتارت کاملا گوش ميدهند تا وقتي که از حضورت خارج شوند با اهل علم (اصحابت به تمسخر و اهانت) ميگويند: رسول باز از سر نو چه گفت؟ اينان هستند که خدا بر دلهاشان مهر (قهر) نهاد و پيرو هواي نفس خود گرديدند. ( 16 )
و آنان که هدايت يافتند خدا بر هدايت و ايمانشان بيفزود و (پاداش) تقواي آنها را به آنان عطا فرمود. ( 17 ) (
کافران که ايمان نميآرند) باز انتظاري دارند جز آنکه ساعت قيامت ناگاه فرا رسد؟ که شروط و علائم قيامت بسياري پديد آمد، و پس از آنکه قيامت بيايد در آن حال تذکر و يادآوري آنان چه فايده بخشد؟ ( 18 )
باز هم بدان که هيچ خدايي جز خداي يکتا نيست و تو بر گناه خود [منظور از گناه آن حضرت نافرماني خدا نيست، زيرا پيامبر (ص) معصوم است. به تفاسير مراجعه شود. (م)] و براي مردان و زنان با ايمان آمرزش طلب، و خدا منازل انتقال شما به عالم آخرت و مسکن هميشگي شما همه را ميداند
. ( 19
و مؤمنان ميگويند: چه شده که سورهاي (در حکم جهاد کفّار) نازل نشد؟ در صورتي که چون سورهاي محکم و صريح آيد و در آن ذکر جنگ شود آنان را که دلهاشان مريض (نفاق) است بنگري که مانند کسي که از ترس، حال بي هوشي بر او دست ميدهد در تو نگاه ميکنند، آري مرگ و هلاک بر آنها سزاوارتر است. ( 20 )
(راه سعادت) طاعت خدا و گفتار نيکو است و پس از آنکه امر (دين يا کار جنگ) به عزم و لزوم پيوست اگر (منافقين) با خدا به راستي رفتار کنند بر آنها بهتر خواهد بود. ( 21 )
شما منافقان اگر (از فرمان خدا و اطاعت قرآن) روي بگردانيد آيا جز اين اميد ميبريد که در زمين فساد و قطع رحم کنيد؟ ( 22 )
همين منافقانند که خدا آنها را لعن کرده و گوش و چشمشان را کر و کور گردانيد (تا به جهل و شقاوت بميرند). ( 23 )
آيا منافقان در آيات قرآن تفکر نميکنند يا بر دلهاشان خود قفلها (ي جهل و نفاق) زدهاند. ( 24 )
آنان که پس از بيان شدن راه هدايت بر آنها باز به دين پشت کرده و مرتد شدند شيطان کفر را در نظرشان جلوهگر ساخت و به آمال و آرزوهاي دراز فريبشان داد. ( 25 )
اين (برگشتن از دين) براي آن بود که آن منافقان به دشمنان قرآن (پنهاني) گفتند: ما البته با شما (بر مخالفت محمّد) تا بتوانيم موافقت ميکنيم. و خدا از اين سخن پنهاني آنها آگاه است. ( 26 )
پس با چه حال سختي اينان رو به رو شوند هنگامي که فرشتگان (عذاب) جانشان بگيرند و بر روي و پشت آنها (تازيانه قهر) زنند؟! ( 27 )
اين عذاب بدين سبب است که از پي راهي که موجب خشم خداست رفتند و راه رضا و خشنودي او را خوش نداشتند خدا هم اعمالشان را محو و باطل گردانيد. ( 28 )
آيا آنان که در دل مرض (نفاق پنهان) دارند پندارند که خدا کينه دروني آنها را آشکار نميسازد؟ ( 29 )
اگر ما ميخواستيم حقيقت آنها را (به وحي) بر تو آشکار ميساختيم تا به باطن آنها از سيماي ظاهرشان پي برده و در طيّ سخن کاملا آنها را بشناسي. و (اي منافقان و اي مؤمنان) خدا به همه کارهاي شما آگاه است. ( 30 )
و البته ما (به حکم جهاد) شما را در مقام امتحان ميآوريم تا (مقام) آن را که در راه خدا جهاد و مجاهده و کوشش دارد و (بر رنج آن) صبر ميکند معلوم سازيم و اخبار و اظهارات شما (منافقان) را نيز (به مقام عمل) بيازماييم. ( 31 )
آنان که کافر شدند و راه خدا را (به روي خلق) بستند و با رسول او پس از آنکه راه هدايت بر آنها روشن شد باز مخالفت کردند به خدا ضرري نميرسانند (و زيان مخالفت بر خود آنهاست) و اعمال آنها را خدا البته بي اثر و محو و نابود ميگرداند. ( 32 )
اي اهل ايمان، خدا را اطاعت کنيد و رسول او را اطاعت کنيد و اعمال خود را ضايع و باطل نگردانيد. ( 33 )
آنان که کافر شدند و راه خدا را (به روي خلق) بستند و به حال کفر مردند ديگر ابدا خدا آنها را نخواهد بخشيد. ( 34 )
پس (شما اي اهل ايمان در کار دين) سستي روا مداريد و (از ترس جنگ، کافران را) دعوت به صلح مکنيد، که شما غالب و بلند مقامتر خواهيد بود و خدا با شماست و از (ثواب) اعمال شما هيچ نميکاهد. ( 35 )
البته زندگاني دنيا به جز بازيچه و هوسراني نيست و اگر ايمان آريد و پرهيزکار شويد پاداش اعمال شما را خواهد داد و از اموال شما چيزي (مزد هدايت) نميخواهد. ( 36 )
اگر از مال شما خدا چيزي به اصرار هم بخواهد باز بخل ميورزيد و کينه و خبث دروني شما را آشکار ميسازد. ( 37 )
آري شما همان مردميد که براي انفاق در راه (تبليغ دين) خدا دعوت ميشويد باز بعضي از شما بخل ميورزند، و هر که بخل کند بر ضرر خود اوست و گرنه خدا (از خلق) بي نياز است و شما فقير و نيازمنديد. و اگر شما روي بگردانيد خدا قومي غير شما که مانند شما (بخيل) نيستند (بلکه بسي از شما بهتر و فداکارترند) به جاي شما پديد آرد. ( 38 )