سیمای سوره تکاثر

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ«1» حَتّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ«2» کَلاّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ«3» ثُمَّ کَلاّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ«4» کَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ«5» لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ«6» ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقِینِ«7» ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ«8»

(1)فزون طلبی(و تفاخر)شما را سرگرم کرد.(2)تا آنجا که به زیارت مقبره ها رفتید.(3)چنین نیست(که می پندارید)به زودی خواهید فهمید.

(4)باز چنین نیست(که می پندارید)،در آینده خواهید دانست.(5)چنین نیست(که می پندارید)،اگر شما(به آخرت)علم یقینی داشتید.(6)قطعاً دوزخ را می دیدید.(7)سپس آن را با عین الیقین می دیدید.(8)سپس در آن روز از نعمت ها سؤال خواهید شد.

نکته ها:

* «تکاثر»از«کثرت»به معنای فزون طلبی و فخرفروشی به دیگران به واسطه کثرت اموال و اولاد است.

جلوه های تکاثر

تکاثر در شرک و چند خدایی. «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ» [1](حضرت یوسف به هم زندانی های خود که مشرک بودند،گفت:آیا ارباب متفرق بهتر است یا خداوند یکتای قهار؟)

تکاثر در غذا.بنی اسرائیل می گفتند:ما بر یک نوع غذا صبر نداریم «لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ» ما خوردنی های دیگر همچون پیاز و سیر و عدس و خیار می خواهیم. «قِثّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها»[2]

تکاثر در عمر.چنان که بعضی دوست دارند هزار سال عمر کنند. «یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَهٍ»[3]

تکاثر در مال.قرآن می فرماید:برخی افراد به دنبال جمع مال و شمارش آن هستند. «الَّذِی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ[4]

تکاثر در مسکن.قرآن در مقام سرزنش بعضی می فرماید:در دامنه هر کوهی ساختمان های بلند بنا می کنید. «أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَهً تَعْبَثُونَ[5]

تکاثر در شهوت.اسلام برای مسئله جنسی،راه ازدواج را تجویز کرده و بهره گیری از همسر را بدون ملامت شمرده: «إِلاّ عَلی أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ»[6]و ارضای شهوت از غیر راه ازدواج را تجاوز دانسته است. «فَمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ» [7]

* «أَلْهاکُمُ» از«لهو»به معنای سرگرم شدن به امور جزئی و ناچیز است که انسان را از اهداف بلند باز دارد.

* «زُرْتُمُ» از زیارت و«مقابر»جمع مقبره است.

* میان دو قبیله بر سر تعداد نفرات گفتگو شد،تصمیم گرفتند سرشماری کنند بعد از زنده ها به قبرستان رفتند تا آمار مردگان را نیز به حساب آورند.

* حضرت علی علیه السلام در خطبه 221 نهج البلاغه،بعد از تلاوت این سوره مطالبی دارند که ابن ابی الحدید در شرح آن می گوید:در طول پنجاه سال،بیش از هزار بار این خطبه را خوانده ام و عظمت این خطبه به قدری است که سزاوار است بهترین گویندگان عرب جمع شوند و این خطبه برایشان تلاوت شود و همه به سجده افتند،همانگونه که هنگام تلاوت بعضی از آیات قرآن،همه به سجده می افتند[8]ما دو جمله از آن خطبه را در اینجا بازگو می کنیم:

«آبائهم یفخرون»آیا به مقبره پدرانشان افتخار می کنند؟

«ام بعدید الهلکی یتکاثرون»یا به تعداد معدومین فزون طلبی می کنند؟

«اجساد خرت و حرکات سکنت»آنان جسدهایی بودند که متلاشی شدند و متحرک هایی بودند که ساکن شدند.

«و لئن یکونوا عبرا احق من ان یکونا مفتخرا»آن جسدها سزاوارترند که سبب عبرت شوند تا مایه افتخار.

* از حضرت علی علیه السلام حدیثی نقل شده که فرمودند:اولین «سَوْفَ تَعْلَمُونَ» مربوط به عذاب قبر است و دومی مربوط به عذاب آخرت[9]

* یقین،باور قلبی است که عمیق تر از دانستن است.مثلا همه مردم می دانند که مرده کاری به کسی ندارد ولی حاضر نیستند در کنار مرده بخوابند،ولی مرده شور در کنار مرده به راحتی می خوابد،زیرا مردم فقط می دانند ولی مرده شور باور کرده و به یقین رسیده است.راه بدست آوردن یقین عمل به دستورات الهی است،همانگونه که مرده شور در اثر تکرار عمل به این باور رسیده است.

