سیمای سوره نازعات

این سوره چهل و شش آیه دارد و در مکّه نازل شده است.

نام سوره،برگرفته از آیه اول است و به معنای فرشتگانِ گیرنده جان می باشد.

همانند دیگر سوره های مکّی و سوره نبأ که پیش از آن آمده بود،موضوع قیامت و معاد،محور مطالب این سوره است.

از آنجا که گرفتن جان مؤمنان و کافران و تدبیر امور همه بندگان بر عهده فرشتگان است،این سوره با سوگند به انواع فرشتگان آغاز می شود.

بیان گوشه ای از ماجرای حضرت موسی و فرعون و طغیان و سرکشی او در برابر حق،که مجازات سخت الهی را در دنیا برای او بدنبال آورد،مقدّمه ای است برای بیان یک اصل کلّی که طغیان و دنیاپرستی انسان را به دوزخ می کشاند،در حالی که مبارزه با هواهای نفسانی و پروا در برابر پروردگار،انسان را به بهشت سعادت رهنمون می سازد.

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

وَ النّازِعاتِ غَرْقاً«1» وَ النّاشِطاتِ نَشْطاً«2» وَ السّابِحاتِ سَبْحاً«3» فَالسّابِقاتِ سَبْقاً«4» فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً«5»

سوگند به فرشتگانی که جان(کافران)را به سختی می گیرند.سوگند به فرشتگانی که جان(مؤمنان)را به آسانی و نشاط می گیرند.سوگند به فرشتگانی که(در انجام فرمان الهی)به سرعت شناورند.و(در انجام مأموریّت)بر یکدیگر سبقت گیرند.و امور (بندگان) را تدبیر کنند.

نکته ها:

* «نزع»به معنای جدا کردن با کندن و کشیدن است.«غرق»و«اغراق»به معنای شدت است.«نشط»به معنای گشودن گره است و نشاط یعنی آنکه عقده های روحی باز شوند.بر خلاف بعضی انسان ها که نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است، فرشتگان الهی در انجام مأموریّت ها با نشاط هستند.«ناشط»به کسی گویند که کاری را با رغبت انجام می دهد.همچنین این کلمه،در مورد کسی که سطل آب را از چاه بیرون می کشد،گفته می شود،گویا فرشتگان جان مؤمنان را به آرامی بیرون می کشند.[1]

* «نازعات»و«ناشطات»در واقع دو وصف برای طایفه ای از فرشتگان است و چون کلمه «طائفه»مؤنث است این صفات نیز مؤنث آمده است.

* «سابحات»از«سبح»به معنای حرکت سریع در آب یا هواست.اشاره به اینکه فرشتگان در انجام مأموریّت های الهی سریع و چابک هستند.

* به فرموده حضرت علی علیه السلام،فرشتگان با آرامی و رفاقت جان مؤمنین را می گیرند.

«یقبضون ارواح المومنین یسئلونها سلا رفیقا[2]

* سوگند خداوند به فرشتگان،هم نشانه اهمیّت و جایگاه فرشتگان در نظام هستی است و هم اهمیّت امری که برایش سوگند یاد شده است.

* ممکن است پنج صفتی که در این آیات آمده،برای پنج گروه فرشته باشد و ممکن است برای یک گروه باشد،به این معنا که به محض صدور فرمان از جا کنده و با نشاط پیگیری و با سرعت حرکت می کنند و از یکدیگر سبقت می گیرند تا فرمان را مدبّرانه انجام دهند. [3]

پیام ها:

1- هر کس دل بسته تر به مادیات باشد،دل کندنش از آن سخت تر خواهد بود.

«وَ النّازِعاتِ غَرْقاً»

2- لحظه مرگ،آغاز پاداش و کیفر است. «غَرْقاً ، نَشْطاً»

3- هردسته از فرشتگان مأمور کاری مخصوص اند. «النّازِعاتِ ، اَلنّاشِطاتِ ، اَلسّابِحاتِ»

4- نشاط داشتن در انجام مأموریّت یک ارزش است. «وَ النّاشِطاتِ نَشْطاً»

5-تمام هستی میدان کار فرشتگان است. «وَ السّابِحاتِ سَبْحاً»

6- فرشتگان در انجام مأموریّت الهی بر یکدیگر سبقت می گیرند. «فَالسّابِقاتِ»

7- فرشتگان،کار خود را به نحو احسن انجام می دهند. «غَرْقاً ، نَشْطاً ، سَبْحاً ، سَبْقاً»

8-با اینکه تدبیر هستی با خداست: «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ»[4]ولی خداوند به فرشتگان نیز اجازه تدبیر داده است. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»

9- فرشتگان در اداره و تدبیر مهارت لازم را دارند. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»

10- تدبیر و مدیریّت امور،نیازمند نشاط و سبقت و چابکی است. «النّاشِطاتِ ، اَلسّابِحاتِ ، فَالسّابِقاتِ ، فَالْمُدَبِّراتِ»

11- نظام هستی تصادف نیست،بر اساس تدبیر است. فَالْمُدَبِّراتِ ...

12- تدبیر ارزشی است که به خاطر آن می توان سوگند یاد کرد. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»

یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ﴿٦﴾ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ ﴿٧﴾ قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ ﴿٨﴾ أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ ﴿٩﴾ یَقُولُونَ أَئِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِی الْحَافِرَةِ ﴿١٠﴾ أَئِذَا کُنَّا عِظَامًا نَخِرَةً ﴿١١﴾ قَالُوا تِلْکَ إِذًا کَرَّةٌ خَاسِرَةٌ ﴿١٢﴾ فَإِنَّمَا هِیَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ ﴿١٣﴾ فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ ﴿١٤﴾

روزی که زلزله وحشتناک همه چیز را به لرزه درآورد.و به دنبال آن لرزه دیگری واقع شود.در آن روز،دلهایی ترسان و لرزان است.و چشم ها(از ترس)فرو افتاده.(آنان که در دنیا)می گویند:آیا(پس از مرگ)ما به زندگی نخستین باز گردانده می شویم؟ آنگاه که استخوان هایی پوسیده شدیم؟(با خود)گویند:در این صورت،این بازگشتی زیانبار است.جز این نیست که آن بازگشت،با یک صیحه عظیم است.که ناگهان همگی در صحرای محشر حاضر شوند.

نکته ها:

* «راجفه»به معنای اضطراب و لرزه شدید است.«اراجیف»به کلمات فتنه انگیز که مایه اضطراب باشد گفته می شود.

* «رادفه»از«ردیف»به معنای در پی آمدن است و به پس لرزه ها گفته می شود.شاید زمین لرزه اول به خاطر صور اول باشد که همه می میرند و مراد از«رادفه»صور دوم باشد که همه زنده می شوند،چنانکه در آیه 68 سوره زمر به هر دو امر تصریح شده است.

* «واجِفَهٌ» به حرکت یا اضطراب شدید و سریع گفته می شود و «خاشِعَهٌ» به کسی گویند که سر به زیر انداخته و به زمین چشم دوخته است.

* «حافره»به معنای آغاز و ابتدای هر چیزی است.بنابراین کافران از بازگشت به زندگی نخستین تعجّب می کردند.امّا ممکن است«حافره»به معنای«محفوره»باشد،یعنی قبری که در زمین حفر می کنند،که در این صورت معنا چنین می شود:آیا بعد از مردن،از قبرهایمان برمی گردیم و زنده می شویم؟[5]

* «نَخِرَهً» استخوان پوسیده ای است که با اندک فشاری از هم بپاشد.

* دلهایی که در دنیا از خوف خدا لرزان باشد «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»[6]در آخرت در امان است.

«فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»[7]و دلهایی که در دنیا آرامش غافلانه دارند،آنجا مضطربند. «قُلُوبٌ یَوْمَئِذٍ واجِفَهٌ»

* «زجر»،راندن با فریاد و صداست و «زَجْرَهٌ» شاید همان نفحه دوم در صور باشد که مقدّمه زنده شدن تمام مردگان می شود و«ساهره»زمین هموار قیامت است،زیرا در آن سرزمین، چشم ها به خواب نمی رود و در حال سَهَر است.

پیام ها:

1- دگرگونی نظام طبیعت از مقدّمات رستاخیز است. تَرْجُفُ الرّاجِفَهُ ...

2- زلزله های قیامت در یک مرحله نیست،پی درپی هستند. اَلرّاجِفَهُ ... اَلرّادِفَهُ

3- در قیامت همه نگران نیستند،بعضی دلها دلهره دارند. «قُلُوبٌ»

4- ارتباط عمیقی بین روح و جسم برقرار است. قُلُوبٌ ... واجِفَهٌ ، أَبْصارُها خاشِعَهٌ

5-گروهی از مردم،با طرح سؤالات تکراری،وقوع قیامت را انکار می کنند.

«یَقُولُونَ أَ إِنّا لَمَرْدُودُونَ ؟»

هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ مُوسی«15» إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُویً«16» اِذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی«17» فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلی أَنْ تَزَکّی«18» وَ أَهْدِیَکَ إِلی رَبِّکَ فَتَخْشی«19»

آیا سرگذشت موسی به تو رسیده است؟ آنگاه که پروردگارش او را در سرزمین مقدّس طُوی ندا داد:به سوی فرعون برو که او سرکشی کرده است.پس به او بگو:آیا می خواهی که(از پلیدی ها)پاک شوی؟ و ترا به سوی پروردگارت هدایت کنم تا بترسی(و سرکشی نکنی).

نکته ها:

* «واد»همان وادی است که درّه میان دو کوه یا دو تپه را گویند و «طُویً» درّه ای در پائین کوه طور است.

* «خشیت»به ترسی گویند که ناشی از ایمان به عظمت خداوند باشد.

* «تَزَکّی» از«زکات»به دو معناست:رشد و نموّ،پاکی و طهارت.

* جایگاه گفتگو با خداوند باید پاک و مقدّس باشد.چنانکه در این آیه می فرماید: «ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ» و در آیات دیگر می خوانیم:

«طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ»[8]،(خداوند به ابراهیم فرمود:)خانه مرا برای طواف کنندگان و برپا ایستادگان و رکوع و سجودکنندگان(نمازگزار)،پاکیزه بدار.

«ما کانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللّهِ» [9]،مشرکان سزوار نیست و حق ندارند به تعمیرو بازسازی مساجد الهی دست بزنند.

«إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ»[10]،تنها پرهیزکاران شایسته تولیت وسرپرستی(مسجد الحرام) هستند.

«خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»[11]،در هر مسجدی و به هنگام نماز،زینت های خود را همراه کنید.

پیام ها:

1- آغاز سخن با سؤال،شوق شنیدن را در افراد زیاد می کند. «هَلْ أَتاکَ»

2- نقل سرگذشت پیامبران پیشین برای پیامبران بعدی،عامل تقویت روحیه است. «هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ مُوسی»

3- رهبران الهی قبل از مبارزه با طاغوت ها،ارتباط خود را با خداوند محکم می کردند. إِذْ ناداهُ رَبُّهُ ... اِذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی

4- برخی سرزمین ها،مورد احترام و قداست هستند. «بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُویً»

5-انبیا،سردمداران مبارزه با طاغوتند. «اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی»

6- در نهی از منکر به سراغ ریشه ها بروید. «اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ»

7- از هدایت هیچ کس حتی فرعون مأیوس نباشید و لااقل،سخن حق را به او ابلاغ کنید تا اتمام حجّت شده باشد. اِذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ ... فَقُلْ هَلْ لَکَ إِلی أَنْ تَزَکّی

8-در نهی از منکر،حتی با طاغوت ها به نرمی سخن بگویید. إِنَّهُ طَغی فَقُلْ هَلْ لَکَ ...

9- با سؤال،فطرت ها را بیدار کنید. «هَلْ لَکَ إِلی أَنْ تَزَکّی»

10- در شیوه تبلیغ،لحن عاطفی و نرمش در گفتار را فراموش نکنید. «هَلْ لَکَ»

11- جهت دعوت انبیا،تزکیه انسان هاست. «هَلْ لَکَ إِلی أَنْ تَزَکّی»

12- در دعوت و تبلیغ مردم،از کلماتی استفاده کنید که همه انسان ها بپذیرند و بپسندند.(دعوت به پاکی و دوری از ناپاکی) «إِلی أَنْ تَزَکّی»

13- اگر به تزکیه تمایلی نباشد،تلاش انبیا بی ثمر است. «تَزَکّی وَ أَهْدِیَکَ إِلی رَبِّکَ»

14- در مکتب انبیا،برای مبارزه با طاغوت ها،ابتدا آنها را موعظه می کنند. إِنَّهُ طَغی ... تَزَکّی وَ أَهْدِیَکَ إِلی رَبِّکَ

15- نشانه هدایت پذیری،خوف و خشیت است. أَهْدِیَکَ ... فَتَخْشی

16- پیامبران مردم را به سوی خدا دعوت می کردند نه خود. «إِلی رَبِّکَ»

17- طغیان همراه با بی باکی و ناپاکی است.(خداوند می فرماید:به سراغ فرعون طغیانگر برو و درباره تزکیه و خشیت با او سخن بگو،یعنی او ناپاک و جسور است.) إِنَّهُ طَغی ... أَنْ تَزَکّی ... فَتَخْشی

18- اصلاح افراد،بستگی به اراده و اختیار خود آنان دارد. «هَلْ لَکَ إِلی أَنْ تَزَکّی»

فَأَراهُ الْآیَهَ الْکُبْری«20» فَکَذَّبَ وَ عَصی«21» ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْعی«22» فَحَشَرَ فَنادی«23» فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی«24» فَأَخَذَهُ اللّهُ نَکالَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولی«25» إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَهً لِمَنْ یَخْشی«26»

پس معجزه بزرگ را به او نشان داد.امّا او تکذیب کرد و نافرمانی نمود.

آنگاه پشت کرد،در حالی که(برای خاموشی این دعوت)تلاش می نمود.

پس(ساحران را)جمع کرد و ندا داد.و گفت:من پروردگار برتر شما هستم.آنگاه خداوند او را به کیفر دنیا و آخرت گرفتار کرد.همانا در این ماجرا برای هر کس که(از سوء عاقبت)بترسد،درس عبرتی است.

نکته ها:

* در برابر فرعون که می گفت: «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی» من پروردگار برتر هستم،حضرت موسی می گوید: «أَهْدِیَکَ إِلی رَبِّکَ» تو را به پروردگارت رهنمون کنم.

* «نَکالَ» ،کیفر و مجازاتی است که هر کس آن را ببیند یا بشنود،از ارتکاب مثل آن خودداری کند.عذاب آخرت،از آن جهت نکال نامیده شده،که هرکس آن را بشنود،از هر عملی که وی را گرفتار سازد،خودداری می کند.[12]

پیام ها:

1- برای امثال فرعون باید بزرگترین معجزه ها را آورد. «الْآیَهَ الْکُبْری»

2- طاغوت ها برای حفظ کیان خود از منحرفان استمداد می کنند. «فَحَشَرَ فَنادی»

3- ادّعای نبوّت و انتظار تسلیم شدن دیگران،به معجزه آوردن نیاز دارد.

أَهْدِیَکَ ... فَأَراهُ الْآیَهَ الْکُبْری

4- در برخی متکبران،حتی بزرگ ترین معجزات کارساز نیست. «الْآیَهَ الْکُبْری فَکَذَّبَ»

5-معجزات انبیا یکسان نیست. «الْآیَهَ الْکُبْری»

6- تکذیب انبیا،برای نافرمانی از تعالیم آنان و آزاد بودن از قید و بندهای دینی است. «فَکَذَّبَ وَ عَصی»

7- کسانی که از استدلال و گفتگوی مستقیم عاجزند،پشت پرده تلاش می کنند.

فَکَذَّبَ ... ثُمَّ أَدْبَرَ یَسْعی

8-جوّ سازی و شعار و هیاهو،از ابزار فرعون هاست. «فَحَشَرَ فَنادی»

9- مردم دارای فطرت خداجویی هستند.طاغوت ها مسیر آن را متوجه خود می کنند. «أَنَا رَبُّکُمُ»

10- مستکبران،روزی به زانو در خواهند آمد. أَنَا رَبُّکُمُ ... فَأَخَذَهُ اللّهُ

11- تاریخ وسیله عبرت است،نه سرگرمی و پرکردن ایام فراغت. «لَعِبْرَهً»

12- از تاریخ آن قسمتی را بازگو کنید که سازنده و عبرت آموز باشد. «لَعِبْرَهً»

13- عبرت ها بسیار است،عبرت گرفتن مهم است که به آمادگی روحی نیاز دارد.

«لَعِبْرَهً لِمَنْ یَخْشی»

أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها«27» رَفَعَ سَمْکَها فَسَوّاها«28» وَ أَغْطَشَ لَیْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها«29» وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها«30» أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها«31» وَ الْجِبالَ أَرْساها«32» مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ«33»

آیا آفرینش شما سخت تر است یا آسمانی که او بنا کرده؟ سقفش را برافراشت و آن را استوار ساخت.شبش را تیره و روزش را روشن گرداند.بعد از آن،زمین را گسترش داد.و از آن آب و چراگاه بیرون آورد.و کوهها را استوار و پابرجا گردانید.تا وسیله برخورداری شما و چارپایان شما باشد.

پیام ها:

1- در تبلیغ،شیوه سؤال بسیار مفید است. «أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ»

2- بهترین راه خداشناسی،توجّه به نعمت های اوست.باید از محسوسات برای پی بردن به معقولات استفاده کرد. «رَفَعَ سَمْکَها فَسَوّاها»

3- دنیا برای ماست،نه ما برای دنیا. «مَتاعاً لَکُمْ»

4- در کامیابی های مادی،انسان و چهارپا در کنار هم هستند.(آنچه مایه امتیاز انسان است کمالات معنوی است.) «مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ»

5-نعمت ها برای بهره گیری انسان است،تحریم ها و ریاضت های نابجا بی معنا است. «مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ»

6- گسترش زمین و گردش آن در فضا،بعد از آفرینش آسمان ها بوده است. «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها»

فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّهُ الْکُبْری«34» یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعی«35» وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَنْ یَری«36» فَأَمّا مَنْ طَغی«37» وَ آثَرَ الْحَیاهَ الدُّنْیا«38» فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوی«39»

وَ أَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی«40» فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوی«41»

آنگاه که آن حادثه بزرگ فرارسد.در آن روز،انسان آنچه تلاش کرده،به یادآورد.

و جهنم برای هر بیننده ای آشکار شود.امّا هرکه سرکشی کرده،و زندگی پست دنیا را(بر آخرت)برگزیده،بی شک،دوزخ جایگاه اوست.و اما کسی که از مقام پروردگارش ترسید و نفسش را از هوس بازداشت.بی شک،بهشت جایگاه اوست.

پیام ها:

1- قیامت،بزرگترین و فراگیرترین حادثه است که تمام حوادث دیگر را تحت الشعاع خود قرار می دهد. «الطَّامَّهُ الْکُبْری»

2- انسان در قیامت،دائماً متذکّر کارهایش در دنیا می شود. «یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعی»

3- ریشه طغیان،دنیاپرستی است. «طَغی وَ آثَرَ الْحَیاهَ الدُّنْیا»

4- دنیا بد نیست،ترجیح آن بر آخرت بد است. «آثَرَ الْحَیاهَ الدُّنْیا»

5-خداوند که ترس ندارد،مقام اوست که مایه ترس انسان می شود.مثل اینکه انسان از قاضی می ترسد،زیرا می داند اگر جرمی مرتکب شود،با او سر و کار دارد. «خافَ مَقامَ رَبِّهِ»

6- ریشه مبارزه با نفس،خوف الهی است. «خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی»

7- نفس انسان فتنه گر است که باید او را باز داشت. «وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی»

8-قانون الهی برای همه افراد یکسان است. مَنْ طَغی ... مَنْ خافَ

یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَهِ أَیّانَ مُرْساها«42» فِیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْراها«43» إِلی رَبِّکَ مُنْتَهاها«44» إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها«45» کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلاّ عَشِیَّهً أَوْ ضُحاها«46»

از تو درباره قیامت می پرسند که چه وقت بر پا می شود.تو را به گفتگو درباره آن چه کار؟ پایان و سرانجام آن با پروردگار توست.وظیفه تو هشدار کسی است که از آن می ترسد.روزی که آن را می بینند،گویی جز شبی یا روزی(در دنیا و برزخ)درنگ نکرده اند.

نکته ها:

* سؤال از زمان وقوع قیامت،بارها در قرآن مطرح شده،امّا پاسخی به آن داده نشده است.

زیرا یکی از الطاف الهی،مخفی بودن زمان مرگ وقیامت است و دانستن زمان آن سبب به هم خوردن آرامش درونی و ارتباطات بیرونی و سبب رشد اضطراری است.

* آنچه مهم است ایمان به وقوع قیامت است نه دانستن زمان وقوع آن.

* برای غافلان،هشدار و انذار لازم تر از بشارت است.لذا«انما انت مبشر»در قرآن نداریم، امّا «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ» آمده است.

پیام ها:

1- برخی سؤالات درباره قیامت،نابجاست و نیاز به پاسخ ندارد.(مانند سؤال از زمان وقوع قیامت) یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَهِ ...

2- گفتگو در امری که به بشر مربوط نیست،معنا ندارد. «فِیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْراها»

3- علم بشر محدود است و نمی تواند به انتهای علم که مخصوص خداوند است دست یابد. «إِلی رَبِّکَ مُنْتَهاها»

4- وظیفه پیامبر،انذار مردم است،نه الزام و اجبار به پذیرش. «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ»

5-از شرایط پذیرش دعوت انبیا،آمادگی روحی مردم و پرواداشتن از گناه است.

«أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها»

6- آخرت به قدری بزرگ است که تمام عمر دنیا و برزخ در کنار آن،به مقدار شبی یا روزی بیش نیست. «لَمْ یَلْبَثُوا إِلاّ عَشِیَّهً أَوْ ضُحاها»

«والحمد للّه ربّ العالمین»

 


[1] - تفسیر راهنما.

[2] - تفسیر نورالثقلین.

[3] - تفسیر المیزان.

[4] - یونس،3.

[5] - تفسیر المیزان.

[6] - انفال،2.

[7] - یونس،62.

[8] - حج،26.

[9] - توبه،17.

[10] - انفال،34.

[11] - .اعراف،31.

[12] - تفسیر المیزان.


این وب سای بخشی از پورتال اینترنتی انهار میباشد. جهت استفاده از سایر امکانات این پورتال میتوانید از لینک های زیر استفاده نمائید:
انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس