سیمای سوره تحریم
این سوره دوازده آیه دارد و در مدینه نازل شده است.
نام آن برگرفته از آیه اول است که خداوند،تحریم آنچه را بر انسان حلال شمرده، نکوهش می کند،گرچه این تحریم،نوعی محروم کردن خود از لذّات حلال،به دلایل مختلف فردی و اجتماعی باشد.
آیات نخست سوره درباره رفتار ناشایست برخی همسران پیامبر با آن حضرت است و آیات بعدی،مؤمنان را مخاطب قرار می دهد که نسبت به خانواده خود و تربیت آنها مراقب باشید تا گرفتار دوزخ نشوید.آنگاه در ادامه به الگوهای مثبت و منفی زنان اشاره نموده و در هر بُعد،دو زن را معرّفی می فرماید.همسر نوح و لوط را به عنوان الگوی منفی و همسر فرعون و حضرت مریم را الگوی مثبت معرّفی می کند.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضاتَ أَزْواجِکَ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ«1» قَدْ فَرَضَ اللّهُ لَکُمْ تَحِلَّهَ أَیْمانِکُمْ وَ اللّهُ مَوْلاکُمْ وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ«2»
ای پیامبر! چرا چیزی را که خداوند برای تو حلال کرده،به خاطر جلب رضای همسرانت،بر خود حرام می کنی.خداوند آمرزنده و مهربان است.همانا خداوند، (راه)رهایی(از تعهّد)سوگندهایتان را(با پرداخت کفّاره)برای شما مقرّر کرده است و خداوند سرپرست شماست و او دانا و حکیم است.
نکته ها:
* برای این آیه،شأن نزول های متفاوتی بیان شده است،امّا آنچه مسلّم است پیامبر که همسران متعدّد داشت،گاهی گرفتار رفتارهای حسادت آمیز آنان می شد و به خاطر جلب رضایت عمومی آنان،از حقوق مشروع خود می گذشت.با آنکه این تحریم ها،امری شخصی بود،امّا چون پیامبر به عنوان الگوی جامعه معرّفی شده است،ممکن بود دیگران احساس کنند حکم شرعی است و از آن پیروی کنند،لذا خداوند پیامبرش را از آن برحذر می دارد و در واقع به مردم می فهماند که این گونه رفتارهای پیامبر،شخصی بوده و نباید برای دیگران ملاک عمل قرار گیرد.
* یکی از دلایلِ اینکه قرآن از طرف خداوند نازل شده است،لحن توبیخی قرآن نسبت به پیامبر در برخی آیات است،زیرا هیچ کس در کتاب رسمی و همیشگی اش،خودش را توبیخ نمی کند و همین عتاب ها نشانه آن است که وحی الهی تحریف نشده است.نمونه دیگر آن را در آیه 43 سوره توبه می خوانیم که درباره مرخّصی دادن پیامبر برای ترک جبهه به بعضی از راحت طلبان می فرماید: «عَفَا اللّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ»
* رعایت اهم و مهمّ را فراموش نکنیم.سوگند اهمیّت دارد،ولی حفظ احکام دین مهم تر است و لذا کسی که سوگند خورده،حلالی را بر خود حرام کند،سوگندش از طریق پرداخت کفّاره شکسته می شود و میزان این کفّاره در آیه 89 سوره مائده آمده است: «فَکَفّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَهِ مَساکِینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ ذلِکَ کَفّارَهُ أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ»
* تحریم پیامبر،یک محروم کردن شخصی،از طریق سوگند بود که در این آیه،راه نجات از آن مطرح شده است.
پیام ها:
1- انبیا،تحت تربیت الهی هستند. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ»
2- حتّی پیامبر،حق ندارد بی دلیل حلال خدا را بر خود حرام کند. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ»
3- خشنودی خدا بر خشنودی دیگران مقدّم است. لِمَ تُحَرِّمُ ... تَبْتَغِی مَرْضاتَ أَزْواجِکَ
4- خواسته زن اگر فراتر از احکام الهی وحقوق همسری باشد،نباید عملی شود.
لِمَ تُحَرِّمُ ... تَبْتَغِی مَرْضاتَ أَزْواجِکَ (راضی کردن همسر به هر قیمت،لازم نیست.)
5-یکی از اموری که انسان را گرفتار می کند،علاقه به کسب رضایت دیگران به هر قیمتی است. «تَبْتَغِی مَرْضاتَ أَزْواجِکَ»
6- توبیخ افراد بزرگوار باید همراه مغفرت و رحمت باشد. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ ... وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
7- خداوند،هم گذشته را جبران می کند، «غَفُورٌ رَحِیمٌ» و هم راه را برای آینده باز می کند. «فَرَضَ اللّهُ لَکُمْ تَحِلَّهَ أَیْمانِکُمْ»
8-توبیخ وانتقاد باید همراه با بیان راه حلّ و راه گشایی باشد. لِمَ تُحَرِّمُ ... تَحِلَّهَ أَیْمانِکُمْ
9- در اسلام بن بست وجود ندارد.(هیچ حکمی حتّی سوگند نمی تواند تمام راهها را بر انسان ببندد.) «قَدْ فَرَضَ اللّهُ لَکُمْ تَحِلَّهَ أَیْمانِکُمْ»
10- ما عبدیم و باید مطیع مولی باشیم،حلال را حلال شمریم،گرچه به قیمت شکستن سوگند باشد. «هُوَ مَوْلاکُمْ»
11- دستورات خداوند عالمانه و حکیمانه است،او مشکلات را حلّ و گره ها را باز می کند. فَرَضَ اللّهُ ... وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ
وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلی بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِیثاً فَلَمّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هذا قالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ«3»
و آن گاه که پیامبر به بعضی از همسرانش سخنی را به راز گفت،پس چون آن زن،راز را(به دیگری)خبر داد و خداوند،(افشای)آن را بر پیامبر ظاهر ساخت،و پیامبر بعضی(از افشاگری های آن زن را به او)اعلام و از بیانِ برخی اعراض نمود.پس چون به آن زن خبر داد،(زن)گفت:چه کسی تو را از این خبردار کرد؟ پیامبر فرمود:خداوند دانای خبیر به من خبر داد.
پیام ها:
1- زن باید رازدار باشد تا همسرش بتواند اسرارش را به او بگوید. «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلی بَعْضِ أَزْواجِهِ»
2- بیان برخی مطالب برای تمام افراد خانواده،ضرورتی ندارد. «إِلی بَعْضِ أَزْواجِهِ»
3- آبروی افراد خطاکار را حفظ کنید و نام آن ها را نبرید. بَعْضِ أَزْواجِهِ ... نَبَّأَتْ بِهِ
4- زنان پیامبر،معصوم نبودند،زیرا رازدار آن حضرت نبودند. أَسَرَّ النَّبِیُّ ... نَبَّأَتْ
5-پیامبر اسلام نیز گرفتار مسائل خانوادگی بود. أَسَرَّ النَّبِیُّ ... نَبَّأَتْ بِهِ
6- خداوند به پیامبرش عنایت ویژه دارد و مشت کسانی را که نسبت به پیامبر وفادار نیستند باز می کند. نَبَّأَتْ بِهِ ... أَظْهَرَهُ اللّهُ
7- رهبر جامعه نباید از مسائل داخلی وخانوادگی خود غافل باشد. «أَظْهَرَهُ اللّهُ عَلَیْهِ»
8-خداوند از طریق غیب،پیامبرش را آگاه می کند. «أَظْهَرَهُ اللّهُ عَلَیْهِ»
9- لغزش ها را به خود افراد بگویید نه دیگران. «عَرَّفَ بَعْضَهُ»
10- در مدیریّت،گاهی تغافل و سعه صدر لازم است. «وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ»
11- تمام لغزش های خطاکاران را به رخ آنان نکشید. «وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ»
12- آن که اسرار دیگران را سرّی فاش می کند،احتمال بدهد که سرّ او نیز فاش شود. نَبَّأَتْ بِهِ ... نَبَّأَها بِهِ
13- سرچشمه علم انبیا،علم الهی است. «نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ»
14- منبع خبر و خبردهنده،باید عالم و خبیر باشد. «نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ» (خبری قابل ارزش و استناد است که بر پایه علم و آگاهی باشد.)
15- افشاگری خداوند نشانه حضور و نظارت او و ایمان به حضور خداوند علیم و خبیر،می تواند انسان را از هرگونه گناه و توطئه باز دارد. «الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ»
إِنْ تَتُوبا إِلَی اللّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَلائِکَهُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهِیرٌ«4»
اگر شما دو نفر،(افشاگر راز و شنونده آن)به سوی خدا توبه کنید،(به نفع شماست.)زیرا دل های شما منحرف گشته است.و اگر در مقابل پیامبر یاور هم باشید،(کاری از پیش نخواهید برد.)زیرا خداوند،اوست یاور او و هم چنین جبرئیل و مؤمنان صالح و علاوه بر آنان،همه فرشتگان حامی او هستند.
نکته ها:
* «صَغَتْ» از«صغو»به معنای تمایل به انحراف است و«اصغاء»به گوش دادنی گویند که شنونده به گوینده تمایلی داشته باشد.
* به اتفاق مفسّران شیعه و سنّی،مراد از آن دو زن که در این آیه تَتُوبا ... صَغَتْ قُلُوبُکُما مورد خطابِ توبه قرار گرفته اند،حفصه و عایشه است که اولی افشاگر راز پیامبر و دومی، شنونده آن بود.
* 52 حدیث از شیعه و سنی نقل شده است که مراد از صالح المؤمنین،علیّ بن ابیطالب علیهما السلام است.بر اساس این روایات،علیّ بن ابیطالب علیهما السلام در کنار جبرئیل و بلکه میان او و سایر فرشتگان قرار گرفته است و این مقام را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آن حضرت بشارت دادند.
پیام ها:
1- به خاطر یک خلاف،همه را زیر سؤال نبرید. «تَتُوبا» (دو نفر باید توبه کنند، نه همه.)
2- برای افراد شرمنده،راه بازگشت و توبه را باز کنید. «إِنْ تَتُوبا» البتّه برای هر گناهی توبه ای لازم است.
3- شنیدن راز نیز ممنوع است.خداوند به گوینده و شنونده،هردو می فرماید:
توبه کنید. «تَتُوبا»
4- خداوند،هم مولای همه است و هم مولای شخص پیامبر.در آیه دوم فرمود:
«وَ اللّهُ مَوْلاکُمْ» و در این آیه در خصوص پیامبر می فرماید: «هُوَ مَوْلاهُ»
5-نام برجستگان را برجسته کنید.با این که جبرئیل از فرشتگان است،امّا نامش جداگانه برده شده است. جِبْرِیلُ ... وَ الْمَلائِکَهُ
6- گاهی یک حادثه و جرقّه،بیانگر یک جریان است.فاش کردن یک راز،جزئی بود،ولی خداوند آن را یک توطئه قلمداد کرد. «تَظاهَرا عَلَیْهِ»
7- همسری و هم نشینی،نشانه هم فکری و همدلی نیست. أَزْواجِهِ ... تَظاهَرا عَلَیْهِ
8-توبه تنها اظهار پشیمانی با زبان نیست،توبه واقعی بازگشت دل گنهکار است.
تَتُوبا ... صَغَتْ قُلُوبُکُما
9- مهم تر از انحراف در عمل،انحراف روح و دل است.ابتدا فکر و دل انسان منحرف می شود،سپس مرتکب خلاف می شود. «صَغَتْ قُلُوبُکُما»
10- کسانی که رازی را بی دلیل افشا می کنند،اگر توبه نکنند،توطئه گرند. إِنْ تَتُوبا ... تَظاهَرا عَلَیْهِ
11- در برابر توطئه علیه پیامبر و مکتب،تمام نیروها باید بسیج شوند. تَظاهَرا عَلَیْهِ ... هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَلائِکَهُ ... ظَهِیرٌ
12- حق،هیچ گاه تنها نمی ماند. هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ ...
13- صالح بودن،انسان را در کنار فرشتگان مقرّب الهی قرار می دهد. «جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ»
14- فرشتگان،یاور پیامبر در برابر توطئه ها هستند. «وَ الْمَلائِکَهُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهِیرٌ»
15- امدادهای الهی،همه جانبه،ظاهری و غیبی است. «صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَلائِکَهُ»
عَسی رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَکُنَّ أَنْ یُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَیْراً مِنْکُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَیِّباتٍ وَ أَبْکاراً«5»
اگر پیامبر شما را طلاق دهد،امید است که پروردگارش همسرانی بهتر از شما را جانشین سازد.زنانی تسلیم،مؤمن،فرمان بر،اهل توبه،عبادت پیشه،روزه گیر، شوهر کرده یا دوشیزه.
نکته ها:
* «قنوت»،اطاعت همراه با خضوع است. «سائِحاتٍ» از سیاحت به معنای اهل هجرت و روزه است.
* با آنکه پیامبر همسران متعدّدی داشت و برخی از آنان نیز اسباب آزار پیامبر را فراهم می آوردند،امّا پیامبر هیچ کدام را طلاق نداده است.لذا طرح موضوع طلاق در این آیه،به معنای عدم وابستگی پیامبر به هیچ کس و هیچ چیز است تا نزدیکان پیامبر گمان نکنند حضرت به آنان نیاز دارد و یا آنان افراد مهمی هستند،بلکه چه بسا افرادی بهتر و لایق تر از آنان وجود دارد که آرزوی همسری پیامبر را در سردارند.
* این آیه نیز به گونه ای فصاحت و بلاغت و اعجاز قرآن را بیان می دارد،زیرا ایمان،تواضع، توبه،عبادت و روزه در یک نفر جمع می شود،لذا آنها را بدون حرف واو آورد،ولی باکره و بیوه بودن در یک نفر جمع نمی شود،لذا میان این دو صفت،حرف واو آمده است.
* همسر پیامبر باید با پیامبر سنخیّت داشته باشد.در بیان ویژگی ها،سخنی از شکل،قبیله، سرمایه و شهرت نیامده،ولی ایمان و عبادت مطرح شده است،زیرا متناسب با رهبری الهی،کمالات معنوی است.
* ازدواج با بیوه در کنار باکره آمده است تا به پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت کامیابی جنسی داده نشود.
پیام ها:
1- انسان نیاز به همسر دارد و در صورت طلاق،می تواند جایگزین کند. إِنْ طَلَّقَکُنَّ ... یُبْدِلَهُ
2- مقابله با همسر و عذرخواهی نکردن و پشیمان نشدن،ممکن است زن را تا مرز طلاق و جدایی پیش ببرد. تَظاهَرا ... طَلَّقَکُنَّ
3- یکی از قوی ترین اهرم ها در برابر توطئه زنان،تهدید به طلاق است. تَظاهَرا عَلَیْهِ ... طَلَّقَکُنَّ
4- تمام زنان پیامبر،بهترین زنان عصر خود نبودند. «خَیْراً مِنْکُنَّ»
5-غرور کاذب افراد را بشکنید و در برابر پندارهای باطل بایستید. «خَیْراً مِنْکُنَّ»
6- ارزش واقعی زن،به کمالات اوست. خَیْراً مِنْکُنَّ مُسْلِماتٍ ، مُؤْمِناتٍ ...
7- عقیده بر عمل مقدم است.اول اسلام و ایمان،سپس عبادت و روزه. مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ ... عابِداتٍ سائِحاتٍ
8-ایمان و عبادت زن،مهم تر از باکره یا بیوه بودن اوست. مُؤْمِناتٍ ... ثَیِّباتٍ وَ أَبْکاراً
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَهُ عَلَیْها مَلائِکَهٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ«6»
ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن مردمان(گنهکار)و سنگ ها هستند،حفظ کنید.آتشی که بر آن فرشتگانی درشت خو و سخت گیر نگهبانند و خدا را در آنچه فرمانشان دهد، نافرمانی نکنند و آنچه را فرمان یابند انجام دهند.
نکته ها:
* «وقود»به معنای ماده اشتعال زاست،همچون نفت و زغال سنگ.لذا برخی مفسّران، مراد از «الْحِجارَهُ» را مواردی همچون زغال سنگ دانسته اند.در حدیث می خوانیم:سنگ آتش زا،همان کبریت و گوگرد است.
* در روایات آمده است که جوانی با شنیدن این آیه بر زمین افتاد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به او وعده بهشت داد و فرمود: «ذلِکَ لِمَنْ خافَ مَقامِی وَ خافَ وَعِیدِ» بهشت مخصوص کسانی است که از مقام من پروا داشته و از وعده های عذاب من بترسند.
* در روایات می خوانیم که شیوه حفظ بستگان از آتش دوزخ،امر به معروف و نهی از منکر آنان است که اگر قبول کردند،آنان را از آتش حفظ کرده ای و اگر نپذیرفتند،تو به وظیفه ات عمل کرده ای.«ان اطاعوک کنت قد وقیتهم و ان عصوک قد قضیت ما علیک»
* در روایتی می خوانیم:«رحم الله رجلا قال یا اهلاه ! صلاتکم صیامکم زکاتکم مسکینکم یتیمکم جیرانکم» رحمت خدا بر کسی که به خانواده اش هشدار دهد که مراقب نماز و روزه و زکات و فقرا و ایتام و همسایگانتان باشید.
* شاید «وَقُودُهَا النّاسُ» ،اشاره به تجسّم عمل انسان در قیامت باشد که خصلت ها و اعمال زشت او در دنیا،در آن روز آتش گیره می شود.
مسئولیّت انسان در برابر خانواده
در آیات متعدّدی از قرآن به رسالت انسان در برابر خانواده اش اشاره شده است،از جمله:
«قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً»
«وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» اهل خود را به نماز فرمان ده و بر آن پایداری کن.
«وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» نزدیک ترین بستگانت را هشدار ده.
«یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاهَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» فرزندم! نماز به پا دار و امر به معروف کن.
«قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ» ای پیامبر! به زنان و دختران خود و سپس زنان مؤمنان بگو...
«إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ»زیانکاران واقعی کسانی هستند که خود و خانواده شان در قیامت باخته اند.
«إِنّا کُنّا قَبْلُ فِی أَهْلِنا مُشْفِقِینَ» مردان خدا در مورد خانواده دغدغه دارند و بی تفاوت نیستند.
«وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاهِ»پیامبر،همواره خانواده اش را به نماز سفارش می کرد.
در روایات نیز توجّه بسیاری به این موضوع شده که چند نمونه ای ذکر می شود:
امام علی علیه السلام می فرماید:«علموا انفسکم و اهلیکم الخیر و ادبوهم» به خود و خانواده تان خیر بیاموزید و آنان را ادب کنید.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:کلکم راع و کلکم مسؤل عن رعیته...الرجل راع علی اهل بیته...فالمرئه راعیه علی اهل بیت بعلها و ولده همه شما نسبت به زیر دست خود مسئول هستید.مرد،مسئول خانواده اش،زن مسئول شوهر و فرزندش است.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید:«مروا صبیانکم بالصلاه اذا بلغوا سبع سنین و اضربوهم علی ترکها اذا بلغوا تسعا و فرقوا بینهم فی المضاجع اذا بلغوا عشرا» همین که فرزندتان به هفت سالگی رسید،آنان را به نماز فرمان دهید و همین که نه ساله شدند،سخت گیری تا مرز تنبیه بدنی مانعی ندارد و بستر و رختخواب آنان را در ده سالگی جدا کنید.
* قرآن در سوره مدّثر،تعداد فرشتگان دوزخ را نوزده نفر می داند: «عَلَیْها تِسْعَهَ عَشَرَ» و شاید وصف «غِلاظٌ شِدادٌ» در این آیه(6 تحریم)،حالات همان نوزده فرشته باشد.
* شاید مراد از «لا یَعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُمْ» ،همان فرمان خداوند نسبت به گرفتن و بستن و در آتش انداختن دوزخیان باشد که در جای دیگر می خوانیم. «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ»و یا «خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلی سَواءِ الْجَحِیمِ ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمِیمِ
* چون در میان فرشتگان نیز سلسله مراتب وجود دارد، «وَ ما مِنّا إِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ» شاید مراد از «یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ» همان فرمان هایی باشد که فرشتگان برتر به فرشتگان تحت امر خود می دهند،آنان نیز بدون چون و چرا اطاعت می کنند.
* هم خودتان را حفظ کنید، «قُوا أَنْفُسَکُمْ» و هم از خداوند بخواهید شما را حفظ کند.
رَبَّنا ... قِنا عَذابَ النّارِ
پیام ها:
1- ایمان داشتن کافی نیست،حفظ آن از خطرات و آسیب ها مهم است.پس باید مراقبت کرد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ»
2- اولین گام در اصلاحات،اصلاح خود و بستگان و سپس اصلاح جامعه است.
در این آیه،اصلاح خود و بستگان و سپس در آیه نهم،اصلاح جامعه از طریق جهاد با کفّار و منافقان آمده است. «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ»
3- ایمان به معاد و دوزخ،نقش مهمی در ایجاد تقوا و اصلاح خود و دیگران دارد. «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَهُ»
4- تربیت دینی فرزندان،بر عهده مدیر خانواده است. «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً»
5-نفس انسان،سرکش است و نیاز به حفاظت دارد. «قُوا أَنْفُسَکُمْ»
6- اولی ترین فرد به حفظ انسان،خود انسان است. «قُوا أَنْفُسَکُمْ»
7- تا زنجیر از پای خود باز نکنیم،نمی توانیم دیگران را آزاد کنیم.خودسازی شرط موفقیّت در ساختن خانواده و جامعه است. «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ»
8-کیفر رها کردن خانواده و نزدیکان،هیزم آتش دوزخ شدن است. «وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَهُ»
9- کسانی که در دنیا سنگدل باشند، «فَهِیَ کَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهًدر آن روز نیز در ردیف سنگ قرار می گیرند. «وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَهُ»
10- در مدیریّت،مسئول هر کار باید با آن کار سنخیّت داشته باشد.اگر مسئول دوزخ،غلاظ و شداد نباشد،یا خودش اذیّت می شود و یا به رسالت خود درست عمل نمی کند. «عَلَیْها مَلائِکَهٌ غِلاظٌ شِدادٌ»
11- گرچه انسانِ معصیت کار به دوزخ می رود،امّا فرشتگان دوزخ،در عذاب کردن او معصیت خدا را نخواهند کرد. «لا یَعْصُونَ اللّهَ ما أَمَرَهُمْ»
12- فرشتگان،نه دستورات گذشته را تمرّد کرده و می کنند، «ما أَمَرَهُمْ» نه دستوراتی که بعداً به آنان داده می شود. «ما یُؤْمَرُونَ»
یا أَیُّهَا الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْیَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ«7»
(در قیامت به کافران خطاب می شود:)ای کسانی که کافر شدید! امروز عذرخواهی نکنید،زیرا جز این نیست که جزا و کیفر شما همان عملکرد خودتان است.
نکته ها:
* در تمام قرآن،فقط همین یک آیه با جمله «یا أَیُّهَا الَّذِینَ کَفَرُوا» شروع شده و کافران را مورد خطاب قرار داده که آنهم مربوط به قیامت است.
* قیامت مواقف گوناگونی دارد:در موقفی از قیامت اجازه عذرخواهی داده نمی شود. «لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ» و در مواقف دیگر هم که عذرخواهی می کنند،پذیرفته نمی شود.
«لا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ» و موقفی حتی اجازه سخن گفتن داده نمی شود.
نمونه هایی از عذرخواهی در قیامت:
گاهی به دروغ سوگند می خورند: «وَ اللّهِ رَبِّنا ما کُنّا مُشْرِکِینَ» به خدا سوگند ما مشرک نبودیم.آری یا به خاطر آن که دروغ گویی جزء ذات آنان شده است و یا به گمان آن که در آن روز می توانند نجات یابند،سوگند دروغ یاد می کنند ولی در هر صورت،در این سخن آنان نوعی عذرخواهی و پشیمانی است.
گاهی دیگران را مقصّر می دانند: «رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا» پروردگارا!(ما نمی خواستیم گمراه شویم)پیشینیان ما را گمراه کردند.
گاهی به اطاعت از بزرگان و پیشینیان عذر می آورند: «إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا» پروردگارا! ما به خاطر پیروی از بزرگانمان گرفتار شدیم.
گاهی به بی توجّهی و کم فکری خود عذر می آورند: لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ... اگر به ندای انبیا گوش می دادیم یا تعقل می کردیم بدبخت نمی شدیم.
گاهی به پشیمانی وجبران گذشته وعده می دهند: «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ»پروردگارا! مرا به دنیا بازگردان،شاید در آنچه به جا گذاشته ام،عمل صالحی انجام دهم.
پیام ها:
1- کفر،در قیامت بخشیدنی نیست و توبه کافر در آن روز بی ثمر است.آری، عناد و لجاجت و عصبیّت در برابر منطق و موعظه و معجزه،راه هر عذری را می بندد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْیَوْمَ»
2- کیفرهای قیامت،چیزی جز عملکرد انسان نیست. «إِنَّما تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یَوْمَ لا یُخْزِی اللّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ«8»
ای کسانی که ایمان آوردید! به درگاه خدا توبه کنید،توبه ای خالصانه.
امید است که پروردگارتان بدی های شما را بپوشاند و شما را به بهشت هایی که نهرها از زیر آنها جاری است وارد کند.روزی که خداوند، پیامبر و کسانی را که به او ایمان آورده اند خوار نکند،نورشان پیشاپیش آنها واز سوی راستشان می شتابد،می گویند:پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را بیامرز،همانا تو بر هر چیز توانایی.
نکته ها:
* «نصوح»از«نصح»به معنای خلوص و صدق است و گاهی به معنای محکمی نیز آمده است.در تفاسیر برای توبه نصوح مواردی آمده است،از قبیل:پشیمانی،استغفار،ترک گناه و تصمیم بر ترک در آینده،ترس از پذیرفته نشدن،گناه را در برابر خود دیدن و شرمنده شدن،گریه،کم سخن گفتن و کم خوردن و کم خوابیدن،پرداخت حقوق مردم و...بهتر است به سراغ روایات برویم.
* اگر مغرور شویم و بگوییم که توبه ما صد در صد پذیرفته می شود،راه را برای انجام یا تکرار خلاف هموار کرده ایم و لذا ضمن امیدوار بودن،نباید صد در صد مطمئن باشیم.چنانکه در این آیه می فرماید: «عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ» و در آیه 31 سوره نور می فرماید:
«تُوبُوا إِلَی اللّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» توبه کنید،شاید رستگار شوید.کلمه «لعل»نشانه امیدوار بودن است.
* در آیات قبل،سخن از نار بود،در این آیه سخن از نور است.در آیات قبل سخن از پیشگیری بود، «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً» در این آیه،سخن از درمان است که اگر نتوانستید خود را حفظ کنید و گرفتار گناه شدید،راه توبه باز است و نباید امید شما به یأس تبدیل شود. تُوبُوا إِلَی اللّهِ ... عَسی رَبُّکُمْ
* در دنیا و آخرت،پیامبر و مؤمنان عزیزند:
در دنیا: «وَ لِلّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»عزّت مخصوص خدا و رسول و مؤمنان است.
در آخرت: «یَوْمَ لا یُخْزِی اللّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ» روزی که خداوند،پیامبر و یارانش را ذلیل نمی کند.(بلکه خذلان و رسوایی،مخصوص کافران است.)
* همراهان پیامبر در قیامت، «آمَنُوا مَعَهُ» همان کسانی هستند که در دنیا با مال و جان خود جهاد می کردند و نسبت به کفّار شدید و نسبت به مؤمنان رحیم بودند. «وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ» ، «وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»
* دعا و درخواست از خداوند،همیشه نقش دارد:چه در دنیا: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» و چه در قیامت: «أَتْمِمْ لَنا نُورَنا»
طلب مغفرت،هم در دنیاست: «رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا»هم در آخرت: رَبَّنا ... وَ اغْفِرْ لَنا
پیام ها:
1- در آیات قبل فرمان داد که خود را از آتش دوزخ حفظ کنید، قُوا أَنْفُسَکُمْ ...در این آیه،یک از راههای آن را توبه واقعی می داند. «تُوبُوا إِلَی اللّهِ»
2- گاهی از مؤمن،گناه سر می زند که باید توبه کند. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا ...
3- توبه باید به درگاه خدا باشد،نه افشای گناه نزد بندگان. «تُوبُوا إِلَی اللّهِ»
4- یکی از تکالیف مؤمن،توبه از گناه است. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا ...
5-توبه باید خالصانه و صادقانه باشد نه لقلقه زبان. «تَوْبَهً نَصُوحاً»
6- توبه،زمان و مکان خاصّی ندارد. «تُوبُوا إِلَی اللّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً»
7- برای تشویق به توبه،باید مردم را به رحمت الهی امیدوار کرد. «عَسی رَبُّکُمْ»
8-پذیرش توبه،از شئون ربوبیّت است. «عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ»
9- ناپاکی و پلیدی در بهشت جای ندارد؛اول پاک شدن،سپس وارد بهشت شدن. یُکَفِّرَ ... یُدْخِلَکُمْ
10- نتیجه توبه دو چیز است:محو گذشته «یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ» و تأمین آینده.
«یُدْخِلَکُمْ جَنّاتٍ»
11- ایمان به پیامبر کافی نیست،همراهی و تبعیّت از آن حضرت لازم است. «وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ»
12- عمل صالحِ دنیا،در قیامت به صورت نور ظاهر می شود. «نُورُهُمْ یَسْعی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ»
13- کسانی که در دنیا دنبال نورند، «وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ» در آخرت غرق
نورند. «نُورُهُمْ یَسْعی بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ»
14- در قیامت نیز تکامل هست.مؤمنان در آن روز به فکر تکمیل نور خود هستند. «رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا»
15- مؤمنان واقعی در فکر ریزش و کاهش بدی ها، «وَ اغْفِرْ لَنا» و رویش و جهش خوبی ها هستند. «أَتْمِمْ لَنا نُورَنا»
16- امید به استجابت دعا، «أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا» برخاسته از قدرت مطلقه اوست. «إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ«9»
ای پیامبر! با کفّار و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت گیر و جایگاه آنان دوزخ است و بد جای بازگشتی است.
نکته ها:
* جهاد با کفّار و منافقین،فرمان خداست ولی شکل و شیوه آن در اختیار پیامبر و جانشینان به حق آن حضرت است.لذا پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر منافقان لشکرکشی نکرد،ولی در زمان حضرت علی علیه السلام چون آنان سپاه و لشکری تشکیل داده بودند آن حضرت با آنان جنگید.
پیام ها:
1- جنگ و جهاد،باید زیر نظر رهبر الهی باشد. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفّارَ»
2- حقیقت دین،باور قلبی است،لذا اظهار کنندگان دروغین که منافقانند در کنار کفّار آورده شده اند. «الْکُفّارَ وَ الْمُنافِقِینَ»
3- اسلام دین جامع است.در جای خود رأفت دارد و در جای خود سخت گیری و خشنونت. «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ»
4- انسان در اثر کفر و نفاق به جایی می رسد که پیامبر رحمت باید بر او بخروشد و با او برخورد شدید کند. «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ»
5-کشته شدن کفّار و منافقان به دست مؤمنان،چیزی از عذاب آنان در قیامت نمی کاهد. جاهِدِ ... وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ
ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلاَ النّارَ مَعَ الدّاخِلِینَ«10»
خداوند برای کسانی که کفر ورزیدند،همسر نوح و همسر لوط را مثال زده است که این دو زن،همسر(و از خانواده)دو بنده صالح از بندگان ما بودند،ولی به آن دو خیانت کردند.پس در برابر(کیفر)خداوند،برای آن دو زن هیچ کاری از آن دو پیامبر ساخته نبود و به آنان گفته شد:به آتش وارد شوید با وارد شوندگان.
نکته ها:
* این آیه،دو زن را به عنوان نمونه اعلای کفر معرّفی کرده است که هر دو،در خاندان رسالت زندگی می کردند و همسر دو پیامبر الهی بودند،امّا با مخالفان آنان هم رأی و هم دست بودند.در آیات بعد نیز،دو زن را به عنوان نمونه برتر ایمان معرّفی می کند،یکی همسر فرعون مشرک و ستمگر و دیگری حضرت مریم.
* در آغاز سوره،سخن از انحراف دو نفر از زنان پیامبر بود، «صَغَتْ قُلُوبُکُما» و فرمود:اگر علیه پیامبر توطئه کنید،خداوند و فرشتگان و مؤمنان حامی او هستند.در اواخر این سوره، سخن از دو همسر دوزخی حضرت نوح و لوط است که به خاطر خیانت دوزخی شدند و آن دو پیامبر،با وجود مقام نبوّت،نمی توانند چیزی از قهر خدا را از همسرانشان دفع کنند.
* همسر پیامبر بودن سبب نجات نیست.چنانکه فرزند پیامبر بودن نیز چنین است،بلکه عملکرد خود انسان است که به دنبال آن سعادت یا شقاوت است.در قرآن علاوه بر این آیه،چندین بار از هلاکت زن لوط سخن به میان آمده است. «کانَتْ مِنَ الْغابِرِینَ»
* بهترین روش در تربیت،تذکر غیر مستقیم است.با این که ابولهب و پسر نوح نیز نمونه کفر بودند،امّا خداوند به همسران دو پیامبر مثال زد و کلمه خیانت را مطرح کرد تا با فاش کردن راز پیامبر صلی الله علیه و آله توسط همسرش که نوعی خیانت است،تناسب داشته باشد و هشدار و اخطاری به زنان پیامبر باشد که گمان نکنند وابستگی به پیامبر کلید نجات است.
* حفظ خانواده از آتش دوزخ که در آیه ششم خواندیم، «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ» به معنای موفقیّت صد در صد انسان نیست.زیرا گاهی خانوداه او زیر بار نمی روند. «فَخانَتاهُما»
* در احادیث می خوانیم که زن نوح و لوط خیانتی به معنای انحراف جنسی نداشتند، بلکه مراد از خیانت،مخالفت با برنامه ها و اهداف پیامبر و همکاری با مخالفان آنان است.
پیام ها:
1- زن می تواند الگوی فساد یا صلاح،در طول تاریخ باشد. ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً ... اِمْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ
2- از بی ادبان می توان ادب آموخت. ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً ... اِمْرَأَتَ نُوحٍ
3- زن در عقیده و عمل آزاد است.وابستگی خانوادگی و اقتصادی و اجتماعی او را مجبور نمی کند. کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا ... فَخانَتاهُما
4- عبودیّت و صلاحیّت،رمز رسیدن به درجه نبوّت بود. «عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ»
5-جریان کفر و نفاق،حتی در خانه انبیا نفوذ می کند. «فَخانَتاهُما»
6- بندگی و عبادت،زمانی ارزش دارد که همراه با عمل صالح باشد.«عبدین... صالحین»
7- در نظام خانوادگی دینی،سرپرستی و مدیریّت با مرد است. «کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ»
8-وابستگان فاسد،ضربه ای به عصمت و عدالت رهبران آسمانی نمی زنند.
عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا ... فَخانَتاهُما
9- خیانت به مکتب،انسان را به جایی می رساند که حتی شفاعت انبیا سودی ندارد. «فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللّهِ شَیْئاً»
10- هیچ عاملی مانع قهر الهی نیست. فَلَمْ یُغْنِیا ...
11- خیانت،راه دوزخ است. فَخانَتاهُما ... اُدْخُلاَ النّارَ
وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّهِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ«11»
و خداوند برای کسانی که ایمان آورده اند،به همسر فرعون مثل زده است.
آن گاه که گفت:پروردگارا! برای من نزد خویش در بهشت خانه ای بساز و مرا از فرعون و کردار او نجات بده و مرا از گروه ستمگر رهایی بخش.
نکته ها:
* در آیات قبل،دو نمونه زن بد(همسر نوح و لوط)معرّفی شد و در آیات 11 و 12،دو نمونه زن خوب معرّفی می شود.(همسر فرعون و حضرت مریم)
* هنگامی که آسیه،(همسر فرعون)معجزه حضرت موسی را دید،به او ایمان آورد و فرعون،به کیفر این کار،دست و پایش را به زمین میخکوب کرد و او را زیر آفتاب سوزان قرار داد.هنگامی که آسیه آخرین لحظه های عمر خود را می گذرانید،دعایش این بود، «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّهِ»
* لازم نیست الگو،پیامبر یا امام معصوم باشد و لازم نیست سابقه توحیدی داشته باشد.زن فرعون،نه معصوم بود و نه موحّد،بلکه با دیدن معجزه موسی ایمان آورد.
* در معرّفی الگو و تجلیل از شخصیت ها،فرقی میان زن و مرد نیست.قرآن به پیامبرش
دستور می دهد که یاد ابراهیم را زنده نگه دار: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیمَ» و یادآور مریم باش: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ» چنانکه در این آیه،همسر فرعون را معرّفی می کند.
«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»
سیمای همسر فرعون
1.محیط زده نبود و جامعه شخصیّت او را نساخته بود.او با منطق در برابر رژیمی فاسد ایستاد.
2.زرق و برق زده نبود و به تمام مظاهر دنیوی پشت کرد و از کاخ و رفاه و مادیات گذشت.
3.فضای سکوت و خفقان را شکست.
4.صبور بود و زیر شکنجه جان داد و به شهادت رسید،ولی از راه و مکتبش دست بر نداشت.
5.حامی رهبر معصوم زمان خود،حضرت موسی بود.
6.بلند همّت بود.او به کمتر از بهشت و قرب خدا قانع نبود.
7.شهامت داشت و تهدیدات فرعون در او أثر نگذاشت.
8.رضای خالق را بر رضای خلق مقدم داشت.
9.منطق و عقل و وحی را بر مسایل خانوادگی ترجیح می داد.
10.با نهی از منکر خود که گفت: «لا تَقْتُلُوهُ»موسی را در کودکی از مرگ نجات داد.
* همسر فرعون ثابت کرد بسیاری از شعارهایی که در طول زمان،جزو فرهنگ مردم شده، غلط است و باید آن را عوض کرد.
می گویند:خواهی نشوی رسوا،هم رنگ جماعت شو،امّا او گفت:من هم رنگ جماعت نمی شوم و رسوا هم نمی شوم.
می گویند:یک دست صدا ندارد،امّا او ثابت کرد که یک نفر نیز می تواند موج ایجاد کند.
می گویند:زن شخصیّت مستقل ندارد،امّا او ثابت کرد زن در انتخاب راه مستقل است.
می گویند:با مشت نمی شود به جنگ درفش رفت،امّا او ثابت کرد حق ماندنی است و اگر مشت روی آهن اثر ندارد،روی افکار عمومی در تاریخ اثر دارد.
می گویند:با یک گل بهار نمی شود،امّا او ثابت کرد اگر خدا بخواهد با یک گل بهار می شود.
می گویند:فلانی نمک خورد و نمک گیر شد،همسر فرعون نان و نمک فرعون را خورد،ولی از عقیده او متنفّر بود و می گفت: «نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ» خدایا! مرا از فرعون نجات بده.
انواع خانواده ها در قرآن
1.زن و شوهری که هم فکر و همگام در کار خیر هستند.(همچون حضرت علی و حضرت زهرا علیهما السلام) «یُطْعِمُونَ الطَّعامَ»
2.زن و شوهری که در خباثت هم فکر و همگام هستند.(ابولهب و همسرش) تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ ... وَ امْرَأَتُهُ حَمّالَهَ الْحَطَبِ
3.خانواده ای که مرد خوب،امّا زن بد است.(زن لوط و نوح) کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ ...
فَخانَتاهُما
4.خانواده ای که مرد بد،امّا همسر خوب است.(زن فرعون) «مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»
پیام ها:
1- زن می تواند الگوی مردان تاریخ شود. «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»
2- مقایسه الگوها،از روشهای تربیت است. مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا ... مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا
3- فشار محیط و جامعه،وابستگی اقتصادی،زن بودن،تقاضای همسر و ترس از آوارگی،هیچ کدام دلیل بی دینی نمی شود. ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ ...
4- برای اتمام حجت،یک نمونه هم کافی است. ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً ... اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ
5-حرف اول را اراده انسان می زند،نه چیز دیگر. ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً ... اِمْرَأَتَ فِرْعَوْنَ
6- مبارزه با طاغوت،با دعا منافاتی ندارد. ضَرَبَ ... نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ
7- نجات از طاغوت،پشتوانه معنوی لازم دارد. «ضَرَبَ .. نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ»
8-مهم تر از بهشت،قرب معنوی به خداست. رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ ...
9- ایمان سبب تنفّر از ستمگران است.زن فرعون به خاطر ایمانی که داشت از تمام رفتارهای فرعونی متنفر بود. «نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»
10- اطاعت زن از مردم در عقیده لازم نیست،بلکه گاهی باید موضع بگیرد.
«نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ»
11- روابط خانوادگی مرز دارد و همین که به انحراف و کفر رسید باید تغییر کند.
«نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ»
12- تبرّی از کفر،شرط ایمان است. «نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»
13- ابراز تنفّر و انزجار از دیگران،باید ملاک و معیار عقلی و شرعی داشته باشد.
مِنْ فِرْعَوْنَ ... مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ
وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتِینَ«12»
و(خداوند به)مریم دختر عمران(نیز مثل زده است.)زنی که دامن خویش را(از گناه)حفظ کرد،پس ما از روح خود در او دمیدیم(تا عیسی در دامان او متولد شد)و کلمات پروردگارش و کتب آسمانی را تصدیق کرد و از اطاعت پیشه گان بود.
نکته ها:
* «أَحْصَنَتْ» از«حصن»به معنای قلعه،در مورد زنان،رمز عفت و پاکدامنی است.
* در این آیه چهار کمال برای حضرت مریم بیان شده است:پاکدامنی،نفخه ی روح،تصدیق پیامبران و کتب آسمانی و اطاعت محض در برابر خدا.
در تفاسیر شیعه و سنّی آمده است که زنان کامل چهار نفرند:آسیه همسر فرعون،مریم دختر عمران،خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله.
* تنها زنی که نامش در قرآن آمده،حضرت مریم است که 31 مرتبه در دوازده سوره از او نام برده شده که 12 بار آن به صورت عیسی بن مریم است و یک سوره قرآن،به نام اوست.
* الگو باید مختلف با شرایط ومحیطهای گوناگون باشد تا قابل تطبیق با هرکس و هر زمان و شرایط مختلف باشند:زن فرعون،حضرت مریم،حضرت ابراهیم و حضرت محمّد علیهم السلام.
* خداوند از پاکان دفاع می کند.چون به حضرت مریم تهمت ناپاکی زدند، «وَ قَوْلِهِمْ عَلی مَرْیَمَ بُهْتاناً عَظِیماً» ،خداوند در قرآن دو بار فرمود:او پاکدامن است. «أَحْصَنَتْ فَرْجَها»
پیام ها:
1- قرآن،حضرت مریم را به عنوان الگوی پاکدامنی برای مردان و زنان معرّفی کرده است. لِلَّذِینَ آمَنُوا ... مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ
2- ارزش زن به پاکدامنی اوست. «مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها»
3- گام اول را باید انسان بر دارد،آنگاه الطاف الهی سرازیر می شود. «أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا»
4- فرزند پاک از دامان پاک برمی خیزد. «أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا»
5-عمل به احکام و دستورات الهی،بهترین تصدیق آنهاست. «صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ»
6- خضوع و خشوع در عبادت خداوند،در کنار تصدیق قولی لازم است.
صَدَّقَتْ ... وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتِینَ
«والحمدللّه ربّ العالمین»