به نام خدا كه رحمتش بى اندازه است و مهربانى اش هميشگى.
الم (1)
آيا مردم گمان کرده اند، همين که بگويند: ايمان آورديم، رها مي شوند و آنان [به وسيله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد آزمايش قرار نمي گيرند؟ (2)
در حالي که يقيناً کساني را که پيش از آنان بودند، آزمايش کرده ايم [پس اينان هم بي ترديد آزمايش مي شوند]، و بي ترديد خدا کساني را که [در ادعاي ايمان] راست گفته اند مي شناسد، و قطعاً دروغگويان را نيز مي شناسد(3)
آيا آنان که مرتکب زشتي ها مي شوند، پنداشته اند که مي توانند بر ما پيشي گيرند [تا از مجازات و عذاب زشت کاري هايشان بگريزند؟!] چه بد داوري مي کنند. (4)
هر که اميد ديدار [پاداش و مقام قرب] خدا را دارد [بايد در عرصه طاعت و عبادت بکوشد]؛ زيرا زمان معين شده [از سوي] خدا [که روز قيامت است] حتماً آمدني است؛ و او شنوا و داناست. ( 5 )
و کسي که [در راه خدا] بکوشد فقط به سود خودش مي کوشد؛ زيرا خدا از جهانيان بي نياز است. (6)
و آنان که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند، گناهانشان را قطعاً از آنان مي پوشانيم و بر پايه بهترين عملي که همواره انجام مي داده اند، پاداششان مي دهيم. ( 7 )
انسان را درباره پدر و مادرش به نيکي کردن سفارش کرده ايم؛ و اگر آن دو نفر تلاش کنند تا بر پايه جهالت و ناداني [وبدون معرفت و دانش که روشنگر حقايق است] چيزي را شريک من قرار دهي، از آنان اطاعت مکن. بازگشت شما فقط به سوي من است، پس شما را به آنچه همواره انجام مي داده ايد، آگاه مي کنم. ( 8 )
و کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند، حتماً در زمره شايستگان درمي آوريم. ( 9 )
و از مردم کساني هستند که مي گويند: به خدا ايمان آورديم. پس هنگامي که در راه خدا شکنجه و آزار شوند، شکنجه و آزار مردم را مانند عذاب خدا [غير قابل تحمل] شمارند [و از بيم ادامه يافتنش از ايمان دست برمي دارند]، و اگر از سوي پروردگارت ياري و نصرتي [چون پيروزي و غنيمت] بيايد، [به مؤمنان] قاطعانه مي گويند: ما هم با شما بوديم. آيا [حال آنان از ديد خدا پنهان است] و خدا به آنچه در سينه هاي جهانيان است [از همه] آگاه تر نيست؟ (10)
و يقيناً خدا کساني را که ايمان آورده اند، مي شناسد و بي ترديد منافقان را نيز مي شناسد،(11)
و کافران به مؤمنان گفتند: از راه ما پيروي کنيد تا ما [اگر آخرتي و عذابي در کار باشد] گناهان شما را به عهده گيريم. و آنان [به اختيار خود] بر عهده گيرنده چيزي از گناهان اينان نيستند، آنان يقيناً [در پيشنهادي که به مؤمنان مي دهند] دروغگويند،(12)
و مسلماً بارهاي [گناهان] خود را با بارهاي ديگري [از گناهان کساني که گمراهشان کردند] همراه با بارهاي خود حمل خواهند کرد، و روز قيامت از آنچه [به خدا و پيامبر و قرآن] افترا مي بستند، حتماً بازپرسي خواهند شد، (13)
و همانا نوح را به سوي قومش فرستاديم پس نهصد و پنجاه سال در ميانشان درنگ کرد [ولي بيشتر مردم به او ايمان نياوردند]، سرانجام توفان آنان را در حالي که ستمکار بودند، فرا گرفت. (14)
پس او و اهل کشتي را نجات بخشيديم و آن [حادثه] را عبرتي بسيار مهم براي جهانيان قرار داديم. ( 15 )
و ابراهيم را [نيز فرستاديم] آن گاه به قومش گفت: خدا را بپرستيد و از او پروا کنيد، اين براي شما بهتر است، اگر بدانيد؛ (16)
جز اين نيست که شما به جاي خدا بت هايي را مي پرستيد و [در نامگذاري آنها به آلهه و شفيع و مؤثر] دروغي را مي سازيد، بي ترديد کساني را که به جاي خدا مي پرستيد، رزقي را براي شما مالک نيستند [تا آن را به شما برسانند]، پس رزق را نزد خدا بجوييد و او را بندگي کنيد و او را شکر کنيد که [فقط] به سوي او بازگردانده مي شويد،(17)
و اگر [مرا] تکذيب کنيد [چيز جديدي نيست]؛ زيرا امت هايي پيش از شما نيز [پيامبران را] تکذيب کردند، و بر عهده پيامبر جز رساندن آشکار [پيام وحي] نيست. ( 18 )
آيا ندانسته اند که چگونه خدا مخلوقات را مي آفريند سپس آنان را [پس از مرگشان] باز خواهد گرداند، يقيناً اين [کار] بر خدا آسان است. ( 19 )
بگو: در زمين بگرديد پس با تأمل بنگريد که چگونه مخلوقات را آفريد، سپس خدا جهان آخرت را ايجاد مي کند؛ زيرا خدا بر هر کاري تواناست، (20)
هر کس را بخواهد عذاب مي کند، و هر کس را بخواهد مورد رحمت قرار مي دهد، و فقط به سوي او بازگردانده مي شويد. ( 21 )
و شما نه در زمين و نه در آسمان نمي توانيد خدا را عاجز کنيد [تا از دسترس قدرت او بيرون رويد]، و شما را به جاي خدا هيچ سرپرست و ياوري نيست، (22)
وکساني که به آيات خدا و ديدار [قيامت و محاسبه اعمال به وسيله] او کفر ورزيدند، آنان از رحمت من مأيوسند وبراي آنان عذابي دردناک است. (23)
پس جواب قوم ابراهيم جز اين نبود که گفتند: او را بکشيد يا بسوزانيدش. پس خدا او را از آن آتش رهايي بخشيد، مسلماً در اين [حادثه] براي مردمي که ايمان دارند، عبرت هاست،(24)
و [ابراهيم] گفت: جز اين نيست که به جاي خدا بتهايي را [براي خود به عنوان معبود] گرفته ايد [که علت آن] دوستي ميان خودتان در زندگي دنياست، سپس روز قيامت برخي از شما برخي ديگر را انکار مي کنند، و بعضي از شما بعضي ديگر را لعنت مي نمايند، و جايگاه شما آتش است، و براي شما هيچ ياوري نخواهد بود. ( 25 )
پس لوط به ابراهيم ايمان آورد، و [ابراهيم] گفت: به درستي که من به سوي پروردگارم مهاجرت مي کنم، که فقط او تواناي شکست ناپذير و حکيم است. (26)
و اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم و پيامبري و کتاب را در نسلش قرار داديم و پاداشش را در دنيا به او داديم، و بي ترديد او در آخرت از زمره شايستگان است. ( 27 )
و لوط را [نيز فرستاديم]، آن گاه به قومش گفت: شما کار بسيار زشتي مرتکب مي شويد که پيش از شما هيچ يک از جهانيان آن را انجام نداده اند. ( 28 )
آيا شما با مردان آميزش مي کنيد و راه [توالد و تناسل] را قطع مي نماييد و در محفل عمومي خود [در انظار يکديگر] اين کار بسيار زشت را مرتکب مي شويد. پس جواب قوم او جز اين نبود که گفتند: اگر تو از راستگوياني عذاب خدا را براي ما بياور. ( 29 )
گفت: پروردگارا! مرا بر اين مردم فسادکار ياري ده. (30)
و زماني که فرستادگان ما با بشارت [ولادت اسحاق] نزد ابراهيم آمدند، گفتند: ما يقيناً اهل شهر را نابود مي کنيم؛ زيرا اهل آن ستمکارند. ( 31 )
گفت: لوط در آنجاست. گفتند: ما به کساني که در آنجا هستند، داناتريم، حتماً او و خانواده اش را نجات مي دهيم، مگر همسرش را که از باقي ماندگان خواهد بود، (32)
و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به سبب [حضور] آنان [به صورت جواناني آراسته] بدحال و بي طاقت شد، و گفتند: مترس و غمگين مباش، قطعاً ما نجات دهنده تو و خانواده ات هستيم، مگر همسرت را که از باقي ماندگان خواهد بود، ( 33 )
ما بر اهل اين شهر به علت کار بسيار زشتي که مرتکب مي شوند، عذاب سختي از آسمان نازل خواهيم کرد. ( 34 ) [
پس با عذاب آسماني، شهر و اهلش را در هم کوبيديم] و از آن شهر نشانه اي روشن [از سنگ هايي که بر سر اهلش فرو باريديم] براي مردمي که مي انديشند، بر جاي گذاشتيم. ( 35 )
و نيز به سوي مدين برادرشان شعيب را فرستاديم؛ پس گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد و روز قيامت را انتظار بريد و در زمين تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد، (36)
پس او را تکذيب کردند؛ در نتيجه زلزله سختي آنان را فرا گرفت، پس در خانه هايشان به رو در افتاده جسمي بي جان شدند،(37)
و [قوم] عاد و ثمود را [نيز نابود کرديم]، و از خانه هاي [خراب شده و خالي] آنان [سرنوشت شومشان] براي شما نمايان است، و شيطان عمل هاي [زشت] آنان را برايشان آراست، در نتيجه آنان را از راه [خدا] باز داشت در حالي که [براي تشخيص حق از باطل] بصيرت داشتند. (38)
و قارون و فرعون و هامان را [نيز نابود کرديم]. و همانا موسي براي آنان دلايل روشن آورد، پس آنان در زمين تکبّر و سرکشي کردند، ولي پيشي گيرنده [بر اراده و قضا و قدر ما] نبودند [تا بتوانند از عذاب ما بگريزند] ( 39 )
پس همه را به گناهانشان گرفتيم، بر برخي از آنان توفاني سخت [که با خود ريگ و سنگ مي آورد] فرستاديم، و بعضي را فرياد مرگبار گرفت، و برخي را به زمين فرو برديم، و بعضي را غرق کرديم؛ و خدا بر آن نبود که به آنان ستم کند، ولي آنان بودند که به خودشان ستم کردند. ( 40 )
داستان کساني که به جاي خدا سرپرستاني گرفته اند، مانند داستان عنکبوت است که خانه اي [بي ديوار، بي سقف و بي حفاظ] براي خود بنا کرده باشد، و بي ترديد سست ترين خانه ها خانه عنکبوت است، اگر [به اين واقعيت] معرفت و شناخت داشتند [بت ها را سرپرستان خود نمي گرفتند]. ( 41 )
يقيناً خدا مي داند به جاي او چه چيزهايي را مي پرستند [چيزهايي که نه داراي ارزش و اعتبارند و نه قدرت تصرف در کاري را دارند!!] و فقط او تواناي شکست ناپذير و حکيم است، (42)
و اين مثل ها را براي مردم مي زنيم، ولي جز اهل معرفت و دانش در آنها تعقّل نمي کنند. ( 43 )
خدا آسمان ها و زمين را به حق آفريد؛ يقيناً در اين [آفرينش] نشانه اي [بر توحيد، ربوبيت و قدرت خدا] براي مؤمنان است. ( 44 )
آنچه را از اين کتاب به تو وحي شده است، بخوان و نماز را برپا دار، يقيناً نماز از کارهاي زشت، و کارهاي ناپسند باز مي دارد؛ و همانا ذکر خدا بزرگ تر است، و خدا آنچه را انجام مي دهيد، مي داند. (45)
و با اهل کتاب جز با نيکوترين شيوه مجادله و گفتگو مکنيد، مگر با کساني از آنان که [در مجادله با شما] ظالمانه به ميدان آيند، و بگوييد: به آنچه به سوي ما و به سوي شما نازل شده است، ايمان داريم و معبود ما و معبود شما يکي است و ما تسليم [فرمان ها و احکام] او هستيم. ( 46 )
و همان گونه [که بر پيامبران پيشين کتاب نازل کرديم] اين کتاب را بر تو نازل نموديم، پس [برخي از] کساني که کتابشان داديم به آن ايمان مي آورند، و از اينان [هم که مشرک اند] اندکي به آن ايمان مي آورند، و آيات ما را جز کافران انکار نمي کنند، (47)
و پيش از اين [قرآن]، تو هيچ نوشته اي را نمي خواندي و آن را با دست خود نمي نوشتي وگرنه باطل گرايان ياوه گو [در وحي بودن و حقّانيّت آن] شک مي کردند،(48)
بلکه اين قرآن، آيات روشني است در سينه کساني که به آنان معرفت و دانش عطا شده است؛ و آيات ما را جز ستمکاران انکار نمي کنند. ( 49 )
گفتند: چرا از سوي پروردگارش معجزاتي [مانند معجزات پيامبران پيشين] بر او نازل نمي شود. بگو: اين معجزات فقط در اختيار خداست و من فقط بيم دهنده اي آشکارم. ( 50 )
آيا [در قرآن عيب و نقصي مي يابند؟ و] براي آنان کافي نبوده است که ما اين کتاب را که [همواره] بر آنان خوانده مي شود بر تو نازل کرديم؟! همانا در اين کتاب رحمتي است [ويژه و مايه يادآوري] و پندي براي مردمي که ايمان مي آورند. ( 51 )
بگو: کافي است که خدا [نسبت به حقّانيّت نبوّتم] ميان من و شما شاهد باشد، [او] آنچه را در آسمان ها و زمين است مي داند، و آنان که به باطل [چون بت و طاغوت] گرويده و به خدا کفر ورزيده اند همان زيانکاران [واقعي] اند. (52)
آنان شتاب در آوردن عذاب را از تو مي خواهند، اگر مدتي معين [براي آنان] مقرّر نبود، قطعاً آن عذاب را [که خواهانش هستند] بر آنان مي آمد و حتماً ناگاه در حالي که بي خبرند، به سراغشان خواهد آمد. ( 53 ) [
آنان] شتاب در آوردن عذاب را از تو مي خواهند، بدون ترديد هم اکنون دوزخ بر کافران حاطه دارد. ( 54 )
آنان را متوجه روزي کن که عذاب از بالاي سرشان و از زير پايشان آنان را فرو پوشاند و [خدا به آنان] مي گويد: آنچه را همواره انجام مي داديد [اکنون به صورت سخت ترين عذاب] بچشيد. ( 55 )
اي بندگان من که ايمان آورده ايد! يقيناً زمين من وسيع و پهناور است؛ پس [با انتخاب سرزميني مناسب و شايسته که ارزش ها در آن حفظ شود] فقط مرا بپرستيد،(56)
هر جانداري چشنده مرگ خواهد بود، سپس به سوي ما بازگردانده مي شويد، (57)
و کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند حتماً آنان را در قصرهايي رفيع و با ارزش از بهشت که از زيرِ [درختانِ] آن نهرها جاري است، جاي خواهيم داد، در آنجا جاودانه اند؛ چه نيکوست پاداش عمل کنندگان. ( 58 )
همانان که [براي حفظ ايمان، اخلاق و عمل صالح] شکيبايي ورزيدند و همواره بر پروردگارشان توکل مي کنند. ( 59 )
چه بسيارند جنبندگاني که قدرت ندارند [به دست آوردن] روزي خود را بر عهده بگيرند، خداست که به آنان و شما روزي مي دهد، و او شنوا و داناست. (60)
اگر از آنان [که شرک مي ورزند] بپرسي: چه کسي آسمان ها و زمين را آفريده و خورشيد و ماه را رام و مسخّر کرده؟ بي ترديد خواهند گفت: خدا. پس چگونه [از حق به باطل] منحرف مي شوند؟! ( 61 )
خدا روزي را براي هرکس از بندگانش که بخواهد وسعت مي دهد و يا تنگ مي گيرد؛ يقيناً خدا بر هر کاري تواناست، (62)
و اگر از آنان بپرسي: چه کسي از آسمان آبي نازل کرد و به وسيله آن زمين را پس از مردگي اش زنده ساخت؟ بي ترديد خواهند گفت: خدا. بگو: همه ستايش ها ويژه خداست [و مشرکان دور از حقيقت اند]، بلکه بيشترشان تعقّل نمي کنند. (63)
و اين زندگي دنيا جز سرگرمي و بازي نيست و بي ترديد سراي آخرت، همان زندگي [واقعي و ابدي] است؛ اگر اينان معرفت و دانش داشتند [دنيا را به قيمت از دست دادن آخرت برنمي گزيدند] ( 64 )
[مشرکان تا در امنيت و آسايشند، بر آيين شرک تعصّب دارند،] پس زماني که در کشتي سوار مي شوند [و در وسط دريا امواج خطرناک آنان را محاصره مي کند] خدا را در حالي که ايمان و عبادت را براي او [از هرگونه شرکي] خالص مي کنند، مي خوانند، و چون به سوي خشکي نجاتشان مي دهيم به ناگاه به آيين شرک روي مي آورند، (65)
سرانجام به آنچه [از نعمت] به آنان عطا کرديم، ناسپاسي ورزند، و [از زندگي شرک آلودشان] برخوردار شوند؛ سپس [نتيجه اين ناسپاسي و زندگي شرک آلود را] خواهند دانست. ( 66 )
آيا ندانسته اند که ما [شهرشان مکه را] حرم امني قرار داده ايم [که در آن با آسايش و آرامش و محفوظ از قتل و غارت زندگي مي کنند] در حالي که مردم از اطراف آنان [به وسيله دزدان و غارتگران عرب] ربوده مي شوند؟ پس آيا [با دارا بودن اين نعمت باارزش الهي] به باطل مي گروند و به نعمت خدا کفران مي ورزند؟! ( 67 )
و کيست ستمکارتر از کسي که دروغي را بر خدا ببندد [که خدا بتان را شريک خود گرفته؟] يا حق را زماني که به سويش آمد تکذيب کند؟ آيا در دوزخ جايگاهي براي کافران نيست؟(68)
و کساني که براي [به دست آوردن خشنودي] ما [با جان و مال] کوشيدند، بي ترديد آنان را به راه هاي خود [راه رشد، سعادت، کمال، کرامت، بهشت و مقام قرب] راهنمايي مي کنيم؛ و يقيناً خدا با نيکوکاران است(69)