به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانی اش همیشگی
سوگند به ستاره هنگامي که [براي غروب کردن در کرانه افق] افتد؛ ( 1 )
که هرگز دوست شما از راه راست منحرف نشده، و [در ايمان و اعتقادش از راه راست] خطا نرفته؛ ( 2 )
و از روي هوا و هوس سخن نمي گويد. ( 3 )
گفتار او چيزي جز وحي که به او نازل مي شود، نيست. ( 4 )
[فرشته] بسيار نيرومند به او تعليم داده است. ( 5 )
[همان که] داراي درايت و توانمندي شگفتي است، پس [به آنچه که مأمور انجامش مي باشد] مسلط و چيره است. ( 6 )
در حالي که در افق اعلا بود. ( 7 )
سپس نزديک رفت و نزديک تر شد ( 8 )
پس [فاصله اش با پيامبر] به اندازه فاصله دو کمان گشت يا نزديک تر شد. ( 9 )
آن گاه به بنده اش آنچه را بايد وحي مي کرد، وحي کرد. ( 10 )
آنچه را دل [پيامبر] ديد [به پيامبر] دروغ نگفت [تا او را درباره حقيقت فرشته وحي به وهم و خيال اندازد، بلکه به حضور و شهودش يقين کامل داشت] . ( 11 )
آيا در آنچه [به حقيقت] مي بينيد با او به سختي مجادله و ستيزه مي کنيد؟ ( 12 )
و بي ترديد يک بار ديگر هم او را ديده است ( 13 )
نزد سدرة المنتهي، ( 14 )
در آنجا که جنت الماوي است. ( 15 )
آن گاه که سدره را احاطه کرده بود آنچه [از فرشتگان، نور و زيبايي] احاطه کرده بود. ( 16 )
ديده [پيامبر آنچه را ديد] بر غير حقيقت و به خطا نديد و از مرز ديدن حقيقت هم درنگذشت. ( 17 )
به راستي که بخشي از نشانه هاي بسيار بزرگ پروردگارش را ديد. ( 18 )
پس به من از لات و عزّي [دو بت خويش] خبر دهيد ( 19 )
و منات، سومين [بت] ديگرتان [که شما آنها را تمثال فرشتگاني به عنوان دختران خدا مي پنداريد،] ( 20 )
آيا [به پندار شما] ويژه شما پسر و ويژه او دختر است؟! ( 21 )
در اين صورت اين تقسيمي ظالمانه است. ( 22 )
اين بتان [که شما آنها را به عنوان شريک خدا گرفته ايد] چيزي جز نام ها [ي بي معنا و بي مفهوم] که شما و پدرانتان [بر اساس حدس و گمان] نامگذاري کرده ايد نيستند، خدا بر [حقّانيّت] آنها هيچ دليلي نازل نکرده است. اينان فقط از پندار و گمان [بي پايه] و هواهاي نفساني پيروي مي کنند، در حالي که مسلماً از سوي پروردگارشان براي آنان هدايت آمده است. ( 23 )
مگر براي انسان آنچه را [چون حاجت بخشي بتان و شفاعت آنان] آرزو مي کند، فراهم است؟ …. ( 24 )
آخرت و دنيا فقط در سيطره مالکيّت و فرمانروايي خداست. ( 25 )
و چه بسيار فرشتگاني که در آسمان ها هستند که شفاعتشان هيچ سودي نمي بخشد مگر پس از آنکه خدا براي هر که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد. ( 26 )
مسلماً کساني که به آخرت ايمان ندارند، فرشتگان را در نامگذاري به نام زن نامگذاري مي کنند؛ (27)
و آنان را به اين کار هيچ آگاهي و معرفت نيست. [آنان] فقط از گمان پيروي مي کنند، و بي ترديد گمان [انسان را] براي دريافت حق، هيچ سودي نمي دهد. ( 28 )
بنابراين از کساني که از ياد ما روي گردانده اند و جز زندگي دنيا را نخواسته اند، روي بگردان. ( 29 )
اين [دنيا خواهي] آخرين مرز دانش و معرفت آنان است؛ يقيناً پروردگارت به کسي که از راه او منحرف شده، داناتر است، و او به کسي که هدايت يافته، آگاه تر است. ( 30 )
و آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمين است، فقط در سيطره مالکيّت و فرمانروايي خداست، تا کساني را که مرتکب گناه شده اند، همان گناهانشان را به آنان کيفر دهد، و کساني را که کار نيک کرده اند، همان کار نيکشان را به آنان پاداش دهد. ( 31 )
کساني که از گناهان بزرگ و زشت کاري ها جز لغزش هاي کوچک دوري مي کنند [مورد آمرزش اند] يقيناً آمرزش پروردگارت گسترده و وسيع است. او به شما از هنگامي که شما را از زمين به وجود آورد و از هنگامي که در شکم مادرانتان جنين بوديد، داناتر است؛ پس خودستايي نکنيد. او به کسي که پرهيزکاري پيشه کرده است، آگاه تر است. ( 32 )
آيا کسي را که [از حق] روي گردانيد، ديدي؟ ( 33 )
و اندکي [از مال خود] بخشيد و [از باقي مانده آن] امساک ورزيد. ( 34 )
آيا علم غيب نزد اوست و او مي بيند [که بارگناهانش رادر قيامت ديگري برمي دارد؟] ( 35 )
يا او را به آنچه در صحيفه هاي موسي است خبر نداده اند؟ ( 36 )
و [يا به آنچه در صحيفه هاي] ابراهيم [است] همان که به طور کامل [به پيمانش با خدا] وفا کرد [آگاهش نکرده اند؟] ( 37 )
که هيچ سنگين باري بار گناه ديگري را بر نمي دارد، ( 38 )
و اينکه براي انسان جز آنچه تلاش کرده [هيچ نصيب و بهره اي] نيست، ( 39 )
و اينکه تلاش او به زودي ديده خواهد شد؛ ( 40 )
سپس به تلاشش پاداش کامل خواهند داد؛ ( 41 )
و اينکه پايان [همه امور] به سوي پروردگارتوست؛ ( 42 )
و اين اوست که مي خنداند و مي گرياند؛ ( 43 )
و هم اوست که مي ميراند و زنده مي کند. ( 44 )
واوست که دو زوج نر وماده آفريد، ( 45 )
از نطفه هنگامي که در رحم ريخته شود. ( 46 )
و پديد آوردن جهان ديگر بر عهده اوست، ( 47 )
و اوست که شما را توانگر کرد و سرمايه قابل ذخيره بخشيد، ( 48 )
و او پروردگار [ستاره] شِعري است، ( 49 )
و اوست که قوم عاد نخستين را هلاک کرد، ( 50 )
و [نيز] قوم ثمود را به طوري که [کسي از آنان را] باقي نگذاشت ( 51 )
وقوم نوح را پيش تر [هلاک کرد]؛ زيرا آنان ستمکارتر و سرکش تر بودند ( 52 )
و شهرها [ي قوم لوط] را زير و رو کرد و به زمين کوبيد. ( 53 )
پس [عذاب خدا] آنان را احاطه کرد آن مقدار که احاطه کرد. ( 54 )
پس [اي انسان!] در کدام يک از نعمت هاي پروردگارت ترديد مي کني [که آيا از سوي خدا هست يا نيست؟]! ( 55 )
اين پيامبر [نيز] بيم دهنده اي از [زمره] بيم دهندگان پيشين است. ( 56 )
قيامت نزديک شد. ( 57 )
کسي جز خدا برطرف کننده [سختي ها و هول و هراسش] نيست. ( 58 )
آيا از اين سخن تعجب مي کنيد؟ ( 59 )
و [با چنين وضعي که داريد هنوز] مي خنديد و نمي گرييد؟! ( 60 )
و همواره سرکشي مي کنيد و غافلانه به خوشي و خوشگذراني مشغول هستيد؟! ( 61 )
پس [با اين وصف که قيامتي سنگين در پي داريد، بياييد] خدا را سجده کنيد و بپرستيد(62)