به نام خدا كه رحمتش بى اندازه است و مهربانى اش هميشگى.
منزّه و پاک است آن [خدايي] که شبي بنده اش] محمّد (صلي الله عليه وآله وسلم)] را از مسجدالحرام به مسجد الاقصي که پيرامونش را برکت داديم، سير [و حرکت] داد، تا [بخشي] از نشانه هايِ [عظمت و قدرت [خود را به او نشان دهيم؛ يقيناً او شنوا و داناست. (1)
و ما به موسي کتاب داديم و آن را براي بني اسرائيل وسيله هدايت قرار داديم [و در آن کتاب، آنان را به اين حقيقت راهنمايي کرديم] که جز مرا [که خداي يگانه ام] وکيل و کار ساز نگيريد. ( 2 ) [
اي] نسل کساني که با نوح [در کشتي] سوار کرديم! مسلماً او بنده اي بسيار سپاس گزار بود [پس شما هم چون او با عمل به فرمان هاي حق سپاس گزار باشيد]. ( 3 )
ما در تورات به بني اسرائيل خبر داديم که قطعاً دو بار در زمين فساد مي کنيد و [در برابر طاعت خدا] به سرکشي و طغيان [و نسبت به مردم به برتري جويي و ستمي] بزرگ دچار مي شويد. ( 4 )
پس هنگامي که [زمان ظهور] وعده [عذاب و انتقام ما به کيفر] نخستين فسادانگيزي و طغيان شما فرا رسد، بندگان سخت پيکار ونيرومند خود را بر ضد شما برانگيزيم، آنان [براي کشتن، اسير کردن و ربودن ثروت و اموالتان] لابه لاي خانه ها را [به طور کامل و با دقت] جستجو مي کنند؛ و يقيناً اين وعده اي انجام شدني است. ( 5 )
سپس پيروزي بر آنان را به شما باز مي گردانيم و شما را به وسيله اموال و فرزندان تقويت مي کنيم، و نفرات [رزمي] شما را بيشتر مي گردانيم. ( 6 )
اگر نيکي کنيد به خود نيکي کرده ايد، و اگر بدي کنيد به خود بدي کرده ايد. پس هنگامي که [زمان ظهور] وعده دوم [براي عذاب و انتقام] فرا رسد، [پيکارگراني بسيار سخت گير بر ضد شما برمي انگيزيم] تا شما را [با دچار کردن به مصايب سنگين و گزند و آسيب فراوان] غصه دار و اندوهگين کنند و به مسجد [الاقصي] درآيند، آن گونه که بار اول درآمدند تا هر که و هر چه را دست يابند، به شدت در هم کوبند و نابود کنند. (7)
اميد است که پروردگارتان [در صورتي که توبه کنيد] به شما رحم کند و اگر به طغيان و فساد برگرديد، ما هم [به کيفر شديد و عذاب سخت] بازگرديم، و دوزخ را براي کافران، زنداني تنگ قرار داديم. ( 8 )
بي ترديد اين قرآن به استوارترين آيين هدايت مي کند، و به مؤمناني که کارهاي شايسته انجام مي دهند، مژده مي دهد که براي آنان پاداشي بزرگ است. ( 9 )
و براي آنان که به قيامت ايمان نمي آورند، عذابي دردناک آماده کرده ايم. ( 10 )
و انسان به همان صورت که نيکي ها را مي طلبد [بدون توجه به عواقب امور و به سبب جهل به مصالح و مفاسد خويش، گزند و آسيب و] بدي ها را مي طلبد و انسان بسيار شتاب زده و عجول است. (11)
ما شب و روز را دو نشانه [قدرت و حکمت خود] قرار داديم؛ پس شب را بي نور نموديم و روز را روشن ساختيم، تا [در آن] روزي و رزقي را از پروردگارتان بطلبيد و براي اينکه شماره سال ها و حساب [اوقات و زمان ها] را بدانيد، و هر چيزي را [که نسبت به دنيا و دينتان و تربيت و کمالتان نيازمند به آن هستيد] به روشني و به طور کامل بيان کرديم.(12)
و عمل هر انساني را براي هميشه ملازم او نموده ايم، و روز قيامت نوشته اي را [که کتاب عمل اوست] براي او بيرون مي آوريم که آن را پيش رويش گشوده مي بيند. ( 13 ) [
به او مي گويند:] کتاب خود را بخوان، کافي است که امروز خودت بر خود حسابگر باشي. ( 14 )
هر کس هدايت يافت، فقط به سود خودش هدايت مي يابد و هر کس گمراه شد، فقط به زيان خودش گمراه مي شود. و هيچ بردارنده بار گناهي بار گناه ديگري را به دوش خود بر نمي دارد؛ و ما بدون اينکه پيامبري را [براي هدايت واتمام حجت به سوي مردم] بفرستيم، عذاب کننده [آنان] نبوديم. ( 15 )
هنگامي که بخواهيم شهر و دياري را نابود کنيم، مرفّهين و خوش گذران هايش را [به وسيله وحي به طاعت، بندگي و دوري از گناه] فرمان مي دهيم، چون [سرپيچي کنند و] در آن شهر به فسق و فجور روي آورند، عذاب بر آنان لازم و حتم مي شود، پس آنان را به شدت درهم مي کوبيم [و بنيادشان را از ريشه بر کنيم]. ( 16 )
و بسياري از ملت هاي پس از نوح را [بر پايه همين روش به سبب فسق و فجورشان] نابود کرديم، و [براي نابود کردن اين گونه ملت ها] کافي است که پروردگارت به گناهان بندگانش آگاه و بينا باشد. (17)
هر کس [همواره] دنياي زودگذر را بخواهد [چنين نيست که هر چه بخواهد بيابد بلکه] هر چه را ما براي هر که بخواهيم، به سرعت در همين دنيا به او عطا مي کنيم، آن گاه دوزخ را در حالي که نکوهيده و رانده شده از رحمت خدا وارد آن مي شود، براي او قرار مي دهيم. (18)
و کساني که آخرت را در حالي که مؤمن هستند بخواهند و با تلاشي کامل [و خالصانه] براي [به دست آوردن] آن تلاش کنند، پس تلاششان به نيکي مقبول افتد [و به آن پاداششان دهند]. ( 19 )
هر يک از دو گروه دنيا طلب و آخرت خواه را [در اين دنيا] از عطاي پروردگارت ياري دهيم، وعطاي پروردگارت [در اين دنيا از کسي] ممنوع شدني نيست. ( 20 )
با تأمل بنگر چگونه برخي از آنان را بر برخي [در امور مادي و بهره هاي دنيايي] فزوني بخشيديم، و همانا آخرت از نظر درجات برتر، و از جهت فزوني بيشتر است. ( 21 )
با خدا معبودي ديگر قرار مده که [نزد شايستگان] نکوهيده و [در دنيا و آخرت] بي يار و ياور شوي. ( 22 )
و پروردگارت فرمان قاطع داده است که جز او را نپرستيد، و به پدر و مادر نيکي کنيد؛ هرگاه يکي از آنان يا دو نفرشان در کنارت به پيري رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اُف مگوي و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مکن، و به آنان سخني نرم و شايسته [و بزرگوارانه] بگو. ( 23 )
و براي هر دو از روي مهر و محبت، بال فروتني فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آنکه مرا در کودکي تربيت کردند، مورد رحمت قرار ده. (24)