* بر اساس روایات،نشانه یقین،توکل بر خداوند و تسلیم او شدن و راضی بودن به مقدرات او و واگذاری امور به اوست[10]

* یقین درجاتی دارد که دو مرحله اش در این سوره آمده و مرحله دیگرش در آیه 95 سوره واقعه آمده است.مراحل یقین عبارتند از:علم الیقین،حق الیقین و عین الیقین.انسان، گاهی از دیدن دود پی به آتش می برد که این علم الیقین است،گاهی خودِ آتش را می بیند که عین الیقین است و گاهی دستی بر آتش می نهد و سوزندگی آن را احساس می کند که حق الیقین است.

* مراد از دیدن آتش در «لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ» ،یا دیدن آن در قیامت است و یا دیدن آن با چشم برزخی و مکاشفه در همین دنیا که این معنا با یقین سازگارتر است.

* بر اساس احادیث،مراد از نعمتی که در قیامت مورد سوال قرار می گیرد،آب و نان نیست، که بر خداوند قبیح است از این امور سؤال کند.بلکه مراد نعمت ولایت و رهبری معصوم است [11]امام رضا علیه السلام فرمود:سؤال از آب و نان و...از مردم قبیح است تا چه رسد به خداوند،بنابراین مراد از سؤال از نعمت،همان نعمت رهبری معصوم است.[12]

* تکاثر تنها در آمار و نفرات جمعیّت نیست،بلکه گاهی در ثروت و فرزند است. «وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»[13]و لذا در قرآن سفارش شده که مال و فرزند شما را سرگرم نکند.

«لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ» [14]

* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دنبال تلاوت این سوره فرمودند:«تکاثر الاموال جمعها من غیر حقها و منعها من حقها و سدها فی الاوعیه»[15]گردآوری اموال از راه نامشروع و نپرداختن حقوق واجب آنها و نگهداری آنها در صندوق ها تکاثر است.

 * در شعری منسوب به حضرت علی علیه السلام آمده است:

یا من بدنیاه اشتغل

قد غرّه طول الامل

الموت یأتی بغته

والقبر صندوق العمل

پیام ها:

1- فزون طلبی و فخرفروشی انسان را به کارهای بیهوده و عبث می کشاند. «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ»

2- فزون طلبی،عامل غفلت از حساب قیامت است. «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ - لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ»

3- دامنه فزون طلبی تا شمارش مردگان پیش می رود. «حَتّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»

4- بی خبری از احوال قیامت،انسان را به انحراف می کشاند. أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ ... کَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ

5-در برابر افکار و رفتار انحرافی باید هشدار را تکرار کرد. «کَلاّ - ثُمَّ کَلاّ - کَلاّ»

6- از طریق ایمان و یقین انسان می تواند آینده را ببیند. «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ»

7- در فرهنگ جاهلی،کمیّت و جمعیّت،تا آنجا ارزش دارد که حتی مردگان را در شمارش به حساب می آورند. «حَتّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»

8-تکاثر و تفاخر،کیفر سختی دارد. أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ ... لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ

9- عاقبت اندیشی مانع فخر فروشی است. کَلاّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ ...

10- باید برای رسیدن به یقین و شناخت حقایق تلاش کرد تا از خطرات قیامت درامان بود. «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ»

11- کسانی که به دنیا سرگرم هستند،هرگز به درجه یقین نمی رسند. «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ» (کلمه لو در موارد نشدنی بکار می رود.)

12- ایمان و یقین،درجاتی دارد. عِلْمَ الْیَقِینِ ... عَیْنَ الْیَقِینِ

13- حساب قیامت بر اساس امکاناتی است که خداوند به هرکس داده است و لذا هر کس متفاوت از دیگری است. «لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ»

«والحمدللّه ربّ العالمین»

 


[1] - یوسف،29.

[2] - .بقره،61.

[3] - بقره،96

[4] - همزه،2.

[5] - شعراء،128.

[6] - مؤمنون،6.

[7] -  .مؤمنون،7.

[8] - شرح ابن ابی الحدید،ج11،ص153.

 [9] - تفسیر کبیر فخررازی.

[10] - بحارالانوار،ج70،ص138.

[11] - تفسیر نور الثقلین.

[12] - عیون الاخبار،ج2،ص129.

[13] - حدید،20.

[14] - منافقون،9.

 [15] - تفسیر نور الثقلین.


این وب سای بخشی از پورتال اینترنتی انهار میباشد. جهت استفاده از سایر امکانات این پورتال میتوانید از لینک های زیر استفاده نمائید:
انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس