آيه و ترجمه

بسم الله الرحمن الرحيم


إ ذا زلزلت الا رض زلزالها (1)
و اءخرجت الا رض اءثقالها (2)
و قال الانسن ما لها (3)
يومئذ تحدث اءخبارها (4)
بأ ن ربك اءوحى لها (5)
يومئذ يصدر الناس اءشتاتا ليروا اءعملهم (6)
فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره (7)
و من يعمل مثقال ذرة شر (8)


ترجمه :

بنام خداوند بخشنده مهربان
1 - هنگامى كه زمين شديدا به لرزه در آيد.
2 - و زمين بارهاى سنگينش را خارج سازد!
3 - و انسان مى گويد زمين را چه مى شود (كه اينگونه مى لرزد)؟
4 - در آن روز زمين تمام خبرهاى خود را بازگو مى كند.
5 - چرا كه پروردگارت به او وحى كرده است .
6 - در آن روز مـردم بـه صـورت گروه هاى مختلف از قبرها خارج مى شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود.
7 - پس هر كس به اندازه سنگينى ذره اى كار خير انجام داده آن را مى بيند.
8 - و هر كس به اندازه ذره اى كار بد كرده آن را مى بيند.
تفسير:
آن روز كه انسان تمام اعمالش را مى بيند!
هـمـانگونه كه در بيان محتواى سوره اشاره شد آغاز اين سوره همراه است با بيان بعضى از حوادث هول انگيز و وحشتناك پايان اين جهان و شروع رستاخيز.
نـخـسـت مـى فـرمـايـد: (هـنـگـامـى كـه زمين شديدا به لرزه در آيد) (اذا زلزلت الارض زلزالها).
و چنان زير و رو شود كه بارهاى سنگينى را كه در درون دارد خارج سازد (و اخرجت الارض اثقالها).
تـعـبير به (زلزالها) (زلزله اش ) يا اشاره به اين است كه در آن روز تمام كره زمين بـه لرزه در مـى آيـد (برخلاف زلزله هاى معمولى كه همه آنها موضعى و مقطعى است ) و يا اشاره به زلزله معهود يعنى زلزله رستاخيز است و.
در اينكه منظور از (اثقال ) (بارهاى سنگين ) چيست ؟ مفسران تفسيرهاى متعددى ذكر كرده اند: بعضى گفته اند منظور انسانها هستند كه با زلزله رستاخيز از درون قبرها به خارج پرتاب مى شوند، نظير آنچه در سوره انشقاق آيه 4 آمده است (و القت ما فيها و تخلت ).
و بـعـضـى گـفته اند: گنجهاى درون خود را بيرون مى ريزد، و مايه حسرت دنياپرستان بى خبر مى گردد.
اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور بيرون فرستادن مواد سنگين و مذاب درون زمين است كه مـعـمـولا كمى از آن به هنگام آتشفشانها و زلزله ها بيرون مى ريزد، در پايان جهان آنچه در درون زمين است به دنبال آن زلزله عظيم به بيرون پرتاب مى شود.
تفسير اول مناسب تر به نظر مى رسد هر چند جمع ميان اين تفاسير نيز بعيد نيست .
به هر حال ، در آن روز انسان از ديدن اين صحنه بى سابقه ، سخت متوحش مى شود، و مى گويد: چه مى شود كه زمين اينگونه به لرزه در آمده است ، و آنچه در درون داشته بيرون ريخته ؟ (و قال الانسان مالها).
گـر چـه بـعـضـى انسان را در اينجا به خصوص انسانهاى كافر تفسير كرده اند كه در مساءله معاد و رستاخيز شك و ترديد داشته اند، ولى ظاهر اين است كه انسان در اينجا معنى گـسـتـرده اى دارد كـه هـمـگـان را شـامـل مـى شـود، زيـرا تـعـجـب از اوضـاع و احوال زمين در آن روز مخصوص به كافران نيست .
آيا اين تعجب ، و سؤ ال ناشى از آن ، مربوط به نفخه اولى است يا دوم ؟.
