سیمای سوره نوح
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
إِنّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ«1» قالَ یا قَوْمِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ«2» أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِیعُونِ«3»
همانا ما نوح را به سوی قومش فرستادیم که قوم خود را قبل از آنکه عذابی دردآور به سراغشان بیاید هشدار بده.(نوح)گفت:ای قوم من! همانا من برای شما هشدار دهنده ای آشکارم.خدا را بپرستید و از او پروا داشته باشید و مرا اطاعت کنید.
نکته ها:
* داستان حضرت نوح به طور تفصیل در سوره های اعراف،هود،مؤمنون،شعراء،قمر و نوح آمده و مفصل ترین آن در سوره هود از آیه 25 تا 49 است.
* قوم نوح،نسبت گمراهی به آن حضرت دادند. «إِنّا لَنَراکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ»دائماً او را مسخره می کردند. «کُلَّما مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا» سبک مغز و دیوانه اش خواندند. «مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ» امّا آن حضرت باز هم آنان را هدایت می کرد.
* بالاترین رسالت انبیا،دعوت به توحید «أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ» اطاعت از رهبر آسمانی، «وَ أَطِیعُونِ» و رعایت تقواست.«و اتقوا»
* تبلیغ باید گام به گام باشد.حضرت نوح ابتدا به قوم خود هشدار داد «إِلی قَوْمِهِ» ولی کم کم رسالت خود را به تمام مردم ابلاغ کرد و بعد از سرسختی به آنان نفرین کرد. «لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیّاراً»
ویژگی های حضرت نوح علیه السلام در قرآن
- سلام مخصوص خداوند به او: «سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمِینَخداوند به ابراهیم و موسی و هارون و الیاس و بندگان صالحش سلام کرده،ولی در هیچ یک از این سلام ها کلمه «فِی الْعالَمِینَ» نیامده است.
- تنها پیامبری است که مدت نبوّت او در قرآن ذکر شده است.(950 سال)
- تنها پیامبری است که همسر و فرزند و قومش با او مخالفت کردند.
- تنها پیامبری که بیشترین عمر را کرد،به امر خدا کشتی ساخت،بقای حیوانات به وسیله کشتی او بود و وسیله نجات نسل بشر شد و به نام ابوالبشر ثانی ملقب شد.
- اولین پیامبری که دارای کتاب و شریعت جهانی شد
- پیامبری که خداوند با نفرین او زمین را در آب غرق کرد.
- پیامبری که بعد از 950 سال،یاران او به ده نفر هم نرسید.
پیام ها:
1- در نقل تاریخ گذشتگان،باید به قسمتهای سازنده اکتفا کرد و نقل جزئیات مکانی و زمانی،در تربیت نقشی ندارد. «أَرْسَلْنا نُوحاً»
2- برای افراد غافل،هشدار لازم است نه بشارت. «أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ»
3- عقاب قبل از بیان،جایز نیست. «أَنْذِرْ قَوْمَکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»
4- هشدارهای دینی،باید شفاف و دلسوزانه باشد. «إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ»
5-پیروی از انبیا،نتیجه و ثمره ایمان به خدا و معاد است.اول توحید و تقوا، سپس اطاعت از پیامبر. «أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِیعُونِ»
یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی إِنَّ أَجَلَ اللّهِ إِذا جاءَ لا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ«4»
(اگر چنین کنید)خداوند بخشی از گناهانتان را می بخشد و عمر شما را تا زمان تعیین شده به عقب می اندازد(و از مرگهای قهرآمیز شما را دور می دارد)امّا اجل معیّن شده(از سوی)خدا،هنگامی که فرارسد تأخیر بردار نیست.اگر می دانستید.
نکته ها:
* انسان دارای دو اجل است:
اجلی که با عبادت و تقوا به تأخیر و با گناه و خلاف جلو می افتد.
اجل نهایی که قابل تغییر نیست و نامش «أَجَلٍ مُسَمًّی» است.
* امام صادق علیه السلام فرمودند:«یعیش الناس باحسانهم اکثر مما یعیشون باعمارهم و یموتون بذنوبهم اکثر مما یموتون بآجالهمبیشتر عمر مردم بخاطر احسان و بیشتر مرگ ها بخاطر گناهان است و کمتر کسی است که عمر یا مرگش به طور طبیعی باشد.
پیام ها:
1- گناهان گذشته،با ایمان آوردن بخشیده می شود. أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ ... یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ
2- تنها بخشی از گناهان که حق اللّه است،قابل بخشش است. «مِنْ ذُنُوبِکُمْ» (ولی حق الناس را باید صاحب حق ببخشد.)
3- ایمان و عمل صالح،سبب طول عمر و دفع بلا می شود. «یُؤَخِّرْکُمْ إِلی أَجَلٍ»
4- علاقه به زندگی و کامیابی،خواسته ای طبیعی است که پاداش خوبی ها قرار گرفته است. «یُؤَخِّرْکُمْ إِلی أَجَلٍ»
5-عمر را نهایت و پایانی است و قابل تغییر نیست. «إِنَّ أَجَلَ اللّهِ إِذا جاءَ لا یُؤَخَّرُ»
6- از آمدن مرگ بترسید و ایمان آورید. أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ ... إِنَّ أَجَلَ اللّهِ إِذا جاءَ لا یُؤَخَّرُ
7- انسان رابطه میان ایمان وعمل صالح با طول عمر را نمی داند. «لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
قالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلاً وَ نَهاراً«5» فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعائِی إِلاّ فِراراً«6» وَ إِنِّی کُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْباراً«7» ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهاراً«8» ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً«9»
(نوح)گفت:پروردگارا همانا من قوم خود را شب و روز دعوت کردم.ولی دعوت من جز بر فرار آنان نیفزود.و البتّه هرگاه که آنان را دعوت کردم تا(ایمان آورند و)تو آنان را بیامرزی،انگشتانشان را در گوشهایشان نهادند و لباسهایشان را بر سر کشیدند و(بر طغیان خود)اصرار کردند و سخت تکبر ورزیدند.آنگاه من آنان را با صدای بلند دعوت کردم.سپس گاهی به طور آشکار و گاهی در نهان(با آنان سخن)گفتم.
نکته ها:
* برخورد قوم نوح با آن حضرت به گونه ای بود که گاه دست فرزندان خود را می گرفتند و نزد حضرت نوح می آوردند و می گفتند:همان گونه که پدران ما به ما سفارش کردند ما نیز به شما می گوییم که حرف این مرد را گوش ندهید.
* میان کفّار زمان حضرت نوح و کفّار زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله،شباهت هایی است،از جمله:
1.فرار از حق
فرار قوم نوح: «فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعائِی إِلاّ فِراراً»
فرار قوم پیامبر: «إِنْ یُرِیدُونَ إِلاّ فِراراً»
2.دعوت برای مغفرت
حضرت نوح: «دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ»
پیامبر اسلام: «تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ»
3.تکبر و استکبار
کفّار زمان نوح: «وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْباراً»
کفّار زمان پیامبر: «ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَکْبَرَ»
4.گوش ندادن به وحی
کفّار زمان نوح انگشت در گوش می نهادند تا نشنوند. «جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ»
کفّار زمان پیامبر نیز می گفتند به قرآن گوش ندهید و هنگام تلاوت پیامبر جنجال کنید تا شاید پیروز شوید. «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ»
پیام ها:
1- خداوند به تمام احوال انسان آگاه است،امّا مناجات لازم است. رَبِّ إِنِّی ...
