به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الر، این كتابى است كه آیاتش استحكام یافته; سپس تشریح شده و از نزد خداوند حكیم و آگاه (نازل گردیده) است! (۱)

(دعوت من این است) كه: جز «الله‏» را نپرستید! من از سوى او براى شما بیم دهنده و بشارت دهنده‏ام! (۲)

و اینكه: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید; سپس بسوى او بازگردید; تا شما را تا مدت معینى، (از مواهب زندگى این جهان،) به خوبى بهره‏مند سازد; و به هر صاحب فضیلتى، به مقدار فضیلتش ببخشد! و اگر (از این فرمان) روى گردان شوید، من بر شما از عذاب روز بزرگى بیمناكم! (۳)

(بدانید) بازگشت شما بسوى «الله‏» است، و او بر هر چیز تواناست! (۴)

آگاه باشید، آنها (سرها را به هم نزدیك ساخته، و) سینه‏هاشان را در كنار هم قرارمى‏دهند، تا خود (و سخنان خویش) را از او ( پیامبر) پنهان دارند! آگاه باشید، آنگاه كه آنها لباسهایشان را به خود مى‏پیچند و خویش را در آن پنهان مى‏كنند، (خداوند) مى‏داند آنچه را پنهان مى‏كنند و آنچه را آشكار مى‏سازند; چرا كه او، از اسرار درون سینه‏ها، آگاه است! (۵)

هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست مگر اینكه روزى او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مى‏داند; همه اینها در كتاب آشكارى ثبت است! ( در لوح محفوظ ، در كتاب علم خدا) (۶)

او كسى است كه آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید; و عرش (حكومت) او، بر آب قرار داشت; (بخاطر این آفرید) تا شما را بیازماید كه كدامیك عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگویى: «شما بعد از مرگ، برانگیخته مى‏شوید! «، مسلما» كافران مى‏گویند: «این سحرى آشكار است!» (۷)

و اگر مجازات را تا زمان محدودى از آنها به تاخیر اندازیم، (از روى استهزا مى‏گویند: «چه چیز مانع آن شده است؟!» آگاه باشید، آن روز كه (عذاب) به سراغشان آید، از آنها بازگردانده نخواهد شد; (و هیچ قدرتى مانع آن نخواهد بود;) و آنچه را مسخره مى‏كردند، دامانشان را مى‏گیرد! (۸)

و اگر از جانب خویش، نعمتى به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود! (۹)

و اگر بعد از شدت و رنجى كه به او رسیده، نعمتهایى به او بچشانیم، مى‏گوید: «مشكلات از من برطرف شد، و دیگر باز نخواهد گشت!» و غرق شادى و غفلت و فخرفروشى مى‏شود... (۱۰)

مگر آنها كه (در سایه ایمان راستین،) صبر و استقامت ورزیدند و كارهاى شایسته انجام دادند; كه براى آنها، آمرزش و اجر بزرگى است! (۱۱)

شاید (ابلاغ) بعض آیاتى را كه به تو وحى مى‏شود، (بخاطر عدم پذیرش آنها) ترك كنى (و به تاخیر اندازى); و سینه‏ات از این جهت تنگ (و ناراحت) شود كه مى‏گویند: «چرا گنجى بر او نازل نشده؟! و یا چرا فرشته‏اى همراه او نیامده است؟!» (ابلاغ كن، و نگران و ناراحت مباش! چرا كه) تو فقط بیم دهنده‏اى; و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چیز است (;و به حساب آنان مى‏رسد)! (۱۲)

آنها مى‏گویند: «او به دروغ این (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگى است)!» بگو: «اگر راست مى‏گویید، شما هم ده سوره ساختگى همانند این قرآن بیاورید; و تمام كسانى را كه مى‏توانید -غیر از خدا- (براى این كار) دعوت كنید!» (۱۳)

و اگر آنها دعوت شما را نپذیرفتند، بدانید (قرآن) تنها با علم الهى نازل شده; و هیچ معبودى جز او نیست! آیا با این حال، تسلیم مى‏شوید؟ (۱۴)

