سیمای سوره ضحی
این سوره یازده آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
نام سوره،برگرفته از آیه اول است که با سوگند به هنگام بالا آمدن روز آغاز می شود.
از آنجا که مخالفان،به خاطر قطع نزول وحی به مدّت پانزده روز،به آن حضرت نیش زبان می زدند،لذا این سوره در مقام دلداری به پیامبر است و حمایت های خداوند از آن حضرت را،از هنگام یتیمی تا رسیدن به رسالت بیان می دارد.
و آنگاه از پیامبر می خواهد تا او نیز با یتیمان و محرومان برخوردی خدایی داشته و با زبان و عمل،نعمت های الهی را آشکار ساخته و سپاس گزار آنها باشد.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
وَ الضُّحی«1» وَ اللَّیْلِ إِذا سَجی«2» ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی«3» وَ لَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولی«4» وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی«5»
(1)به روشنایی آغاز روز سوگند.(2)به شب سوگند آنگاه که آرامش بخشد.(3) پرودگارت تو را وانگذاشته و خشم نگرفته است.(4)همانا آخرت برای تو بهتر از دنیا است.(5)و به زودی پروردگارت(چیزی)به تو عطا کند که خشنود شوی.
نکته ها:
* «ضحی»به معنای اوایل روز و هنگام چاشت است.«سجی»هم به معنای پوشاندن و هم به معنای سکون و آرامش است.
* «وَدَّعَکَ» از«تودیع»به معنای واگذاشتن و رها کردن است و «قَلی» به معنای شدّت عداوت و بغض و خشم و قهر است.
* برای چند روزی وحی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قطع شد.مخالفان سرزنش کردند که خدا تو را رها کرده است.این آیات نازل شد و حضرت را دلداری داد.شاید دلیل قطع وحی آن بود که خداوند به مردم بفهماند هر چه هست از اوست و پیامبر در الفاظ وحی و زمان نزول آن و مقدار آن،از خود اختیاری ندارد.
* نشانه آنکه خدا پیامبرش را رها نکرده،این است که در این سوره کوچک،سیزده بار شخص پیامبر مورد خطاب قرار گرفته است.
پیام ها:
1- روشنی روز و تاریکی و آرامش شب دو نعمت بزرگ الهی است که مورد سوگند خداوند قرار گرفته است. «وَ الضُّحی وَ اللَّیْلِ إِذا سَجی»
2- با قاطعیّت،زبان بدگویان را قطع و دل پاکان را بدست آورید. «وَ الضُّحی وَ اللَّیْلِ إِذا سَجی ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ»
3- به قضاوت ها و پیش داوری ها و تحلیل های نادرست،صریحاً جواب بدهید.
«ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ»
4- مربّی نباید کسی را که تحت تربیت اوست رها کند. «ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ»
5-قطع موقت لطف را نشانه غفلت و قهر الهی ندانید. «ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی»
أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوی«6» وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدی«7» وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنی«8» فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ«9» وَ أَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ«10» وَ أَمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ«11»
(6)آیا تو را یتیم نیافت،پس پناه داد و سامانت بخشید.(7)و تو را سرگشته یافت،پس هدایت کرد.(8)و تو را تهی دست یافت و بی نیاز کرد.
(9)(حال که چنین است)پس بر یتیم قهر و تندی مکن.(10)و سائل را از خود مران.(11)و نعمت پروردگارت را(برای سپاس)بازگو کن.
نکته ها:
* مراد از«آخرت»در آیه «وَ لَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولی» یا روز قیامت است و یا عاقبت کار پیامبر در همین دنیا.
* قبل از تولد پیامبر صلی الله علیه و آله،پدرش عبداللّه از دنیا رفت.در کودکی مادرش را از دست داد و هشت ساله بود که جدش عبدالمطلب از دنیا رفت و از این رو از درد یتیمان خبر داشت.
* قرآن می فرماید: «ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوی»یعنی پیامبر شما حتّی برای یک لحظه گمراه نبوده است.پس مراد از «وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدی» آن است که اگر هدایت الهی نبود،راه به جایی نمی بردی.
چنانکه در سوره شوری آیه 52 می فرماید: «ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لاَ الْإِیمانُ وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ» اگر لطف ما نبود تو خبری از کتاب و ایمان نداشتی.
و در سوره یوسف آیه 3 نیز می فرماید: «أَوْحَیْنا إِلَیْکَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِینَ» تو قبل از نزول قرآن از بی خبران بودی.
کلمه«ضال»هم به معنای گمراه است و هم به معنای گمشده،نظیر«الحکمه ضاله المؤمن» حکمت گمشده مؤمن است.
آری پیامبر قبل از نزول وحی متحیّر بود و با نور وحی با دستورات و وظیفه الهی خود آشنا می شد.
* «عائل»به فقیر گفته می شود و«قهر»،غلبه توأم با تحقیر است.«نهر»راندن همراه با خشونت است.عنوان نهر آب نیز به خاطر حرکت تند آب است.
* اگر نیازهای یتیم تأمین نشود مفاسد اخلاقی و اجتماعی فراوانی جامعه را تهدید می کند و کمبود محبت ممکن است یتیم را به صورت فردی سنگدل و عقده ای درآورد.
* در حدیث می خوانیم:امیدوار کننده ترین آیات قرآن،آیه «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی» می باشد که مراد شفاعت است
* رضای پیامبر در دنیا و آخرت،مورد نظر خداست.چنانکه در دنیا قبله را برای رضای او تغییر داد تا یهودیان بر او منت ننهند که رو به بیت المقدّس که قبله ماست نماز می گزاری.
«فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها» و در آخرت،مقام شفاعت به او می دهد تا راضی شود. «وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی
* امام باقر علیه السلام دوبار سوگند یاد فرمودند که مراد از آن عطای مخصوص که خداوند به
پیامبرش عطا خواهد کرد،شفاعت است.«و الله الشفاعه و الله الشفاعه»و امام صادق علیه السلام فرمود:رضایت جدم به این است که موحدی در آتش باقی نماند.
* امام صادق علیه السلام در ذیل آیه «وَ أَمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» فرمودند:«حدث بما اعطاک الله و فضلک و رزقک و احسن الیک و هداک» آنچه از عطاها،برتری ها،رزق ها،احسان ها و هدایت های اوست بازگو کن.
* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:«التحدث بنعمه الله شکر و ترکه کفر»کسی که آثار نعمت های الهی در زندگی او دیده نشود،دشمن خدا و مخالف نعمتهای اوست.
پیام ها:
1- خداوند پیامبرش را از هرگونه قهر و غضب در دنیا و آخرت بیمه کرده است.
وَ لَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ ...
2- نعمت های آخرت،زوال و رنج و نقص نعمت های دنیوی را ندارد. «وَ لَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولی»
3- در برابر قطع موقت وحی،خداوند وعده چشمگیر به پیامبرش می دهد.
«وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ»
4- مالکیّت تمام دنیا هم مردان خدا را راضی نمی کند،پس تحقیق وعده خداوند، در جهان دیگری است. «لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی»
5-جلب رضای پیامبر،مورد توجه خداست. «فَتَرْضی»
6- رهبر باید درد آشنا باشد تا درد دیگران را لمس کند. «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً ، عائِلاً»
7- یتیمی،مانع رسیدن به کمال نیست. «أَ لَمْ یَجِدْکَ»
8-منت گذاری انسان بر انسان زشت است،ولی منت خدا بر انسان یک ارزش است. أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوی ...
9- یاد نعمتهای الهی،روحیه تشکر از خدا و خدمت به دیگران را در انسان زنده می کند. أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوی ... فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ
10- در هنگام قدرت،از زمان ضعف خود یاد کنید. «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً»
11- الطاف الهی با واسطه است.«آوی»(مَأوی دادن و غنی کردن خداوند از طریق حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه بود).
12- پناه دادن به یتیم و غنی کردن فقیر،کاری الهی است. «فَآوی - فَأَغْنی»
13- اگر گذشته تلخ خود را یاد کنید،محرومان را منع و طرد نمی کنید. «فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ»
14- رسیدگی به یتیم،به دلیل شرایط سنی و روحی او در اولویّت است. «فَلا تَقْهَرْ - فَلا تَنْهَرْ»
15- نعمتها را از خدا بدانید و به آن مغرور نشوید. «بِنِعْمَهِ رَبِّکَ»
16- بازگو کردن نعمت یک نوع شکرگزاری است. «فَحَدِّثْ»
17- لطف گذشته خداوند،عامل امید به آینده است.(خدایی که در گذشته،یتیمی و فقیری و تحیر تو را برطرف کرد،آینده و آخرت تو را بهتر قرار می دهد.) وَ لَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ ... أَ لَمْ یَجِدْکَ ...
18- خدا زیاد می بخشد ولی کم می خواهد،فقیر را غنی می کند ولی از ما نمی خواهد فقیر را غنی کنیم،فقط می فرماید:فقیر را طرد نکنید. «وَ أَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» یتیم را مأوی می دهد ولی از ما در این حد می خواهد که بر یتیم سلطه نیفکنیم. «فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ»
19- خداوند،سؤال نکرده عطا می کند،پس ما لااقل بعد از سؤال و درخواست،به دیگران کمک کنیم. وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنی ... وَ أَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ
20- نعمت ها را محصولِ علم و تخصص و زرنگی خود ندانید،بلکه لطف او بدانید بِنِعْمَهِ رَبِّکَ ...
21- یاد نعمت ها انسان را از یأس و خودباختگی نجات داده و مقاومت او را دربرابر حوادث زیاد می کند. «بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ»
22- مهمتر از غذا و لباس برای یتیمان،محبت است. «فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ»
23- اگر بیماری و فقر و سختی برای انسان رخ دهد،یاد سایر نعمت ها برای او مرهمی است. «وَ أَمّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ»
24- نعمت های الهی باید در مسیر رشد و تربیت انسان باشد نه غفلت او. «بِنِعْمَهِ رَبِّکَ»
«والحمد للّه ربّ العالمین»