پروردگارتان به نيّت ها و حالاتي که [نسبت به پدر و مادرتان] در دل هاي شماست [از خود شما] آگاه تر است، اگر مردم شايسته اي باشيد [ولي نيّت شما درباره پدر و مادر ناپسند باشد، يا حقّي از آنان ضايع کنيد، اما پشيمان شويد و به خدا بازگرديد، شايسته است]؛ زيرا او نسبت به بازگشت کنندگان بسيار آمرزنده است. ( 25 )
و حقّ خويشاوندان و حقّ تهيدست و از راه مانده را بپرداز، و هيچ گونه اسراف و ولخرجي مکن. ( 26 )
بي ترديد اسراف کنندگان و ولخرجان، برادران شياطين اند، و شيطان همواره نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس است. (27)
و اگر [به خاطر تهيدستي و فقر] بايد از آنان [که به پرداخت حقّشان سفارش شدي] روي بگرداني [و اين روي گرداني] براي طلب رزقي است که از سوي پروردگارت رسيدن به آن را اميد داري؛ پس با آنان [تا رسيدن رزق خدا] سخني نرم و اميدوار کننده بگو. ( 28 )
و دستت را بخيلانه بسته مدار [که از انفاق در راه خدا باز ماني] و به طور کامل هم [در انفاق] دست و دل باز مباش [که چيزي براي معاش خودت باقي نماند] که در نهايت [نزد شايستگان] نکوهيده [و در زندگي خود] درمانده گردي. ( 29 )
يقيناً پروردگارت رزق را براي هر که بخواهد وسعت مي دهد، و [براي هر که بخواهد] تنگ مي گيرد؛ زيرا او به [مصلحت] بندگانش آگاه و بيناست. ( 30 )
فرزندانتان را از بيم تنگدستي نکشيد؛ ما به آنان و شما روزي مي دهيم، يقيناً کشتن آنان گناهي بزرگ است. ( 31 )
و نزديک زنا نشويد که کاري بسيار زشت و راهي بد است. ( 32 )
و کسي را که خدا کشتنش را حرام کرده [و به جانش حرمت نهاده] جز به حق نکشيد، و هر کس مظلوم [و به ناحق] کشته شود، براي وارثش تسلّطي بر قاتل [جهت خونخواهي، ديه و عفو] قرار داده ايم، پس وارث مقتول نبايد در کشتن زياده روي کند؛ زيرا او [با قوانين صحيح و درستي چون ديه و قصاص] مورد حمايت قرار گرفته است.(33)
و به مال يتيم تا زماني که به سنّ بلوغ و رشدش برسد، جز به بهترين شيوه نزديک نشويد؛ و به عهد و پيمان وفا کنيد، زيرا [روز قيامت] درباره پيمان بازخواست خواهد شد. ( 34 )
و هنگامي که [جنسي را] پيمانه مي کنيد، پيمانه را کامل بدهيد، و [اجناس قابل وزن را] با ترازوي درست و صحيح وزن کنيد، اين براي شما بهتر و فرجامش نيکوتر است. ( 35 )
و از چيزي که به آن علم نداري [بلکه برگرفته از شنيده ها، ساده نگري ها، خيالات و اوهام است] پيروي مکن؛ زيرا گوش و چشم و دل [که ابزار علم و شناخت واقعي اند] موردِ بازخواست اند. ( 36 )
و در زمين، با تکبّر و سرمستي راه مرو که تو هرگز نمي تواني [با قدم هايت] زمين را بشکافي، و هرگز در بلندي قامت نمي تواني به کوه ها برسي. ( 37 )
همه اين دستورات و فرمان هايي که [در آيات گذشته بيان شد، سرپيچي از آنها] گناهش نزد پروردگارت ناپسند است. (38)
اين [احکام و مطالب] از حکمت هايي است که پروردگارت به تو وحي کرده است، و با خدا معبودي ديگر قرار مده که نکوهيده و رانده [شده از رحمت] در دوزخ افکنده شوي. ( 39 ) [
اي مشرکان!] آيا پروردگارتان [با ترجيح دادن شما بر خود] شما را به [دارا بودن] پسران، برگزيده و براي خود از فرشتگان، دختراني برگرفته؟ يقيناً [از روي دروغ و اتهام] سخني بزرگ [و ناروا] مي گوييد. ( 40 )
به راستي در اين قرآن [داستان ها، حکمت ها و موعظه هاي] گوناگون بيان کرديم تا متذکّر و هوشيار شوند؛ ولي آنان را جز رميدن نمي افزايد. ( 41 )
بگو: اگر آن گونه که مي گويند، باخدا خداياني بود، در آن هنگام به سوي صاحب عرش راهي مي جستند [تا قدرتش را تصاحب کنند] (42)
او از آنچه مي گويند، منزّه و بسيار برتر و والاتر است. ( 43 )
آسمان هاي هفتگانه و زمين و هر کس که در آنهاست، او را تسبيح مي گويند، وهيچ چيزي نيست مگر اينکه همراه با ستايش، تسبيح او مي گويد، ولي شما تسبيح آنها را نمي فهميد، يقيناً او بردبار و بسيار آمرزنده است. ( 44 )
و هنگامي که قرآن بخواني، ميان تو و آنان که به آخرت ايمان ندارند، پرده اي نامريي قرار مي دهيم [که به سزاي لجاجت و کفرشان از فهم آن محروم شوند] ( 45 )
و بر دل هايشان پوشش هايي مي گذاريم تا آن را نفهمند و در گوش هايشان سنگيني مي نهيم [تا آن را از روي حقيقت نشنوند]؛ و چون پروردگارت را در قرآن به يگانگي ياد کني با حالت رميدگي از تو روي مي گردانند. ( 46 )
هنگامي که [وقت قرآن خواندنت] به تو گوش مي دهند، ما به هدفي که براي آن گوش مي دهند داناتريم، و نيز هنگامي که رازگويي مي کنند [به کارشان آگاه تريم] آن زمان که [آن] ستم گران [به يکديگر] مي گويند: شما [اگر از او پيروي کنيد] جز از مردي جادو شده پيروي نمي کنيد. ( 47 )
بنگر چگونه تو را به صفاتي [چون شاعر، کاهن، ساحر و مجنون] وصف مي کنند در نتيجه گمراه شدند، بنابراين قدرت ندارند راهي [به سوي هدايت] يابند. ( 48 )
و گفتند؛ هنگامي که ما استخوان [هايي جدا از هم و ريز ريز] و پوسيده شديم، آيا به طور قطع در آفرينشي جديد برانگيخته مي شويم؟!(49)
بگو: [اينکه سهل و آسان است] شما سنگ شويد يا آهن، (50)
يا آفريده اي از آنچه در ذهنتان [حيات يافتنش] سخت و دشوار مي آيد [بدون ترديد با آفرينشي جديد برانگيخته مي شويد] بي درنگ خواهند گفت: چه کسي ما را بر مي گرداند؟ بگو: همان کسي که اولين بار شما را آفريد. پس سرهاي خود را [به عنوان ريشخند و استهزا] به سوي تو مي جنبانند و مي گويند: [اين زنده شدن دوباره] چه زماني خواهد بود؟ بگو: چه بسا نزديک باشد. ( 51 )
روزي که شما را [از ميان گورها براي ورود به عرصه قيامت] فرا مي خواند، پس [فرا خواندنش را] در حالي که او را سپاس و ستايش مي گوييد، اجابت مي کنيد، وگمان مي بريد که [در دنيا يا در برزخ] جز اندکي درنگ نکرده ايد. ( 52 )
و به بندگانم بگو: سخني را که نيکوتر است، بگويند؛ زيرا شيطان ميان آنان [به سبب سخنان زشت و بي منطق] دشمني و نزاع مي افکند، زيرا شيطان همواره براي انسان دشمني آشکار است. ( 53 )
پروردگارتان به شما داناتر است، اگر بخواهد شما را مورد رحمت قرار مي دهد و اگر بخواهد عذابتان مي کند. و ما تو را بر آنان نگهبان و کارساز نفرستاده ايم. ( 54 )
و پروردگارت به هر که [و هر چه] در آسمان ها و زمين است، داناتر است. و به يقين برخي از پيامبران را بر برخي ديگر برتري داديم وبه داود زبور عطا کرديم. ( 55 )
بگو: کساني را که به جاي خدا [معبودان خود] پنداشتيد، [بخوانيد تا بفهميد که] آنها نمي توانند آسيب و گزندي را از شما دفع کنند، و نه [آن را از شما به ديگري] انتقال دهند. ( 56 )
کساني [از فرشتگان، پريان و ارواح را] که آنان [به عنوان معبود] مي پرستند [خود آنان براي رفع نيازمندي هايشان] به سوي پروردگارشان وسيله مي جويند، تا کدامشان نزديک تر باشد، و به رحمت او اميد دارند، و از عذابش مي ترسند؛ زيرا عذاب پروردگارت شايسته پرهيز است. ( 57 )
هيچ شهري [از شهرهاي ياغيان و مفسدان] نيست مگر آنکه آن را پيش از قيامت [به عذاب] نابود مي کنيم يا به عذابي سخت دچار مي سازيم. انجام اين کار در کتاب [لوح محفوظ] نگاشته شده است(58)
و [اي پيامبر!] هيچ چيز، ما را از فرستادن معجزات [که همواره مشرکان و کافران خواهانِ آنند] باز نداشت جز اينکه پيشينيان، آن معجزات را تکذيب کردند [و به اين سبب نابود شدند؛ واينان هم اگر به سويشان آيد، تکذيب مي کنند ونابود مي شوند.] و به قوم ثمود [ازلابلاي سنگ هاي کوه] ناقه داديم که معجزه اي روشن بود، ولي به آن ستم کردند [و او را از پا درآوردند وبه عذاب مبتلا شدند] و ما معجزات را جز براي هشدار دادن به مردم نمي فرستيم. ( 59 )
و [ياد کن] هنگامي را که به تو گفتيم: يقيناً پروردگارت [از هر جهت] به مردم احاطه کامل دارد و آن خوابي را که به تو نشان داديم و نيز درخت لعنت شده در قرآن را [که مصداقش درخت زقّوم، بني اميه، طاغيان و ياغيانند] جز براي آزمايش مردم قرار نداديم؛ و ما آنان را [از عاقبت شرک و کفر] هشدار مي دهيم، ولي در آنان جز طغياني بزرگ نمي افزايد!! ( 60 )
و [ياد کن] هنگامي را که به فرشتگان گفتيم: براي آدم سجده کنيد. پس همه سجده کردند مگر ابليس که گفت: آيا براي کسي که او را از گِل آفريدي، سجده کنم؟! ( 61 ) [
سپس] گفت: مرا خبر ده اين کسي که او را بر من برتري دادي [سببش چه بود؟] اگر تا قيامت مهلتم بخشي، بي ترديد فرزندانش را جز اندکي لجام مي زنم [و به دنبال خود به عرصه هلاکت و نابودي مي کشم]. ( 62 )
خدا فرمود: برو که از آنان هر کس تو را پيروي کند، قطعاً دوزخ کيفرتان خواهد بود، کيفري سخت و کامل. ( 63 )
از آنان هر که را توانستي با آوازت [به سوي باطل] برانگيز، و [براي راندنشان به سوي طغيان و گناه] با سواره ها و پياده هايت بر آنان بانگ زن، و با آنان [از راه سوق دادنشان به حرام] در اموال و [از طريق وسوسه کردنشان به زنا] در اولاد شريک شو، و به آنان وعده [دروغ] بده [که از قيامت، حسابرسي، بهشت و دوزخ خبري نيست] و شيطان آنان را جز از روي باطل و دروغ وعده نمي دهد. ( 64 ) [
ولي آگاه باش که] يقيناً تو را بر بندگانم هيچ تسلّطي نيست، و کافي است که پروردگارت نگهبان و کارساز [آنان] باشد. ( 65 )
پروردگارتان کسي است که کشتي ها را در دريا براي شما روان مي کند تا [با رفتن از اقليمي به اقليم ديگر] از رزقش بطلبيد؛ زيرا او همواره به شما مهرباناست. (66)
و زماني که در دريا سختي و آسيبي به شما رسد، هر که را جز او مي خوانيد ناپديد و گم مي شود، و هنگامي که شما را [با سوق دادنتان] به سوي خشکي نجات دهد [از خدا] روي مي گردانيد. و انسان [با اينکه الطاف خدا را همواره در زندگي خود لمس مي کند] بسيار ناسپاس است. ( 67 )
آيا ايمن هستيد از اينکه شما را در کنار خشکي [در زمين] فرو برد، يا بر شما توفاني از شن و سنگريزه فرستد، سپس براي خود حافظ و نگهباني نيابيد؟! ( 68 )
يا ايمن هستيد از اينکه بار ديگر شما را به دريا برگرداند، پس توفاني سخت که با خود ريگ و سنگ مي آورد بر شما فرستد و به سبب اينکه ناسپاسي کرديد غرقتان کند؟ آن گاه در برابر کار ما براي خود پي گير و دفاع کننده اي نخواهيد يافت. ( 69 )
به يقين فرزندان آدم را کرامت داديم، و آنان را در خشکي و دريا [بر مرکب هايي که در اختيارشان گذاشتيم] سوار کرديم، و به آنان از نعمت هاي پاکيزه روزي بخشيديم، وآنان را بر بسياري از آفريده هاي خود برتري کامل داديم. ( 70 ) [
ياد کن] روزي را که هر گروهي از مردم را با پيشوايشان مي خوانيم؛ پس کساني که نامه اعمالشان را به دست راستشان دهند، پس آنان نامه خود را [با شادي و خوشحالي] مي خوانند و به اندازه رشته ميان هسته خرما مورد ستم قرار نمي گيرند. ( 71 )
و کسي که در اين دنيا کوردل باشد، در آخرت هم کوردل و گمراه تر است. ( 72 )
و نزديک بود که تو را از آنچه به تو وحي کرديم، بلغزانند تا غير آن را از روي افترا به ما نسبت دهي و در اين صورت، تو را دوست خود مي گرفتند. ( 73 )
و اگر تو را ثابت قدم نمي داشتيم، همانا نزديک بود اندکي به سوي آنان متمايل شوي. ( 74 )
در آن صورت دو برابر در دنيا و دو برابر در آخرت عذاب به تو مي چشانديم، آن گاه براي خود در برابر ما ياوري نمي يافتي. (75)
و نزديک بود [مشرکان] تو را از اين سرزمين حرکت دهند تا از آن بيرونت کنند، و در آن صورت پس از تو جز مدتي اندک درنگ نمي کردند [و دچار عذاب خدا مي شدند ( 76 ) [
[مهلت نيافتن دشمنان جز مدتي اندک] شيوه اي است که همواره درباره [امت هاي] پيامبراني که پيش از تو فرستاديم [جاري] بوده است، و براي شيوه ما هيچ دگرگوني و تغييري نخواهي يافت. ( 77 )
نماز را از ابتداي تمايل خورشيد به جانب مغرب [که شروعِ ظهرِ شرعي است] تا نهايت تاريکي شب بر پا دار، و [نيز] نماز صبح را [اقامه کن] که نماز صبح مورد مشاهده [فرشتگان شب و فرشتگان روز] است. ( 78 )
و پاسي از شب را براي عبادت و بندگي بيدار باش که اين افزون [بر واجب،] ويژه توست، اميد است پروردگارت تو را [به سبب اين عبادت ويژه] به جايگاهي ستوده برانگيزد. ( 79 )
و بگو: پروردگارا! مرا [در هر کار و شغلي] به نيکي وارد کن و به نيکي بيرون آور و برايم از نزد خود نيرويي ياري دهنده قرار ده. ( 80 )
و بگو: حق آمد و باطل نابود شد؛ بي ترديد باطل نابود شدني است. (81)
و ما از قرآن آنچه را براي مؤمنان مايه درمان ورحمت است، نازل مي کنيم وستمکاران را جز خسارت نمي افزايد. ( 82 )
و زماني که به انسان نعمت مي بخشيم [از ما] روي بگرداند و خود را مغرورانه از ما دور کند، و هنگامي که آسيبي به او برسد [به سبب بي ايماني و غفلت از قدرت و رحمت ما] بسيار نوميد و مأيوس شود. ( 83 )
بگو: هر کس بر پايه خلق و خوي و عادت هاي اکتسابي خود عمل مي کند، پس پروردگارتان به کسي که راه يافته تر است، داناتر است. ( 84 )
و از تو درباره روح مي پرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است، و از دانش و علم جز اندکي به شما نداده اند. ( 85 )
و اگر بخواهيم قطعاً آنچه را به تو وحي کرده ايم [از يادها و نوشته ها] محو مي کنيم، آن گاه در برابر ما [براي بازگرفتنش] کارسازي براي خود نخواهي يافت. ( 86 ) [
ولي محو نشدن قرآن از يادها و نوشته ها، نيست] مگر رحمتي از سوي پروردگارت، به يقين فضل او بر تو همواره بزرگ است. ( 87 )
بگو: قطعاً اگر جنّ و انس گرد آيند که مانند اين قرآن را بياورند، نمي توانند مانندش را بياورند، و اگر چه پشتيبان يکديگر باشند. ( 88 )
و همانا در اين قرآن براي [هدايت] مردم از هر مَثَل و داستاني به صورت هاي گوناگون بيان کرديم، ولي بيشتر مردم جز انکار وکفران [آن نعمت عظيم را] نخواستند. ( 89 )
و گفتند: ما به تو ايمان نمي آوريم، مگر آنکه از اين سرزمين [خشک و سوزان مکه] چشمه اي پر آب و جوشان روان سازي!! ( 90 )
يا براي تو باغي از درختان خرما و انگور باشد که از لابه لاي آنها نهرها روان کني. ( 91 )
يا آسمان را آن گونه که گمان کرده اي [قدرت داري] پاره پاره بر سر ما بيفکني، يا خدا و فرشتگان را رو به روي ما آوري. ( 92 )
يا خانه اي از طلا براي تو باشد، يا در آسمان بالا روي، و بالا رفتنت را باور نمي کنيم تا آنکه نوشته اي بر ما نازل کني که آن را بخوانيم!! بگو: پروردگارم منزّه است [از اينکه خواسته هاي سبک مغزان ياوه گو را پاسـخ دهد] آيا من جز بشري فرستاده هستم؟ [که مرا براي هدايت شما فرستاده اند، نه براي اينکه درخواست هاي بي مورد شما را پاسـخ دهم] ( 93 )
و چيزي مردم را زماني که هدايت به سويشان آمد از ايمان آوردن باز نداشت، جز اينکه گفتند: آيا خدا بشري را به پيامبري برانگيخته است؟ (94)
بگو: اگر در زمين [به جاي بشر] فرشتگاني بودند که با آرامي راه مي رفتند، يقيناً فرشته اي را از آسمان براي آنان به پيامبري نازل مي کرديم [زيرا هدايتگر هر گروهي بايد از جنس خودشان باشد]. ( 95 )
بگو: کافي است که خدا ميان من و شما [در صدقِ نبوتم] شاهد باشد؛ چون او به بندگانش آگاه و بيناست. (96)
و هر که را خدا هدايت کند، پس او هدايت يافته است، و آنان را که خدا [به کيفر لج بازي و عنادشان] گمراه سازد، هرگز در برابر خدا براي آنان ياوراني نخواهي يافت، و آنان را روز قيامت در حالي که به رو در افتاده اند، کور و لال و کر محشور مي کنيم، جايگاهشان دوزخ است، هرگاه [شعله] آتشش فرو نشيند، شعله اي ديگر بر آنان مي افزاييم. ( 97 )
اين کيفر آنان است، به سبب اينکه به آيات ما کافر شدند و گفتند: آيا ما وقتي استخوان [جدا از هم و ريز ريز] و پوسيده شديم، با آفرينش جديد برانگيخته خواهيم شد؟ (98)
آيا ندانستند خدايي که آسمان ها و زمين را آفريد، مي تواند مانند آنان را [پس از پوسيده شدن] بيافريند؟ براي آنان مدتي معين قرار داده که هيچ ترديدي در آن نيست، ولي [اين] ستمکاران جز انکار [قيامت و تکذيب محشور شدن در آن] را نخواستند. ( 99 ) [
به اين کافران و مغروران به امور مادي دلفريب] بگو: اگر شما مالک خزينه هاي رحمت پروردگارم [مانند باران، اموال، ارزاق و...] بوديد، در آن صورت از ترس [تهي دستي و کم شدنش] از انفاق کردن آن بخل مي ورزيديد؛ و انسان همواره بسيار بخيل و تنگ نظر است. ( 100 )
و به راستي به موسي آن گاه که نزد بني اسرائيل آمد، نه معجزه روشن داديم، بنابراين از [آگاهان] بني اسرائيل بپرس [که آن معجزه ها چه بود؟] پس فرعون [با ديدن معجزات] به او گفت: اي موسي! بي ترديد من تو را جادوشده مي پندارم!! ( 101 )
موسي گفت: مسلماً تو مي داني اين معجزه ها را که بصيرت آور هستند، جز پروردگار آسمان ها و زمين نازل نکرده است، و اي فرعون! قطعاً من تو را هلاک شده مي پندارم. ( 102 )
پس [به دنبال اين گفتگو] فرعون تصميم گرفت آنان را از آن سرزمين برانگيزد و بيرون کند، ولي ما او و همه کساني را که با او بودند، غرق کرديم. ( 103 )
و پس از فرعون به بني اسرائيل گفتيم: در اين سرزمين ساکن شويد، زماني که وعده آخرت برسد، همه شما را با هم [به صحراي قيامت] مي آوريم. (104)
و قرآن را به حق نازل کرديم و به حق نازل شد، و تو را جز مژده رسان و بيم دهنده نفرستاديم. ( 105 )
و قرآن را [جدا جدا و] بخش بخش قرار داديم تا آن را با درنگ و تأمل بر مردم بخواني و آن را به تدريج [برپايه حوادث، پيش آمدها و نيازها] نازل کرديم. ( 106 )
بگو: به آن ايمان بياوريد يا نياوريد [براي آن يکسان است]، همانا کساني که پيش از [نزول] آن معرفت و دانش يافته اند، زماني که بر آنان مي خوانند، سجده کنان به رو در مي افتند. ( 107 )
و مي گويند: منزّه و پاک است پروردگارمان بي ترديد وعده پروردگارمان [به پاداش مؤمنان و کيفر مجرمان] قطعاً انجام شدني است. ( 108 )
و گريه کنان به رو در مي افتند و [شنيدن قرآن] بر فروتني و خشوعشان مي افزايد. ( 109 )
بگو: خدا را بخوانيد يا رحمان را بخوانيد، هر کدام را بخوانيد [ذات يکتاي او را خوانده ايد] نيکوترين نام ها [که اين دو نام هم از آنهاست] فقط ويژه اوست. و نماز خود را با صداي بلند و نيز با صداي آهسته مخوان و ميان اين دو [صدا] راهي ميانه بجوي. ( 110 )
و بگو: همه ستايش ها ويژه خداست که نه فرزندي گرفته و نه در فرمانروايي شريکي دارد و نه او را به سبب ناتواني و ذلت يار و ياوري است. و او را بسيار بزرگ شمار. (111)