لايلف قريش (1)
إ لفهم رحلة الشتاء و الصيف (2)
فليعبدوا رب هذا البيت (3)
الذى اءطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف (4)
ترجمه :
بنام خداوند بخشنده مهربان
1 - (مـجـازات اصحاب الفيل ) به خاطر اين بود كه قريش (به اين سرزمين مقدس ) الفت گيرند (و مقدمات ظهور پيامبر فراهم شود).
2 - الفت آنها در سفرهاى زمستانه و تابستانه است .
3 - پس (به شكرانه اين نعمت بزرگ ) بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند.
4 - همانكس كه آنها را از گرسنگى نجات داد و از نااءمنى رهائى بخشيد.
تفسير:
پروردگار اين خانه را بايد عبادت كرد
از آنـجـا كـه در سـوره گـذشـتـه (سـوره فـيـل ) شـرح نـابـودى اصـحـاب الفـيـل و و لشـكـريـان ابـرهه كه به قصد نابود كردن خانه كعبه و متلاشى ساختن اين كانون مقدس الهى آمده بودند آمد، در اولين آيه اين سوره كه در واقع تكمله اى است براى سـوره فـيـل مى فرمايد: ما لشكر فيل را نابود كرديم ، و آنها را همچون كاه درهم كوبيده شـده متلاشى ساختيم تا قريش به اين سرزمين مقدس الفت گيرند و مقدمات ظهور پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فراهم گردد (لايلاف قريش ). (ايـلاف ) مـصـدر است و به معنى الفت بخشيدن ، و (الفت ) به معنى اجتماع تواءم بـا انـسـجـام و انـس و التـيـام اسـت ، و اينكه بعضى ايلاف را به مؤ الفت و عهد و پيمان تـفـسـيـر كـرده انـد، نـه تـنـاسـبـى بـا ايـن واژه دارد كـه مـصـدر بـاب افعال است ، و نه به محتواى آيات اين سوره .
بـه هـر حـال مـنظور ايجاد الفت ميان قريش و سرزمين مقدس مكه ، و خانه كعبه است ، زيرا آنـهـا و تـمـام اهـل مـكه به خاطر مركزيت و امنيت اين سرزمين در آنجا سكنى گزيده بودند، بـسـيـارى از مردم حجاز هر سال به آنجا مى آمدند، مراسم حج را بجا مى آوردند، و مبادلات اقتصادى و ادبى داشتند، و از
بركات مختلف اين سرزمين استفاده مى نمودند.
هـمـه ايـنـهـا در سـايـه امـنـيـت ويـژه آن بـود، اگـر بـا لشـكـركـشـى ابـرهـه و امثال او اين امنيت خدشهدار مى شد يا خانه كعبه ويران مى گشت ديگر كسى با اين سرزمين الفتى پيدا نمى كرد.
واژه (قـريـش ) بـه طـورى كـه بـسـيـارى از مـفـسـران و اربـاب لغـت گـفـتـه انـد در اصـل بـه مـعـنـى نـوعى از حيوانات بزرگ دريائى است كه هر حيوانى را به آسانى مى خـورد! ايـن عـبـارت از ابـن عـبـاس مـعـروف اسـت كـه وقـتـى از او سـؤ ال كردند: چرا قريش را قريش مى نامند؟ در پاسخ چنين گفت :
لدابـة تـكـون فـى البـحـر مـن اعـظـم دوابه يقال لها القريش ، لا تمر بشى ء من الغث و السـمـيـن الا اكـلتـه !: ايـن بـه خـاطـر آن اسـت كـه در اصـل نـام حـيـوانـى از بزرگترين حيوانات دريا است كه به هيچ حيوان لاغر و چاقى نمى گذرد مگر اينكه آن را مى بلعد!
سپس از اشعار عرب براى سخن خود شاهد مى آورد.
بـنـابـرايـن انـتـخـاب اين نام براى قبيله فوق به خاطر قدرت و قوت اين قبيله ، و سوء استفاده هايشان از اين قدرت بوده است .
ولى بعضى آن را از ماده قرش (بر وزن فرش ) به معنى اكتساب دانسته اند چرا كه اين قبيله غالبا به تجارت و كسب مشغول بودند.
بـعـضـى نـيـز ايـن مـاده را بـه مـعـنـى بازرسى و تفتيش مى دانند، و از آنجا كه قريش از حـال حـجاج خبر مى گرفتند، و گاه به كمك آنها مى شتافتند، اين واژه براى آنها انتخاب شده . (قـرش ) در لغـت بـه مـعـنـى اجـتـمـاع نيز آمده است ، و چون اين قبيله از اجتماع و انسجام خاصى برخوردار بودند اين نام براى آنها انتخاب شده .
ولى به هر حال نام قريش امروز هرگز مفهوم جالبى را تداعى نمى كند، و با اينكه آنها قـبيله پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بودند، از سر سختترين دشمنان اسلام محسوب مى شدند، كه از هيچ كارشكنى و عداوت و دشمنى فروگذار نكردند، حتى آن روز كه قدرت آنها با پيروزى اسلام درهم شكست به توطئه هاى پنهانى ادامه دادند، و بعد از رحـلت پـيـغـمـبـر اكـرم (صـلى الله عليه و آله و سلم ) نيز حوادث دردناكى آفريدند كه تـاريـخ اسـلام هـرگـز آن را فـرامـوش نـخـواهـد كرد، ميدانيم بنى اميه و بنى عباس كه بارزترين نمونه هاى حكومت جبار و طاغوتى بودند از قريش برخاستند.
قـرائن نـيـز نشان مى دهد كه در جاهليت عرب نيز سعى و تلاش در استثمار و استعمار مردم داشـتـنـد، و بـه همين دليل هنگامى كه اسلام آزاديبخش طلوع كرد و منافع نامشروع آنها به خـطـر افـتـاد بـا تمام قدرت به مبارزه برخاستند، اما قدرت عظيم اسلام سرانجام آنها را درهم كوبيد.
در آيـه بـعـد مـى افـزايـد: هـدف ايـن بـود كـه خـداونـد قـريـش را در سـفـرهاى زمستانه و تابستانه الفت بخشد (ايلافهم رحلة الشتاء و الصيف ) و 2)
مـمـكـن اسـت مـنـظـور الفـت بـخـشـيـدن قـريـش بـه ايـن سـرزمـيـن مـقـدس بـاشد كه آنها در طـول سـفـر تـابـسـتـانـه و زمـسـتـانـه خـود عـشـق و عـلاقـه بـه ايـن كـانـون مـقـدس را از دل نـبـرند، و به خاطر امنيتش به سوى آن بازگردند، نكند تحت تاثير مزاياى زندگى سرزمين يمن و شام واقع شوند و مكه را خالى كنند.
و يـا ايـنـكـه مـنـظـور ايـجـاد الفـت مـيـان قـريـش و سـايـر مـردم در طول اين دو سفر بزرگ است ، چرا كه بعد از داستان ابرهه مردم با ديده ديگرى به آنها مـيـنـگـريـسـتـنـد، و بـراى كـاروان قـريـش احـتـرام و اهـمـيـت و امـنـيـت قائل بودند. قريش هم نياز به اين امنيت در طول راه داشت ، و هم نياز به آن در سرزمين مكه ، و خداوند در سايه شكست لشكر ابرهه هر دو امنيت را به آنها بخشيد.
مـى دانـيـم زمـيـن مـكـه بـاغ و زراعتى نداشت ، دامدارى آن نيز محدود بود، بيشترين درآمد از طـريـق هـمـيـن كـاروانـهـاى تـجـارى تـاءمـيـن مـى شـد، در فـصـل زمـسـتـان بـه سـوى جـنـوب يعنى سرزمين يمن كه هواى آن نسبة گرم بود روى مى آوردنـد، و در فـصـل تـابـسـتـان به سوى شمال و سرزمين شام كه هواى ملايم و مطلوبى داشـت ، و اتـفـاقـا هـم سـرزمـيـن يـمن و هم سرزمين شام از كانونهاى مهم تجارت در آن روز بودند، و مكه و مدينه حلقه اتصالى در ميان آن دو محسوب مى شد.
البـتـه قريش با كارهاى خلافى كه انجام ميدادند مستحق اين همه لطف و محبت الهى نبودند، امـا چـون مـقـدر بود از ميان قبيله ، و از آن سرزمين مقدس ، اسلام و پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) طلوع كند، خداوند اين لطف را در حق آنها انجام داد.
در آيه بعد چنين نتيجه مى گيرد كه قريش با اين همه نعمت الهى كه به بركت
كعبه پيدا كرده اند بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند نه بتها را (فليعبدوا رب هذا البيت ).
همان خداوندى كه آنها را از گرسنگى نجات داد و اطعام كرد، و از نااءمنى رهائى بخشيد و امنيت داد (الذى اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ).
از يكسو به آنها رونق تجارت عطا فرمود، و جلب منفعت نمود، و از سوى ديگر نااءمنى را از آنـهـا دور كـرد و دفـع ضـرر فرمود، و اينها همه با شكست لشگر (ابرهه ) فراهم گشت ، و در حقيقت استجابت دعاى ابراهيم بنيانگذار كعبه بود، ولى آنها قدر اين همه نعمت را نـدانـسـتـنـد، و ايـن خـانـه مـقـدس را بـه بـتـخـانـهـاى تبديل كردند، و عبادت بتان را بر پرستش خداى خانه مقدم داشتند، و سرانجام ثمره شوم اين همه ناسپاسى را ديدند.
خـداوندا! ما را توفيق عبادت و بندگى و سپاسگزارى نعمتها، و پاسدارى اين بيت عظيم ، مرحمت فرما.
پـروردگـارا! ايـن مـركـز بـزرگ اسـلامـى را روز بـه روز پـر شـكـوه تـر، و حـلقـه اتصال مسلمين جهان قرار ده .
بار الها! دست همه دشمنان خونخوار و آنها كه از اين مركز بزرگ سوء استفاده مى كنند از آن قطع كن !
آمين يا رب العالمين