كسانى كه زندگى دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجه) اعمالشان را در همین دنیا بطور كامل به آنها مى‏دهیم; و چیزى كم و كاست از آنها نخواهد شد! (۱۵)

(ولى) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمى) نخواهند داشت; و آنچه را در دنیا (براى غیر خدا) انجام دادند، بر باد مى‏رود; و آنچه را عمل مى‏كردند، باطل و بى‏اثر مى‏شود! (۱۶)

آیا آن كس كه دلیل آشكارى از پروردگار خویش دارد، و بدنبال آن، شاهدى از سوى او مى‏باشد، و پیش از آن، كتاب موسى كه پیشوا و رحمت بود (گواهى بر آن مى‏دهد، همچون كسى است كه چنین نباشد)؟! آنها ( حق‏طلبان و حقیقت‏جویان) به او (كه داراى این ویژگیهاست،) ایمان مى‏آورند! و هر كس از گروه‏هاى مختلف به او كافر شود، آتش وعده‏گاه اوست! پس، تردیدى در آن نداشته باش كه آن حق است از پروردگارت! ولى بیشتر مردم ایمان نمى‏آورند! (۱۷)

چه كسى ستمكارتر است از كسانى كه بر خدا افترا مى‏بندند؟! آنان (روز رستاخیز) بر پروردگارشان عرضه مى‏شوند، در حالى كه شاهدان ( پیامبران و فرشتگان) مى‏گویند: «اینها همانها هستند كه به پروردگارشان دروغ بستند! اى لعنت خدا بر ظالمان باد!» (۱۸)

همانها كه (مردم را) از راه خدا بازمى‏دارند; و راه حق را كج و معوج نشان مى‏دهند; و به سراى آخرت كافرند! (۱۹)

آنها هیچ گاه توانایى فرار در زمین را ندارند; و جز خدا، پشتیبانهایى نمى‏یابند! عذاب خدا براى آنها مضاعف خواهد بود; (چرا كه هم خودشان گمراه بودند، و هم دیگران را گمراه ساختند; ) آنها هرگز توانایى شنیدن (حق را) نداشتند; و (حقیقت را) نمى‏دیدند! (۲۰)

آنان كسانى هستند كه سرمایه وجود خود را از دست داده‏اند; و تمام معبودهاى دروغین از نظرشان گم شدند... (۲۱)

(به ناچار) آنها در سراى آخرت، قطعا از همه زیانكارترند! (۲۲)

كسانى كه ایمان آوردند و كارهاى شایسته انجام دادند و در برابر پروردگارشان خضوع و خشوع كردند، آنها اهل بهشتند; و جاودانه در آن خواهند ماند! (۲۳)

حال این دو گروه ( مؤمنان و منكران)، حال «نابینا و كر» و «بینا و شنوا» است; آیا این دو، همانند یكدیگرند؟! آیا پند نمى‏گیرند؟! (۲۴)

ما نوح را بسوى قومش فرستادیم (;نخستین بار به آنها گفت): «من براى شما بیم‏دهنده‏اى آشكارم! (۲۵)

جز «الله‏» ( خداى یگانه یكتا) را نپرستید; زیرا بر شما از عذاب روز دردناكى مى‏ترسم! (۲۶)

اشراف كافر قومش (در پاسـخ او) گفتند: «ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمى‏بینیم! و كسانى را كه از تو پیروى كرده‏اند، جز گروهى اراذل ساده‏لوح، مشاهده نمى‏كنیم; و براى شما فضیلتى نسبت به خود نمى‏بینیم; بلكه شما را دروغگو تصور مى‏كنیم!» (۲۷)

(نوح) گفت: «اگر من دلیل روشنى از پروردگارم داشته باشم، و از نزد خودش رحمتى به من داده باشد -و بر شما مخفى مانده- (آیا باز هم رسالت مرا انكار مى‏كنید)؟! آیا ما مى‏توانیم شما را به پذیرش این دلیل روشن مجبور سازیم، با اینكه شما كراهت دارید؟! (۲۸)

