به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانی اش همیشگی
قيامت بسيار نزديک شد، و ماه از هم شکافت. ( 1 )
و اگر معجزه اي را ببينند، روي بگردانند و گويند: [اين] جادويي هميشگي است! ( 2 )
و [قرآن، رسالت پيامبر و معجزه را] انکار کردند و هواهاي نفساني خود را پيروي نمودند، در حالي که هر کاري [چه خير و چه شر، چه حق و چه باطل در قرارگاه ويژه خود] قرار مي گيرد [و اينان به زودي خواهند دانست که قرآن و پيامبر بر حق است يا معبودانشان؟] ( 3 )
بي ترديد آنچه از خبرها [ي گذشتگان] که [در آن] مايه بازداشتن [از کفر و شرک و گناهان] است براي آنان آمده است. ( 4 )
[اين خبرها] پندي رساست، ولي هشدارها [به اين ستمکاران لجوج] سودي نمي بخشد.(5)
بنابراين از آنان روي بگردان [و] روزي را [ياد کن] که آن دعوت کننده [يعني اسرافيل] آنان را به امري بس دشوار و هولناک دعوت مي کند. ( 6 )
در حالي که ديدگانشان [از شدت ترس] فرو افتاده، هم چون ملخ هاي پراکنده از گورها بيرون آيند(7)
شتابان به سوي آن دعوت کننده مي روند و کافران مي گويند: امروز روز بسيار سختي است. ( 8 ) پيش از آنان قوم نوح [پيامبران] را تکذيب کردند، پس بنده ما [نوح] را هم تکذيب کردند و گفتند: ديوانه است، و جن زده اي است [که آثاري از گزند جن در او مي باشد]. ( 9 )
پس پروردگارش را خواند که من مغلوب شده ام [و از ستم و زورگويي آنان دلتنگم] بنابراين انتقام [مرا از اينان] بگير. ( 10 )
پس [در پاسـخ درخواستش] درهاي آسمان را به آبي بسيار فراوان و ريزان گشوديم، ( 11 )
و زمين را به [جوشيدن] چشمه هايي [پر آب] شکافتيم؛ پس آبِ آسمان و زمين براي کاري که مقدّر شده بود به هم پيوستند، ( 12 )
و او را بر کشتي که داراي تخته ها و ميخ ها بود سوار کرديم، ( 13 )
که زير نظر ما روان بود. [و اين] پاداشي بود براي کسي که مورد تکذيب قرار گرفته بود. ( 14 )
و بي ترديد آن سرگذشت را [براي آيندگان] مايه پند و عبرت باقي گذاشتيم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟ ( 15 )
پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟ ( 16 )
و يقيناً ما قرآن را براي پند گرفتن آسان کرديم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟ ( 17 )
قوم عاد [پيامبرشان را] تکذيب کردند، پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟ ( 18 )
ما بر آنان در روزي شوم که شومي اش استمرار داشت، تندبادي سخت و بسيار سرد [به عنوان عذاب] فرستاديم، ( 19 )
که مردم را [از زمين] برمي کند [و بعد از آن عذاب،] گويي تنه هاي نخلي بودند که ريشه کن شده اند. ( 20 )
پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟ ( 21 )
و يقيناً ما قرآن را براي پند گرفتن آسان کرديم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟ ( 22 )
قوم ثمود بيم دهندگان را تکذيب کردند. ( 23 )
پس گفتند: آيا ما بشري از جنس خود را که [تک و] تنهاست [و جمعيت و نيرويي با خود ندارد] پيروي کنيم؟! در اين صورت در گمراهي و ديوانگي خواهيم بود. ( 24 )
آيا از ميان ما فقط بر او وحي نازل شده است؟! [نه، چنين نيست] بلکه او بسيار دروغگو و پر افاده و متکبر است [که مي خواهد بر ما بزرگي کند]. ( 25 )
در فرداي نزديک خواهند دانست که بسيار دروغگو و پرافاده و متکبر کيست؟ ( 26 )
[به صالح گفتيم:] ما براي آزمايش آنان يقيناً آن ماده شتر [درخواست شده] را خواهيم فرستاد؛ پس در انتظار سرانجام آنان باش و شکيبايي پيشه کن. ( 27 )
و آنان را خبر ده که آب آشاميدني ميان آنان و ماده شتر تقسيم شده است؛ هريک در زمان نوبت خود بر سر آب حاضر شوند. ( 28 )
پس آنان يارشان را [که براي پي کردن ناقه آماده کرده بودند] فرا خواندند و [او] دست به کار شد و [ماده شتر را] پي کرد. ( 29 )
پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟ ( 30 )
ما بر آنان يک فرياد مرگبار فرستاديم، پس همه آنان به صورت گياه خشکي که در آغل چهارپايان جمع مي کنند، درآمدند. ( 31 )
و يقيناً ما قرآن را براي پند گرفتن آسان کرديم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟ ( 32 )
قوم لوط بيم دهندگان را تکذيب کردند. ( 33 )
ما بر آنان توفاني سخت که با خود ريگ و سنگ مي آورد فرستاديم [در نتيجه همه را هلاک کرد]، مگر خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان داديم. ( 34 )
[اين] نعمت و رحمتي از سوي ما بود، اين گونه کسي را که سپاس گزار است، پاداش مي دهيم(35)
به راستي لوط آنان را به مؤاخذه سخت ما بيم داده بود، ولي [آنان با وي] در بيمها و هشدارها [يش] سرسختانه مجادله و ستيزه کردند. ( 36 )
و از ميهمانانش [که در حقيقت فرشتگان ما بودند] کام جويي خواستند، در نتيجه ديدگانشان را محو و نابينا کرديم؛ پس [گفتيم: طعمِ] عذاب و هشدارهايم را بچشيد. ( 37 )
به يقين در سپيده دم عذابي پيگير و پايدار به آنان رسيد. ( 38 )
پس [گفتيم: طعمِ] عذاب و هشدارهايم را بچشيد. ( 39 )
و يقيناً ما قرآن را براي پند گرفتن آسان کرديم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟ ( 40 )
و همانا براي فرعونيان بيم دهندگان آمدند. ( 41 )
[آنان] همه معجزات و آيات ما را تکذيب کردند؛ در نتيجه آنان را [به عذابي سخت] گرفتيم، گرفتن توانايي شکست ناپذير و نيرومند. ( 42 )
آيا کافران [شهر] شما از اقوامي که برشمرديم، بهتر و برترند [تا به سبب بهتري و برتري مصون از عذاب باشند؟] يا براي شما در کتاب هاي آسماني امان نامه اي هست [که هر جرمي را مرتکب شويد عذابي نخواهيد داشت؟] ! ( 43 )
يا [آنکه] مي گويند: ما گروهي متحد و پشتيبان يکديگريم [که هرکس بخواهد آسيبي به ما رساند، با قدرت هرچه تمام تر از او انتقام مي گيريم؟] ( 44 )
به زودي [اين] گروه [متحد در جنگي که خود بر ضد مؤمنان تدارک مي بينند] شکست مي خورند و پشت کنان مي گريزند. ( 45 )
بلکه وعده گاهشان قيامت است، و قيامت هولناک تر و تلخ تر است. ( 46 )
بي ترديد گنهکاران در گمراهي و انحراف و در آتش افروخته اند. ( 47 )
روزي که با صورت در آتش کشيده مي شوند [و به آنان مي گويند:] سوزندگي و عذاب دردناک دوزخ را بچشيد. ( 48 )
ما هر چيزي را به اندازه آفريديم. ( 49 )
و فرمان ما جز فرمان واحدي نيست که مانند يک چشم بر هم زدن است. ( 50 )
بي ترديد ما هم مسلکان شما را [که در گذشته به سر مي بردند، به خاطر طغيانشان] هلاک کرديم؛ پس آيا پند گيرنده اي هست؟ ( 51 )
و هر عملي را که انجام دادند در نامه هاي اعمالشان ثبت است. ( 52 )
و هر کوچک و بزرگي [از اعمالشان در آن] نوشته شده است. ( 53 )
يقيناً پرهيزکاران در بهشت ها و [کنار] نهرها هستند؛ ( 54 )
در جايگاهي حق و پسنديده نزد پادشاهي توانا. ( 55 )