2- ناله به درگاه حق،شیوه انبیاست. «رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی»
3- ارشاد و تبلیغ مردم باید مستمر باشد. «لَیْلاً وَ نَهاراً»
4- اگر زمینه پذیرش نباشد،دعوت شبانه روزی پیامبر هم اثری ندارد. «لَیْلاً وَ نَهاراً فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعائِی إِلاّ فِراراً»
5-مردم آزادند و می توانند در برابر اصرار انبیا،اصرار بر خلاف کنند. «فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعائِی إِلاّ فِراراً»
6- دعوت نوح همیشه با واکنش منفی روبرو بود. کُلَّما دَعَوْتُهُمْ ... جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ
7- لجاجت به مرحله ای می رسد که لجوج نه گوش می دهد: «جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ» ،نه نگاه می کند، «وَ اسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ» ،نه از کار خود دست برمی دارد «وَ أَصَرُّوا» و نه کوتاه می آید. «وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْباراً»
8-در تبلیغ باید شرایط زمان و مکان و حالات افراد را در نظر گرفت.گاهی باید سرّی باشد و خصوصی،گاهی علنی و عمومی. لَیْلاً وَ نَهاراً ... دَعَوْتُهُمْ جِهاراً ...
أَعْلَنْتُ لَهُمْ ... أَسْرَرْتُ لَهُمْ
9- انبیا در رسالت خود کوتاهی نکردند. دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلاً وَ نَهاراً ... دَعَوْتُهُمْ جِهاراً ...
أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً«10» یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً«11» وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً«12»
پس گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است.
آسمان را بر شما ریزش کنان می فرستد.و شما را با اموال و فرزندان یاری می کند و برای شما(از همان آب باران)باغ ها قرار می دهد و برای شما نهرها جاری می سازد.
نکته ها:
* «مدرار»از«در»به معنای ریزش فراوان باران است.
* در آیات متعدّدی از قرآن ارتباط تنگاتنگ عقیده و عمل فاسد با قحطی و فقر و همچنین عقیده و عمل صالح با رفاه و امنیّت مطرح است.
چنانکه در یک جا می فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ»اگر مردم اهل تقوا و ایمان باشند،برکات آسمان را به روی آنان می گشاییم.و در جای دیگر می فرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ»مشکلات در خشکی و دریا به خاطر عملکرد مردم است.
* هدف انبیا نجات بشر از قهر الهی است.از اول سوره تا اینجا،سه مرتبه سخن از استغفار شد.آیه سوم: «یَغْفِرْ لَکُمْ» ،آیه هفتم: «دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ» و این آیه: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ»
پیام ها:
1- از انسان استغفار،از خدا بخشش. اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ... إِنَّهُ کانَ غَفّاراً
2- عفو و بخشش،از سنّت های الهی است. «کانَ غَفّاراً»
3- برای دعوت به خیر،تشویق معنوی و مادی لازم است. غَفّاراً ... مِدْراراً
4- آمرزش گناهان،زمینه دریافت الطاف بعدی است. اِسْتَغْفِرُوا ... یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً
5-باران،یکی از مهم ترین نعمت های الهی است. «یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً»
6- یکی از آثار ایمان،بهبود زندگی مادی است. یُرْسِلِ السَّماءَ ... یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ ...
7- گاهی فراوانی مال و فرزند و باغ و آب،یک ارزش و پاداش الهی است.
بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّاتٍ وَ ... أَنْهاراً
ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً«13» وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً«14» أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً«15» وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً«16» وَ اللّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً«17» ثُمَّ یُعِیدُکُمْ فِیها وَ یُخْرِجُکُمْ إِخْراجاً«18» وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ بِساطاً«19» لِتَسْلُکُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً«20»
شما را چه شده که از عظمت خداوند نمی ترسید؟ در حالی که خداوند شما را در مراحل گوناگون آفریده است.آیا نمی بینید که خداوند چگونه هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفریده است.و میان آنها ماه را نوری و خورشید را چراغی قرار داده است.و خداوند شما را همچون گیاهی از زمین رویاند.سپس شما را در همان زمین باز می گرداند و شما را بیرون می آورد.و خداوند زمین را برای شما بستری گسترده قرار داده است.تا در راههای وسیع آن رفت و آمد کنید.
نکته ها:
* کلمه«وقار»به معنای ثبوت و چیزی است که سبب عظمت می شود.«اطوار»جمع «طور»به معنای حالت،مرحله یا صنف است.
* «بساط»از«بسط»به معنای گسترده و«فجاج»جمع«فج»به معنای جاده وسیع است.
* کلمه«رجاء»در مقابل یأس است و هرگاه با حرف نفی بیاید به معنای خوف است،یعنی:
شما را چه شده که از عظمت خدا نمی ترسید؟ امام باقر علیه السلام می فرمایند:معنای آیه این است:
«لا تخافون لله عظمه»
برخی مقصود«رجاء»را اعتقاد دانسته اند،زیرا کسی که به چیزی امید دارد قهراً به آن اعتقاد دارد و معنای آیه این است:چه شد شما را که برای خدا عظمتی قائل نیستید.
* «طباق»یا به معنای موافق و مطابق است و یا به معنای طبقه طبقه قرار گرفتن روی هم.
* انسان در برخاستن از عناصر طبیعت و زمین،در رشد تدریجی،در کهن شدن و خشک شدن،در باثمر بودن و بی ثمر بودن،در تغذیه از زمین،در نیاز دائمی به مربّی و باغبان،مثل سایر نباتات است. «أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً»
پیام ها:
1- هشدار به شکل سؤال،یکی از شیوه های تربیت است. ما لَکُمْ ...
2- توجه به مراحل آفرینش،انسان را به عظمت خداوند متوجه می کند. «لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً»
3- حضرت نوح که هزاران سال قبل از حضرت عیسی و موسی بوده،مردم را به زیست شناسی و کیهان شناسی دعوت کرد. خَلَقَکُمْ أَطْواراً ... سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً
4- شناخت طبیعت،راهی برای شناخت خداست. أَ لَمْ تَرَوْا ...
5-تمام هستی،کلاس توحید است. «خَلَقَکُمْ ، خَلَقَ اللّهُ سَبْعَ سَماواتٍ ، جَعَلَ الْقَمَرَ ، جَعَلَ الشَّمْسَ ، أَنْبَتَکُمْ ، یُعِیدُکُمْ ، یُخْرِجُکُمْ»
6- کارهای الهی،هدفمند است. «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ بِساطاً لِتَسْلُکُوا»
7- توجه به نقش خورشید و ماه در زندگی بشر،راهی برای خداشناسی است.
جَعَلَ الْقَمَرَ ... نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً
8-بشر به سیر و سفر و راه های وسیع نیاز دارد. «لِتَسْلُکُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً»
قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِی وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاّ خَساراً«21» وَ مَکَرُوا مَکْراً کُبّاراً«22» وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا یَغُوثَ وَ یَعُوقَ وَ نَسْراً«23»
نوح گفت:پروردگارا همانا مردم مرا نافرمانی کردند و از کسی پیروی کردند که مال و فرزندش جز بر خسارتش نیفزود.و نیرنگی بس بزرگ به کار بستند.و گفتند:معبودهای خودتان را رها نکنید و دست از(بت های) وَدّ و سُواع و یَعوق و نَسر بر ندارید.
نکته ها:
* در قرآن،کلمات «أَصْنامٍ» ،«اوثان»، «نَصَبٌ» و «تَماثِیلَ» به معنای بت آمده است ولی نام بت های معروف مشرکان به صورت خاص آمده است.نام پنج بت در این آیه و نام«لات»و «عُزّی»و«مناه»در سوره نجم آمده است.
پیام ها:
1- مردان خدا،شکوه ها را نزد او می برند. «رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِی»
2- نقل مظلومیت ها،درس پایداری برای دیگران است. «عَصَوْنِی»
3- کسی که از رهبر حق پیروی نکند،دنبال نااهلان می رود. عَصَوْنِی وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ ... إِلاّ خَساراً
4- ناله نوح برای خسارت مردم است نه غربت خودش. «عَصَوْنِی وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاّ خَساراً»
5-هر مال و فرزندی نعمت نیست. «لَمْ یَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاّ خَساراً»
6- قدرت اقتصادی و اجتماعی سبب جذب مردم و پیروی و تاثیرپذیری آنان می شود. وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ ...
7- پیامبران در قطب مخالف صاحبان زر و زور و تزویرند. عَصَوْنِی وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ ... وَ مَکَرُوا مَکْراً کُبّاراً
8-قوم نوح از هیچ عملی فروگذار نکردند:نافرمانی نوح،پیروی نااهلان،مکر و توطئه،و اصرار بر حفظ بت ها. عَصَوْنِی ... اِتَّبَعُوا ... مَکَرُوا ... قالُوا ...
9- آیین شرک حافظ منافع صاحبان زر و زور است. «لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ»
10- برای عبرت دیگران،گاهی باید نام سران محو شده را ببریم. وَدًّا ... سُواعاً ...
یَغُوثَ وَ یَعُوقَ وَ نَسْراً
11- رهبر الهی باید قله های فساد را بشناسد. «یَغُوثَ وَ یَعُوقَ وَ نَسْراً»
12- برای کسی که از راه مستقیم خارج شود،راههای انحرافی متعدّدی باز می شود. «یَغُوثَ وَ یَعُوقَ وَ نَسْراً»
وَ قَدْ أَضَلُّوا کَثِیراً وَ لا تَزِدِ الظّالِمِینَ إِلاّ ضَلالاً«24» مِمّا خَطِیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْصاراً«25»
و بی گمان بسیاری را گمراه کردند،پس(پروردگارا)ظالمین را جز گمراهی نیفزا.آنان به خاطر خطاهایشان غرق شدند و در آتشی وصف ناپذیر داخل شدند،و برای خود،غیر از خدا یاوری نیافتند.
نکته ها:
* ظاهر جمله «أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً» آن است که پس از غرق شدن وارد آتش شدند و البتّه این غیر از آتش دوزخ است که پس از قرنها وارد می شوند،بلکه آتش برزخی است.
* در قرآن،افراد و اموری،وسیله انحراف معرفی شده اند،از جمله:سخن لهو،نشر اکاذیب و شایعات،سوء استفاده از مقدّسات،بدل نمایی،شیطان،طاغوت،هنرمند منحرف،علمای بی تعهّد و دین فروش که حقیقت را کتمان می کنند،کسانی که دنیا را بر آخرت ترجیح می دهند و منافقان
پیام ها:
1- هر چیزی که به جای حق بنشیند،سبب انحراف و گمراهی می شود. لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ ... وَ قَدْ أَضَلُّوا ...
2- تبلیغات سوء،اثر خود را می گذارد. قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ ... وَ قَدْ أَضَلُّوا کَثِیراً
3- گمراهی و انحراف درجاتی دارد. «لا تَزِدِ الظّالِمِینَ إِلاّ ضَلالاً»
4- قهر و کیفر الهی به خاطر عملکرد خود ماست. «مِمّا خَطِیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا»
5-شرک بستر خطاهاست. لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ ... مِمّا خَطِیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا
6- غرق قوم نوح،کیفر بخشی از انحرافات آنان بود. «مِمّا خَطِیئاتِهِمْ»
7- آتش برزخی،در وسط آب نیز هست. «أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً»
8-کیفر رها کردن رسول خدا،بی یاور شدن است. عَصَوْنِی ... فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْصاراً
9- کسی که خدا دارد،نه یک یار،که یارانی دارد. «فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْصاراً»
10- در برابر قهر الهی،مال و ثروت و بت و مکر و حیله،فرزند و طرفدار هیچ یک کارایی ندارند. «فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْصاراً»
وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیّاراً«26» إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاّ فاجِراً کَفّاراً«27»
و نوح گفت:پروردگارا از این کافران هیچ کس بر زمین باقی نگذار.زیرا اگر آنان را باقی گذاری بندگانت را گمراه می کنند و جز گناهکار و کفرپیشه نمی زایند.
نکته ها:
* به حضرت نوح وحی شد که از قوم تو جز افرادی که ایمان آورده اند دیگری ایمان نخواهد آورد: «أُوحِیَ إِلی نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلاّ مَنْ قَدْ آمَنَ»به علاوه تجربه 950 سال تبلیغ برای شناسایی مردم کافی است که بداند این نسل و حتّی نسل بعدی قابل هدایت نیستند و لذا دست به نفرین برداشت.
* «دیار»از«دار»به معنای کسی است که در خانه ساکن است.
* مردان خدا به خود فکر نمی کنند،بلکه به فکر هدایت نسل های امروز و فردا هستند.با اینکه حضرت نوح توهین ها شنید و شکنجه ها دید،ولی دلیل نفرین خود را انحراف داشتن و منحرف کردن بیان کرد.
پیام ها:
1- استفاده از نفرین در آخرین مرحله جایز است. رَبِّ لا تَذَرْ ... دَیّاراً
2- رسالت نوح جهانی بوده است. «عَلَی الْأَرْضِ»
3- با ادبیات خود مردم سخن بگویید.در برابر «لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ ، لا تَذَرُنَّ وَدًّا» حضرت نوح می گوید: لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ ...
4- سلامت فکری جامعه بر سلامت جسمی فرد مقدّم است.کسانی که مردم را منحرف می کنند،اگر هلاک شوند بهتر است. لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ ... یُضِلُّوا عِبادَکَ
5-وراثت در تربیت نقش مهمی دارد. «وَ لا یَلِدُوا إِلاّ فاجِراً کَفّاراً»
6- انسان به جایی می رسد که در عقیده و عمل راهی برای اصلاح خود باقی نمی گذارد. «فاجِراً» در عمل، «کَفّاراً» در عقیده.
رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظّالِمِینَ إِلاّ تَباراً«28»
پروردگارا،مرا و پدر و مادرم را و هرکس که با ایمان به خانه ام وارد شود و همه مردان و زنان با ایمان را بیامرز و ظالمان را جز هلاکت نیفزا.
نکته ها:
* چشم انداز دعا باید گسترده باشد.هم گذشته و حال را شامل شود،هم خود و بستگان و هم تمام مؤمنان تاریخ را.
* امام رضا علیه السلام فرمودند:مسجد کوفه،خانه نوح بوده است و مراد از «دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً» کسانی هستند که وارد مسجد کوفه شوند.
* در کربلا،امام حسین علیه السلام،برخی از مخالفان را نمی کشت و می فرمود:«ان الذی لا اقتله اری فی صلبه من اهل الایمان»من هر مخالفی را که در نسل او مؤمنی ببینم نمی کشم.
پیام ها:
1- در دعا و نفرین،از کلمه مبارکه«ربّ»کمک بگیریم. رَبِّ لا تَذَرْ ... رَبِّ اغْفِرْ لِی
2- انبیا با آن همه تلاش مغرور نمی شدند.پیامبری که می گفت: «إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلاً وَ نَهاراً» می گوید: رَبِّ اغْفِرْ لِی ...
3- در آمرزش خواهی از خداوند،مقدم داشتن خود بر دیگران کاری پسندیده است. اِغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ ...
4- بستگان سببی و نسبی،زمانی مشمول عنایت هستند که وابسته فکری نیز باشند. «وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً»
5-در دعا،برای مؤمنان رحمت و مغفرت و برای ظالمان،نابودی و هلاکت، طلب کنید. رَبِّ اغْفِرْ ... لِلْمُؤْمِنِینَ ... وَ لا تَزِدِ الظّالِمِینَ إِلاّ تَبارا