ظـاهـر ايـن اسـت كه همان نفخه اولى است كه نفخه پايان جهان است ، زيرا زلزله عظيم در پايان جهان رخ مى دهد.
ايـن احـتـمـال نـيـز داده شـده است كه منظور نفخه رستاخيز و زنده شدن مردگان ، و بيرون ريختن آنها از درون زمين مى باشد، زيرا آيات بعد نيز همه مربوط به نفخه دوم است .
ولى از آنـجـا كـه در آيـات قـرآن كـرارا حـوادث ايـن دو نـفـخـه بـا هـم ذكـر شـده ، تفسير اول با توجه به بيان زلزله وحشتناك پايان جهان مناسب تر به نظر مى رسد، و در اين صورت منظور از اثقال زمين معادن و گنجها و مواد مذاب درون آن است .
و از آن مهمتر اينكه : زمين در آن روز تمام خبر خود را باز مى گويد (يومئذ تحدث اخبارها).
آنـچـه از خـوبـيـهـا و بـديـها، و اعمال خير و شر، بر صفحه زمين واقع شده است ، همه را بـرمـلا مـى سـازد، و يـكـى از مـهـمترين شهود اعمال انسان در آن روز همين زمينى است كه ما اعمال خود را بر آن انجام مى دهيم ، و شاهد و ناظر ما است .
در حـديـثـى از پـيـغـمـبـر اكـرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى خوانيم كه فرمود، (ا تدرون ما اخبارها)؟: آيا مى دانيد منظور از اخبار زمين در اينجا چيست ؟
قـالوا: الله و رسوله اعلم : گفتند: خدا و پيغمبرش آگاه تر است فرمود: اخبارها ان تشهد على كل عبد و امة بما عملوا على ظهرها، تقول عمل كذا و كذا، يوم كذا، فهذا اخبارها: منظور از خـبـر دادن زمـيـن ايـن است كه اعمال هر مرد و زنى را كه بر روى زمين انجام داده اند خبر مى دهد، مى گويد: فلان شخص در فلان روز فلان كار را انجام داد، اين است خبر دادن زمين !.
در حـديث ديگرى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى خوانيم : حافظوا على الوضـوء و خـيـر اعـمـالكـم الصـلاة ، فـتـحـفـظـوا مـن الارض فانها امكم ، و ليس فيها احد يـعـمـل خـيـرا او شـرا الا و هـى مـخـبـرة بـه !: مـواظـبـت بـر وضـو كـنـيـد، و بـهـتـريـن اعمال شما نماز است ، و مراقب زمين باشيد كه مادر شما است ، هيچ انسانى كار خير يا شرى بجا نمى آورد مگر اينكه زمين از آن خبر مى دهد!.
از ابوسعيد خدرى نقل شده كه مى گفت : هر گاه در بيابان هستى صدايت را به اذان بلند كن ، چرا كه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيدم كه ميفرمود: لا يسمعه جن و لا انـس و لا حـجـر الا يـشـهـد له : هـيـچ جـن و انس و قطعه سنگى آن را نمى شنود مگر اينكه براى او (در قيامت ) گواهى مى دهد.
آيا راستى زمين به فرمان خدا زبان مى گشايد و تكلم مى كند؟ يا اينكه منظور ظاهر شدن آثـار اعـمـال انسان بر صفحه زمين است ؟ زيرا مى دانيم هر عملى كه انسان انجام دهد، خواه نـاخـواه در اطـراف او آثارى بجا مى گذارد، هر چند امروز براى ما محسوس ‍ نباشد، درست همانند آثارى كه از خطوط انگشتان يك دوست يا دشمن بر روى دستگيره درمى ماند، و در آن روز هـمـه ايـن آثـار ظـاهـر مـى شـود، و سـخـن گفتن زمين چيزى جز اين ظهور بزرگ نيست ، هـمـانـگـونـه كه گاه به يك شخص خواب آلود مى گوئيم چشمان تو مى گويد كه ديشب نخوابيده اى ، يعنى آثار بى خوابى در آن نمايان است .
به هر حال اين موضوع عجيبى نيست ، چرا كه هم امروز با پيشرفت علم و دانش بشر ابزار و وسـائلى اخـتراع شده كه در همه جا، و هر لحظه ، مى تواند صداى انسان را ضبط كند، يـا از انـسـان و اعمالش عكسبردارى نمايد، و به عنوان يك سند مسلم در دادگاه مطرح شود، به گونه اى كه قابل هيچگونه انكار نباشد.
اگـر در گـذشـتـه بـعـضـى از شـهـادت زمـين تعجب مى كردند امروز يك نوار نازك يا يك دسـتـگـاه ضـبـط كـه بـه صـورت يـك دكـمـه بـه لبـاس ‍ دوخـتـه مـى شـود مـى تـوانـد مسائل بسيارى بازگو كند.
جـالب ايـنـكه در حديثى از على (عليه السلام ) مى خوانيم كه فرمود: صلوا المساجد فى بـقـاع مختلفة ، فان كل بقعة تشهد للمصلى عليها يوم القيامة : در قسمتهاى مختلف مساجد نـماز بخوانيد، زيرا هر قطعه زمينى در قيامت براى كسى كه روى آن نماز خوانده گواهى مى دهد.
و در حـديـث ديـگـرى آمـده اسـت كـه امـيـر مـؤ مـنـان عـلى (عـليـه السـلام ) هـنـگـامـى كه بيت المال را تقسيم مى كرد و خالى مى شد، دو ركعت نماز بجا مى آورد و مى فرمود:
اشـهـدى انى ملا تك بحق ، و فرغتك بحق : (روز قيامت ) گواهى ده كه من تو را به حق پر كردم و به حق خالى كردم !.
در آيه بعد مى افزايد: اين به خاطر آن است كه پروردگار تو به زمين وحى كرده (بان ربك اوحى لها).
و زمين در اجراى اين فرمان كوتاهى نمى كند، تعبير (اوحى ) در اينجا به خاطر آن است كـه چـنـيـن سـخن گفتن اسرارآميز بر خلاف طبيعت زمين است و اين جز از طريق يك وحى الهى ممكن نيست .
بـعـضـى گـفـتـه انـد: مـنظور اين است كه به زمين وحى مى كند آنچه در درون دارد بيرون بريزد.
ولى تفسير اول صحيح تر و مناسب تر به نظر مى رسد.
سـپـس مـى فـرمايد: در آن روز مردم به صورت گروه هاى مختلف از قبرها خارج شده ، در عرصه محشر وارد مى شوند، تا اعمالشان به آنها نشان داده شود!
(يومئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا اعمالهم ).
(اشـتـات ) جـمـع شـت (بـر وزن شـط) بـه مـعـنـى مـتفرق و پراكنده است ، اين اختلاف و پـراكندگى ممكن است به خاطر اين باشد كه اهل هر مذهبى جداگانه وارد عرصه محشر مى شـونـد، يـا اهـل هـر نـقـطـهـاى از مـنـاطـق زمـيـن جـدا وارد مـى شـوند، و يا اينكه گروهى با صورتهاى زيبا و شاد و خندان ، و گروهى
با چهره هاى عبوس و تيره و تاريك در محشر گام مى نهند.
يا هر امتى همراه امام و رهبر و پيشوايشان هستند، همانگونه كه در آيه 71 سوره اسراء آمده : يوم ندعوا كل اناس بامامهم : روزى كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى خوانيم .
و يا اينكه مؤ منان با مؤ منان و كافران با كافران محشور مى شوند.
جمع ميان اين تفسيرها كاملا ممكن است زيرا مفهوم آيه گسترده است .
(يـصـدر) از ماده (صدر) (بر وزن صبر) به معنى خارج شدن شتران از آبگاه است كـه بـه صـورت انـبـوه و هـيـجـان زده بـيـرون مـى آيـنـد به عكس (ورود) كه به معنى داخـل شـدن آنها در آبگاه است و در اينجا كنايه از خروج اقوام مختلف از قبرها و آمدنشان در محشر براى حسابرسى است .
ايـن احـتـمـال نـيـز داده شـده كـه منظور خروجشان از محشر، و حركت به سوى جايگاهشان در بهشت و دوزخ است .
معنى اول با آيات گذشته تناسب بيشترى دارد.
مـنـظـور از جـمـله ليـروا اعـمـالهـم : تـا اعـمـالشـان را بـه آنـهـا نـشـان دهـنـد مشاهده جزاى اعمال است .
يا مشاهده نامه اعمال كه هر نيك و بدى در آن ثبت است .
يا مشاهده باطنى به معنى معرفت و شناخت چگونگى اعمالشان است .
و يـا بـه مـعـنـى (تـجـسـم اعـمـال ) و مـشـاهـده خـود اعمال است .
تـفسير اخير با ظاهر آيه از همه موافق تر است ، و اين آيه يكى از روشن ترين آيات بر مـسـاءله تـجـسـم اعـمـال مـحـسـوب مـى شـود كـه در آن روز اعـمال آدمى به صورتهاى مناسبى تجسم مى يابد و در برابر او حضور پيدا مى كند، و همنشينى با آن مايه نشاط يا رنج و بلا است .
سـپـس بـه سـرانـجـام كـار هر يك از اين دو گروه مؤ من و كافر، نيكوكار و بدكار، اشاره كرده مى فرمايد: پس كسى كه به اندازه سنگينى ذرهاى كار خير انجام داده آن را مى بيند (فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره ).
و هـر كـس بـه انـدازه سـنـگـيـنـى ذرهـاى كـار بـد كـرده آن را مـى بـيـنـد! (و مـن يعمل مثقال ذرة شرا يره ).
بـاز در ايـنـجـا تـفـسـيـرهـاى مـخـتـلفـى ذكـر شـده كـه آيـا جـزاى اعـمـال را مـى بـيـنـد و يـا نـامـه اعـمـال را مـشـاهـده مـى كـنـد و يـا خـود عمل را.
ظـاهـر ايـن آيـات نـيـز تـاءكـيـد مـجـددى اسـت بـر مـسـاءله تـجـسـم اعـمـال و مشاهده خود عمل ، اعم از نيك و بد در روز قيامت كه حتى اگر سر سوزنى كار نيك يا بد باشد در برابر صاحب آن مجسم مى شود و آنرا مشاهده مى كند.
(مـثـقـال ) در لغـت هـم بـه مـعـنى ثقل و سنگينى آمده ، و هم ترازوئى كه با آن سنگينى اشياء را مى سنجند، و در اينجا به همان معنى اول است .
بـراى (ذرة ) نـيـز در لغت و كلمات مفسران تفسيرهاى گوناگونى ذكر شده است : گاه بـه مـعـنـى مـورچـه كـوچـك ، و گـاه گـرد و غـبـارى كه وقتى دست را بر زمين بگذاريم و برداريم به آن مى چسبد، و گاه به معنى ذرات بسيار كوچك غبار كه در فضا معلق است و به هنگامى كه آفتاب از روزنه اى به اطاق تاريك مى تابد آشكار مى گردد تفسير شده است .
مـى دانـيـم امـروز كـلمـه (ذره ) را بـه (اتـم ) نـيـز اطـلاق مـى كـنـند و بمب اتمى را (القنبلة الذرية ) مى گويند، اتم به قدرى كوچك است كه نه با چشم عادى ، و نه با دقـيـق تـريـن مـيكروسكوپها قابل مشاهده نيست ، و تنها آثار آن را مشاهده مى كنند، و حجم و وزن آن بـا مـحـاسـبات علمى قابل سنجش است ، و به قدرى كوچك است كه چند ميليون روى نوك سوزنى جاى مى گيرد!
مفهوم ذره هر چه باشد منظور در اينجا كوچكترين وزنها است .
بـه هـر حـال ايـن آيه از آياتى است كه پشت را مى لرزاند و نشان مى دهد كه حسابرسى خـداونـد در آن روز فـوق العـاده دقـيـق و حـسـاس اسـت ، و تـرازوهـاى سـنـجـش عـمـل در قـيـامـت آنـقـدر ظـريـف اسـت كـه حـتـى كـوچـكـتـريـن اعمال انسانى را وزن مى كنند و به حساب مى آورند.
نكته ها :
1 - دقت و سختگيرى در حسابرسى قيامت
نـه تـنـها از آيات اخير اين سوره كه از آيات مختلف قرآن به خوبى استفاده مى شود كه در حـسـابـرسـى اعـمـال در قـيـامت فوق العاده دقت و موشكافى مى شود، در آيه 16 سوره لقـمـان مـى خـوانـيـم : يـا بـنـى انـهـا ان تـك مـثـقـال حـبـة مـن خـردل فتكن فى صخرة او فى السموات او فى الارض يات بها الله ان الله لطيف خبير: پـسـرم ! اگـر بـه انـدازه سـنـگـيـنـى دانـه خـردلى (عـمـل نـيك يا بد) باشد و در دل سنگى يا در گوشه اى از آسمانها يا زمين پنهان گردد، خداوند آن را (در قيامت ) براى حسابرسى مى آورد، خداوند دقيق و آگاه است .
(خـردل ) دانـه بـسـيـار كـوچـكـى از گـيـاه مـعـروفـى اسـت كـه ضـرب المثل در كوچكى مى باشد.
ايـن تعبيرات نشان مى دهد كه در آن حسابرسى بزرگ كوچكترين كارها محاسبه مى شود، ضـمـنـا ايـن آيـات هـشـدار مـى دهـد كـه نـه گـنـاهـان كـوچـك را كـم اهـمـيـت بـشـمرند، و نه اعـمـال خـيـر كـوچـك را، چـيزى كه مورد محاسبه الهى قرار مى گيرد هر چه باشد كم اهميت نيست .
لذا بـعـضـى از مـفـسـران گـفـتـه انـد ايـن آيـات زمـانـى نازل شد كه بعضى از ياران
پـيـغـمـبـر اكـرم (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) نـسـبـت بـه انـفـاق امـوال كـم اعـتـنـا بـودنـد، و مى گفتند: اجر و پاداش بر چيزهائى داده مى شود كه ما آن را دوست داريم ، و اشياء كوچك چيزى نيست كه مورد علاقه ما باشد، و همچنين نسبت به گناهان كوچك بى اعتنا بودند، آيات نازل شد و آنها را به خيرات كوچك ترغيب كرد، و از گناهان كوچك بر حذر داشت .
2 - پاسخ به يك سؤ ال
در ايـنـجـا سـؤ الى مـطـرح اسـت و آن ايـنـكـه مـطـابـق ايـن آيـات انـسـان هـمـه اعـمـال خـود را در قيامت اعم از نيك و بد كوچك و بزرگ مى بيند، اين معنى چگونه با آيات احـبـاط و (تكفير) و (عفو) و (توبه ) سازگار است ؟ زيرا آيات (احباط) مى گـويـد: بـعـضـى از اعـمـال مـانـنـد كـفر تمام حسنات انسان را از بين مى برد لئن اشركت ليـحـبـطن عملك (زمر - 65) و طبق آيات (تكفير) گاهى (حسنات ) (سيئات ) را از بين مى برد ان الحسنات يذهبن السيئات (هود - 114).
و آيـات (عفو) و (توبه ) مى گويد: در سايه عفو الهى يا توبه كردن ، گناهان مـحـو مـى شـونـد، ايـن مـفـاهـيـم چـگـونـه بـا مـسـاءله مـشـاهـده تـمـام اعمال نيك و بد تطبيق مى كند؟
در پـاسـخ ايـن سـؤ ال بـايـد بـه يك نكته توجه كرد و آن اينكه : دو اصلى كه در آيات فـوق آمـده است كه مى گويد انسان هر ذره اى از كار نيك و بد را مى بيند به صورت يك قـانـون كـلى اسـت ، و مـيـدانـيـم هـر قـانون ممكن است استثناهائى داشته باشد، آيات عفو و توبه و حباط و تكفير در حقيقت به منزله استثناء است در اين قانون كلى .
