به نام خداوند بخشنده مهربان
هر چه در آسمانها و زمين است همه به تسبيح و ستايش يکتا خداي عالم که مقتدر و حکيم است مشغولند. ( 1 )
اوست خدايي که کافران اهل کتاب را (يعني يهود بني نضير را که به مکر، قصد قتل پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله کردند) براي اولين بار همگي را از ديارشان بيرون کرد و هرگز شما مسلمين گمان نميکرديد که آنها از ديار خود بيرون روند و آنها هم حصارهاي محکم خود را نگهبان خود از (قهر و انتقام) خدا ميپنداشتند تا آنکه (عذاب) خدا از آنجا که گمان نميبردند بدانها فرا رسيد و در دلشان (از سپاه اسلام) ترس افکند تا به دست خود و به دست مؤمنان خانههاشان را ويران ميکردند، پس اي هوشياران عالم پند و عبرت گيريد. ( 2 )
و اگر خدا بر آنها حکم جلاء وطن نميکرد (سختتر از آن) در دنيا (به قتل و اسارت مانند کفار بدر) معذّبشان ميکرد و (به هر حال) عذاب آتش در آخرت بر آنها خواهد بود. ( 3 )
اين (جلاء وطن و آوارگي آنها) براي اين بود که آنان با خدا و رسول او سخت دشمني و مخالفت کردند و هر که با خدا (و رسولش) دشمني آغازد عقاب خدا بسيار سخت است(4)
آنچه از درختان خرما را (که در ديار بني نضير) بريديد و آنچه را بر پا گذاشتيد همه به امر خدا (و صلاح اسلام) و براي خواري و سرکوبي جهودان فاسق نابکار بود. ( 5 )
و آنچه را که خدا از (مال) آنها به رسم غنيمت به رسول خود باز داد (متعلق به رسول است، زيرا) شما سپاهيان اسلام بر آن هيچ اسب و شتري نتاختيد و ليکن خدا رسولانش را بر هر که خواهد مسلّط ميگرداند و خدا بر هر چيز تواناست. ( 6 )
آنچه را که خدا از اموال کافران ديار به رسول خود غنيمت داد آن متعلق به خدا و رسول و (ائمه) خويشاوندان رسول و يتيمان و فقيران و در راه ماندگان (ايشان) است. اين حکم براي آن است که غنايم، دولت توانگران را نيفزايد (بلکه به مبلغان دين و فقيران اسلام تخصيص يابد) و شما آنچه رسول حق دستور دهد (و منع يا عطا کند) بگيريد و هر چه نهي کند واگذاريد و از خدا بترسيد که عقاب خدا بسيار سخت است. ( 7 )
مقام بلند (يا غنائم) خاصّ فقيران مهاجرين است که آنها را از وطن و اموالشان به ديار غربت راندند در صورتي که (چشم از خانه پوشيده و) در طلب فضل و خشنودي خدا ميکوشند و خدا و رسول او را ياري ميکنند، اينان به حقيقت راستگويان عالمند. ( 8 )
و هم آن جماعت انصار که پيش از (هجرت) مهاجرين (در مکّه به رسول ايمان آوردند و) مدينه را خانه ايمان گردانيدند و مهاجرين را که به سوي آنها آمدند دوست ميدارند و در دل خود هيچ حاجتي (و حسد و بخلي) نسبت به آنچه (از غنائم بني نضير) که به آنها داده شد نمييابند و هر چند به چيزي نيازمند باشند باز مهاجران را بر خويش مقدم ميدارند (و جانشان به کلي از بخل و حسد و حرص دنيا پاک است) و هر کس را از خوي بخل و حرص دنيا نگاه دارند آنان به حقيقت رستگاران عالمند. ( 9 )
و آنان که پس از مهاجرين و انصار آمدند (يعني تابعين و ساير مؤمنين تا روز قيامت) دايم به درگاه خدا عرض ميکنند: پروردگارا، بر ما و برادران دينيمان که در ايمان پيش از ما شتافتند ببخش و در دل ما هيچ کينه و حسد مؤمنان قرار مده، پروردگارا، تويي که بسيار رؤوف و مهرباني. ( 10 )
