سیمای سوره ی روم
این سوره شصت آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
همانند بسیاری از سوره های مکی،موضوع اصلی این سوره،مبدأ و معاد و گفتگوهای اهل ایمان و کفر در این زمینه است.
این سوره با پیشگویی پیروزی رومیان بر ایرانیان در جنگ آغاز می شود و به همین مناسبت،سوره«روم»نام گرفته است.
بخش عمده آیات این سوره،به ذکر نعمت های الهی در آسمان و زمین و نظام زوجیّت در گیاهان و حیوانات،آفرینش انسان از خاک و پیوند زن و مرد،تلاش در روز و خواب در شب،بارش باران و وزش باد و حیات زمین پس از مرگ می پردازد.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
الم«1» غُلِبَتِ الرُّومُ«2»
الف،لام،میم.رومیان مغلوبِ(ایرانیان)شدند.
فِی أَدْنَی الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ«3»
(این شکست)در نزدیک ترین سرزمین(رخ داد)ولی آنان بعد از مغلوب شدن،در آینده ی نزدیکی پیروز خواهند شد.
فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ«4»
(این پیروزی)در چند سال(آینده خواهد بود)،قبل از پیروزی و شکست و بعد از آن،کار تنها به دست خداست و در آن روز(پیروزی)،مؤمنان خوشحال خواهند شد.
بِنَصْرِ اللّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ«5»
خداوند هر کس را بخواهد،به یاری خود یاری می کند،و او قدرتمند و نفوذ ناپذیر مهربان است.
نکته ها:
* کلمه ی «بِضْعِ» به معنای قطعه است،چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «فاطمه بضعه منی»فاطمه پاره ی تن من است.گاهی مراد از «بِضْعِ» ،قطعه ای از زمان(بین سه تا نه سال)است.
* سؤال: پیروزی سپاه روم بر ایرانیان،چه ربطی به مسلمانان دارد که قرآن می فرماید:
«یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ»
پاسخ:پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نامه ای به پادشاهان ایران و روم نوشت و آن دو را به دین مبین اسلام دعوت کرد.خسرو پرویز،شاه ایران نامه رسول خدا صلی الله علیه و آله را پاره کرد،ولی قیصر روم به نامه پیامبر احترام گزارد.مسلمانان دوست داشتند رومیان-که به نامه پیامبر احترام کردند - پیروز شوند،ولی آنان شکست خوردند ومسلمانان از این حادثه ناراحت شدند.خداوند با نزول این آیات به مسلمانان بشارت داد که اگر چه رومیان شکست خوردند،ولی در آینده نزدیک پیروز خواهند شد و آن پیروزی،سبب شادی مؤمنان خواهد شد.
آری،جامعه ی ایمانی نباید تنها به درون خود بنگرد،بلکه باید نسبت به حوادث تلخ و شیرین سایر ملل نیز عکس العمل نشان دهد.
پیام ها:
1- یکی از نشانه های اعجاز قرآن،پیشگویی های صادقانه و محقّق آن است.
(رومیان،از ایرانیان شکست خوردند،ولی قرآن پیشگویی می کند که چند سال دیگر رومیان غالب خواهند شد و چنان شد.) «غُلِبَتِ - سَیَغْلِبُونَ»
2- با یک شکست،مأیوس نشوید. «غُلِبَتِ - سَیَغْلِبُونَ»
3- در پیروزی ها و شکست ها،محوریّت توحید فراموش نشود. «لِلّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ»
4- هم پیروزی را از او بدانیم و هم ساز و برگ نظامی را. «بِنَصْرِ اللّهِ یَنْصُرُ»
5-دلیل نصرت الهی،عزّت و رحمت اوست. یَنْصُرُ ... وَ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ
وَعْدَ اللّهِ لا یُخْلِفُ اللّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ«6»
(این پیروزی)وعده ی الهی است.خداوند از وعده اش تخلّف نمی کند؛ولی بیشتر مردم نمی دانند.
پیام ها:
1- از تحقّق وعده های الهی برای دعوت مردم به ایمان،استفاده کنید. «وَعْدَ اللّهِ لا یُخْلِفُ اللّهُ وَعْدَهُ»
2- سرچشمه تخلّف از وعده ها،یا عجز است یا جهل و یا پشیمانی،که خداوند از آنها منزّه است. «لا یُخْلِفُ اللّهُ وَعْدَهُ»
3- خلف وعده زشت است،ولی خلف وعید،نوعی رحمت است. «لا یُخْلِفُ اللّهُ وَعْدَهُ»
4- اکثر مردم در وفا کردن خداوند به وعده هایش تردید دارند. «لا یُخْلِفُ اللّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ»
5-اکثریّت ملاک نیست؛دانش،ایمان و تعهّد مهم است. «أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ»
یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ«7»
(مردم)فقط ظاهری از زندگی دنیا را می شناسند،و آنان از آخرت غافلند.
پیام ها:
1- کوته بینی،سطحی نگری و توجّه نکردن به ماورای مادّیات،نوعی جهل است.
لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ یَعْلَمُونَ ظاهِراً ...
2- انسان باید ژرف نگر و عمیق باشد،نه ظاهربین و غافل. یَعْلَمُونَ ظاهِراً ... وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ
3- دنیا بد نیست،غفلت از آخرت بد است. «عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ»
4- علم به ظواهرِ دنیای مادّی بدون توجّه به آخرت،مورد انتقاد است. یَعْلَمُونَ ظاهِراً ... عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ
5-دنیا ظاهر و باطنی دارد و آخرت،باطن دنیاست. «ظاهِراً - عَنِ الْآخِرَهِ»
6- توجّه به ظواهر دنیا،سبب غفلت از آخرت است. یَعْلَمُونَ ظاهِراً ... هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ
أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّی وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَکافِرُونَ«8»
آیا آنان در وجود خودشان فکر نکردند؟ خداوند آسمان ها و زمین و آنچه را که میان آن دو است،جز بر اساس حقّ و زمان بندی معیّن نیافریده است،و بی شک بسیاری از مردم به لقای پروردگارشان(در قیامت)کفر می ورزند.
پیام ها:
1- تفکّر،داروی بیماری غفلت است. «هُمْ غافِلُونَ أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا»
2- تفکّر،زمانی مفید و سازنده است که دور از هیاهو و تأثیرات منفی و بر اساس عقل و فطرت باشد. «فِی أَنْفُسِهِمْ»
3- آفرینش،هم هدفدار است و هم زمان بندی دارد. خَلَقَ ... بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّی
4- دنیا،مدّت زمانی بیش نیست. «أَجَلٍ مُسَمًّی»
5-نتیجه ی فکر سالم،ایمان به حقّانیّت و هدفداری هستی و آخرت است و نتیجه ی بی فکری،کفر و انکار معاد است. «یَتَفَکَّرُوا - لَکافِرُونَ»
أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّهً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَکْثَرَ مِمّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَما کانَ اللّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ«9»
آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنان بودند چگونه بود؟ آنها نیرومندتر از اینان بودند و زمین را زیرورو کردند و بیش از آنچه اینان آباد کردند،آن را آباد ساختند،و پیامبرانشان همراه با(معجزه و)دلایل روشن به سراغشان آمدند،(امّا آنها انکار کردند و به قهر خدا گرفتار شدند)پس خداوند به آنان ستم نکرد،بلکه آنها بر خود ستم کردند.
نکته ها:
* امام صادق علیه السلام درباره ی معنای «أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ» فرمودند:«مراد تدبّر و سیر در تاریخ اقوام گذشته در قرآن است»
* درباره ی لزوم آشنایی با تاریخ و تدبّر در آن،حضرت علی علیه السلام خطاب به فرزندش می فرماید:گرچه عمر زیادی ندارم،ولی با تاریخ گذشتگان چنان آشنا هستم که گویی عمر تاریخ را دارم.
پیام ها:
1- مطالعه ی تاریخ،سیر و سفر و استفاده از تجربه ی دیگران،از راه های شناخت، و ترک آن مورد توبیخ است. «أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا»
2- آگاهی از تاریخ و فلسفه ی آن و آشنایی با سرنوشت اقوام پیشین،انسان را از ظاهربینی نجات می دهد. «یَعْلَمُونَ ظاهِراً - أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا»
3- تحوّلات تاریخی بر اساس قوانین ثابت است که می توان از گذشته،برای امروز و فردا درس گرفت. «فَیَنْظُرُوا»
4- سیر و سفر باید عامل توجّه و به دور از غفلت باشد. «فَیَنْظُرُوا»
5-به سرنوشت و عاقبت اقوام گذشته بنگرید،نه به جلوه های روزمرّه ی آنان.
کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ ...
6- قبل از اسلام،تمدّن و قدرت های بزرگی پدیدار شده و نابود شده اند. «مِنْ قَبْلِهِمْ»
7- اگر خدا غضب کند،هیچ قومی با هیچ قدرتی تاب مقاومت ندارد. «کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّهً»
8-توجّه به هلاکت و نابودی قدرت های بزرگ،عامل بازدارنده ی غرور است.
«کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّهً»
9- سعادت و خوشبختی تنها در قدرت و آبادانی نیست،بلکه در ایمان و پیروی از انبیاست. أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّهً ... وَ عَمَرُوها أَکْثَرَ مِمّا عَمَرُوها ... کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ
10- فریفتگی به قدرت و ثروت،از موانع ایمان به انبیا است. عَمَرُوها أَکْثَرَ مِمّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ ...
11- در تبلیغ و تربیت،از شیوه ها و استدلال های روشن استفاده کنیم. جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ ...
12- خداوند،عادل و مهربان است؛عامل اصلی هلاکت اقوام پیشین،خود آنان هستند. «فَما کانَ اللّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»
13- سرپیچی از دستورهای انبیا،ظلم به نفس و در پی دارنده ی عذاب است.
«أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»
ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوای أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ«10»
سپس عاقبت کسانی که کارهای بد مرتکب شدند،این شد که آیات خدا را تکذیب کردند و همواره آن را به مسخره می گرفتند.
پیام ها:
1- تکذیب کنندگان و مسخره کنندگان،هیچ بهره ای از کارشان جز عذاب سوء ندارند. «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوای - کَذَّبُوا - یَسْتَهْزِؤُنَ»
2- سقوط انسان،مراحلی دارد:ابتدا گناه، «أَساؤُا السُّوای» سپس تکذیب، «کَذَّبُوا» و آنگاه استهزا. «یَسْتَهْزِؤُنَ»
اَللّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ«11»
خداوند آفرینش را آغاز می کند،سپس آن را تجدید می کند،آنگاه به سوی او باز گردانده می شوید.
وَ یَوْمَ تَقُومُ السّاعَهُ یُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ«12»
و روزی که قیامت بر پا می شود،تبهکاران نومید و غمگین می شوند.
وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَکائِهِمْ شُفَعاءُ وَ کانُوا بِشُرَکائِهِمْ کافِرِینَ«13»
و برای آنان از شریکانی(که برای خدا قرار داده اند)شفیعانی نخواهد بود، و آنان(در آن روز)به شریکان خود کافر می شوند.
نکته ها:
* کلمه ی «یُبْلِسُ» از«ابلاس»،به معنای غم و اندوهی است که ناشی از شدّت یأس باشد.
واژه ی«ابلیس»نیز از همین ریشه است.
پیام ها:
1- در بحث و استدلال،از امور محسوس،برای مسائل معقول شاهد بیاوریم.
«یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ» آفرینش نخستین،دلیل قدرت بر آفرینش دیگری است.
2- بازگشت به سوی خدا و حضور در قیامت،اجباری است. «إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»
3- به سرمستی امروز تبهکاران ننگرید که روز غم انگیزی در پیش دارند. یَوْمَ ...یُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ»
4- به شفاعت های خیالی،دل نبندیم. لَمْ یَکُنْ ... شُفَعاءُ
5-در قیامت،عشق های کاذب به کدورت،کفر و تنفّر تبدیل می شود. «کانُوا بِشُرَکائِهِمْ کافِرِینَ»
وَ یَوْمَ تَقُومُ السّاعَهُ یَوْمَئِذٍ یَتَفَرَّقُونَ«14»
و روزی که قیامت بر پا می شود،در آن روز(مردم)از هم جدا می شوند.
فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَهُمْ فِی رَوْضَهٍ یُحْبَرُونَ«15»
پس کسانی که ایمان آورده و کارهای نیکو انجام دادند،پس آنان در باغی (از بهشت)شادمان خواهند بود.
نکته ها:
* «رَوْضَهٍ» ،به باغی گفته می شود که آب و درخت فراوان دارد.
* کلمه «یُحْبَرُونَ» از«حبر»،به معنای حالت سروری است که آثار آن در چهره نمایان شود.
پیام ها:
1- در قیامت،پاکان از ناپاکان جدا می شوند. «یَتَفَرَّقُونَ» (قیامت از یک سو «یَوْمَ الْجَمْعِ» روز گردهمایی است و از سوی دیگر «یَوْمُ الْفَصْلِ» ،روز جدایی.)
2- قیامت روز پایان پیوندها و دوستی های غیر الهی است. «یَتَفَرَّقُونَ»
3- ایمان همراه با عمل و کارهای خوب ارزشمند است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»
4- ایمان و انگیزه،مهم تر از عمل است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»
5-شرط رستگاری و ورود به بهشت،ایمان و عمل صالح است. «فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَهُمْ فِی رَوْضَهٍ یُحْبَرُونَ»
وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَهِ فَأُولئِکَ فِی الْعَذابِ مُحْضَرُونَ«16»
و امّا کسانی که کفر ورزیدند و آیات ما و دیدار آخرت را تکذیب کردند، پس احضارشدگان در عذابند.
فَسُبْحانَ اللّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ«17»
پس خدا را تنزیه کنید به هنگامی که وارد شب می شوید و هنگامی که به صبح درمی آیید.
وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِیًّا وَ حِینَ تُظْهِرُونَ«18»
و حمد و ستایش در آسمان ها و زمین و هنگام شب و هنگامی که ظهر می کنید مخصوص اوست.
نکته ها:
* بعضی معتقدند این آیات به اوقات نمازهای پنجگانه در صبح و ظهر و شام اشاره دارد.
* ممکن است جمله ی «فَسُبْحانَ اللّهِ» و جمله ی «لَهُ الْحَمْدُ» ،فرمان به تسبیح و حمد باشد که در قالب خبر آمده است.
پیام ها:
1- با بیان سرنوشت خوبان و بدان،دیگران را به خوبی ها تشویق و از بدی ها پرهیز دهیم. فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا ... وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا ...
2- تکذیب آیات و قیامت،از کفر و عناد انسان سرچشمه می گیرد. «الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَهِ»
3- سرنوشت انسان،در گرو عملکرد خود اوست. کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا ... فَأُولئِکَ فِی الْعَذابِ
4- در اوقات پنجگانه ی نماز،ذات مقدّس الهی نیز سبحان اللّه گفته است.فَسُبْحانَ اللّهِ ...
5-بعضی زمان ها،برای ذکر خداوند مناسب تر است. «حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ»
6- تنزیه خداوند و پاک دانستن او از عیب ها،بر ستایش او تقدّم دارد. «فَسُبْحانَ اللّهِ - لَهُ الْحَمْدُ»
7- تسبیح و حمد،در همه ی مکان ها(آسمان ها و زمین)و همه ی زمان ها یک ارزش است. «تُمْسُونَ - تُصْبِحُونَ - اَلسَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ«19»
زنده را از مرده بیرون می آورد،و مرده را(نیز)از زنده بیرون می کشد،و زمین را بعد از مرگش زنده می کند،و شما نیز(روز قیامت)این گونه بیرون آورده می شوید.
نکته ها:
* برای خارج شدن مرده از زنده و زنده از مرده،مصادیق و نمونه های زیادی در تفاسیر بیان شده است،از جمله:ایجاد انسان از نطفه و ایجاد نطفه از انسان.فرزند مؤمن از والدین کافر و بالعکس،که همه ی اینها نشانه ی قدرت مطلقه ی خداوند در جهان و توانایی او در برپایی قیامت و حشر موجودات است.
پیام ها:
1- در معاد شک نکنید،زیرا کار خداوند میراندن و برانگیختن است.(با ارائه ی نمونه ها،ابهامات و تردیدها را از بین ببرید.) یُحْیِ الْأَرْضَ ... کَذلِکَ تُخْرَجُونَ
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ«20»
و از نشانه های الهی آن است که شما را از خاکی(پست)آفرید،پس(به صورت)بشری به هر سوی پراکنده شدید.
نکته ها:
* در قرآن،یازده مورد تعبیر «وَ مِنْ آیاتِهِ» به کار رفته که هفت موردش در این سوره است.
* در آیه ی قبل،خروج مرده از زنده و بالعکس به طور کلّی و سربسته مطرح شد و این آیه نمونه ی آن مطلب کلّی است.
پیام ها:
1- بهترین راه خداشناسی،تفکّر در آفرینش است. وَ مِنْ آیاتِهِ ...
2- نشانه های الهی قابل شمارش نیست،آنچه گفته می شود اندکی از بسیار است.
«مِنْ آیاتِهِ»
3- در میان آفریده ها،انسان بارزترین آنهاست.(آیاتی که درباره ی نشانه های قدرت الهی است،از انسان شروع می شود.) «مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ»
4- خودشناسی،مقدّمه ی خداشناسی است. «مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ»
5-منشأ وجودی همه ی انسان ها خاک است.(تفاخرهای بی ارزش را کنار بگذاریم.) «مِنْ تُرابٍ»
6- در خاک،حسّ و حرکت نیست،ولی در انسان هست و این،نشانه ی قدرت و عظمت پروردگار است. خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ... تَنْتَشِرُونَ
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ«21»
و از نشانه های او آن است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و میان شما و همسرانتان علاقه ی شدید و رحمت قرار داد؛بی شک در این(نعمت الهی،)برای گروهی که می اندیشند نشانه های قطعی است.
نکته ها:
* یاد خداوند مایه ی آرامش دل و روح است، «بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» و همسر مایه ی آرامش جسم و روان. «أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها»
پیام ها:
1- آفرینش،هدفدار است. «خَلَقَ لَکُمْ»
2- زن و مرد از یک جنس هستند.(بر خلاف پاره ای عقاید خرافی و تحقیرآمیز که زن را موجودی پست تر یا از جنس دیگر می پندارند.) «مِنْ أَنْفُسِکُمْ»
3- همسر باید عامل آرامش باشد نه مایه ی تشنّج و اضطراب. «لِتَسْکُنُوا إِلَیْها»
4- هدف از ازدواج،تنها ارضای غریزه ی جنسی نیست،بلکه رسیدن به یک آرامش جسمی و روانی است. «لِتَسْکُنُوا إِلَیْها»
5-نقش همسر،آرام بخشی است. «لِتَسْکُنُوا إِلَیْها»
6- محبّت،هدیه ای الهی است که با مال و مقام و زیبایی به دست نمی آید. «جَعَلَ» (مودّت و رحمت،هدیه ی خدا به عروس و داماد است.)
7- هر کس با هر عملی که آرامش و مودّت و رحمت خانواده را خدشه دار کند،از مدار الهی خارج و در خطّ شیطان است. جَعَلَ بَیْنَکُمْ ...
8-رابطه ی زن و مرد،باید بر اساس مودّت و رحمت باشد. «مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً» (مودّت و رحمت،عامل بقا و تداوم آرامش در زندگی مشترک است.)
9- مودّت و رحمت،هر دو با هم کارساز است.(مودّت بدون رحمت و خدمت، به سردی کشیده می شود و رحمت بدون مودّت نیز دوام ندارد.) «مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً»
10- تنها اهل فکر می توانند به نقش سازنده ی ازدواج پی ببرند. «لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»
وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْعالِمِینَ«22»
و از نشانه های الهی،آفرینش آسمان ها و زمین،و تفاوت زبان ها و رنگ های شماست؛همانا در این امر برای دانشمندان نشانه هایی قطعی است.
پیام ها:
1- آفرینش آسمان ها و زمین،از نشانه های قدرت بی پایان الهی است. «وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
2- تفاوت نژادها و زبان ها،راهی برای خداشناسی است. وَ مِنْ آیاتِهِ ... اِخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ
3- هر زبانی برای خود ارزش و اصالت دارد و تغییر آن نه کمال است و نه لازم.
(هیچ کس حقّ ندارد نژادها و زبان های دیگر را تحقیر نماید.) وَ مِنْ آیاتِهِ ...
اِخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ
4- یکسان بودن شکل و رنگ همه ی انسان ها با ابتکار و نوآوری و بدیع بودن خداوند سازگار نیست. وَ مِنْ آیاتِهِ اِخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ ...
5-انسان عالم و فهمیده،از اختلاف رنگ ها و زبان ها به معرفت الهی می رسد ولی جاهل،رنگ و زبان را وسیله ی تحقیر و تفاخر قرار می دهد. «لِلْعالِمِینَ»
وَ مِنْ آیاتِهِ مَنامُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ابْتِغاؤُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ«23»
و از نشانه های الهی،خوابیدن شما در شب و روز،و تلاش شما در کسب فضل پروردگار است؛ همانا در این امر برای گروهی که(حقایق را) می شنوند نشانه هایی قطعی است.
پیام ها:
1- نعمت های الهی را ساده ننگیریم؛خواب نیز یک نعمت بزرگ است. «وَ مِنْ آیاتِهِ مَنامُکُمْ»
2- خواب،مقدّمه ی تلاش است. مَنامُکُمْ ... وَ ابْتِغاؤُکُمْ
3- کار و تلاش برای کسب معاش،امری پسندیده و نشانه ای الهی است. وَ مِنْ آیاتِهِ ... اِبْتِغاؤُکُمْ
4- اصل خواب برای شب است و خواب در روز،برای استراحت جزیی است.
«مَنامُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ»
5-فضل الهی گسترده است ولی تلاش ما برای کسب آن لازم است. «ابْتِغاؤُکُمْ»
6- نعمت هایی که دریافت می کنیم،به خاطر استحقاق نیست،بلکه لطف و فضل الهی است. «مِنْ فَضْلِهِ»
وَ مِنْ آیاتِهِ یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَیُحْیِی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ«24»
و از نشانه های الهی آن است که برق(آسمان)را که مایه ی بیم و امید است به شما نشان می دهد و از آسمان،آبی می فرستد که زمین را بعد از مردنش زنده می کند،همانا در این امر برای گروهی که می اندیشند نشانه هایی قطعی است.
نکته ها:
* در این آیه و آیات قبل،چهار تعبیر به چشم می خورد: «یَتَفَکَّرُونَ» ، «لِلْعالِمِینَ» ، «یَسْمَعُونَ و «یَعْقِلُونَ».
برای عملی شدن این چهار تعبیر،چهار مرحله ی طبیعی بیان شده است:
1.انسان در آغاز،فکر می کند. «یَتَفَکَّرُونَ»
2.سپس می فهمد و عالم می شود. «لِلْعالِمِینَ»
3.کسی که آگاه شد،حرف ها را با دقّت گوش می دهد و نکته سنجی می کند. «یَسْمَعُونَ»
4.در اثر شنیدن عمیق،به تعّقل و اندیشیدن می رسد. «یَعْقِلُونَ»
پیام ها:
1- بیم و امید،در کنار هم سازنده است. «خَوْفاً وَ طَمَعاً»
2- برقِ آسمان،بارش و سبز شدن زمین تصادفی نیست،بلکه بر اساس یک برنامه ی دقیق و حساب شده است. اَلْبَرْقَ ... یُنَزِّلُ ... فَیُحْیِی
3- نظام آفرینش،بر اساس اسباب و علل پایه ریزی شده است. «فَیُحْیِی بِهِ»
4- پائیز و بهار،ریزش و رویش گیاهان،از نشانه های قدرت خداوند در آفرینش است. «فَیُحْیِی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»
5-خداشناسی باید بر اساس علم و فکر و تعقّل باشد. «لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذا دَعاکُمْ دَعْوَهً مِنَ الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ«25»
و از نشانه های الهی آن است که آسمان و زمین به فرمان او بر پاست؛پس هرگاه شما را از زمین فرا خواند،ناگهان(از قبر)بیرون می آیید(و در صحنه ی قیامت حاضر شوید).
نکته ها:
* در این آیات،هم آفرینش انسان از خاک،نشانه ی قدرت الهی شمرده شد، «خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ» هم مرگ و خروج انسان از قبر. «مِنَ الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ»
* خداوند در این آیه و پنج آیه ی قبل،پانزده مرتبه مردم را مخاطب قرار داده و نعمت های خود را برشمرده که این،یکی از شیوه های تبلیغ است.
پیام ها:
1- استواری نظام آفرینش،نه تصادفی است و نه به دست دیگران،به اراده الهی است. تَقُومَ ... بِأَمْرِهِ
2- پیدایش معاد،با اراده و دعوت خداوند انجام می گیرد. «دَعاکُمْ دَعْوَهً»
3- دعوت پیامبر خدا،مرده را زنده می کند، «ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیاً»تا چه رسد به دعوت الهی. «دَعاکُمْ دَعْوَهً مِنَ الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ»
4- ایمان به مبدأ،مقدّمه ی ایمان به معاد است.کسی که نظام هستی را بر پا کرد، شما را نیز پس از مرگ زنده می کند. تَقُومَ السَّماءُ ... إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ
5-معاد،جسمانی است. مِنَ الْأَرْضِ ... تَخْرُجُونَ
6- پیدایش معاد،دفعی است نه تدریجی. «إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ»
وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ«26»
و هر که در آسمان ها و زمین است از آن اوست،همه برای او فرمانبردارند.
وَ هُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلی فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ«27»
و او کسی است که آفرینش را آغاز می کند،سپس آن را(باز می گرداند و)تجدید می کند و این کار برای او(از آفرینش نخستین)آسان تر است،و قدرت برتر در آسمان ها و زمین مخصوص اوست؛و او غلبه ناپذیر و دانا به حقایق امور است.
نکته ها:
* مراد از «مَنْ فِی السَّماواتِ» یا فرشتگانی هستند که مطیع فرمان خدایند و یا موجوداتِ صاحب شعور دیگری که هنوز برای بشر شناخته نیست.
پیام ها:
1- در جهان بینی الهی،همه ی هستی آگاهانه و خاضعانه،تسلیم و سرسپرده ی خدای متعال هستند. «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ»
2- خداوند در همه چیز یکتاست:
در مالکیّت: «لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ»
در عبادت: «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ»
در خالقیّت: «هُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ»
در کمالات: «وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلی»
3- توجّه به آفرینش ابتدایی،کلید آشنایی با معاد است. «یَبْدَؤُا - ثُمَّ یُعِیدُهُ»
4- مطابق فهم مردم سخن بگویید.(با این که برای خداوند هیچ کاری سخت تر و یا آسان تر از کار دیگر نیست ولی باز هم کلمه ی «أَهْوَنُ» به کار رفته است.)
5-صفات خداوند از تصوّر و قلم و بیان انسان،برتر است. «وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلی»
6- هیچ کس و هیچ چیز را با خداوند مقایسه نکنید. «وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلی»
7- مقتضای حکمت وقدرت الهی،پیدایش معاد است. ثُمَّ یُعِیدُهُ ... هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
ضَرَبَ لَکُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِکُمْ هَلْ لَکُمْ مِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ مِنْ شُرَکاءَ فِی ما رَزَقْناکُمْ فَأَنْتُمْ فِیهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ کَخِیفَتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ«28»
خداوند برای شما،مثالی از خودتان زده است(و آن این که)آیا در آنچه ما روزی شما کردیم،از بردگانتان شریکانی را می پذیرید،تا آنان در رزق،مساوی(و شریک)شما باشند؟ و آیا همان طور که از یکدیگر می ترسید از بردگانتان می ترسید؟!(شما که در یک لقمه ی نان،حاضر نیستید با زیردستان خود شریک باشید،چگونه بت های بی روح را شریک خدا می دانید؟!)ما آیات خود را برای گروهی که می اندیشند،این گونه شرح می دهیم.
پیام ها:
1- استفاده از مثال،از روش های تبلیغ و تربیت است. «ضَرَبَ لَکُمْ مَثَلاً»
2- آنچه برای خود نمی پسندیم،برای دیگران هم نپسندیم. هَلْ لَکُمْ ... مِنْ شُرَکاءَ
3- وجدان خود را قاضی کنید و بیاندیشید؛
شما که انسان های مشابه امّا زیردست خود را شریک خود نمی دانید،چگونه غیر مشابه خدا را شریک او می دانید؟!
شما که برای یک لحظه شریک را تحمّل نمی کنید،چگونه برای خداوند شریک دائمی می پذیرید؟!
شما که شریک در بهره گیری از رزق را قبول نمی کنید،چگونه شریک در آفرینش را برای او می پذیرید؟!
شما که از دخالت افراد مشابه خود بیمناکید،چگونه سنگ و چوب را در کار خدا دخالت می دهید؟!
شما که مالک حقیقی نیستید،حاضر به شریک شدن نیستید،چگونه سنگ و چوب را شریک آفریدگار و مالک حقیقی قرار می دهید؟
4- شریک داشتن،سبب دلهره است. شُرَکاءَ ... تَخافُونَهُمْ
بَلِ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ فَمَنْ یَهْدِی مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ«29»
آری،کسانی که ظلم کردند،بدون آگاهی،از هوس های خود پیروی نمودند.پس کسی را که خدا گمراهش کرد،چه کسی می تواند هدایت کند؟ برای آنان هیچ گونه یاوری نیست.
پیام ها:
1- مشرکان تعقّل نمی کنند و به خود ظلم می کنند. «لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ بَلِ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا»
2- مشرک،برای شرک خود برهان علمی ندارد و سرچشمه ی انحرافش
هوس های درونی است. اِتَّبَعَ ... أَهْواءَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ
3- شرک،ظلم به خود است. «اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ»
4- تمایلات انسان،متنوّع است. «أَهْواءَهُمْ»
5-خداوند کسانی را گمراه می کند که به جای پیروی از علم و عقل،پیرو هوس های خود باشند. اِتَّبَعَ ... أَهْواءَهُمْ ... أَضَلَّ اللّهُ
6- مشخصات مشرک چند چیز است:
ستمگری: «ظَلَمُوا»
بی منطقی: «بِغَیْرِ عِلْمٍ»
گمراهی: «أَضَلَّ اللّهُ»
بی یاوری: «ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ»
7- ستمگران هواپرست،روزی غریب وتنها خواهند ماند. اِتَّبَعَ ... أَهْواءَهُمْ ... ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ«30»
پس با گرایش به حقّ به این دین روی بیاور،(این)فطرت الهی است که خداوند مردم را بر اساس آن آفریده است،برای آفرینش الهی دگرگونی نیست،این است دین پایدار، ولی بیشتر مردم نمی دانند.
نکته ها:
* در آیات قبل خواندیم که همه ی هستی در برابر خدا فروتن است، «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» و آغاز و انجام هستی و مَثَل اعلی و عزّت و حکمت از اوست،و شرک چیزی جز خیال و ظلم نیست، این آیه می فرماید:پس روی خود را خالصانه متوجّه دین کن.
* فطرت در لغت به معنای خلقت و شکافتن پرده ی عدم و آفرینش یک موجود است.گویا خداوند انسان را به گونه ای آفریده که به حقّ تمایل دارد و از باطل بیزار است.درست همانند علاقه ی مادر به فرزند که امری تعلیمی نیست،بلکه فطری و غریزی است.
* در روایات،جمله ی «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ» ،به اقامه ی نماز و توجّه به قبله و اسلام، اخلاص و توحید معنا شده است.
پیام ها:
1- رهبر دینی جامعه، باید ابتدا حقّ گرایی کامل خود را تثبیت کند،بعد به ارشاد دیگران بپردازد. «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ»
2- انسان ذاتاً دین گرا و طرفدار حقّ است. «لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها»
3- بر خلاف تصوّر گروهی که می گویند:انسان مثل ظرفی خالی است که با آداب و رسوم و افکار حقّ یا باطل پر می شود و نظام های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی به او رنگ می دهند،خداوند شناخت حقّ و حقّ گرایی را به ودیعت نهاده است. فِطْرَتَ اللّهِ ...
4- معنای فطری بودن دین،بی نیازی از تلاش در راه اقامه ی آن نیست. فَأَقِمْ ... فِطْرَتَ اللّهِ
5-انحراف،یک عارضه است؛زیرا گرایش به دین حقّ،در نهاد هر انسانی نهفته است. «فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها»
6- دین فطری،ثابت و پایدار است. فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها ... ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ
7- تکوین و تشریع با یکدیگر هماهنگ است. فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها ... ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ
8-حرکت در مسیر دین،حرکت در مسیر فطرت است. فَأَقِمْ ... .فِطْرَتَ اللّهِ
9- امور فطری انسان کم و زیاد می شود؛امّا به کلّی محو نمی شود. «لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّهِ»
10- گرایش های حقّ طلبانه ای که در درون انسان نهفته شده،با تغییر مکان و زمان عوض نمی شود. «لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّهِ»
11- هر گونه گرایش سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،نژادی و اقلیمی که در درون انسان سرچشمه ای نداشته باشد،پایدار نیست. «ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ»
12- اسلام،تنها دین پایدار است. «ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ»
مُنِیبِینَ إِلَیْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ«31»
(شما نیز بر اساس همان فطرت)،به سوی او روی آورید و از او پروا کنید و نماز را بر پا کنید و از مشرکان نباشید.
مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ«32»
از کسانی که دین خود را جدا و پراکنده کردند و به دسته ها و فرقه ها تقسیم شدند؛و هر گروهی به آنچه نزد آنهاست شادمانند.
نکته ها:
* کلمه ی «مُنِیبِینَ» از«انابه»،به معنای رجوع مکرّر و مداوم است.
* در آیه ی قبل،به شخص پیامبر فرمود: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ» ،در این آیه به همه ی مردم دستور انابه و بازگشت به سوی خدا می دهد. «مُنِیبِینَ إِلَیْهِ»
پیام ها:
1- گرایش فطری و درونی به دین را با مناجات و انابه و تقوا و نماز شکوفا نمایید. مُنِیبِینَ إِلَیْهِ ...
2- تقوا و نماز،همسوی فطرت است. فِطْرَتَ اللّهِ ... وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ
3- توبه و انابه،باید با کناره گیری از گناه و انجام واجبات همراه باشد. مُنِیبِینَ ... وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ
4- در سایه ی توبه و تقوا و نماز،قدرت فاصله گرفتن از شرک و تفرقه را پیدا می کنید. مُنِیبِینَ إِلَیْهِ ... وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ
5-اگر عبادت فردی،با کناره گیری از تفرقه های مذهبی همراه نباشد،کارساز نیست. لا تَکُونُوا ... مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا
6- اقامه ی نماز،تجلّی روح تقوا در انسان است. «وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ»
7- شرک،تنها پرستیدن خورشید و ماه و بت نیست؛هر کس که عامل تفرقه در دین خدا شود،مشرک است. «مِنَ الْمُشْرِکِینَ مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ»
8-مشرکان در صدد تفرقه ی دینی مردم هستند. اَلْمُشْرِکِینَ ... اَلَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ
9- جنجال ها و تفرقه های دینی،مانع شکوفایی فطرت و روح توبه و تقوا و نماز است. «فَرَّقُوا دِینَهُمْ»
10- گاهی گروه گرایی و دلخوشی به آنچه که داریم،ما را از حقّ گرایی دور می کند. «کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ»
وَ إِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَهً إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ«33»
و هرگاه زیانی به مردم رسد،توبه کنان پروردگار خود را می خوانند و به سوی او باز می گردند؛امّا چون خداوند از طرف خود رحمتی به آنان بچشاند،گروهی از آنان به پروردگارشان شرک می ورزند.
پیام ها:
1- ضررها از خود ماست،ولی رحمت ها از خداوند است. «مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ - مِنْهُ رَحْمَهً»
2- گروهی از مردم تنها در حال سختی و مصیبت خدا را می خوانند،در حالی که مؤمن باید در همه حال خدا را بخواند. «ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ»
3- نشانه ی فطری بودن گرایش به خدا آن است که هرگاه سختی ها و فشارها،
غبار غفلت را بر طرف کند،انسان به سوی او توجّه می کند. فِطْرَتَ اللّهِ ... إِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ
4- انسان،کم ظرفیّت و ضعیف است،با اندکی زیان ناله می کند و با چشیدن رحمت غافل می شود. ضُرٌّ دَعَوْا - رَحْمَهً ... یُشْرِکُونَ
5-رفاه،زمینه ی غفلت است. أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَهً ... یُشْرِکُونَ
6- گروهی از انسان ها ناسپاس اند.(همین که رحمتی می چشند،به جای شکر، شرک می ورزند.) أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَهً ... یُشْرِکُونَ
7- دعای مضطرّ مستجاب می شود. ضُرٌّ دَعَوْا ... أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَهً
8-زندگی بشر،آمیزه ای از تلخی ها و شیرینی هاست. ضُرٌّ ... رَحْمَهً
لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ«34»
تا سرانجام درباره ی آنچه به ایشان بخشیده ایم کفران پیشه کنند،پس کام بگیرید که به زودی خواهید دانست(نتیجه ی کفر و کفران چیست).
أَمْ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمْ سُلْطاناً فَهُوَ یَتَکَلَّمُ بِما کانُوا بِهِ یُشْرِکُونَ«35»
آیا ما بر ایشان حجّت و دلیل محکمی نازل کرده ایم؟ دلیلی که درباره ی شرک آنان سخنی بگوید(آن را موجّه بداند)؟!
پیام ها:
1- شرک،گامی به سوی کفر و ناسپاسی است. «یُشْرِکُونَ لِیَکْفُرُوا» بازگشت به سوی شرک،نوعی کفران نعمت است.
2- یکی از برنامه ها و سنّت های الهی،مهلت دادن به منحرفان است. «فَتَمَتَّعُوا»
3- در ارشاد و تربیت،گاهی تهدید و توبیخ لازم است. «فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ» چندین چراغ دارد و بیراهه می رود بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
4- در کنار تندترین تهدیدها،از منطق غافل نشویم. «فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ أَمْ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمْ سُلْطاناً»
5-عقیده ای درباره ی خداوند،حقّ و پذیرفتنی است که مورد تأیید خداوند باشد. «أَمْ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمْ سُلْطاناً»
6- نه شرک دلیلی دارد و نه مشرک منطقی. «أَمْ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمْ سُلْطاناً»
7- دلیل و استدلال باید گویا و روشن باشد. «سُلْطاناً فَهُوَ یَتَکَلَّمُ»
8-توجّه به غیر خدا ممکن است برای هر کسی پیش بیاید،ولی استمرار آن خطرناک است. «کانُوا بِهِ یُشْرِکُونَ»
وَ إِذا أَذَقْنَا النّاسَ رَحْمَهً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذا هُمْ یَقْنَطُونَ«36»
و هرگاه به مردم رحمتی چشانیم،به آن شاد شوند و اگر به خاطر دستاورد گذشته(و اعمال بد)آنها،ناگواری(و مصیبتی)به آنان رسد، ناگهان مأیوس می شوند.
پیام ها:
1- انسان،شخصیّتی تأثیرپذیر و انفعالی دارد. فَرِحُوا ... یَقْنَطُونَ
2- رحمت از خداست و ناگواری ها از عملکرد خود ما. «أَذَقْنَا النّاسَ رَحْمَهً - سَیِّئَهٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ»
3- انسانِ دور از خدا،پوک و کم ظرفیّت است؛با اندکی نعمت،مست می شود و با کمی تلخی و غم،به بن بست می رسد. رَحْمَهً فَرِحُوا - سَیِّئَهٌ ... یَقْنَطُونَ در صورتی که خداوند از مردم تحمّل و ظرفیّتی را می خواهد که از دست رفتن نعمت ها آنان را نگران و به دست آوردن نعمت ها آنان را سرعت نکند.
«لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ»
4- برخورداری از رحمت،قطعی است،ولی مبتلا شدن به ناگواری قطعی نیست.
إِذا ... إِنْ ...(برای برخورداری از رحمت،کلمه ی«اذا»بکاررفته که به معنای انجام قطعی است،ولی برای گرفتار شدن،کلمه ی«ان»بکار رفته که به معنای غیر قطعی بودن است.)
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ«37»
آیا ندیدند که خداوند برای هر کس بخواهد(طبق حکمت)،روزی را گسترش می دهد و(یا)تنگ می سازد؟ البتّه در این(توسعه و ضیق)برای کسانی که ایمان می آورند نشانه هایی قطعی است.
نکته ها:
* کلمه ی «یَقْدِرُ» از«قدر»،هم به معنای اندازه گیری است و هم به معنای سخت گیری؛امّا در اینجا چون در کنار «یَبْسُطُ» آمده،مراد تنگی و سختی است.
پیام ها:
1- توجّه به این که رزق به دست خداست،انسان را از یأس و ناامیدی باز می دارد.
«یَقْنَطُونَ أَ وَ لَمْ یَرَوْا»
2- انسان باید برای کسب معاش تلاش کند،ولی بداند که تقدیر معیشت به دست خداست. «اللّهَ یَبْسُطُ - یَقْدِرُ»
3- در همه ی قرآن توسعه ی روزی،قبل از تنگی آن مطرح شده است و این نشانه ی رحمت گسترده ی اوست. «یَبْسُطُ - یَقْدِرُ»
4- توسعه ی روزی را به خاطر زرنگی خود ندانیم. «أَنَّ اللّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ»
5-اگر توسعه و تنگی روزی به دست اوست،این همه حرص چرا؟ أَنَّ اللّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ ... وَ یَقْدِرُ
6- تنها اهل ایمان از دقّت در روزی رسانی خداوند،درس و عبرت می گیرند.
(ولی افراد غافل همه چیز را سطحی می پندارند.) «لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»
فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ ذلِکَ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ«38»
(اکنون که دانستی توسعه ی رزق به دست خداست،)پس حقّ خویشاوند و تنگدست و در راه مانده را ادا کن.این(انفاق)برای کسانی که خواهان خشنودی خدا هستند بهتر است،و آنان همان رستگارانند.
نکته ها:
* در روایات آمده است:همین که این آیه نازل شد،پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فدک را به حضرت زهرا علیها السلام بخشیدند.
* گرچه خطاب آیه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است،ولی تمام مردم مخاطب آن می باشند.
* مراد از «وَجْهَ اللّهِ» ،نیّت خالصانه در انفاق است،همان گونه که در مورد انفاق اهل بیت علیهم السلام می خوانیم: «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّهِ»
پیام ها:
1- مالک اموال خداوند است،موارد مصرف مال را هم باید خداوند مشخّص کند. «فَآتِ»
2- در انفاق و کمک،خویشان بر دیگران مقدّمند. ذَا الْقُرْبی ... وَ الْمِسْکِینَ ...
3- بستگان بر انسان و دارایی انسان حقّ و حقوقی دارند. «حَقَّهُ» آری، خویشاوندی، زمینه ی پیدایش حقوق است.
4- فرمان دینی با عواطف طبیعی هماهنگ است.دستور رسیدگی به بستگان فقیر همان خواسته عاطفی انسان است. فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ ...
5-محرومان در مال اغنیا حقّ دارند و در پرداخت حقّشان نباید بر آنان منّت گزارد. «حَقَّهُ»
6- اسلام،حامی مستضعفان و حاکم اسلامی مسئول فقرزدایی از جامعه ی مسلمانان است.(بنابر این که پیامبر به عنوان حاکم اسلامی مخاطب واقع شده باشد. فَآتِ ... وَ الْمِسْکِینَ ...
7- حتّی ثروتمندانی که موقّتاً گرفتار بی پولی می شوند،باید حمایت شوند. «وَ ابْنَ السَّبِیلِ»
8-ادای حقوق دیگران ارزش است،نه جمع دارایی و ثروت. «ذلِکَ خَیْرٌ»
9- ثروت می تواند وسیله ای برای تقرّب به خداوند قرار گیرد. فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ ...
یُرِیدُونَ وَجْهَ اللّهِ
10- امتیاز انفاق اسلامی بر انفاق دیگران،قصد قربت است. «یُرِیدُونَ وَجْهَ اللّهِ»
11- امر به نیکی،باید با تشویق همراه باشد. ذلِکَ خَیْرٌ ... هُمُ الْمُفْلِحُونَ
12- رستگاری در گرو عمل خالصانه است. «یُرِیدُونَ وَجْهَ اللّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فِی أَمْوالِ النّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللّهِ وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاهٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ«39»
و آنچه شما به رسم ربا دادید که بر اموال مردم(رباخوار)افزوده شود،پس نزد خداوند فزونی نخواهد یافت،و آنچه را به عنوان زکات می پردازید و رضای خدا را می طلبید پس آنان(که چنین کنند پاداشی)چند برابر دارند.
پیام ها:
1- مقدار و کمیّت پول مهم نیست،انگیزه و هدف پرداخت مهم است. مِنْ رِباً ...مِنْ زَکاهٍ
2- رشدی که از ربا حاصل می شود،کاذب و ظاهری است،نه واقعی و نزد خداوند. «فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللّهِ»
3- امتیاز اسلام در آن است که علاوه بر فقرزدایی از محرومان،رشد معنوی پرداخت کنندگان را نیز در نظر دارد. «تُرِیدُونَ وَجْهَ اللّهِ»
4- توجّه به اخلاص،مسأله ای جدّی است و باید با تأکید بیان شود،زیرا کار و تلاش بدون انگیزه ی الهی،ارزشی ندارد. «تُرِیدُونَ وَجْهَ اللّهِ» ( «وَجْهَ اللّهِ» ،در این آیه و آیه قبل تکرار شده است.)
5-پرداخت خالصانه ی زکات،موجب ازدیاد و رشد است. «زَکاهٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ»
6- مؤمن باید در تشخیص سود و زیان،دنیا و آخرت،فرد و جامعه و جسم و روح را با هم به حساب آورد.(گرچه در دید مادّی،پرداخت زکات،مایه ی کمبود مال است،ولی با توجّه به فقرزدایی از جامعه،دل کندن از دنیا و ذخیره شدن برای آخرت،به سود زکات دهنده است.) «فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ»
7- اخلاص،مقام انسان را بالا می برد و به نقطه ی برتر می رساند.(با توجّه به خطاب «تُرِیدُونَ وَجْهَ اللّهِ» باید بگوید:«أنتم المضعفون»ولی می فرماید: «فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ» ،گویا آنان به یک نقطه ی اوج رسیده اند.)
اَللّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَفْعَلُ مِنْ ذلِکُمْ مِنْ شَیْءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ«40»
خداوند کسی است که شما را آفرید،سپس به شما روزی داد،آنگاه شما را می میراند،سپس زنده می کند؛آیا از شریک هایی که شما برای خدا گرفته اید کسی هست که ذرّه ای از این کارها را انجام دهد؟ او منزّه و برتر است از آنچه شریکش قرار می دهند.
نکته ها:
* در این آیه به چهار صفت الهی اشاره شده که هر یک به تنهایی برای تسلیم و تعبّد انسان کافی است،آفرینش انسان،دلیل مستقّلی بر لزوم بندگی انسان است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»روزی دادن خداوند به ما،دلیل بر لزوم بندگی ماست. «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ . اَلَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ» میراندن و زنده کردن نیز هر یک به تنهایی،دلیل لزوم تعبّد و تسلیم انسان در برابر پروردگار متعال است. «اللّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ»
پیام ها:
1- مرگ و زندگی،گذشته،حال و آینده و رزق و روزی ما به دست خداست.
«خَلَقَکُمْ ، رَزَقَکُمْ ، یُمِیتُکُمْ ، یُحْیِیکُمْ»
2- کارهای گذشته،دلیل بر قدرت خداوند بر کارهای آینده است.(آفریدن، روزی دادن و میراندن،نشانه ی قدرت خدا بر زنده کردن انسان پس از مرگ است.) «خَلَقَکُمْ - رَزَقَکُمْ - یُمِیتُکُمْ - یُحْیِیکُمْ»
3- روش مقایسه در تعلیم و تبلیغ،از بهترین روش هاست. اَللّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ...هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ
4- با سؤال،وجدان ها را بیدار کنید. هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَفْعَلُ ...
5-قدرت های غیر الهی استقلالی از خود ندارند،نه تنها از انجام کارهای بزرگ بلکه از آفریدن کوچک ترین موجود نیز عاجزند. «مِنْ شَیْءٍ»
6- هیچ یک از وسایل،اسباب،مقدّمات و شرایط آفرینش را شریک خدا نپنداریم. «سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا یُشْرِکُونَ»
7- شرک،توهین به مقام پروردگار است و انسان باید او را منزّه و برتر از هرگونه شریک بداند. «سُبْحانَهُ وَ تَعالی»
8-شرک،با هر نام و آرم و شکلی که باشد باطل و محکوم است. «عَمّا یُشْرِکُونَ»
ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ«41»
به خاطر کارهایی که مردم انجام داده اند،فساد در خشکی و دریا آشکار شده است،تا(خداوند)کیفر بعضی اعمالشان را به آنان بچشاند،شاید(به سوی حقّ)بازگردند.
نکته ها:
* امام صادق علیه السلام فرمود:«حیات جنبندگان در خشکی و دریا وابسته به باران است که اگر باران نبارد،در خشکی و دریا فساد می شود و همین که گناهان انسان زیاد شد،باران نازل نمی شود».
* در آیه ی 30 سوره ی شوری می خوانیم: «ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ» هر مصیبتی به شما رسد به خاطر عملکرد شماست،ولی بدانید که خداوند به خاطر رحمت و لطفش از بسیاری گناهانتان می گذرد.(اگر بخواهد کیفر همه ی کارهای شما را بدهد،احدی روی زمین باقی نمی ماند.)برخی سختی ها و تلخی های دنیوی،گوشه ای از کیفر گناهان انسان است.
پیام ها:
1- شرک،سبب فساد و تباهی در زمین است. «عَمّا یُشْرِکُونَ - ظَهَرَ الْفَسادُ»
2- اعمال انسان،در طبیعت اثر می گذارد.اعمال ناروای انسان،مانع از سودبخشی آب و خاک و عامل بروز پدیده های ناگوار است. «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ»
3- فساد محیط زیست،به خاطر عملکرد انسان است. ظَهَرَ الْفَسادُ ... بِما کَسَبَتْ ...
4- همه ی کیفرها به قیامت واگذار نمی شود،بلکه بعضی کیفرها در همین دنیا تحقّق می یابد. «لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی»
5-آنجا که هدف هشدار و اصلاح است،گاهی اندکی تنبیه کافی است. «لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»
6- هدف از چشاندن کیفر بعضی گناهان،توبه و بازگشت است. «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (باید از بلاها درس گرفت.)
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلُ کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ«42»
بگو:در زمین سیر کنید پس بنگرید عاقبت کسانی که قبل از شما(زندگی می کردند و)بیشترشان مشرک بودند چگونه بود.
پیام ها:
1- جهانگردی هدفدار،مورد سفارش اسلام است. قُلْ سِیرُوا ...
2- حفظ آثار عبرت انگیز برای آیندگان،لازم است. «سِیرُوا - فَانْظُرُوا»
3- تاریخ از منابع شناخت است.مطالعه ی تاریخ و بهره گیری از حوادث گذشته، چراغ راه آینده است. «فَانْظُرُوا»
4- سنّت ها و قوانین حاکم بر تاریخ،ثابت است.(با مطالعه ی علل حوادث دیروز،می توان راه امروز را شناسایی کرد.) «فَانْظُرُوا»
5-یک جامعه با اکثریّت منحرف،به قهر الهی مبتلا خواهد شد،گرچه تعدادی خوبان هم در آن باشند. «أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ» (هرگاه در منطقه ای اکثریّت مردم فاسد شدند،جهاد و یا هجرت از آن جا لازم است.)
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللّهِ یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ«43»
(حال که دانستی فرجام شرک هلاکت است،)پس به دین استوار ایمان بیاور، پیش از آن که روزی بیاید که برای آن برگشتی از(قهر)خدا ممکن نیست، در آن روز مردم از هم جدا(و دسته دسته)می شوند.
نکته ها:
* «یَصَّدَّعُونَ» از«صدع»،به معنای شکستن و پراکندن است.در این جا مراد روزی است که مردم مؤمن از افراد منحرف جدا می شوند و هر یک به سویی می روند.
پیام ها:
1- هم دین باید محکم،استوار ومنطقی باشد و هم دیندار،جدّی و عاشق.
فَأَقِمْ ... لِلدِّینِ الْقَیِّمِ
2- توجّه به دین باید در متن کارها و با تمام وجود باشد،نه در حاشیه و با کراهت.
«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ»
3- دین اسلام،بر پا دارنده ی همه ی مصالح فردی و اجتماعی است. «لِلدِّینِ الْقَیِّمِ»
4- از فرصت ها استفاده کنیم. فَأَقِمْ ... قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ
5-اگر به خطرات قیامت توجّه کنیم،دینداری ما جدّی می شود. فَأَقِمْ ... قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ ...
6- رویکرد تمام عیار به دین،سبب نجات در قیامت می شود. فَأَقِمْ وَجْهَکَ ... قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ ...
مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ«44»
هر کس کفر ورزد،کفرش به زیان اوست و کسانی که کار شایسته انجام دهند(سعادت ابدی را)برای خودشان آماده می کنند.
لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ«45»
تا(خداوند)کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند،از فضل خویش پاداش دهد؛(و کافران را محروم کند،زیرا)او کافران را دوست نمی دارد.
نکته ها:
* در آیه ی قبل فرمود:در قیامت،مردم پراکنده و در گروه های مختلف از هم جدا می شوند، این آیه،جدایی مذکور را توضیح می دهد که هر یک از اهل ایمان و کفر به پاداش و کیفر خود می رسند.
* «یَمْهَدُونَ» از«مهد»،به معنای محلّی است که برای استراحت آماده شده و در اینجا به معنای زمینه سازی و آماده سازی است.
پیام ها:
1- انسان،دارای اختیار است و ایمان و کفر را خود انتخاب می کند. «مَنْ کَفَرَ - مَنْ عَمِلَ»
2- تشویق و تنبیه هر دو لازم است. «فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ - فَلِأَنْفُسِهِمْ»
3- کفر و ایمان مردم،در خداوند اثری ندارد. «فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ - فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ» گر جمله ی کاینات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد
4- ایمان و عمل صالح،شما را مغرور نکند،زیرا که دریافت هر نعمتی از فضل خداست. لِیَجْزِیَ ... مِنْ فَضْلِهِ
5-کفر به تنهایی سبب بدبختی است،گرچه کار خلافی نکند،ولی ایمان به تنهایی کافی نیست،بلکه نیازمند عمل صالح است. «مَنْ کَفَرَ - آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»
6- در قیامت،فضل الهی شامل حال کسانی است که اهل ایمان و عمل صالح باشند،نه دیگران. «لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ»
7- برای رفتن به بهشت،ایمان تنها کافی نیست،بلکه اعمال صالح نیز لازم است.
«آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ یُرْسِلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ وَ لِیُذِیقَکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ«46»
و از نشانه های الهی این است که بادها را می فرستد،تا مژده(باران)دهند و بخشی از رحمتش را به شما بچشاند و کشتی ها به فرمانش حرکت کنند،و شما از فضل او(روزی)بجویید،شاید شکرگزاری کنید.
نکته ها:
* کلمه ی«ریح»در مورد بادهای تند و مضرّ و کلمه ی«ریاح»درباره ی بادهای مفید به کار می رود.از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که گاهی هنگام وزیدن باد می فرمود:«اللهم اجعلها ریاحا و لا تجعله ریحا»پروردگارا! این باد را سودمند قرار ده و آن را زیانبار مکن.
* برخی از فواید وزش باد عبارت است از:انتقال ابرها و فشردن آنها در یکدیگر،تعدیل گرما و سرما،تصفیه ی هوا و جا به جا کردن هوای سالم،رساندن اکسیژن به انسان ها و کربن به گیاهان،تلقیح و بارور کردن گیاهان،حرکت کشتی ها،تولید برق،پراکنده ساختن بذرها به اطراف و....
پیام ها:
1- هیچ چیز تصادفی روی نمی دهد،حتّی وزش بادها نیز با اراده ی خداوند حکیم است. «یُرْسِلَ الرِّیاحَ»
2- آنچه از برکات باد دریافت می کنیم،بخشی از آیات و رحمت های اوست.
مِنْ آیاتِهِ ... مِنْ رَحْمَتِهِ
3- حرکت کشتی در دریا به دست خداست،نه ناخدا! «لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ» این خداوند است که با وضع قوانین طبیعت،زمینه حرکت کشتی روی آب را فراهم ساخته است.
4- تلاش برای روزی حلال،سفارش قرآن است. «لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ»
5-باد نیز نعمتی است که شکر می طلبد،گرچه ما توجّه نداریم. «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ رُسُلاً إِلی قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ«47»
و البتّه ما پیش از تو پیامبرانی را به سوی قومشان فرستادیم،پس آنان دلایل روشن برای مردم آوردند،(برخی ایمان آوردند و بعضی کفر ورزیدند)پس،از کسانی که مرتکب جرم شدند انتقام گرفتیم،و(مؤمنان را یاری کردیم که)یاری مؤمنان حقّی است بر عهده ی ما.
نکته ها:
* در این آیه چهار برنامه و سنّت الهی مطرح شده است:
الف:سنّت فرستادن پیامبر.
ب:سنّت معجزه داشتن انبیا.
ج:کیفر مجرمان.
د:نصرت مؤمنان
* مسأله ی نصرت مؤمنان،در قرآن مکرّر مطرح شده است از جمله:
الف:اگر شما خدا را یاری کنید،او نیز شما را یاری می کند. «إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ»
ب:کسانی که در راه ما تلاش و مجاهده کنند،ما راه های خود را به آنان نشان خواهیم داد.
«وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»
ج:ما قطعاً پیامبران و مؤمنان را یاری خواهیم کرد. «إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا»
د:عاقبت و سرانجام نیک،از آنِ متّقین و پرهیزکاران است. «وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ
* پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله خاتم انبیاست و بعد از او پیامبری نیست،لذا کلمه ی «مِنْ قَبْلِکَ» مکرّر در قرآن آمده،ولی کلمه ی «مِنْ بَعْدِکَ» نیامده است.
پیام ها:
1- آشنایی با تاریخ،عامل تسلّی است. «مِنْ قَبْلِکَ رُسُلاً - فَانْتَقَمْنا - نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ»
2- ابتدا کار فرهنگی و ارشاد،سپس برخورد با مجرمان. «فَجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَانْتَقَمْنا»
3- مخالفان انبیا،مجرمانی محکوم و مغلوب هستند. «فَانْتَقَمْنا - أَجْرَمُوا»
4- انتقام از مجرم،یکی از مصادیق نصرت مؤمنان است. «فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا - نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ»
5-پیروزی مؤمنان،وعده ی قطعی خداوند است.(گرچه در ظاهر شهید شوند ولی به هدفشان می رسند.) «کانَ حَقًّا عَلَیْنا»
6- گرچه انسان از خدا طلبی ندارد،ولی خداوند یاری مؤمنان را بر خود لازم کرده است. «حَقًّا عَلَیْنا»
اَللّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماءِ کَیْفَ یَشاءُ وَ یَجْعَلُهُ کِسَفاً فَتَرَی الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ فَإِذا أَصابَ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ«48»
خداوند کسی است که بادها را می فرستد و ابری برمی انگیزد و آن را در آسمان،هر گونه بخواهد می گستراند و آن را بخش بخش می کند،پس می بینی که باران از لابلای آن(ابر)بیرون می آید.پس هرگاه آن(باران)رابه هر کس از بندگانش که بخواهد برساند، به ناگاه آنان شادمان گردند.
نکته ها:
* کلمه ی«کسف»جمع«کسفه»به معنای قطعه و مراد از آن پاره های ابر است.
* «ودق»هم به ذرّات کوچک گفته می شود و مراد از آن در اینجا قطراتِ باران است.
پیام ها:
1- تحوّلات طبیعی،نشانه ی قدرت،حکمت و تدبیر خداست. اَللّهُ الَّذِی یُرْسِلُ ...
2- اراده ی الهی از طریق اسباب طبیعی محقّق می شود. «یُرْسِلُ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً»
3- برای تشکیل ابرها،بادهای متعدّدی از جناح های سرد و گرم نقش دارند.
( «الرِّیاحَ» ،به صورت جمع آمده است.)
4- از فوائد باد،زمینه سازی برای نزول باران است. یُرْسِلُ الرِّیاحَ ... فَتَرَی الْوَدْقَ
5-حرکت ابرها و بارش باران ها،با اراده و خواست خداست. «کَیْفَ یَشاءُ»
وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِینَ«49»
و هر چند پیش از آن که(باران)بر آنان نازل شود،(آری،)پیش از آن نومید بودند.
فَانْظُرْ إِلی آثارِ رَحْمَتِ اللّهِ کَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتی وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ«50»
پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را بعد از مرگش زنده می کند.
همانا خداست زنده کننده ی مردگان و او بر هر چیزی قدرت دارد.
پیام ها:
1- سختی ها و نومیدی ها،لذّت نعمت ها را چند برابر می کند. یَسْتَبْشِرُونَ - وَ إِنْ کانُوا ... لَمُبْلِسِینَ آب کم جو تشنگی آور به دست تا که جوشد آبت از بالا و پست
2- باران،رحمت الهی است. «فَانْظُرْ إِلی آثارِ رَحْمَتِ اللّهِ»
3- بارش باران و حیات مجدّد زمین،نشانه ای از برپایی قیامت است. «یُحْیِ الْأَرْضَ - لَمُحْیِ الْمَوْتی» صحنه ی مرگ و حیات،هر لحظه جلو چشم ماست، «إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتی» و مشت نمونه ی خروار است. «إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتی»
وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِیحاً فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ یَکْفُرُونَ«51»
و اگر بادی(آفت زا)بفرستیم،و(مردم زمین سرسبز)را زرد شده ببینند، بعد از آن کفر خواهند ورزید.
فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ«52»
(دلهای اینان مرده است)پس تو نمی توانی مردگان را شنوا کنی،و این دعوت را به گوش کران آنگاه که پشت کنان روی می گردانند،برسانی.
پیام ها:
1- بادهای مهلک و آفت زا،بی ضابطه و تصادفی نیست. «أَرْسَلْنا رِیحاً»
2- بادهای مخرّب،نسبت به بادهای مفید کم هستند. «أَرْسَلْنا رِیحاً» (در حالی که درباره ی بادهای مفید فرمود: «یُرْسِلُ الرِّیاحَ» )
3- گاهی انسان با یک حادثه ی تلخ،از مدار توحید خارج می شود و در مدار کفر و شرک قرار می گیرد. «لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ یَکْفُرُونَ» (گاهی یک باد زیانبار،حال شادی، «یَسْتَبْشِرُونَ» را به حال ناکامی، «یَکْفُرُونَ» تبدیل می کند.)
4- در ارشاد و تبلیغ،کامل بودن مرشد و شیوه ی ارشاد و محتوای آن،کافی نیست؛قابلیّت طرف نیز لازم است. «فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی»
5-ناشنوا،گاهی با نگاه به حرکت لب ها مطالبی را می فهمد،ولی مصیبت آنجاست که هم گوش ناشنوا باشد و هم انسان به گوینده پشت کند که در این حال اشاره را هم نمی فهمد.این،مَثَل کسانی است که به حقّ پشت کنند.
«وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ»
6- اعراض از حقّ،وقتی خطرناک است که پشت کردن به حقّ،با عنایت و لجاجت باشد و شیوه ی دائمی افراد قرار گیرد. «مُدْبِرِینَ»
وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاّ مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ«53»
و تو هدایت کننده ی کوران از گمراهیشان نیستی،تنها کسانی سخنت را به گوش می گیرند که به آیات ما ایمان دارند و اهل تسلیم هستند.
پیام ها:
1- وظیفه ی پیامبران،ارشاد مردم است،نه اجبار آنان به پذیرش هدایت. «ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْیِ»
2- پذیرش مردم،محدود است. «إِنْ تُسْمِعُ إِلاّ مَنْ یُؤْمِنُ»
3- داشتن روحیّه ی تسلیم در برابر حقّ،زمینه ساز دریافت های معنوی است. إِنْ تُسْمِعُ إِلاّ ... مُسْلِمُونَ زمین شوره سنبل بر نیارد در آن تخم عمل ضایع مگردان
4- ایمان به تنهایی کافی نیست،تسلیم لازم است. «مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ»
اَللّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّهً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَهً یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ«54»
خداست که شما را از ناتوانی آفرید،سپس بعد از ناتوانی،قوّتی بخشید، آنگاه بعد از توانایی و قوّت،ضعف و پیری قرار داد؛او هر چه بخواهد می آفریند،و اوست دانای توانا.
پیام ها:
1- انسان در آغاز خلقت،سراسر ضعف است. «خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ»
2- توجّه کردن به آغاز تولّد،مایه ی تذکّر و تشکّر است. خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ...
3- از ضعف و پیری گلایه نکنید که برنامه ی حکیمانه ی خداوند است. اَللّهُ ...
جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ ضَعْفاً
4- مراحل ضعف و قدرت انسان،با یک برنامه ریزی حکیمانه طرّاحی شده است.(تکرار «جَعَلَ» )
5-آغاز و پایان انسان ضعف است،در چند روزی که توان و قدرت داریم قدردانی کنیم.(یک قوّت میان دو ضعف) «ضَعْفٍ - قُوَّهً - ضَعْفاً» ضعفِ دوران کودکی به قوّت تغییر می کند،ولی ضعف دوم باقی می ماند،زیرا کلمه ی «شَیْبَهً» در کنار «ضَعْفٍ» ،نشان آن است که این ضعف همراه پیری و ثابت است)
6- کسی که میان دو ضعف قرار گرفته،نباید به چند روز قوّت مغرور شود.
«ضَعْفٍ - قُوَّهً - ضَعْفاً»
7- اگر اهل نظر باشیم،همه ی هستی کتاب مطالعه است.(باد و باران و حیات زمین،دوران کودکی و جوانی و پیری انسان.) «مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَهً»
8-ضعفِ مخلوق،نشان ضعف خالق نیست. «وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ»
وَ یَوْمَ تَقُومُ السّاعَهُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَهٍ کَذلِکَ کانُوا یُؤْفَکُونَ«55»
و روزی که قیامت بر پا شود،مجرمان سوگند یاد می کنند که جز ساعتی درنگ نکرده اند،(آنان در دنیا نیز)این گونه(از حقّ)گردانده می شدند.
نکته ها:
* «ساعه»،به جزئی از زمان گفته می شود،اگر به روز قیامت«ساعه»گفته می شود یا به خاطر سرعت در بر پایی قیامت است و یا سرعت در رسیدگی به اعمال.
پیام ها:
1- کسی که در دنیا به سوگند دروغ عادت کرد،در قیامت نیز آن را به کار می برد.
«یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ»
2- مجرمان درقیامت عذر و بهانه می آورند که در دنیا فرصت برای ایمان آوردن نداشتند، «ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَهٍ»
3- کج فکری و کج روی مجرمان،دائمی است. «کانُوا یُؤْفَکُونَ»
4- دروغ،سبب انواع کجی ها و انحرافات است. «کَذلِکَ کانُوا یُؤْفَکُونَ» یعنی با این گونه دروغ ها پیوسته به انحراف کشیده شدند.
وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِی کِتابِ اللّهِ إِلی یَوْمِ الْبَعْثِ فَهذا یَوْمُ الْبَعْثِ وَ لکِنَّکُمْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ«56»
و کسانی که علم و ایمان به آنان داده شده،(به مجرمان)می گویند:قطعاً شما(به موجب آنچه)در کتاب خداست تا روز رستاخیز(در برزخ) مانده اید،پس این،روز رستاخیز است،ولی شما نمی دانستید(که قیامت حقّ است).
نکته ها:
* این آیه پاسخ اهل ایمان،در برابر گفتار مجرمان در آیه ی قبل را مطرح می کند.آنها از دوران کوتاه عمر خود در دنیا و یا مدّت اندک برزخ می گویند؛امّا اهل ایمان پاسخ می دهند که شما مطابق آنچه خداوند برای دوره ی دنیا و برزخ افراد معیّن کرده،زندگی کرده اید وبی جهت برای کفر خود،عذرتراشی نکنید.
* ظاهراً علّت تقدّم علم بر ایمان به خاطر آن باشد که علم پایه و اساس ایمان است.
پیام ها:
1- در قیامت،میان مجرمان و مؤمنان گفتگوهاست. وَ قالَ الَّذِینَ ...
2- علم و ایمان،حتّی در قیامت آثار مثبت خود را نشان می دهد. «أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ» (عالمان مؤمن،در قیامت نیز شبهه زدایی می کنند.)
3- علم و ایمان،دو هدیه الهی است که به افراد عطا می شود. «أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ»
4- علم و ایمان خود را توفیقی الهی بدانیم و مغرور نشویم. «أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ»
5-مدّت دوره ی دنیا یا برزخ،از پیش محاسبه و نوشته شده است. «فِی کِتابِ اللّهِ»
فَیَوْمَئِذٍ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ«57»
پس در چنین روزی،پوزش کسانی که ستم کردند سودی ندارد،و توبه ی آنان نیز پذیرفته نمی شود.
نکته ها:
* یُسْتَعْتَبُونَ» از واژه ی«عتبه»به معنای ناراحتی است و هرگاه در قالب استعتاب قرار گیرد، به معنای توبه و از بین رفتن ناراحتی و بدی است.
* گرچه در قیامت به مجرمان اجازه ی معذرت خواهی داده نمی شود، «وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ» امّا اگر بر فرض هم معذرت خواهی کنند،پوزش آنان سودی ندارد. «لا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ»
پیام ها:
1- سرنوشت انسان و چگونگی حضور او در قیامت،در گرو عملکرد خود اوست. فَیَوْمَئِذٍ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا ...
2- ظلم،سبب محرومیّت از عنایت خداوند است. فَیَوْمَئِذٍ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا ...
3- توبه و عذرخواهی تنها در دنیا کارساز است و در قیامت هیچ کارایی ندارد.
«فَیَوْمَئِذٍ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ»
وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآیَهٍ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ مُبْطِلُونَ«58»
و به راستی در این قرآن،برای مردم از هر گونه مثلی آوردیم و اگر برای آنان نشانه و معجزه ای بیاوری،کافران حتماً خواهند گفت:شما جز بر باطل نیستید.(و این ها سحر و جادوست).
پیام ها:
1- همه ی مردم مخاطب قرآن هستند. «وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنّاسِ»
2- قرآن،کتاب ارشاد وهدایت است ومثال،از بهترین شیوه های فهماندن حقایق، لذا خداوند برای زمینه های مختلف مثال آورده است. ضَرَبْنا ... مِنْ کُلِّ مَثَلٍ
3- مطالب قرآن،سبب اتمام حجّت است و کسی که حقّ را بفهمد و حجّت بر او روشن شود،دیگر عذرش پذیرفته نیست. فَیَوْمَئِذٍ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ ...
وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنّاسِ ...
4- کافران لجوج،هیچ گونه دلیل و نشانه ای را نمی پذیرند. «بِآیَهٍ»
5-باید اهداف و سخنان کفّار و دشمنان را پیش بینی کرد. «لَیَقُولَنَّ»
6- عناد و سرسختی کفّار،باید برای ما درس باشد و در راه حقّ،مقاوم تر باشیم.
«إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ مُبْطِلُونَ»
7-انسانی که در مدار کفر و لجاجت قرار گیرد،باطل را حقّ می بیند و حقّ را باطل. «إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ مُبْطِلُونَ»
8-کافران،چون استدلال ندارند،حقّ را تحقیر می کنند. «إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ مُبْطِلُونَ»
9- کافران،نه تنها حقّ را نمی پذیرند،بلکه نسبت باطل هم به آن می دهند. «إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ مُبْطِلُونَ»
10- کافران نه تنها پیامبر اسلام،بلکه تمام انبیا یا تمام مومنان را بر باطل می دانند.
(با آنکه آورنده ی معجزه تنها شخص پیامبر اسلام است؛امّا کفّار با بکار بردن جمع«انتم»گویا تمام انبیا و یا مؤمنان را باطل می دانند.)
کَذلِکَ یَطْبَعُ اللّهُ عَلی قُلُوبِ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ«59»
این گونه،خداوند بر دل های کسانی که معرفت ندارند،مهر می زند.
نکته ها:
* مراد از «لا یَعْلَمُونَ» ،افرادی هستند که نمی خواهند بدانند،همان گونه که در آیه ی قبل خواندیم:هرگاه پیامبر نشانه و معجزه ای می آورد،آنها با لجاجت،نسبت بطلان می دادند.
آری،افرادی که خود را به جهل و نادانی می زنند،مورد قهر الهی قرار می گیرند،نه افراد ناآگاه و بی غرض.
پیام ها:
1- کیفر لجاجت،از دست دادن هدایت است. إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ مُبْطِلُونَ کَذلِکَ یَطْبَعُ ...
2- مُهر زدن بر دلِ نااهلان،یک سنّت الهی است. «کَذلِکَ یَطْبَعُ»
3- زمینه ی سنگدلی را خود انسان،در خود به وجود می آورد. «لا یَعْلَمُونَ»
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ«60»
پس صبر پیشه کن که همانا وعده ی خداوند(درباره ی نصرت تو)حقّ است،و کسانی که(به راه حقّ)یقین ندارند تو را به سبک سری وادار نکنند.
نکته ها:
* سوره ی روم با پیش بینی پیروزی شروع شد وبا وعده الهی به نصرت گروه حقّ پایان یافت.
پیام ها:
1- رهبران دینی باید صبور باشند. «فَاصْبِرْ»
2- ایمان به وعده های الهی،عامل صبوری است. «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ»
3- جوّسازی افراد بی دین،نباید در تصمیم گیری ما اثر کند. لا یَسْتَخِفَّنَّکَ ...
4- اگر لطف و هشدار و تعلیم الهی نباشد،انبیا نیز آسیب پذیرند. «لا یَسْتَخِفَّنَّکَ»
5-یکی از طرفندهای دشمنان،سبک کردن رهبر است. «لا یَسْتَخِفَّنَّکَ»
6- کسانی به فکر تضعیف و تحقیر رهبر هستند که به راه حقّ یقین ندارند. «الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ»
7- کسی که صبر نکند،خفیف می شود. فَاصْبِرْ ... لا یَسْتَخِفَّنَّکَ
«والحمدللّه ربّ العالمین»