به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
كهیعص (1)
(این) یادى است از رحمت پروردگار تو نسبت به بندهاش زكریا... (2)
در آن هنگام كه پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) پنهان خواند... (3)
گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده; و شعله پیرى تمام سرم را فراگرفته; و من هرگز در دعاى تو، از اجابت محروم نبودهام! (4)
و من از بستگانم بعد از خودم بیمناكم (كه حق پاسدارى از آیین تو را نگاه ندارند)! و (از طرفى) همسرم نازا و عقیم است; تو از نزد خود جانشینى به من ببخش... (5)
كه وارث من و دودمان یعقوب باشد; و او را مورد رضایتت قرار ده!» (6)
اى زكریا! ما تو را به فرزندى بشارت مىدهیم كه نامش «یحیى» است; و پیش از این، همنامى براى او قرار ندادهایم! (7)
گفت: «پروردگارا! چگونه براى من فرزندى خواهد بود؟! در حالى كه همسرم نازا و عقیم است، و من نیز از شدت پیرى افتاده شده ام!» (8)
فرمود: «پروردگارت این گونه گفته (و اراده كرده)! این بر من آسان است; و قبلا تو را آفریدم در حالى كه چیزى نبودى!» (9)
عرض كرد: «پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده!» فرمود: «نشانه تو این است كه سه شبانه روز قدرت تكلم (با مردم) نخواهى داشت; در حالى كه زبانت سالم است!» (10)
او از محراب عبادتش به سوى مردم بیرون آمد; و با اشاره به آنها گفت: «(بشكرانه این موهبت،) صبح و شام خدا را تسبیح گویید!» (11)
اى یحیى! كتاب (خدا) را با قوت بگیر! و ما فرمان نبوت (و عقل كافى) در كودكى به او دادیم! (12)
و رحمت و محبتى از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاكى (دل و جان)! و او پرهیزگار بود! (13)
او نسبت به پدر و مادرش نیكوكار بود; و جبار (و متكبر) و عصیانگر نبود! (14)
سلام بر او، آن روز كه تولد یافت، و آن روز كه مىمیرد، و آن روز كه زنده برانگیخته مىشود! (15)
و در این كتاب (آسمانى)، مریم را یاد كن، آن هنگام كه از خانوادهاش جدا شد، و در ناحیه شرقى (بیت المقدس) قرار گرفت; (16)
و میان خود و آنان حجابى افكند (تا خلوتگاهش از هر نظر براى عبادت آماده باشد). در این هنگام، ما روح خود را بسوى او فرستادیم; و او در شكل انسانى بىعیب و نقص، بر مریم ظاهر شد! (17)
او (سخت ترسید و) گفت: «من از شر تو، به خداى رحمان پناه مىبرم اگر پرهیزگارى! (18)
گفت: «من فرستاده پروردگار توام; (آمدهام) تا پسر پاكیزهاى به تو ببخشم!» (19)
گفت: «چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد؟! در حالى كه تاكنون انسانى با من تماس نداشته، و زن آلودهاى هم نبودهام!» (20)
گفت: «مطلب همین است! پروردگارت فرموده: این كار بر من آسان است! (ما او را مىآفرینیم، تا قدرت خویش را آشكار سازیم;) و او را براى مردم نشانهاى قرار دهیم; و رحمتى باشد از سوى ما! و این امرى است پایان یافته (و جاى گفتگو ندارد)!» (21)
سرانجام (مریم) به او باردار شد; و او را به نقطه دور دستى برد (و خلوت گزید) (22)
درد زایمان او را به كنار تنه درخت خرمایى كشاند; (آنقدر ناراحت شد كه) گفت: «اى كاش پیش از این مرده بودم، و بكلى فراموش مىشدم!» (23)
ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد كه: «غمگین مباش! پروردگارت زیر پاى تو چشمه آبى (گوارا) قرار داده است! (24)
و این تنه نخل را به طرف خود تكان ده، رطب تازهاى بر تو فرو مىریزد! (25)
(از این غذاى لذیذ) بخور; و (از آن آب گوارا) بنوش; و چشمت را (به این مولود جدید) روشن دار! و هرگاه كسى از انسانها را دیدى، (با اشاره) بگو: من براى خداوند رحمان روزهاى نذر كردهام; بنابراین امروز با هیچ انسانى هیچ سخن نمىگویم! (و بدان كه این نوزاد، خودش از تو دفاع خواهد كرد!)» (26)
(مریم) در حالى كه او را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد; گفتند: «اى مریم! كار بسیار عجیب و بدى انجام دادى! (27)
اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود، و نه مادرت زن بد كارهاى!!» (28)
(مریم) به او اشاره كرد; گفتند: «چگونه با كودكى كه در گاهواره است سخن بگوییم؟!» (29)
(ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدایم; او كتاب (آسمانى) به من داده; و مرا پیامبر قرار داده است! (30)
و مرا -هر جا كه باشم- وجودى پربركت قرار داده; و تا زمانى كه زندهام، مرا به نماز و زكات توصیه كرده است! (31)
و مرا نسبت به مادرم نیكوكار قرار داده; و جبار و شقى قرار نداده است! (32)
و سلام (خدا) بر من، در آن روز كه متولد شدم، و در آن روز كه مىمیرم، و آن روز كه زنده برانگیخته خواهم شد!» (33)
این است عیسى پسر مریم; گفتار حقى كه در آن تردید مىكنند! (34)
هرگز براى خدا شایسته نبود كه فرزندى اختیار كند! منزه است او! هرگاه چیزى را فرمان دهد، مىگوید: «موجود باش!» همان دم موجود مىشود! (35)
و خداوند، پروردگار من و شماست! او را پرستش كنید; این است راه راست! (36)
ولى (بعد از او) گروههایى از میان پیروانش اختلاف كردند; واى به حال كافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخیز)! (37)
در آن روز كه نزد ما مىآیند، چه گوشهاى شنوا و چه چشمهاى بینایى پیدا مىكنند! ولى این ستمگران امروز در گمراهى آشكارند! (38)
آنان را از روز حسرت ( روز رستاخیز كه براى همه مایه تاسف است) بترسان، در آن هنگام كه همه چیز پایان مىیابد! و آنها در غفلتند و ایمان نمىآورند! (39)
ما، زمین و تمام كسانى را كه بر آن هستند، به ارث مىبریم; و همگى بسوى ما بازگردانده مىشوند! (40)
در این كتاب، ابراهیم را یاد كن، كه او بسیار راستگو، و پیامبر (خدا) بود! (41)
هنگامى كه به پدرش گفت: «اى پدر! چرا چیزى را مىپرستى كه نه مىشنود، و نه مىبیند، و نه هیچ مشكلى را از تو حل مىكند؟! (42)
اى پدر! دانشى براى من آمده كه براى تو نیامده است; بنابر این از من پیروى كن، تا تو را به راه راست هدایت كنم! (43)
اى پدر! شیطان را پرستش مكن، كه شیطان نسبت به خداوند رحمان، عصیانگر بود! (44)
اى پدر! من از این مىترسم كه از سوى خداوند رحمان عذابى به تو رسد، در نتیجه از دوستان شیطان باشى!» (45)
گفت: «اى ابراهیم! آیا تو از معبودهاى من روى گردانى؟! اگر (از این كار) دست برندارى، تو را سنگسار مىكنم! و براى مدتى طولانى از من دور شو!» (46)
(ابراهیم) گفت: «سلام بر تو! من بزودى از پروردگارم برایت تقاضاى عفو مىكنم; چرا كه او همواره نسبت به من مهربان بوده است! (47)
و از شما، و آنچه غیر خدا مىخوانید، كنارهگیرى مىكنم; و پروردگارم را مىخوانم; و امیدوارم در خواندن پروردگارم بى پاسـخ نمانم!» (48)
هنگامى كه از آنان و آنچه غیر خدا مىپرستیدند كنارهگیرى كرد، ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم; و هر یك را پیامبرى (بزرگ) قرار دادیم! (49)
و از رحمت خود به آنان عطا كردیم; و براى آنها نام نیك و مقام برجستهاى (در میان همه امتها) قرار دادیم! (50)
و در این كتاب (آسمانى) از موسى یاد كن، كه او مخلص بود، و رسول و پیامبرى والا مقام! (51)
ما او را از طرف راست (كوه) طور فراخواندیم; و نجواكنان او را (به خود) نزدیك ساختیم; (52)
و ما از رحمت خود، برادرش هارون را -كه پیامبر بود- به او بخشیدیم. (53)
و در این كتاب (آسمانى) از اسماعیل (نیز) یاد كن، كه او در وعدههایش صادق، و رسول و پیامبرى (بزرگ) بود! (54)
او همواره خانوادهاش را به نماز و زكات فرمان مىداد; و همواره مورد رضایت پروردگارش بود. (55)
و در این كتاب، از ادریس (نیز) یاد كن، او بسیار راستگو و پیامبر (بزرگى) بود. (56)
و ما او را به مقام والایى رساندیم. (57)
آنها پیامبرانى بودند كه خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود، از فرزندان آدم، و از كسانى كه با نوح بر كشتى سوار كردیم، و از دودمان ابراهیم و یعقوب، و از كسانى كه هدایت كردیم و برگزیدیم. آنها كسانى بودند كه وقتى آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده مىشد به خاك مىافتادند، در حالى كه سجده مىكردند و گریان بودند. (58)
اما پس از آنان، فرزندان ناشایستهاى روى كار آمدند كه نماز را تباه كردند، و از شهوات پیروى نمودند; و بزودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند دید! (59)
مگر آنان كه توبه كنند، و ایمان بیاورند، و كار شایسته انجام دهند; چنین كسانى داخل بهشت مىشوند، و كمترین ستمى به آنان نخواهد شد. (60)
وارد باغهایى جاودانى مىشوند كه خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده است; هر چند آن را ندیدهاند; مسلما وعده خدا تحقق یافتنى است! (61)
در آن جا هرگز گفتار لغو و بیهودهاى نمىشنوند; و جز سلام در آن جا سخنى نیست; و هر صبح و شام، روزى آنان در بهشت مقرر است. (62)
این همان بهشتى است كه به بندگان پرهیزگار خود، به ارث مىدهیم. (63)
(پس از تاخیر وحى، جبرئیل به پیامبر عرض كرد:) ما جز بفرمان پروردگار تو، نازل نمىشویم; آنچه پیش روى ما، و پشت سر ما، و آنچه میان این دو مىباشد، همه از آن اوست; و پروردگارت هرگز فراموشكار نبوده (و نیست)! (64)
همان پروردگار آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد! او را پرستش كن; و در راه عبادتش شكیبا باش! آیا مثل و مانندى براى او مىیابى؟! (65)
انسان مىگوید: «آیا پس از مردن، زنده (از قبر) بیرون خواهم آمد؟!» (66)
آیا انسان به خاطر نمىآورد كه ما پیش از این او را آفریدیم در حالى كه چیزى نبود؟! (67)
سوگند به پروردگارت كه همه آنها را همراه با شیاطین در قیامت جمع مىكنیم; سپس همه را -در حالى كه به زانو درآمدهاند- گرداگرد جهنم حاضر مىسازیم. (68)
سپس از هر گروه و جمعیتى، كسانى را كه در برابر خداوند رحمان از همه سركش تر بودهاند، جدا مىكنیم. (69)
بعد از آن، ما بخوبى از كسانى كه براى سوختن در آتش سزاوارترند، آگاهتریم! (70)
و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مىشوید; این امرى است حتمى و قطعى بر پروردگارت! (71)
سپس آنها را كه تقوا پیشه كردند از آن رهایى مىبخشیم; و ظالمان را -در حالى كه (از ضعف و ذلت) به زانو درآمدهاند- در آن رها مىسازیم. (72)
و هنگامى كه آیات روشن ما بر آنان خوانده مىشود، كافران به مؤمنان مىگویند: «كدام یك از دو گروه ( ما و شما) جایگاهش بهتر، و جلسات انس و مشورتش زیباتر، و بخشش او بیشتر است؟ !» (73)
چه بسیار اقوامى را پیش از آنان نابود كردیم كه هم مال و ثروتشان از آنها بهتر بود، و هم ظاهرشان آراستهتر! (74)
بگو: «كسى كه در گمراهى است، باید خداوند به او مهلت دهد تا زمانى كه وعده الهى را با چشم خود ببینند: یا عذاب (این دنیا)، یا (عذاب) قیامت! (آن روز) خواهند دانست چه كسى جایش بدتر، و لشكرش ناتوانتر است!» (75)
(اما) كسانى كه در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان مىافزاید; و آثار شایستهاى كه (از انسان) باقى مىماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش خوبتر است! (76)
آیا دیدى كسى را كه به آیات ما كافر شد، و گفت: «اموال و فرزندان فراوانى به من داده خواهد شد»؟! (77)
آیا او از غیب آگاه گشته، یا نزد خدا عهد و پیمانى گرفته است؟! (78)
هرگز چنین نیست! ما بزودى آنچه را مىگوید مىنویسیم و عذاب را بر او مستمر خواهیم داشت! (79)
آنچه را او مىگوید (از اموال و فرزندان)، از او به ارث مىبریم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد! (80)
و آنان غیر از خدا، معبودانى را براى خود برگزیدند تا مایه عزتشان باشد! (چه پندار خامى!) (81)
هرگز چنین نیست! به زودى (معبودها) منكر عبادت آنان خواهند شد; (بلكه) بر ضدشان قیام مىكنند! (82)
آیا ندیدى كه ما شیاطین را بسوى كافران فرستادیم تا آنان را شدیدا تحریك كنند؟! (83)
پس درباره آنان شتاب مكن; ما آنها (و اعمالشان) را به دقت شماره میكنیم! (84)
در آن روز كه پرهیزگاران را دسته جمعى بسوى خداوند رحمان (و پاداشهاى او) محشور مىكنیم... (85)
و مجرمان را (همچون شتران تشنهكامى كهبه سوى آبگاه مىروند) به جهنم مىرانیم... (86)
آنان هرگز مالك شفاعت نیستند; مگر كسى كه نزد خداوند رحمان، عهد و پیمانى دارد. (87)
و گفتند: «خداوند رحمان فرزندى براى خود برگزیده است». (88)
راستى مطلب زشت و زنندهاى گفتید! (89)
نزدیك است به خاطر این سخن آسمانها از هم متلاشى گردد، و زمین شكافته شود، و كوهها بشدت فرو ریزد... (90)
از این رو كه براى خداوند رحمان فرزندى قائل شدند! (91)
در حالى كه هرگز براى خداوند رحمان سزاوار نیست كه فرزندى برگزیند! (92)
تمام كسانى كه در آسمانها و زمین هستند، بنده اویند! (93)
خداوند همه آنها را احصا كرده، و به دقت شمرده است! (94)
و همگى روز رستاخیز، تك و تنها نزد او حاضر مىشوند! (95)
مسلما كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبتى براى آنان در دلها قرار مىدهد! (96)
و ما فقط آن ( قرآن) را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزگاران را بوسیله آن بشارت دهى، و دشمنان سرسخت را با آنان انذار كنى. (97)
چه بسیار اقوام (بىایمان و گنهكارى) را كه پیش از آنان هلاك كردیم; آیا احدى از آنها را احساس مىكنى؟! یا كمترین صدایى از آنان مىشنوى؟! (98)