(اي رسول) آيا آنان را که نفاق ورزيدند نديدي؟ که با برادرانشان همان يهود اهل کتاب که کافر شدند (در پيوسته و) گويند: اگر شما از ديارتان اخراج شويد البته ما هم به همراهي شما خارج خواهيم شد و در راه حمايت شما از احدي ابدا اطاعت نخواهيم کرد و اگر (مسلمانان) با شما جنگ کردند البته شما را مدد ميکنيم، و خدا گواهي دهد که محققا آنها دروغ ميگويند. ( 11 )
اگر آنها اخراج شوند هرگز منافقان با آنها خارج نميشوند و اگر (مسلمانان) به جنگشان آيند هرگز ياريشان نميکنند و اگر هم ياريشان کنند البته به جنگ پشت کنند و ديگر نصرت نخواهند يافت. ( 12 )
اين مردم منافق در دلشان از شما بيشتر ترس دارند تا از خدا، زيرا آنها مردمي هستند که هيچ فهم و شعوري ندارند. ( 13 )
(يهودان از ترس) بر جنگ با شما جمع نميشوند مگر در قريههاي محکم حصار يا از پس ديوار (دشمني مکر و حيله و جاسوسي)، کارزار بين خودشان سخت است، شما آنها را جمع و متّفق ميپنداريد در صورتي که دلهاشان سخت متفرق است، زيرا آن قوم داراي فهم و عقل نيستند. ( 14 )
مثل حال اينان هم مانند همان قوم کافر پيشين است (يعني يهود قينقاع يا کفّار بدر) که (در دنيا) بدين زودي کيفر کردارشان را چشيدند و (در قيامت) هم عذاب دردناک بر آنها مهيّاست. ( 15 )
(اين منافقان) در مثل مانند شيطانند که انسان را گفت: به خدا کافر شو، پس از آنکه آدمي کافر شد بدو گويد: از تو بيزارم، که من از (عقاب) پروردگار عالميان سخت ميترسم. ( 16 )
پس عاقبت شيطان و آدمي که به امر او کافر شد اين است که هر دو در آتش دوزخ مخلّدند و آن دوزخ کيفر ستمکاران عالم است. ( 17 )
الا اي اهل ايمان، خداترس شويد و هر نفسي نيک بنگرد تا چه عملي براي فرداي قيامت خود پيش ميفرستد، و از خدا بترسيد که او به همه کردارتان به خوبي آگاه است. ( 18 )
و مانند آنان نباشيد که به کلي خدا را فراموش کردند، خدا هم (حظّ روحاني و بهره ابدي) نفوس آنها را از يادشان برد، آنان به حقيقت بدکاران عالمند. ( 19 )
هرگز اهل جهنم و اهل بهشت با هم يکسان نيستند، اهل بهشت به حقيقت سعادتمندان عالمند. ( 20 )
اگر ما اين قرآن (عظيم الشأن) را (به جاي دلهاي خلق) بر کوه نازل ميکرديم مشاهده ميکردي که کوه از ترس و عظمت خدا خاشع و ذليل و متلاشي ميگشت. و اين امثال را براي مردم بيان ميکنيم باشد که اهل (عقل و) فکرت شوند. ( 21 )
اوست خداي يکتايي که غير او خدايي نيست که داناي نهان و آشکار عالم است، اوست بخشنده و مهربان. ( 22 )
اوست خداي يکتايي که غير او خدايي نيست، سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلايش، منزّه از هر عيب و ناشايست، ايمني بخش دلهاي هراسان، نگهبان جهان و جهانيان، غالب و قاهر بر همه خلقان، با جبروت و عظمت، بزرگوار و برتر (از حدّ فکرت)، زهي منزّه و پاک خداي يکتا که از هر چه بر او شريک پندارند منزّه و (از آنچه در وهم و خيال و عقل انديشند) مبرّ است. ( 23 )
اوست خداي آفريننده عالم امکان و پديد آرنده جهان و جهانيان، نگارنده صورت خلقان، او را نامهاي نيکو بسيار است، آنچه در آسمانها و زمين است همه به تسبيح و ستايش او مشغولند و اوست يکتا خداي مقتدر حکيم. ( 24 )