اى قوم! من به خاطر این دعوت، اجر و پاداشى از شما نمى‏طلبم; اجر من، تنها بر خداست! و من، آنها را كه ایمان آورده‏اند، (بخاطر شما) از خود طرد نمى‏كنم; چرا كه آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد; (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت، خصم من خواهند بود;) ولى شما را قوم جاهلى مى‏بینم! (۲۹)

اى قوم! چه كسى مرا در برابر (مجازات) خدا یارى مى‏دهد اگر آنان را طرد كنم؟! آیا اندیشه نمى‏كنید؟! (۳۰)

من هرگز به شما نمى‏گویم خزائن الهى نزد من است! و غیب هم نمى‏دانم! و نمى‏گویم من فرشته‏ام! و (نیز) نمى‏گویم كسانى كه در نظر شما خوار مى‏آیند، خداوند خیرى به آنها نخواهد داد; خدا از دل آنان آگاهتر است! (با این حال، اگر آنها را برانم،) در این صورت از ستمكاران خواهم بود!» (۳۱)

(نوح) گفت: «اگر خدا اراده كند، خواهد آورد; و شما قدرت فرار (از آن را) نخواهید داشت! (۳۲)

گفتند: «اى نوح! با ما جر و بحث كردى، و زیاد هم جر و بحث كردى! (بس است!) اكنون اگر راستى مى‏گویى، آنچه را (از عذاب الهى) به ما وعده مى‏دهى بیاور!» (۳۳)

(اما چه سود كه) هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودى به حالتان نخواهد داشت! او پروردگار شماست; و بسوى او بازگشت داده مى‏شوید.» (۳۴)

(مشركان) مى‏گویند: «او ( محمد (ص)) این سخنان را بدروغ به خدا نسبت داده است! « بگو: س‏خ‏للّهاگر من اینها را از پیش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم، گناهش بر عهده من است; ولى من از گناهان شما بیزارم!» (۳۵)

به نوح وحى شد كه: «جز آنها كه (تاكنون) ایمان آورده‏اند، دیگر هیچ كس از قوم تو ایمان نخواهد آورد! پس، از كارهایى كه مى‏كردند، غمگین مباش! (۳۶)

و (اكنون) در حضور ما و طبق وحى ما، كشتى بساز! و درباره آنها كه ستم كردند شفاعت مكن، كه (همه) آنها غرق شدنى هستند!» (۳۷)

او مشغول ساختن كشتى بود، و هر زمان گروهى از اشراف قومش بر او مى‏گذشتند، او را مسخره مى‏كردند; (ولى نوح) گفت: «اگر ما را مسخره مى‏كنید، ما نیز شما را همین‏گونه مسخره خواهیم كرد! (۳۸)

بزودى خواهید دانست چه كسى عذاب خواركننده به سراغش خواهد آمد، و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد!» (۳۹)

(این وضع همچنان ادامه یافت) تا آن زمان كه فرمان ما فرا رسید، و تنور جوشیدن گرفت; (به نوح) گفتیم: «از هر جفتى از حیوانات (از نر و ماده) یك زوج در آن (كشتى) حمل كن! همچنین خاندانت را (بر آن سوار كن) -مگر آنها كه قبلا وعده هلاك آنان داده شده ( همسر و یكى از فرزندانت)- و همچنین مؤمنان را!» اما جز عده كمى همراه او ایمان نیاوردند! (۴۰)

او گفت: «به نام خدا بر آن سوار شوید! و هنگام حركت و توقف كشتى، یاد او كنید، كه پروردگارم آمرزنده و مهربان است!» (۴۱)

و آن كشتى، آنها را از میان امواجى همچون كوه‏ها حركت میداد; (در این هنگام،) نوح فرزندش را كه در گوشه‏اى بود صدا زد: «پسرم! همراه ما سوار شو، و با كافران مباش!» (۴۲)

گفت: «بزودى به كوهى پناه میبرم تا مرا از آب حفظ كند(نوح) گفت: «امروز هیچ نگهدارى در برابر فرمان خدا نیسست; مگر آن كس را كه او رحم كند!» در این هنگام، موج در میان آن دو حایل شد; و او در زمره غرق‏شدگان قرار گرفت! (۴۳)

و گفته شد: «اى زمین، آبت را فرو بر! و اى آسمان، خوددارى كن! و آب فرو نشست و كار پایان یافت و (كشتى) بر (دامنه كوه) جودى، پهلو گرفت; و (در این هنگام،) گفته شد:» دور باد قوم ستمگر (از سعادت و نجات و رحمت خدا!)» (۴۴)

نوح به پروردگارش عرض كرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است; و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است; و تو از همه حكم‏كنندگان برترى(۴۵)

فرمود: «اى نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحى است ( فرد ناشایسته‏اى است)! پس، آنچه را از آن آگاه نیستى، از من مخواه! من به تو اندرز مى‏دهم تا از جاهلان نباشى!!» (۴۶)

عرض كرد: «پروردگارا! من به تو پناه مى‏برم كه از تو چیزى بخواهم كه از آن آگاهى ندارم! و اگر مرا نبخشى، و بر من رحم نكنى، از زیانكاران خواهم بود!» (۴۷)

(به نوح) گفته شد: «اى نوح! با سلامت و بركاتى از ناحیه ما بر تو و بر تمام امتهایى كه با تواند، فرود آى! و امتهاى نیز هستند كه ما آنها را از نعمتها بهره‏مند خواهیم ساخت، سپس عذاب دردناكى از سوى ما به آنها مى‏رسد (،چرا كه این نعمتها را كفران مى‏كنند!)» (۴۸)

اینها از خبرهاى غیب است كه به تو (اى پیامبر) وحى مى‏كنیم; نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمى‏دانستید! بنابر این، صبر و استقامت كن، كه عاقبت از آن پرهیزگاران است! (۴۹)

(ما) به سوى (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستادیم; (به آنها) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنید، كه معبودى جز او براى شما نیست! شما فقط تهمت مى‏زنید (و بتها را شریك او مى‏خوانید)! (۵۰)

اى قوم من! من از شما براى این (رسالت)، پاداشى نمى‏طلبم; پاداش من، تنها بر كسى است كه مرا آفریده است; آیا نمى‏فهمید؟! (۵۱)

و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنید، سپس به سوى او بازگردید، تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستد; و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید! و گنهكارانه، روى (از حق) بر نتابید! س‏ذللّه (۵۲)

گفتند: «اى هود! تو دلیل روشنى براى ما نیاورده‏اى! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو، رها نخواهیم كرد! و ما (اصلا) به تو ایمان نمى‏آوریم! (۵۳)

ما (درباره تو) فقط مى‏گوییم: بعضى از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده)اند! س‏ذللّه (هود) گفت: «من خدا را به شهادت مى‏طلبم، شما نیز گواه باشید كه من بیزارم از آنچه شریك (خدا) قرارمى‏دهید... (۵۴)

از آنچه غیر او (مى‏پرستید)! حال كه چنین است، همگى براى من نقشه بكشید; و مرا مهلت ندهید! (اما بدانید كارى از دست شما ساخته نیست!) (۵۵)

من، بر «الله‏» كه پروردگار من و شماست، توكل كرده‏ام! هیچ جنبنده‏اى نیست مگر اینكه او بر آن تسلط دارد; (اما سلطه‏اى با عدالت! چرا كه) پروردگار من بر راه راست است! (۵۶)

پس اگر روى برگردانید، من رسالتى را كه مامور بودم به شما رساندم; و پروردگارم گروه دیگرى را جانشین شما مى‏كند; و شما كمترین ضررى به او نمى‏رسایند; پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چیز است!» (۵۷)

و هنگامى كه فرمان ما فرا رسید، «هود» و كسانى را كه با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود نجات دادیم; و آنها را از عذاب شدید، رهایى بخشیدیم! (۵۸)

و این قوم «عاد» بود كه آیات پروردگارشان را انكار كردند; و پیامبران او را معصیت نمودند; و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پیروى كردند! (۵۹)

آنان، در این دنیا و روز قیامت، لعنت (و نام ننگینى) بدنبال دارند! بدانید «عاد»نسبت به پروردگارشان كفر ورزیدند! دور باد «عاد» -قوم هود- (از رحمت خدا، و خیر و سعادت)! (۶۰)

و بسوى قوم «ثمود»، برادرشان «صالح‏» را (فرستادیم); گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنید، كه معبودى جز او براى شما نیست! اوست كه شما را از زمین آفرید، و آبادى آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوى او بازگردید، كه پروردگارم (به بندگان خود) نزدیك، و اجابت‏كننده (خواسته‏هاى آنها) است!» (۶۱)

گفتند: «اى صالح! تو پیش از این، مایه امید ما بودى! آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مى‏پرستیدند، نهى مى‏كنى؟! در حالى كه ما، در مورد آنچه به سوى آن دعوتمان مى‏كنى، در شك و تردید هستیم!» (۶۲)

گفت: «اى قوم! اگر من دلیل آشكارى از پروردگارم داشته باشم، و رحمتى از جانب خود به من داده باشد (،مى‏توانم از ابلاغ رسالت او سرپیچى كنم)؟! اگر من نافرمانى او كنم، چه كسى مى‏تواند مرا در برابر وى یارى دهد؟! پس، (سخنان) شما، جز اطمینان به زیانكار بودنتان، چیزى بر من نمى‏افزاید! (۶۳)

اى قوم من! این «ناقه‏» خداوند است، كه براى شما نشانه‏اى است; بگذارید در زمین خدا به چرا مشغول شود; هیچ گونه آزارى به آن نرسانید، كه بزودى عذاب خدا شما را خواهد گرفت!» (۶۴)

(اما) آنها آن (ناقه) را از پاى در آوردند! و (صالح به آنها) گفت: «(مهلت شما تمام شد!) سه روز در خانه‏هایتان بهره‏مند گردید; (و بعد از آن، عذاب الهى فرا خواهد رسید;) این وعده‏اى است كه دروغ نخواهد بود!» (۶۵)

و هنگامى كه فرمان (مجازات) ما فرا رسید، صالح و كسانى را كه با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود (از آن عذاب) و از رسوایى آن روز، رهایى بخشیدیم; چرا كه پروردگارت قوى و شكست ناپذیر است! (۶۶)

و كسانى را كه ستم كرده بودند، صیحه (آسمانى) فروگرفت; و در خانه‏هایشان به روى افتادند و مردند... (۶۷)

آنچنان كه گویى هرگز ساكن آن دیار نبودند! بدانید قوم ثمود، پروردگارشان را انكار كردند! دور باد قوم ثمود (از رحمت پروردگار)! (۶۸)

فرستادگان ما ( فرشتگان) براى ابراهیم بشارت آوردند; گفتند: «سلام!» (او نیز) گفت: «سلام! س‏ذللّه و طولى نكشید كه گوساله بریانى (براى آنها) آورد. (۶۹)

(اما) هنگامى كه دید دست آنها به آن نمى‏رسد (و از آن نمى‏خورند، كار) آنها را زشت شمرد; و در دل احساس ترس نمود. به او گفتند: «نترس! ما به سوى قوم لوط فرستاده شده‏ایم!» (۷۰)

و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالى) خندید; پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم. (۷۱)

گفت: «اى واى بر من! آیا من فرزند مى‏آورم در حالى كه پیرزنم، و این شوهرم پیرمردى است؟! این راستى چیز عجیبى است!» (۷۲)

گفتند: «آیا از فرمان خدا تعجب میكنى؟! این رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است; چرا كه او ستوده و والا است!» (۷۳)

هنگامى كه ترس ابراهیم فرو نشست، و بشارت به او رسید، درباره قوم لوط با ما مجادله مى‏كرد... (۷۴)

چرا كه ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشت‏كننده (بسوى خدا) بود! (۷۵)

اى ابراهیم! از این (درخواست) صرف‏نظر كن، كه فرمان پروردگارت فرا رسیده; و بطور قطع عذاب (الهى) به سراغ آنها مى‏آید; و برگشت ندارد! (۷۶)

و هنگامى كه رسولان ما ( فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد; و قلبش پریشان گشت; و گفت: «امروز روز سختى است!» (زیرا آنها را نشناخت; و ترسید قوم تبهكار مزاحم آنها شوند.) (۷۷)

قوم او (بقصد مزاحمت میهمانان) بسرعت به سراغ او آمدند -و قبلا كارهاى بد انجام مى‏دادند- گفت: «اى قوم من! اینها دختران منند; براى شما پاكیزه‏ترند! (با آنها ازدواج كنید; و از زشتكارى چشم بپوشید!) از خدا بترسید; و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید! آیا در میان شما یك مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!» (۷۸)

گفتند: «تو كه مى‏دانى ما تمایلى به دختران تو نداریم; و خوب مى‏دانى ما چه مى‏خواهیم!» (۷۹)

گفت: «(افسوس!) اى كاش در برابر شما قدرتى داشتم; یا تكیه‏گاه و پشتیبان محكمى در اختیار من بود! (آنگاه مى‏دانستم با شما زشت‏سیرتان ددمنش چه كنم!)» (۸۰)

(فرشتگان عذاب) گفتند: «اى لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم! آنها هرگز دسترسى به تو پیدا نخواهند كرد! در دل شب، خانواده‏ات را (از این شهر) حركت ده! و هیچ یك از شما پشت سرش را نگاه نكند; مگر همسرت، كه او هم به همان بلایى كه آنها گرفتار مى‏شوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است; آیا صبح نزدیك نیست؟!» (۸۱)

و هنگامى كه فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو كردیم; و بارانى از سنگ ( گلهاى متحجر) متراكم بر روى هم، بر آنها نازل نمودیم... (۸۲)

(سنگهایى كه) نزد پروردگارت نشاندار بود; و آن، (از سایر) ستمگران دور نیست! (۸۳)

و بسوى «مدین‏» برادرشان شعیب را (فرستادیم); گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنید، كه جز او، معبود دیگرى براى شما نیست! پیمانه و وزن را كم نكنید (و دست به كم‏فروشى نزنید)! من (هم اكنون) شما را در نعمت مى‏بینم; (ولى) از عذاب روز فراگیر، بر شما بیمناكم! (۸۴)

و اى قوم من! پیمانه و وزن را با عدالت، تمام دهید! و بر اشیاء (و اجناس) مردم، عیب نگذارید; و از حق آنان نكاهید! و در زمین به فساد نكوشید! (۸۵)

آنچه خداوند براى شما باقى گذارده (از سرمایه‏هاى حلال)، برایتان بهتر است اگر ایمان داشته باشید! و من، پاسدار شما (و مامور بر اجبارتان به ایمان) نیستم! (۸۶)

گفتند: «اى شعیب! آیا نمازت به تو دستور مى‏دهد كه آنچه را پدرانمان مى‏پرستیدند، ترك كنیم; یا آنچه را مى‏خواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! تو كه مرد بردبار و فهمیده‏اى هستى! س‏ذللّه (۸۷)

گفت: «اى قوم! به من بگویید، هرگاه من دلیل آشكارى از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبى به من داده باشد، (آیا مى‏توانم بر خلاف فرمان او رفتار كنم؟!) من هرگز نمى‏خواهم چیزى كه شما را از آن باز مى‏دارم، خودم مرتكب شوم! من جز اصلاح -تا آنجا كه توانایى دارم- نمى‏خواهم! و توفیق من، جز به خدا نیست! بر او توكل كردم; و به سوى او بازمى‏گردم! (۸۸)

و اى قوم من! دشمنى و مخالفت با من، سبب نشود كه شما به همان سرنوشتى كه قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شوید! و قوم لوط از شما چندان دور نیست! (۸۹)

از پروردگار خود، آمرزش بطلبید; و به سوى او بازگردید; كه پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه‏كار) است!» (۹۰)

گفتند: «اى شعیب! بسیارى از آنچه را مى‏گویى، ما نمى‏فهمیم! و ما تو را در میان خود، ضعیف مى‏یابیم; و اگر (بخاطر) قبیله كوچكت نبود، تو را سنگسار مى‏كردیم; و تو در برابر ما قدرتى ندارى!» (۹۱)

گفت: «اى قوم! آیا قبیله كوچك من، نزد شما عزیزتر از خداوند است؟! در حالى كه (فرمان) او را پشت سر انداخته‏اید! پروردگارم به آنچه انجام مى‏دهید، احاطه دارد (و آگاه است)! (۹۲)

اى قوم! هر كارى از دستتان ساخته است، انجام دهید، من هم كار خود را خواهم كرد; و بزودى خواهید دانست چه كسى عذاب خواركننده به سراغش مى‏آید، و چه كسى دروغگوست! شما انتظار بكشید، من هم در انتظارم!» (۹۳)

و هنگامى كه فرمان ما فرا رسید، شعیب و كسانى را كه با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود نجات دادیم; و آنها را كه ستم كردند، صیحه (آسمانى) فرو گرفت; و در دیار خود، به رو افتادند (و مردند)... (۹۴)

آنچنان كه گویى هرگز از ساكنان آن (دیار) نبودند! دور باد مدین (و اهل آن) از رحمت خدا، همان گونه كه قوم ثمود دور شدند! (۹۵)

ما، موسى را با آیات خود و دلیل آشكارى فرستادیم... (۹۶)

بسوى فرعون و اطرافیانش; اما آنها از فرمان فرعون پیروى كردند; در حالى كه فرمان فرعون، مایه رشد و نجات نبود! (۹۷)

روز قیامت، او در پیشاپیش قومش خواهد بود; و (به جاى چشمه‏هاى زلال بهشت) آنها را وارد آتش مى‏كند! و چه بد آبشخورى است (آتش)، كه بر آن وارد مى‏شوند! (۹۸)

آنان در این جهان و روز قیامت، لعنتى بدنبال دارند; و چه بد عطایى است (لعن و دورى از رحمت خدا)، كه نصیب آنان مى‏شود! (۹۹)

این از اخبار شهرها و آبادیهاست كه ما براى تو بازگو مى‏كنیم; كه بعضى (هنوز) برپا هستند، و بعضى درو شده‏اند (و از میان رفته‏اند)! (۱۰۰)

ما به آنها ستم نكردیم; بلكه آنها خودشان بر خویشتن ستم روا داشتند! و هنگامى كه فرمان مجازات الهى فرا رسید، معبودانى را كه غیر از خدا مى‏خواندند، آنها را یارى نكردند; و جز بر هلاكت آنان نیفزودند! (۱۰۱)

و اینچنین است مجازات پروردگار تو، هنگامى كه شهرها و آبادیهاى ظالم را مجازات مى‏كند! (آرى،) مجازات او، دردناك و شدید است! (۱۰۲)

در این، نشانه‏اى است براى كسى كه از عذاب آخرت مى‏ترسد; همان روزى است كه مردم در آن جمع مى‏شوند، و روزى كه همه آن را مشاهده مى‏كنند. (۱۰۳)

و ما آن (مجازات) را، جز تا زمان محدودى، تاخیر نمى‏اندازیم! (۱۰۴)

آن روز كه (قیامت و زمان مجازات) فرا رسد، هیچ كس جز به اجازه او سخن نمى‏گوید; گروهى بدبختند و گروهى خوشبخت! (۱۰۵)

اما آنها كه بدبخت شدند، در آتشند; و براى آنان در آنجا، «زفیر» و «شهیق‏» ( ناله‏هاى طولانى دم و بازدم) است... (۱۰۶)

جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست; مگر آنچه پروردگارت بخواهد! پروردگارت هر چه را بخواهد انجام مى‏دهد! (۱۰۷)

اما آنها كه خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششى است قطع نشدنى! (۱۰۸)

پس شك و تردیدى (در باطل بودن) معبودهایى كه آنها مى‏پرستند، به خود راه مده! آنها همان‏گونه این معبودها را پرستش مى‏كنند كه پدرانشان قبلا مى‏پرستیدند، و ما نصیب آنان را بى‏كم و كاست خواهیم داد! (۱۰۹)

ما به موسى كتاب آسمانى دادیم; سپس در آن اختلاف شد; و اگر فرمان قبلى خدا (در زمینه‏آزمایش و اتمام حجت بر آنها) نبود، در میان آنان داورى مى‏شد! و آنها (هنوز) در شك‏اند، شكى آمیخته به بدگمانى! (۱۱۰)

و پروردگارت اعمال هر یك را بى‏كم و كاست به آنها خواهد داد; او به آنچه عمل مى‏كنند آگاه است! (۱۱۱)

پس همان‏گونه كه فرمان یافته‏اى، استقامت كن; و همچنین كسانى كه با تو بسوى خدا آمده‏اند (باید استقامت كنند)! و طغیان نكنید، كه خداوند آنچه را انجام مى‏دهید مى‏بیند! (۱۱۲)

و بر ظالمان تكیه ننمایید، كه موجب مى‏شود آتش شما را فرا گیرد; و در آن حال، هیچ ولى و سرپرستى جز خدا نخواهید داشت; و یارى نمى‏شوید! (۱۱۳)

در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار; چرا كه حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین مى‏برند; این تذكرى است براى كسانى كه اهل تذكرند! (۱۱۴)

و شكیبایى كن، كه خداوند پاداش نیكوكاران را ضایع نخواهد كرد! (۱۱۵)

چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما، دانشمندان صاحب قدرتى نبودند كه از فساد در زمین جلوگیرى كنند؟! مگر اندكى از آنها، كه نجاتشان دادیم! و آنان كه ستم مى‏كردند، از تنعم و كامجوئى پیروى كردند; و گناهكار بودند (و نابود شدند)! (۱۱۶)

و چنین نبود كه پروردگارت آبادیها را بظلم و ستم نابود كند در حالى كه اهلش در صدد اصلاح بوده باشند! (۱۱۷)

و اگر پروردگارت مى‏خواست، همه مردم را یك امت (بدون هیچ گونه اختلاف) قرار مى‏داد; ولى آنها همواره مختلفند... (۱۱۸)

مگر كسى را كه پروردگارت رحم كند! و براى همین (پذیرش رحمت) آنها را آفرید! و فرمان پروردگارت قطعى شده كه: جهنم را از همه (سركشان و طاغیان) جن و انس پر خواهم كرد! (۱۱۹)

ما از هر یك از سرگذشتهاى انبیا براى تو بازگو كردیم، تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم; و اراده‏ات قوى گردد. و در این (اخبار و سرگذشتها،) براى تو حق، و براى مؤمنان موعظه و تذكر آمده است. (۱۲۰)

و به آنها كه ایمان نمى‏آورند، بگو: «هر چه در قدرت دارید، انجام دهید! ما هم انجام مى‏دهیم! (۱۲۱)

و انتظار بكشید! ما هم منتظریم! (۱۲۲)

و (آگاهى از) غیب (و اسرار نهان) آسمانها و زمین، تنها از آن خداست; و همه كارها به سوى او بازمى‏گردد! پس او را پرستش كن! و بر او توكل نما! و پروردگارت از كارهایى كه مى‏كنید، هرگز غافل نیست! (۱۲۳)


این وب سای بخشی از پورتال اینترنتی انهار میباشد. جهت استفاده از سایر امکانات این پورتال میتوانید از لینک های زیر استفاده نمائید:
انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس