به نام خداوند بخشنده مهربان
اي پيغمبر گرامي براي چه آن را که خدا بر تو حلال فرمود تو بر خود حرام ميکني تا زنانت را از خود خشنود سازي؟ در صورتي که خدا بسيار آمرزنده و مهربان است (بر هيچ کس خصوص بر تو رسول گراميش سخت نخواهد گرفت. در تفسير وارد است که روزي حَفْصه با اجازه رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم به خانه پدرش عمر رفت، پيغمبر با ماريه در حجره حَفْصه خلوت کرد. ناگه او رسيد و غوغا انگيخت که تو در حجره من با کنيزي خلوت کردي و آبروي مرا نزد زنانت بردي. حضرت براي خشنودي او فرمود: من ماريه را بر خود حرام کردم ولي اين سرّ نزد تو است با هيچ کس مگوي. او به فور عايشه را هم آگه ساخت، او هم با رسول راجع به ماريه گفتگو کرد. حضرت سوگند خورد که ماريه را ترک گويد. آن دو زن شاد شدند و اين آيه نازل گرديد). ( 1 )
خدا مقرر کرد براي شما که سوگندهاي خود را (به کفّاره) بگشاييد، و خدا مولاي شما بندگان (و حکمش نافذ) است و هم او (به هر چيز عالم) دانا و به حکمت (تمام امور خلق) آگاه است. ( 2 )
وقتي پيغمبر با بعضي زنان خود (يعني با حفصه راجع به ماريه يا راجع به رياست ابوبکر و عمر) سخني به راز گفت و آن زن (چون خيانت کرده و ديگري يعني عايشه را) بر سرّ پيغمبر آگه ساخت و خدا به رسولش خبر داد او بر آن زن برخي را اظهار کرد و به رويش آورد و برخي را پردهداري نمود و اظهار نکرد؛ چون او را از افشاء آن سرّ آگاه ساخت آن زن گفت: رسولا، تو را که واقف ساخت (که من سرّ تو بر کسي فاش کردهام)؟ رسول گفت: مرا خداي داناي آگاه خبر داد. ( 3 )
اينک اگر هر دو زن به درگاه خدا توبه کنيد (رواست که) البته دلهاي شما (خلاف رضاي پيغمبر) ميل کرده است، و اگر با هم بر آزار او اتفاق کنيد خدا يار و نگهبان اوست و جبريل امين و مردان صالح با ايمان (يعني علي عليه السّلام به روايت عامّه و خاصّه) و فرشتگان حق يار و مددکار اويند. ( 4 )
اميد است که اگر پيغمبر شما را طلاق داد خدا زناني بهتر از شما به جايتان با او همسر کند که همه با مقام تسليم و ايمان و خضوع اطاعت کنند و اهل توبه و عبادت باشند و رهسپار (طريق معرفت)، چه بکر چه غير بکر. ( 5 )
اي کساني که ايمان آوردهايد، خود را با خانواده خويش از آتش دوزخ نگاه داريد چنان آتشي که مردم (دلسخت کافر) و سنگ (خارا) آتشافروز اوست و بر آن دوزخ فرشتگاني بسيار درشتخو و دلسخت مأمورند که هرگز نافرماني خدا را (در اجراي قهر و غضب حق) نخواهند کرد و آنچه به آنها حکم شود انجام دهند. ( 6 )
(به کافران گويند) اي کافران، امروز عذرخواهي مکنيد (که پذيرفته نيست) تنها آنچه (در دنيا) ميکردهايد به آن مجازات ميشويد. ( 7 )
الا اي مؤمنان، به درگاه خدا توبه نصوح (با خلوص و دوام) کنيد، باشد که پروردگارتان گناهانتان را مستور گرداند و شما را در باغهاي بهشتي که زير درختانش نهرها جاري است داخل کند در آن روزي که خدا پيغمبر خود و گرويدگان به او را ذليل نسازد (بلکه عزيز و سرفراز ابد گرداند، در آن روز) نور (ايمان و عبادت) آنها در پيش رو و سمت راست ايشان ميرود (و راه بهشتشان مينمايد) و در آن حال (به شوق و نشاط) گويند: پروردگارا، تو نور ما را به حد کمال رسان و ما را (به لطف و کرم خود) ببخش که البته تو بر هر چيز توانايي. ( 8 )
الا اي رسول گرامي، اينک با کفار و منافقان به جهاد و کارزار پرداز و بر آنها (تا ايمان نياوردهاند) سخت گير و (بدان که) مأواي آنها دوزخ است که بسيار بد منزلگاهي است. ( 9 )
خدا براي کافران زن نوح و زن لوط را مثال آورد که تحت (فرمان) دو بنده صالح ما بودند و به آنها (نفاق و) خيانت کردند و آن دو شخص (با وجود مقام نبوت) نتوانستند آنها را از (قهر) خدا برهانند و به آنها حکم شد که با دوزخيان در آتش درآييد. ( 10 )
و باز خدا براي مؤمنان (آسيه) زن فرعون را مَثَل آورد هنگامي که (از شوهر کافرش بيزاري جست و) عرض کرد: بار الها (من از قصر فرعوني و عزت دنيوي او گذشتم) تو خانهاي براي من نزد خود در بهشت بنا کن و مرا از شرّ فرعون (کافر) و کردارش و از قوم ستمکار نجات بخش. ( 11 )
و نيز مريم دخت عمران را (مَثَل آورد) که رَحِمش را پاکيزه داشت و ما در آن از روح قدسي خويش بدميديم، و او کلمات پروردگار خود و کتب آسماني او را (با کمال ايمان) تصديق کرد و از بندگان مطيع خدا به شمار بود. ( 12 )