آيه و ترجمه

بسم الله الرحمن الرحيم


و التين و الزيتون (1)
و طور سينين (2)
و هذا البلد الا مين (3)
لقد خلقنا الانسن فى اءحسن تقويم (4)
ثم رددنه اءسفل سفلين (5)
إ لا الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فلهم اءجر غير ممنون (6)
فما يكذبك بعد بالدين (7)
اء ليس الله بأ حكم الح (8)


ترجمه :

بنام خداوند بخشنده مهربان
1 - قسم به انجير و زيتون (يا قسم به سرزمين شام و بيت المقدس ).
2 - و سوگند به طور سينين .
3 - و قسم به اين شهر اءمن (مكه ).
4 - كه ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريده ايم .
5 - سپس او را به پائين ترين مرحله باز گردانديم .
6 - مـگـر كـسانى كه ايمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند كه براى آنها پاداشى است قطع ناشدنى !
7 - پس چه چيز سبب مى شود كه تو بعد از اين همه ، روز جزا را تكذيب كنى ؟!
8 - آيا خداوند بهترين حكم كنندگان نيست ؟
تفسير:
ما انسان را در بهترين صورت آفريديم
در آغـاز ايـن سـوره نيز به چهار سوگند پر معنى برخورد مى كنيم كه مقدمه براى بيان معنى پر اهميتى است .
مى فرمايد: قسم به تين ، و زيتون (و التين و الزيتون ).
و سوگند به طور سينين (و طور سينين ).
و سوگند به اين شهر امن و امان (و هذا البلد الامين ).
(تـيـن ) در لغت به معنى انجير و زيتون همان زيتون معروف است ماده روغنى مفيدى از آن مى گيرند.
در ايـنـكـه آيـا مـنـظـور سـوگـند به همين دو ميوه معروف است يا چيز ديگر؟ مفسران سخنان گوناگونى دارند.
در حـالى كـه بـعـضـى آن را اشـاره بـه هـمان دو ميوه معروف مى دانند كه خواص غذائى و درمـانـى فوق العاده زيادى دارد، بعضى ديگر معتقدند كه منظور از آن ، دو كوهى است كه شـهـر دمـشـق و بـيـت المـقـدس بـر آنـهـا قـرار گـرفـتـه ، چـرا كـه ايـن دو مـحـل سـرزمـيـن قـيـام بـسـيـارى از انـبـيـاء و پـيـامـبـران بزرگ خدا است ، و اين دو قسم با سوگندهاى سوم و چهارم كه از سرزمينهاى مقدسى ياد مى كند هماهنگ است .
بـعـضـى نـيز گفته اند نامگذارى اين دو كوه بنام تين و زيتون به خاطر اين است كه بر يكى از آنها درختان انجير مى رويد، و بر ديگرى درختان زيتون .
بعضى نيز تين را اشاره به دوران آدم دانسته اند، چرا كه لباسى كه آدم و حوا در بهشت پـوشـيدند از برگ درختان انجير بود ، و زيتون را اشاره به دوران نوح مى دانند، زيرا در آخـريـن مـراحل طوفان نوح كبوترى را رها كرد تا درباره پيدا شدن خشكى از زير آب جـسـتـجـو كند او با شاخه زيتونى بازگشت ، و نوح فهميد كه طوفان پايان گرفته و خشكى از زير آب ظاهر شده است (لذا شاخه زيتون رمز صلح و امنيت است ).
بعضى نيز تين را اشاره به مسجد نوح كه بر كوه جودى بنا شد مى دانند
و زيتون را اشاره به بيت المقدس .
ولى ظـاهـر آيـه در بـدو نظر همان دو ميوه معروف است ، اما با توجه به سوگندهاى بعد مناسب دو كوه يا دو مركز مقدس و مورد احترام مى باشد.
لذا در حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى خوانيم كه خداوند از ميان شهرها چهار شهر را برگزيد، و در باره آنها فرمود: و التين و الزيتون و طور سينين و هذا البلد الامين : تين مدينه است و زيتون بيت المقدس و طور سينين كوفه و هذا البلد الامين مكه است .
مـنظور از (طور سينين ) ظاهرا همان طور سيناء است كه مفسران آن را اشاره به كوه طور معروف كه در صحراى سيناء است دانسته اند، و در آنجا درختان پر بار زيتون وجود دارد.
سـيـنـا را به معنى كوه پر بركت ، يا پر درخت ، يا زيبا، مى دانند، و همان كوهى است كه موسى به هنگام مناجات به آنجا مى رفت .
بعضى نيز آن را كوهى در نزديك كوفه و سرزمين نجف دانسته اند.
بعضى تصريح كرده اند كه سينين و سيناء يكى است و معناى آن پر بركت است .
و امـا (هـذا البـلد الامـيـن ) مـسـلما اشاره به سرزمين مكه است سرزمينى كه حتى در عصر جـاهـليـت بـه عـنـوان مـنـطـقـه اءمن و حرم خدا شمرده مى شد، و كسى در آنجا حق تعرض به ديگرى نداشت ، حتى مجرمان و قاتلان وقتى به آن
سرزمين مى رسيدند در امنيت بودند.
ايـن سـرزمـين در اسلام اهميت فوق العادهاى دارد، حيوانات و درختان و پرندگان او، تا چه رسد به انسانها، از امنيت خاصى بايد در آنجا برخوردار باشند.
ايـن نـكـته نيز قابل دقت است كه واژه تين در قرآن مجيد تنها در اينجا ذكر شده ، در حالى كه كلمه زيتون شش بار صريحا در قرآن مجيد آمده ، و يك بار هم به صورت اشاره ، در آنـجـا كـه مى فرمايد و شجرة تخرج من طور سيناء تنبت بالدهن و صبغ للاكلين و درختى كه از طور سينا مى رويد و از آن روغن و نانخورش براى خورندگان فراهم مى گردد (مؤ منون - 20).
و هـر گـاه ايـن دو قـسـم (تـيـن و زيـتـون ) را بـر مـعـنـى ابـتـدائى آنـهـا حمل كنيم يعنى انجير و زيتون معروف ، باز سوگند پر معنائى است زيرا:
انـجـيـر داراى ارزش غـذائى فـراوانـى اسـت و لقـمـهـاى اسـت مغذى و مقوى براى هر سن و سال و خالى از پوست و هسته و زوائد.
غذا شناسان مى گويند:
از انـجـيـر مـى تـوان بـعـنـوان قند طبيعى جهت كودكان استفاده نمود، ورزشكاران و آنها كه گرفتار ضعف و پيرى اند مى توانند از انجير براى تغذيه خود استفاده كنند.
مى گويند افلاطون به قدرى انجير را دوست مى داشت كه بعضى آن را دوست فيلسوفان ناميده اند، و سقراط انجير را جذب كننده مواد نافع و دفع
كننده مضار مى دانسته .
(جـاليـنـوس ) رژيـم مـخـصـوصـى از انـجـيـر بـراى پـهلوانان تنظيم كرده بود، به پهلوانان روم و يونان قديم نيز انجير داده مى شد.
دانـشـمـنـدان غـذاشـنـاس مـى گـويند انجير سرشار است از ويتاءمين هاى مختلف و قند، و در بـسـيـارى از بـيـمـاريها از آن به عنوان يك دارو مى توان استفاده كرد، مخصوصا هر گاه انـجـير و عسل را به طور مساوى مخلوط كنند براى زخم معده بسيار مفيد است ، خوردن انجير خـشـك فـكـر را تـقـويـت مـى كـنـد، خلاصه به علت وجود عناصر معدنى در انجير كه سبب تعادل قواى بدن و خون مى گردد انجير را غذاى هر سن و شرائطى معرفى كرده اند.
در حـديـثـى از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) آمده است التين يذهب بالبخر و يـشـد الفـم و العـظـم ، و يـنـبـت الشـعـر، و يـذهـب بـالداء و لا يـحـتـاج مـعـه الى دواء و قال (عليه السلام ): التين اشبه شى ء بنبات الجنة :
انجير بوى دهان را مى برد ، لثه ها و استخوانها را محكم مى كند، مو را مى روياند درد را بـرطـرف مـى سـازد، و بـا وجـود آن نياز به دارو نيست ، و نيز فرمود انجير شبيه ترين اشياء به ميوه بهشتى است .
و امـا در بـاره زيتون غذاشناسان و دانشمندان بزرگى كه ساليان دراز از عمر خود را در راه مـطـالعه خواص گوناگون ميوه ها صرف كرده اند براى زيتون و روغن آن اهميت فوق العـادهـاى قـائلند، و معتقدند كسانى كه مى خواهند همواره سالم باشند بايد از اين اكسير حياتى استفاده كند.
روغن زيتون دوست صميمى كبد آدمى ، و براى رفع عوارض كليه ها
و سنگهاى صفراوى ، و قولنجهاى كليوى ، و كبدى ، و رفع يبوست بسيار مؤ ثر است .
به همين دليل از درخت زيتون به عنوان شجره مباركه در قرآن مجيد ياد شده است .
روغـن زيـتون نيز سرشار از انواع ويتاءمين ها است و داراى فسفور و گوگرد و كلسيوم و آهن و پتاسيوم و منگنز است .
مـرهـمـهائى را كه از روغن زيتون و سير تهيه مى شود براى انواع دردهاى رماتيسمى مفيد دانسته اند، سنگهاى كيسه صفرا وسيله خوردن روغن زيتون از بين مى روند.
در خـبـرى از امـيـر مـؤ مـنـان عـلى (عـليـه السـلام ) مـى خـوانـيـم : مـا افـقـر بـيـت ياتدمون بـالخـل و الزيـت و ذلك ادام الانـبياء: خانه اى كه در آن از سركه و روغن زيتون به عنوان نان خورش استفاده مى كنند هرگز خالى از طعام نمى شود، و اين غذاى پيامبران است .
و در حـديـثـى از امـام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) آمده است : نعم الطعام الزيت : يـطـيـب النـكهة ، و يذهب بالبلغم ، و يصفى اللون ، و يشد العصب ، و يذهب بالوصب ، و يـطـفـى ء الغـضـب : روغـن زيـتون غذاى خوبى است ، دهان را خشبو، و بلغم را برطرف مى سـازد، رنگ صورت را صفا و طراوت مى بخشد، اعصاب را تقويت كرده ، بيمارى و درد و ضـعـف را از مـيان مى برد و آتش ‍ خشم را فرو مى نشاند. اين بحث را با حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) پايان مى دهيم ، فرمود:
كـلوا الزيـت و ادهـنـوا به فانه من شجرة مباركة : روغن زيتون را بخوريد و بدن را با آن چرب كنيد كه از درخت مباركى است .
بـعـد از ذكر اين قسمهاى پر محتواى چهارگانه به جواب قسم پرداخته چنين مى فرمايد: مسلما ما انسان را در بهترين شكل و نظام آفريديم (لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم ).
(تـقـويـم ) بـه مـعـنـى در آوردن چـيـزى بـه صـورت مـنـاسـب ، و نـظـام معتدل و كيفيت شايسته است ، و گستردگى مفهوم آن اشاره به اين است كه خداوند انسان را از هـر نـظـر موزون و شايسته آفريد، هم از نظر جسمى ، و هم از نظر روحى و عقلى ، چرا كـه هـر گـونـه اسـتـعـدادى را در وجود او قرار داده ، و او را براى پيمودن قوس صعودى بـسـيار عظيمى آماده ساخته ، و با اينكه انسان جرم صغيرى است ، (عالم كبير) را در او جا داده و آنقدر شايستگيها به او بخشيده كه لايق خلعت و لقد كرمنا بنى آدم ما فرزندان آدم را كـرامت و عظمت بخشيديم (سوره اسراء آيه 70) شده است همان انسانى كه بعد از اتمام خـلقـتـش مـى فـرمايد: فتبارك الله احسن الخالقين پس بزرگ و پر بركت است خدائى كه بهترين خلق كنندگان است !
ولى همين انسان با تمام اين امتيازات اگر از مسير حق منحرف گردد چنان سقوط مى كند كه بـه (اسـفـل السـافـليـن ) كـشـيـده مـى شـود، لذا در آيـه بعد مى فرمايد سپس ما او را بـپـائيـنـتـريـن مـراحـل بـاز گـردانـديـم (ثـم رددنـاه اسفل سافلين ).
مـى گـويـنـد هـمـيشه در كنار كوه هاى بلند دره هاى بسيار عميق وجود دارد، و در برابر آن قـوس صـعـودى تـكـامـل انسان ، قوس نزولى وحشتناكى ديده مى شود، چرا چنين نباشد در حـالى كـه مـوجودى است مملو از استعدادهاى سرشار كه اگر در طريق صلاح از آن استفاده كـنـد بر بالاترين قله افتخار قرار مى گيرد، و اگر اين همه هوش و استعداد را در طريق فـسـاد بـه كـار انـدازد بـزرگـتـريـن مـفـسـده را مـى آفـريـنـد و طـبـيـعـى اسـت كـه بـه اسفل السافلين كشيده شود.
ولى در آيـه بـعـد مـى افـزايـد: مـگـر كـسـانـى كـه ايـمـان آورده انـد و اعمال صالح انجام داده اند كه براى آنها پاداشى است قطع نشدنى (الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات فلهم اجر غير ممنون ).
(ممنون ) از ماده من در اينجا به معنى قطع يا نقص است ، بنابراين غير ممنون اشاره به پـاداشـى دائمـى و خالى از هر گونه نقص ‍ است ، و بعضى گفته اند منظور خالى از منت بودن است اما معنى اول مناسب تر به نظر مى رسد.
بـعـضـى جـمـله ثـم رددنـاه اسـفل سافلين را به معنى ضعف و ناتوانى و كم هوشى فوق العـاده دوران پـيـرى تـفـسير كرده اند، ولى در اين صورت با استثناء آيه بعد سازگار نـيـسـت ، بـنـابـرايـن بـا تـوجـه بـه مـجـمـوع آيـات قـبـل و بـعـد هـمـان تـفـسـيـر اول درسـت بـه نـظـر مـى رسـد. در آيـه بـعـد ايـن انـسـان نـاسـپـاس و بـى اعـتـنـا بـه دلائل و نـشـانـه هاى معاد را مخاطب ساخته ، مى گويد: چه چيز سبب مى شود كه تو بعد از اين همه دلائل روز جزا را تكذيب كنى ؟! (فما يكذبك بعد بالدين ).
سـاخـتمان وجود تو از يكسو، و ساختمان اين جهان پهناور از سوى ديگر، نشان مى دهد كه زندگى چند روزه دنيا نمى تواند هدف نهائى آفرينش تو و اين
عالم بزرگ باشد.
ايـنها همه مقدمه اى است براى جهانى وسيعتر و كاملتر، و به تعبير قرآن نشاه اولى خود خـبـر از نـشـاه اخرى مى دهد، چرا انسان متذكر نمى شود (و لقد علمتم النشاة الاولى فلو لا تذكرون ) (واقعه 62).
عالم گياهان پيوسته و در هر سال منظره مرگ و حيات مجدد را در برابر چشم انسان مجسم مـى سـازنـد، و آفرينشهاى پى در پى دوران جنينى هر كدام معاد و حيات مجددى محسوب مى شود با اين همه چگونه اين انسان روز جزا را انكار مى كند؟
از آنـچـه گـفـتـيـم روشـن مـى شـود كـه مـخـاطـب در ايـن آيـه نـوع انـسـان اسـت ، و ايـن احـتـمـال كـه مخاطب شخص پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) باشد و منظور اين اسـت كـه بـا وجـود دلائل مـعاد چه كسى يا چه چيزى مى تواند تو را تكذيب كند بعيد به نظر مى رسد.
و نيز روشن شد كه منظور از (دين ) در اينجا آئين و شريعت نيست بلكه همان جزا و روز جزا است ، آيه بعد نيز گواه بر اين معنى است .
چـنـانكه مى فرمايد: آيا خداوند بهترين حكم كنندگان و داوران نيست ؟! (اليس الله باحكم الحاكمين ).
و اگـر ديـن را بـه مـعنى كل شريعت و آئين بگيريم معنى اين آيه چنين مى شود: آيا خداوند احـكـام و فرمانهايش از همه حكيمانه تر و متقن تر نيست ؟ يا اينكه آفرينش پروردگار در مـورد انـسـان از هـر نـظـر آمـيـخـتـه بـا حكمت و علم و تدبير است . ولى چنانكه گفتيم معنى اول مناسب تر به نظر مى رسد.
در حـديثى آمده است موقعى كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) سوره و التين را تـلاوت مـى فـرمـود وقـتـى بـه آيـه (اليـس ‍ الله بـاحكم الحاكمين ) مى رسيد، مى فرمود: بلى و انا على ذلك من الشاهدين : (آرى خداوند احكم الحاكمين است و من بر اين امر گواهم ).
خداوندا! ما نيز گواهى مى دهيم كه تو احكم الحاكمينى .
پـروردگـارا! خـلقـت مـا را در بـهـتـريـن صـورت قـرار داده اى ، تـوفـيـقـى مـرحمت كن تا عمل و اخلاق ما نيز در بهترين صورت باشد.
بـارالهـا! پـيـمـودن راه ايـمـان و عـمـل صـالح جز به لطف تو ميسر نيست ، ما را در اين راه مشمول الطافت فرما.
آمين يا رب العالمين


این وب سای بخشی از پورتال اینترنتی انهار میباشد. جهت استفاده از سایر امکانات این پورتال میتوانید از لینک های زیر استفاده نمائید:
انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس