به نام خداوند رحمتگر مهربان
الف لام ميم«1»
آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند«2»
و به يقين كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم تا خدا آنان را كه راست گفتهاند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد«3»
آيا كسانى كه كارهاى بد مىكنند مىپندارند كه بر ما پيشى خواهند جست چه بد داورى مىكنند«4»
كسى كه به ديدار خدا اميد دارد [بداند كه] ا ج ل [او از سوى] خدا آمدنى است و وستشنواى دانا«5»
و هر كه بكوشد تنها براى خود مىكوشد زيرا خدا از جهانيان سخت بىنياز است«6»
و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند قطعا گناهانشان را از آنان مى زداييم و بهتر از آنچه مىكردند پاداششان مىدهيم«7»
و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند و[لى] اگر آنها با تو دركوشند تا چيزى را كه بدان علم ندارى با من شريك گردانى از ايشان اطاعت مكن سرانجامتان به سوى من است و شما را از [حقيقت] آنچه انجام مىداديد باخبر خواهم كرد«8»
و كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كردهاند البته آنان را در زمره شايستگان درمىآوريم«9»
و از ميان مردم كسانىاند كه مىگويند به خدا ايمان آوردهايم و چون در [راه] خدا آزار كشند آزمايش مردم را مانند عذاب خدا قرار مىدهند و اگر از جانب پروردگارت پيروزى رسد حتما خواهند گفت ما با شما بوديم آيا خدا به آنچه در دلهاى جهانيان است داناتر نيست«10»
و قطعا خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند مىشناسد و يقينا منافقان را [نيز] مىشناسد«11»
و كسانى كه كافر شدهاند به كسانى كه ايمان آوردهاند مىگويند راه ما را پيروى كنيد و گناهانتان به گردن ما و[لى] چيزى از گناهانشان را به گردن نخواهند گرفت قطعا آنان دروغگويانند«12»
و قطعا بارهاى گران خودشان و بارهاى گران [ديگر] را با بارهاى گران خود برخواهند گرفت و مسلما روز قيامت از آنچه به دروغ برمىبستند پرسيده خواهند شد«13»
و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم پس در ميان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ كرد تا طوفان آنها را در حالى كه ستمكار بودند فرا گرفت«14»
و او را با كشتىنشينان برهانيديم و آن [سفينه] را براى جهانيان عبرتى گردانيديم«15»
و [ياد كن] ابراهيم را چون به قوم خويش گفتخدا را بپرستيد و از او پروا بداريد اگر بدانيد اين [كار] براى شما بهتر است«16»
واقعا آنچه را كه شما سواى خدا مىپرستيد جز بتانى [بيش] نيستند و دروغى برمىسازيد در حقيقت كسانى را كه جز خدا مىپرستيد اختيار روزى شما را در دست ندارند پس روزى را پيش خدا بجوييد و او را بپرستيد و وى را سپاس گوييد كه به سوى او بازگردانيده مىشويد«17»
و اگر تكذيب كنيد قطعا امتهاى پيش از شما [هم] تكذيب كردند و بر پيامبر [خدا] جز ابلاغ آشكار [وظيفهاى] نيست«18»
آيا نديدهاند كه خدا چگونه آفرينش را آغاز مىكند سپس آن را باز مىگرداند در حقيقت اين [كار] بر خدا آسان است«19»
بگو در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده استسپس [باز ] خداست كه نشاه آخرت را پديد مىآورد خداست كه بر هر چيزى تواناست«20»
هر كه را بخواهد عذاب و هر كه را بخواهد رحمت مىكند و به سوى او بازگردانيده مى شويد«21»
و شما نه در زمين و نه در آسمان درماندهكننده [او] نيستيد و جز خدا براى شما يار و ياورى نيست«22»
و كسانى كه آيات خدا و لقاى او را منكر شدند آنانند كه از رحمت من نوميدند و ايشان را عذابى پر درد خواهد بود«23»
و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند بكشيدش يا بسوزانيدش ولى خدا او را از آتش نجات بخشيد آرى در اين [نجات بخشى خدا] براى مردمى كه ايمان دارند قطعا دلايلى است«24»
و [ابراهيم] گفت جز خدا فقط بتهايى را اختيار كردهايد كه آن هم براى دوستى ميان شما در زندگى دنياست آنگاه روز قيامت بعضى از شما بعضى ديگر را انكار و برخى از شما برخى ديگر را لعنت مىكنند و جايتان در آتش است و براى شما ياورانى نخواهد بود«25»
پس لوط به او ايمان آورد و [ابراهيم] گفت من به سوى پروردگار خود روى مى آورم كه اوست ارجمند حكيم«26»
و اسحاق و يعقوب را به او عطا كرديم و در ميان فرزندانش پيامبرى و كتاب قرار داديم و در دنيا پاداشش را به او بخشيديم و قطعا او در آخرت [نيز] از شايستگان خواهد بود«27»
و [ياد كن] لوط را هنگامى كه به قوم خود گفتشما به كارى زشت مىپردازيد كه هيچ يك از مردم زمين در آن [كار] بر شما پيشى نگرفته است«28»
آيا شما با مردها درمىآميزيد و راه [توالد و تناسل] را قطع مىكنيد و در محافل [انس] خود پليدكارى مىكنيد و[لى] پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند اگر راست مى گويى عذاب خدا را براى ما بياور«29»
[لوط] گفت پروردگارا مرا بر قوم فسادكار غالب گردان«30»
و چون فرستادگان ما براى ابراهيم مژده آوردند گفتند ما اهل اين شهر را هلاك خواهيم كرد زيرا مردمش ستمكار بودهاند«31»
گفت لوط [نيز] در آنجاست گفتند ما بهتر مىدانيم چه كسانى در آنجا هستند او و كسانش را جز زنش كه از باقى ماندگان [در خاكستر آتش] استحتما نجات خواهيم داد«32»
و هنگامى كه فرستادگان ما به سوى لوط آمدند به علت [حضور] ايشان ناراحتشد و دستش از [حمايت] آنها كوتاه گرديد گفتند مترس و غم مدار كه ما تو و خانوادهات را جز زنت كه از باقىماندگان [در خاكستر آتش] استحتما مى رهانيم«33»
ما بر مردم اين شهر به [سزاى] فسقى كه مىكردند عذابى از آسمان فرو خواهيم فرستاد«34»
و از آن [شهر سوخته] براى مردمى كه مىانديشند نشانهاى روشن باقى گذاشتيم«35»
و به سوى [مردم] م دي ن برادرشان شعيب را [فرستاديم] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد و به روز بازپسين اميد داشته باشيد و در زمين سر به فساد برمداريد«36»
پس او را دروغگو خواندند و زلزله آنان را فرو گرفت و بامدادان در خانههايشان از پا درآمدند«37»
و عاد و ثمود را [نيز هلاك نموديم] قطعا [فرجام آنان] از سراهايشان بر شما آشكار گرديده است و شيطان كارهايشان را در نظرشان بياراست و از راه بازشان داشت با آنكه [در كار دنيا] بينا بودند«38»
و قارون و فرعون و هامان را [هم هلاك كرديم] و به راستى موسى براى آنان دلايل آشكار آورد و[لى آنها] در آن سرزمين سركشى نمودند و [با اين همه بر ما] پيشى نجستند«39»
و هر يك [از ايشان] را به گناهش گرفتار [عذاب] كرديم از آنان كسانى بودند كه بر [سر] ايشان بادى همراه با شن فرو فرستاديم و از آنان كسانى بودند كه فرياد [مرگبار] آنها را فرو گرفت و برخى از آنان را در زمين فرو برديم و بعضى را غرق كرديم و [اين] خدا نبود كه بر ايشان ستم كرد بلكه خودشان بر خود ستم مىكردند«40»
داستان كسانى كه غير از خدا دوستانى اختيار كردهاند همچون عنكبوت است كه [با آب دهان خود] خانهاى براى خويش ساخته و در حقيقت اگر مىدانستند سستترين خانهها همان خانه عنكبوت است«41»
خدا مىداند هر آنچه را كه جز او مىخوانند و هم اوستشكستناپذير سنجيدهكار«42»
و اين م ث لها را براى مردم مىزنيم و[لى] جز دانشوران آنها را درنيابند«43»
خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريد قطعا در اين [آفرينش] براى مؤمنان عبرتى است«44»
آنچه از كتاب به سوى تو وحى شده است بخوان و نماز را برپا دار كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مىدارد و قطعا ياد خدا بالاتر است و خدا مىداند چه مىكنيد«45»
و با اهل كتاب جز به [شيوهاى] كه بهتر است مجادله مكنيد مگر [با] كسانى از آنان كه ستم كردهاند و بگوييد به آنچه به سوى ما نازل شده و [آنچه] به سوى شما نازل گرديده ايمان آورديم و خداى ما و خداى شما يكى است و ما تسليم اوييم«46»
و همچنين ما قرآن را بر تو نازل كرديم پس آنان كه بديشان كتاب دادهايم بدان ايمان مىآورند و از ميان اينان كسانىاند كه به آن مىگروند و جز كافران [كسى] آيات ما را انكار نمىكند«47»
و تو هيچ كتابى را پيش از اين نمىخواندى و با دست [راست] خود [كتابى] نمىنوشتى و گر نه باطلانديشان قطعا به شك مىافتادند«48»
بلكه [قرآن] آياتى روشن در سينههاى كسانى است كه علم [الهى] يافتهاند و جز ستمگران منكر آيات ما نمىشوند«49»
و گفتند چرا بر او از جانب پروردگارش نشانههايى [معجزهآسا] نازل نشده است بگو آن نشانهها پيش خداست و من تنها هشداردهندهاى آشكارم«50»
آيا براى ايشان بس نيست كه اين كتاب را كه بر آنان خوانده مىشود بر تو فرو فرستاديم در حقيقت در اين [كار] براى مردمى كه ايمان دارند رحمت و يادآورى است«51»
بگو كافى استخدا ميان من و شما شاهد باشد آنچه را كه در آسمانها و زمين است مىداند و آنان كه به باطل گرويده و خدا را انكار كردهاند همان زيانكارانند«52»
و از تو به شتاب درخواست عذاب [الهى را] دارند و اگر سرآمدى معين نبود قطعا عذاب به آنان مىرسيد و بىآنكه خبردار شوند غافلگيرشان مىكرد«53»
و شتابزده از تو عذاب مىخواهند و حال آنكه جهنم قطعا بر كافران احاطه دارد«54»
آن روز كه عذاب از بالاى [سر] آنها و از زير پاهايشان آنها را فرو گيرد و [خدا] مىفرمايد [نتيجه] آنچه را مىكرديد بچشيد«55»
اى بندگان من كه ايمان آوردهايد زمين من فراخ است تنها مرا بپرستيد«56»
هر نفسى چشنده مرگ است آنگاه به سوى ما بازگردانيده خواهيد شد«57»
و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند قطعا آنان را در غرفههايى از بهشت جاى مىدهيم كه از زير آنها جويها روان است جاودان در آنجا خواهند بود چه نيكوست پاداش عملكنندگان«58»
همان كسانى كه شكيبايى ورزيده و بر پروردگارشان توكل نمودهاند«59»
و چه بسيار جاندارانى كه نمىتوانند متحمل روزى خود شوند خداست كه آنها و شما را روزى مىدهد و اوستشنواى دانا«60»
و اگر از ايشان بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده و خورشيد و ماه را [چنين] رام كرده استحتما خواهند گفت الله پس چگونه [از حق] بازگردانيده مىشوند«61»
خدا بر هر كس از بندگانش كه بخواهد روزى را گشاده مىگرداند و [يا] بر او تنگ مىسازد زيرا خدا به هر چيزى داناست«62»
و اگر از آنان بپرسى چه كسى از آسمان آبى فرو فرستاده و زمين را پس از مرگش به وسيله آن زنده گردانيده استحتما خواهند گفت الله بگو ستايش از آن خداست با اين همه بيشترشان نمىانديشند«63»
اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازيچه نيست و زندگى حقيقى همانا [در] سراى آخرت است اى كاش مىدانستند«64»
و هنگامى كه بر كشتى سوار مىشوند خدا را پاكدلانه مىخوانند و[لى] چون به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد بناگاه شرك مىورزند«65»
بگذار تا به آنچه بديشان دادهايم انكار آورند و بگذار تا برخوردار شوند زودا كه بدانند«66»
آيا نديدهاند كه ما [براى آنان] حرمى امن قرار داديم و حال آنكه مردم از حوالى آنان ربوده مىشوند آيا به باطل ايمان مىآورند و به نعمتخدا كفر مىورزند«67»
و كيستستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد يا چون حق به سوى او آيد آن را تكذيب كند آيا جاى كافران [در] جهنم نيست«68»
و كسانى كه در راه ما كوشيدهاند به يقين راههاى خود را بر آنان مىنماييم و در حقيقتخدا با نيكوكاران است«69»