به نام خداوند بخشنده مهربان
(اي رسول ما) خدا سخن آن زن را که درباره شوهرش با تو به مجادله برخاسته و شکوه او به خدا ميبرد محققا شنيد و گفتگوهاي شما را نيز خدا ميشنود که خدا البته شنوا و بيناست. (اوس بن صامت با زن خود خوله بنت ثعلبه ظهار کرد يعني گفت: «تو بر من چون مادري». و اين کار در حکم طلاق و حرمت آور بود. زن نزد رسول آمد و حکم پرسيد. رسول حکم به حرمت فرمود. زن باز مجادله کرد و آخر گفت: من به خدا شکوه ميکنم از تنهايي و غربت خود. و آيه بعد راجع به حکم ظهار نازل شد و بر اين فعل حرام کفّاره معيّن گرديد). ( 1 )
کساني از شما که با زنان خود ظهار کنند آنها مادر حقيقي شوهران نخواهند شد بلکه مادر ايشان جز آن که آنها را زاييده نيست و اين مردم سخني ناپسند و باطل ميگويند، و خدا را عفو و بخشش بسيار است. ( 2 )
و آنان که با زنان خود ظهار کنند آنگاه از گفته خود برگردند، پيش از تماس و مجامعت بايد بردهاي آزاد کنند. به اين عمل پند و موعظه ميشويد (تا ديگر به اين کار حرام اقدام نکنيد) و خدا به تمام کردار شما آگاه است. ( 3 )
و هر که برده نيابد (يعني بر آزاد کردن برده توانايي ندارد) باز بايد پيش از جماع دو ماه پي در پي روزه بگيرد، و باز اگر نتواند بايد شصت مسکين را طعام دهد. اين (حکم کفّاره) براي آن است که شما به خدا و رسول او ايمان (کامل) آريد. و اين احکام حدود الهي است و کافران را عذاب دردناک دوزخ مهيّاست. ( 4 )
آنان که با خدا و رسول او سخت مخالفت ميکنند آنها هم مانند کافران پيش به رو در (آتش عذاب) افتند. و ما آيات روشن بيان نازل کرديم، و کافران را عذاب ذلت و خواري مهيّاست. ( 5 )
در روزي که خدا جميع خلايق را (براي حساب) برانگيزد تا آنها را به (نتيجه) اعمالشان که او تمام را به شماره ضبط فرموده و آنها فراموش کردهاند آگاه سازد، و خدا بر همه موجودات عالم گواه است. ( 6 )
آيا نديدي که آنچه در آسمانها و زمين است خدا بر آن آگاه است؟ هيچ رازي سه کس با هم نگويند جز آنکه خدا چهارم آنها و نه پنج کس جز آنکه خدا ششم آنها و نه کمتر از آن و نه بيشتر جز آنکه هر کجا باشند او با آنهاست سپس روز قيامت همه را به (نتيجه نيک و بد) اعمالشان آگاه خواهد ساخت که خدا به کليه امور عالم داناست. ( 7 )
آيا آنان (يعني يهود و منافقان) را که از نجوا و راز گفتن با هم ممنوع شدند نديدي که باز هم با يکديگر بر بزهکاري و دشمني و مخالفت رسول راز گفتن از سرگرفتند؟ و هر گاه حضور تو آيند (از مکر و خديعت) تو را سلام و تحيّتي گويند که خدا نفرموده است و پيش خود ميگويند: (اگر اين شخص رسول خداست) چرا خدا بر اين سلام (تمسخر آميزي) که به او ميکنيم ما را عذاب نميکند؟! عذاب دوزخ آنها را کفايت است که در آنجا که بسيار بد منزلگاهي است پيوسته معذّب خواهند شد. ( 8 )
اي کساني که ايمان آوردهايد، شما هر گاه با هم، سخني به راز گوييد هرگز بر بزهکاري و دشمني و مخالفت رسول نگوييد بلکه بر نيکويي و تقوا راز به ميان آريد و از خدا که به سوي او محشور خواهيد شد بترسيد و پرهيزکار شويد. ( 9 )
هميشه نجوا و راز گفتن از (نفوس شريره) شيطان است که ميخواهد مؤمنان را دلتنگ و پريشان خاطر کند در صورتي که هيچ زيان به آنها نميرساند جز آنکه امر خدا باشد، و مؤمنان بايد هميشه بر خدا توکل کنند. ( 10 )
اي اهل ايمان، هرگاه شما را گفتند که در مجالس خود جاي را (بر يکديگر) فراخ داريد، جاي باز کنيد (و براي نشستن مکان بالاتر و نزديکتر به پيغمبر تنازع و تزاحم مکنيد) تا خدا بر توسعه (مکان و مقام و منزلت) شما بيفزايد و هرگاه گفتند که از جاي خود (براي توسعه مجلس يا کار خير ديگري) برخيزيد، برخيزيد، تا خدا مقام اهل ايمان و دانشمندان شما را (در دو جهان) رفيع گرداند، و خدا به هر چه کنيد به همه آگاه است. ( 11 )
اي اهل ايمان، هر گاه بخواهيد که با رسول سخن سرّي گوييد (يا سوالي کنيد) پيش از اين کار بايد مبلغي صدقه دهيد که اين صدقه براي شما بهتر و پاکيزهتر است (که شما را از سوالات بيجا بر کنار و از بخل و لئامت پاک ميگرداند) و اگر (از فقر) چيزي (براي صدقه) نيابيد در اين صورت خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. ( 12 )
آيا از اينکه پيش از راز گفتن با رسول صدقه دهيد (از فقر) ترسيديد؟ پس حال که اداء صدقه نکرديد و خدا هم شما را بخشيد اينک نماز به پا داريد و زکات بدهيد و خدا و رسول او را اطاعت کنيد، و خدا به هر چه کنيد آگاه است. ( 13 )
آيا آن (منافق) مردمي را نديدي که با (يهود) قومي که خدا بر آنها غضب کرده است دوستي کردند؟ آنها به حقيقت نه از شما مسلمين و نه از فرقه يهودند و به دروغ قسم ياد ميکنند (که ما اهل ايمانيم) در صورتي که خود ميدانند. ( 14 )
خدا بر آنها عذابي سخت مهيّا کرده، زيرا بسيار زشت کردارند. ( 15 )
آن مردم منافق سوگند و قسمهاي خود را سپر قرار دادند پس (خلق را) از راه خدا بازداشتند، پس بر آنها کيفر عذاب ذلّت و خواري خواهد بود. ( 16 )
و هرگز مال و فرزندان، آنان را از (عذاب قهر) خدا ابدا نرهاند، آنها اهل آتش دوزخند و در آن هميشه معذّبند. ( 17 )
روزي که خدا همه آنها را (براي انتقام) برانگيزد پس چنان که براي شما قسم ياد ميکنند براي خدا هم به دروغ سوگند ميخورند و ميپندارند که اثري بر آنها خواهد داشت. الا (اي اهل ايمان) بدانيد که آنها بسيار مردم دروغگويي هستند. ( 18 )
شيطان بر (دل) آنها سخت احاطه کرده که فکر و ذکر خدا را به کلي از يادشان برده، آنان حزب شيطانند، الا (اي اهل ايمان) بدانيد که حزب شيطان به حقيقت زيانکاران عالمند. ( 19 )
آنان که با خدا و رسول او عناد و مخالفت ميکنند آنها در ميان (خلق) خوار و ذليلترين مردمند. ( 20 )
خدا (در لوح محفوظ) نگاشته و حتم گردانيده که البته من و رسولانم (بر دشمنان) غالب شويم، که خدا بسيار قوي و مقتدر است. ( 21 )
هرگز مردمي را که ايمان به خدا و روز قيامت آوردهاند چنين نخواهي يافت که دوستي با دشمنان خدا و رسول او کنند هر چند آن دشمنان پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشان آنها باشند. اين مردم پايدارند که خدا بر دلهاشان (نور) ايمان نگاشته و به روح (قدسي) خود آنها را مؤيد و منصور گردانيده و آنها را به بهشتي داخل کند که نهرها زير درختانش جاري است و جاودان در آنجا متنعّمند، خدا از آنها خشنود و آنها هم از خدا خشنودند، اينان به حقيقت حزب خدا هستند، الا (اي اهل ايمان) بدانيد که حزب خدا رستگاران عالمند. ( 22 )