به نام خدا كه رحمتش بى اندازه است و مهربانى اش هميشگى.
اي پيامبر! بر تقواي الهي ثابت قدم و استوار باش، و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خدا همواره دانا و حکيم است (1)
و آنچه را که از سوي پروردگارت به تو وحي مي شود پيروي کن؛ قطعاً خدا به آنچه انجام مي دهيد، آگاه است. ( 2 )
و بر خدا توکل کن؛ و کافي است که خدا نگهبان و کارساز [همه امور بندگان] باشد. ( 3 )
خدا براي هيچ مردي در درونش دو قلب قرار نداده، و همسرانتان را که همواره با آنان «ظهار» مي کنيد [يعني بر پايه فرهنگ جاهلي با خواندن صيغه اي خاص آنان را به منزله مادرانتان به شمار آورده بر خود حرام مي نماييد] مادران شما نگردانيده، و پسر خواندگانتان را پسران [واقعي] شما ننموده است. اين سخن [باطل و بي پايه] شماست که به زبان شما [جاري] است، و خدا همواره حق را مي گويد، و همواره راه پسر [درست و راست که شما را به سعادت مي رساند] مي نماياند. ( 4 )
پسر خواندگانتان را به نام پدرانشان بخوانيد که اين نزد خدا عادلانه تر است؛ و اگر پدرانشان را نمي شناسيد، پس برادران و دوستان ديني شمايند. و بر شما در آنچه [از انتساب هايي] که به خطا انجام داده ايد، گناهي نيست؛ ولي آنچه را که دل هايتان تعمد و قصد جدي داشته است [گناه است]؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است. ( 5 )
پيامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولي و سزاوارتر است، و همسرانش [حرمت ازدواج به منزله] مادران آنانند، و بر طبق کتاب خدا دارندگان قرابت نسبي [در ميراث بردنِ] از يکديگر از مؤمنان و مهاجران [که پيش از اين بر پايه ايمان و هجرت ميراث مي بردند] سزاوارترند، مگر اينکه بخواهيد [در وصيت کردن به پرداخت ارث] درباره دوستانتان احسان کنيد که اين امري ثبت شده در کتاب [خدا] ست. (6)
و [ياد کن] زماني را که از پيامبران [براي ابلاغ وحي] پيمان گرفتيم، و [نيز] از تو و از نوح و از ابراهيم و موسي و عيسي پسر مريم، و از همه آنان پيماني محکم و استوار گرفتيم، (7)
تا صادقان را از صدقشان بپرسد [و پاداش صدقشان را به آنان عطا کند] و براي کافران عذابي دردناک آماده کرده است. ( 8 )
اي اهل ايمان! نعمت خدا را بر خود ياد کنيد، هنگامي که سپاهياني [به قصد نابود کردنتان] به سوي شما آمدند، پس بادي [کوبنده] و لشکرياني که آنها را نمي ديديد بر ضد آنان فرستاديم [تا آنان را در هم کوبيدند]؛ و خدا به آنچه انجام مي دهيد، بيناست. ( 9 )
زماني که از بالا و از پايين [لشکرگاه] تان به سويتان آمدند، و آن گاه که ديده ها [از شدت ترس] خيره شد و جان ها به گلو رسيد، و به خدا آن گمان ها [ي ناروا] را [که خود مي دانيد] مي برديد. ( 10 )
آنجا بود که مؤمنان مورد آزمايش قرار گرفتند و به تزلزل و اضطرابي سخت دچار شدند. ( 11 )
و آن گاه که منافقان و آنان که در دل هايشان بيماري [ضعف ايمان] بود، مي گفتند: خدا و پيامبرش جز به فريب، ما را وعده [پيروزي] نداده اند! ( 12 )
و آن گاه که گروهي از آنان گفتند: اي اهل مدينه! [ميدان نبرد] جاي درنگ و ماندن شما نيست، پس برگرديد. و گروهي از آنان از پيامبر اجازه [برگشتن] مي خواستند، و مي گفتند: خانه هاي ما بدون حفاظ است. در صورتي که بدون حفاظ نبود، و آنان جز فرار را قصد نداشتند! ( 13 )
و اگر از پيرامون خانه هايشان بر آنان حمله مي شد و از آنان بازگشت [به شرک و جنگ با مؤمنان] درخواست مي شد، آن را مي پذيرفتند و براي آن جز مدت کوتاهي [به اندازه تجهيز خود بر ضد مؤمنان] درنگ نمي کردند!! ( 14 )
و همانا آنان از پيش با خدا پيمان بسته بودند که [به دشمن] پشت نکنند؛ و پيمان خدا همواره بازخواست شدني است. (15)
بگو: اگر از مرگ يا کشته شدن بگريزيد، گريز شما هرگز سودتان نمي دهد، و در اين صورت [اگر هم سودتان دهد، از اين زندگي زودگذر فاني] جز اندکي برخوردار نخواهيد شد. ( 16 )
بگو: اگر خدا براي شما آسيب و گزندي يا پيروزي و غنيمتي بخواهد، کيست که شما را در برابر [تقديرات و قضاي] خدا نگه دارد؟ در صورتي که غير از خدا نه کارسازي براي خود مي يابند، نه ياري دهنده اي. ( 17 )
يقيناً خدا بازدارندگان را از ميان شما [که مجاهدان را با وسوسه و اغواگري از شرکت در جهاد باز مي دارند] و کساني را که به برادرانشان [آن براداران ديني که ايمانشان سست است] مي گويند: [براي عيش و نوش] به سوي ما بياييد [شما را به شرکت در جهاد چه کار؟] مي شناسد؛ و جز اندکي به جهاد نمي آيند. ( 18 )
در حالي که نسبت به شما [براي هزينه کردن هر نوع کمکي] بخيل اند؛ و چون [به سبب افروخته شدن آتش جنگ] ترس پيش آيد آنان را مي بيني به سوي تو مي نگرند در حالي که چشمانشان [بي اختيار در حدقه] مي گردد، مانند کسي که بيهوشي مرگ او را فرو مي پوشد، پس هنگامي که ترس برطرف شود با زبان هايي تيز و تند به شما آزار مي دهند، در حالي که بر [سخن] خير [و زبان خوش و نرم] بخيل اند؛ اينان ايمان نياورده اند، به اين خاطر خدا اعمالشان را تباه و بي اثر کرده است؛ و اين [کار] بر خدا آسان است. ( 19 ) [
اين بزدلان منافق] مي پندارند که گروه هاي دشمن نرفته اند و اگر بار ديگر گروه هاي دشمن بيايند، آنان دوست دارند که کاش در ميان اعراب باديه نشين بودند، و [همانجا] از خبرهاي شما مي پرسيدند، و اگر در ميان شما بودند جز اندکي جنگ نمي کردند. ( 20 )
يقيناً براي شما در [روش و رفتار] پيامبر خدا الگوي نيکويي است براي کسي که همواره به خدا و روز قيامت اميد دارد؛ و خدا را بسيار ياد مي کند. ( 21 )
هنگامي که مؤمنان [در نبرد خندق] گروه هاي دشمن را ديدند، گفتند: اين است آنچه خدا وپيامبرش به ما وعده داده اند [که ثواب و پاداش عظيم روز بازپسين بدون تحمل سختي ها و سرافراز بيرون آمدن از آزمايش ها، ميسر نيست] و خدا و پيامبرش راست گفته اند، و [جنگ خندق] جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود. (22)
از مؤمنان مرداني هستند که به آنچه با خدا بر آن پيمان بستند [و آن ثبات قدم و دفاع از حق تا نثار جان بود] صادقانه وفا کردند، برخي از آنان پيمانشان را به انجام رساندند [و به شرف شهادت نايل شدند] و برخي از آنان [شهادت را] انتظار مي برند و هيچ تغيير و تبديلي [در پيمانشان] نداده اند، (23)
تا سرانجام خدا صادقان را به سبب صدقشان پاداش دهد، و منافقان را اگر بخواهد عذاب کند يا [اگر توبه کنند] توبه آنان را بپذيرد؛ زيرا خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است. ( 24 )
و خدا کافران [شرکت کننده در جنگ خندق] را در حالي که به پيروزي و غنيمت دست نيافتند با خشم و اندوهشان برگرداند، و خدا [سختي و مشقت] جنگ را از مؤمنان برداشت؛ و خدا همواره نيرومند و تواناي شکست ناپذير است. ( 25 )
و [خدا] کساني را از اهل کتاب که گروه هاي دشمن را پشتيباني کردند از قلعه هاي محکم و استوارشان پايين کشيد و در دل هايشان ترس و بيم افکند، گروهي را مي کشتيد و گروهي را اسير مي کرديد، (26)
و سرزمينشان و ديار و اموالشان و سرزميني که به آن قدم نگذاشته بوديد به شما ميراث داد؛ و خدا بر هر کاري تواناست. ( 27 )
اي پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگي دنيا و زيور و زينتش را مي خواهيد بياييد تا برخوردارتان نمايم و با روشي پسنديده رهايتان کنم،(28)
و اگر خدا و پيامبر او و سراي آخرت را مي خواهيد، پس خدا يقيناً براي نيکوکاران شما پاداشي بزرگ آماده کرده است. ( 29 )
اي همسران پيامبر! هرکس از شما کار بسيار زشت آشکاري مرتکب شود [قطعاً پيوند همسري با پيامبر به او مصونيّت نمي دهد، بلکه] عذاب براي او دو چندان خواهد شد، و اين [کار] بر خدا آسان است. (30)
و هرکس از شما براي خدا و پيامبرش اطاعت خاضعانه کند و کار شايسته انجام دهد، پاداشش را دو برابر به او مي دهيم و براي او رزقي نيکو و با ارزش آماده کرده ايم. (31)
اي همسران پيامبر! شما اگر پرهيزکاري پيشه کنيد [از نظر منزلت و موقعيت] مانند هيچ يک از زنان نيستيد، پس در گفتار خود، نرمي و طنّازي [چنانکه عادت بيشتر زنان است] نداشته باشيد تا کسي که بيمار دل است طمع کند، و سخن پسنديده و شايسته گوييد. ( 32 )
و در خانه هايتان قرار و آرام گيريد، و [در ميان نامحرمان و کوچه و بازار] مانند زنان دوران جاهليت پيشين [که براي خودنمايي با زينت و آرايش و بدون پوشش در همه جا ظاهر مي شدند] ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد و زکات بدهيد، و خدا و پيامبرش را اطاعت کنيد، جز اين نيست که همواره خدا مي خواهد هرگونه پليدي را از شما اهل بيت [که به روايت شيعه و سني محمّد، علي، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام اند] برطرف نمايد، و شما را چنان که شايسته است [از همه گناهان و معاصي] پاک و پاکيزه گرداند. ( 33 ) [
اي همسران پيامبر!] و آنچه را از آيات خدا و حکمت در خانه هاي شما مي خوانند به ياد داشته باشيد؛ يقيناً خدا لطيف و آگاه است. ( 34 )
مسلماً خدا براي مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادت پيشه، و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزه دار، و مردان و زنان حفظ کننده خود از پليدي هاي جنسي، و مردان و زناني که بسيار ياد خدا مي کنند، آمرزش و پاداشي بزرگ آماده کرده است. (35)
و هيچ مرد و زن مؤمني را نرسد هنگامي که خدا و پيامبرش کاري را حکم کنند براي آنان در کار خودشان اختيار باشد؛ و هرکس خدا و پيامبرش را نافرماني کند يقيناً به صورتي آشکار گمراه شده است. ( 36 )
و [ياد کن] زماني را که به آن شخص که خدا به او نعمت [اسلام] بخشيده بود، و تو هم [با آزاد کردنش از طوق بردگي] به او احسان کرده بودي، مي گفتي: همسرت را براي خود نگه دار و از خدا پروا کن. و تو در باطن خود چيزي را [چون فرمان خدا به ازدواج با مطلقه او] پنهان مي داشتي که خدا آشکار کننده آن بود [تا براي مردم در ازدواج مطلقه پسر خوانده هايشان ممنوعيت و مشکلي نباشد] و [براي بيان فرمان خدا نسبت به مشروعيت ازدواج مطلقه پسر خوانده] از مردم مي ترسيدي و در حالي که خدا سزاوارتر بود که از او بترسي، پس هنگامي که «زيد» نياز خود را از همسرش به پايان برد [و او را طلاق داد] وي را به همسري تو درآورديم تا براي مؤمنان نسبت به ازدواج با همسران پسر خوانده هايشان زماني که نيازشان را از آنان به پايان برده باشند سختي و حرجي نباشد؛ و همواره فرمان خدا شدني است. ( 37 )
بر پيامبر در آنچه خدا براي او مقرّر و لازم کرده منعي نيست، خدا اين روش را درباره کساني [از پيامبران] که پيش از اين گذشته اند مقرّر داشته است و همواره فرمان خدا نافذ و اندازه گيري شده است. ( 38 )
[آري اين روش خداست درباره] آنان که همواره پيامهاي خدا را به مردم مي رسانند و از [عظمت و مقام] او مي ترسند و از هيچ کس جز او واهمه ندارند و براي حسابرسي [کار با ارزش اينان] خدا کافي است. ( 39 )
محمّد، پدر هيچ يک از مردان شما نيست، ولي فرستاده خدا و خاتم پيامبران است؛ و خدا به هر چيزي داناست. ( 40 )
اي اهل ايمان! خدا را بسيار ياد کنيد، ( 41 ) و صبح و شام او را تسبيح گوييد. ( 42 )
اوست که با فرشتگان خود بر شما درود مي فرستد تا شما را از تاريکي ها به سوي نور بيرون آورد، و او به مؤمنان مهربان است. (43)
درود و تحيّت [خدا] بر آنان، روزي که با [پاداش و مقام قرب] او ديدار مي کنند، سلام است، و [خدا] براي آنان پاداشي نيکو و باارزش آماده کرده است. ( 44 )
اي پيامبر! به راستي ما تو را شاهد [بر امت] و مژده رسان و بيم دهنده فرستاديم. ( 45 )
و تو را دعوت کننده به سوي خدا به فرمان او و چراغي فروزان [براي هدايت جهانيان] قرار داديم، (46)
و مؤمنان را مژده ده که براي آنان از سوي خدا فضل بزرگي خواهد بود، (47)
و از کافران و منافقان اطاعت مکن و آزارشان را واگذار و بر خدا توکل کن، و کافي است که خدا نگهبان و کارساز [انسان] باشد،(48)
اي اهل ايمان! هنگامي که زنان مؤمن را به همسري خود درآورديد، آن گاه پيش از آنکه با آنان آميزش کنيد طلاقشان داديد، براي شما بر عهده آنان عدّه اي نيست که آن را بشماريد، پس آنان را [به پرداخت نصف مهريه] بهره مندشان کنيد و به صورت پسنديده اي رهايشان سازيد. ( 49 )
اي پيامبر! برايت حلال کرديم آن همسرانت را که مهرشان را داده اي و کنيزاني که خدا غنيمت به تو داده است و دختر عموها و دختر عمه ها و دختر دايي ها و دختر خاله هايت را که با تو مهاجرت نموده اند و زن مؤمني که خود را به پيامبر [مجاني و بدون مهر] هبه کند، اگر پيامبر او را به همسري بخواهد؛ اين حکم ويژه توست نه مؤمنان. يقيناً ما آنچه را در مورد همسران و کنيزانشان بر آنان لازم و مقرّر داشته ايم، مي دانيم؛ [اين گشايش در ازدواج] براي آن است که بر تو سختي و حَرَجي نباشد؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است. (50)
نوبت هر يک از آنان را که بخواهي به تأخير انداز و هر کدام را که ميل داري نزد خود جاي ده، و هر کدام از آنان را که از او کناره گرفته باشي [اگر] نزد خود بطلبي بر تو گناهي نيست. اين [برنامه ريزي آزادانه،] به خوشحال نمودنشان و اينکه اندوهگين نشوند و همگي به آنچه به آنان داده اي خشنود شوند، نزديک تر است؛ و خدا آنچه را در دل هاي شماست مي داند؛ و خدا دانا و بردبار است. ( 51 ) [
غير از زن هايي که گفته شد] از اين پس زنان ديگر براي تو حلال نيست، و [نيز] جايز نيست که آنان را به همسراني ديگر تبديل کني گرچه زيبايي آنان تو را خوش آيد، مگر کنيزي که مالکش شوي؛ و خدا نگهبان و مراقب همه چيز است. ( 52 )
اي مؤمنان! به خانه هاي پيامبر جز آنکه براي خوردن غذايي به شما اجازه دهند وارد نشويد، چشم انتظار فرا رسيدن وقت خوردن آن هم نباشيد [که پي در پي آوردنش را بخواهيد و از اين جهت اسائه ادب کنيد]؛ ولي هنگامي که دعوت شديد وارد شويد، و چون غذا خورديد و بي آنکه [پس از صرف غذا] سرگرم سخن گرديد، پراکنده شويد، اين [کار که بنشينيد و سرگرم سخن گرديد] پيامبر را آزار مي دهد و از شما حيا مي کند [که بيرونتان کند] ولي خدا از حق حيا نمي کند. و زماني که از همسرانش متاعي خواستيد از پشت پرده و حجابي از آنان بخواهيد، که اين براي قلب شما و قلب هاي آنان پاکيزه تر است. و شما را نسزد [و جايز نباشد] که پيامبر خدا را آزار دهيد. و بر شما هرگز جايز نيست که پس از او با همسرانش ازدواج کنيد؛ که اين [کار] نزد خدا بزرگ است. ( 53 )
اگر چيزي را آشکار کنيد يا آن را پنهان نماييد [خدا مي داند]؛ يقيناً خدا به هر چيزي داناست. (54)
همسران پيامبر را نزد پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرانشان و زنان هم کيششان و بردگانشان [در ترک پوشش و حجاب] گناهي نيست؛ و از خدا پروا کنيد که خدا به هر چيزي گواه است. ( 55 )
همانا خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود و رحمت مي فرستند. اي اهل ايمان! بر او درود فرستيد و آن گونه که شايسته است، تسليم او باشيد. ( 56 )
قطعاً آنان که خدا و پيامبرش را مي آزارند، خدا در دنيا و آخرت لعنتشان مي کند، و براي آنان عذابي خوارکننده آماده کرده است. ( 57 )
و کساني که مردان و زنان مؤمن را [با متهم کردن] به اعمالي که انجام نداده اند، مي آزارند، بي ترديد بهتان و گناه بزرگي بر عهده گرفته اند. ( 58 )
اي پيامبر! به همسرانت و دخترانت و همسران کساني که مؤمن هستند بگو: چادرهايشان را بر خود فرو پوشند [تا بدن و آرايش و زيورهايشان در برابر ديد نامحرمان قرار نگيرد.] اين [پوشش] به اينکه [به عفت و پاکدامني] شناخته شوند نزديک تر است، و در نتيجه [از سوي اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است. ( 59 )
اگر منافقان و آنان که در دل هايشان بيماري [ضعف ايمان] است و آنانکه در مدينه شايعه هاي دروغ و دلهره آور پخش مي کنند [از رفتار زشتشان] باز نايستند، تو را بر ضد آنان برمي انگيزيم [که يا تبعيدشان کني يا با آنان بجنگي]، آن گاه در اين شهر جز اندکي [که خالص و پاک هستند] در کنار تو نخواهند ماند. ( 60 ) [
اين چند گروه به علت اعمال ناهنجارشان] طردشدگان [از رحمت خداي] اند، هرجا که يافت شوند بايد دستگير شوند، و به سختي به قتل برسند. ( 61 )
خدا شيوه و روش خود را درباره کساني [مانند اين خائنان] که پيش تر درگذشتند، اين گونه قرار داده است، و براي شيوه و روش خدا هرگز تغيير و دگرگوني نخواهي يافت. (62)
مردم درباره [وقت] قيامت از تو مي پرسند، بگو: دانش و آگاهي آن فقط نزد خداست. و تو چه مي داني؟ شايد قيامت نزديک باشد. ( 63 )
همانا خدا کافران را لعنت کرده، و آتشي افروخته براي آنان آماده کرده است. ( 64 )
هميشه در آن جاودانه اند، و سرپرست و ياوري [که آنان را نجات دهد] نيابند. ( 65 )
روزي که چهره هايشان را در آتش از سويي به سويي مي گردانند، [و] مي گويند: اي کاش ما [در دنيا] از خدا و پيامبر اطاعت کرده بوديم، (66)
و مي گويند: پروردگارا! همانا ما از فرمانروايان و بزرگانمان اطاعت کرديم، در نتيجه گمراهمان کردند. (67)
پروردگارا! آنان را از عذاب دو چندان ده، و کاملاً از رحمتت دورشان ساز. ( 68 )
اي اهل ايمان! [درباره پيامبرتان] مانند کساني نباشيد که موسي را [با تهمت و دروغ بستن به او] آزار دادند و خدا او را از آنچه درباره او مي گفتند، پاک و مبرّا ساخت، و او نزد خدا آبرومند بود. ( 69 )
اي اهل ايمان! از خدا پروا کنيد و سخن درست و استوار گوييد. ( 70 )
تا [خدا] اعمالتان را براي شما اصلاح کند و گناهتان را بر شما بيامرزد. و هرکس خدا و پيامبرش را اطاعت کند، بي ترديد رستگاري بزرگي يافته است. ( 71 )
يقيناً ما امانت را [که تکاليف شرعيه سعادت بخش است] بر آسمان ها و زمين و کوه ها عرضه کرديم و آنها از به عهده گرفتنش [به سبب اينکه استعدادش را نداشتند] امتناع ورزيدند و از آن ترسيدند، و انسان آن را پذيرفت بي ترديد او [به علت ادا نکردن امانت] بسيار ستمکار، و [نسبت به سرانجام خيانت در امانت] بسيار نادان است. ( 72 )
تا نهايتاً خدا مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرک را [به سبب خيانت در امانت] عذاب کند و توبه مردان و زنان مؤمن را [به علت لغزش در امانت] بپذيرد؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است. (73)