پاسخ ديگر اينكه : در مورد احباط و تكفير در حقيقت موازنه و كسر
و انكسارى رخ مى دهد، و درست مانند مطالبات و بدهيها است كه از يكديگر كسر مى شود، هـنـگـامـى كـه انـسـان نـتـيـجـه ايـن مـوازنـه را مـى بـيـنـد در حـقـيـقـت تـمـام اعـمـال نيك و بد خود را ديده است ، همين سخن در مورد عفو و توبه نيز جارى است ، چرا كه عـفـو بـدون ليـاقـت و شـايـسـتـگـى صـورت نـمـى گـيـرد، و تـوبـه خـود نـيـز يـكـى از اعمال نيك است .
بـعضى در اينجا جواب ديگرى گفته اند كه صحيح به نظر نمى رسد و آن اينكه افراد كـافـر نـتـيـجـه اعـمـال خـوب خـود را در اين دنيا مى بينند، همانگونه كه افراد مؤ من كيفر اعمال بد خود را در اين جهان مى بينند.
ولى ظـاهـر ايـن اسـت كـه آيـات مـورد بـحث مربوط به قيامت است نه دنيا بعلاوه اين كليت ندارد كه هر مؤ من و كافرى نتيجه اعمالش ‍ را در دنيا ببيند.
3 - جامعترين آيات قرآن
از عـبـدالله بـن مـسـعـود نـقـل شـده اسـت كـه مـحـكـمـتـرين آيات قرآن مجيد همين آيات (فمن يـعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره ) مى باشد و از آن تعبير به جامعه مى كرد و به راستى ايمان عميق به محتواى آن كافى است كه انسان را در مسير حق وادارد، و از هـر گـونـه شـر و فـسـاد بازدارد، لذا در حديثى آمده است كه مردى خدمت پيغمبر اكرم (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) آمد عرض كرد: علمنى مما علمك الله : از آنچه خداوند به تو تعليم داده به من بياموز.
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) او را به مردى از يارانش سپرد، تا قرآن به او تعليم كند، و او سوره (اذا زلزلت الارض ) را تا به آخر به او تعليم داد، آن مرد از جـا بـرخاست و گفت : همين مرا كافى است (و در روايت ديگرى آمده تكفينى هذه الاية : همين يك آيه مرا كفايت مى كند)!
پـيـغـمـبـر اكـرم (صـلى الله عـليـه و آله و سـلم ) فـرمـود: او را بـه حـال خـود بـگـذار كـه مـرد فـقـيـهـى شد! (و طبق روايتى فرمود رجع فقيها: او فقيه شد و بـازگـشـت !) دليـل آن هـم روشـن اسـت زيـرا كـسـى كـه مـى دانـد كـه اعـمـال مـا حـتـى به اندازه يك ذره يا يك دانه خردل مورد محاسبه قرار مى گيرد امروز به حساب خود مشغول مى شود، و اين بزرگترين اثر تربيتى روى او دارد.
بـا ايـن حـال در روايـت ديـگـرى از ابـوسـعـيـد خـدرى آمـده اسـت كـه وقـتـى آيـه فـمـن يـعـمـل ... نازل شد عرض كردم اى رسول خدا آيا من همه اعمالم را مى بينم ؟ فرمود: آرى . گـفـتـم : آن كارهاى بزرگ را؟ فرمود: بله ، گفتم : كارهاى كوچك كوچك را؟ فرمود: بله ، عرض ‍ كردم : اى واى بر من ! مادرم بنشيند و براى من عزادارى كند!
فـرمـود: بـشارت باد بر تو اى ابوسعيد! چرا كه حسنات به ده برابر حساب مى شود، تـا هـفـتـصد برابر، و خدا براى هر كس بخواهد آن را هم مضاعف مى كند، و اما هر گناه به انـدازه يـك گـنـاه مـجازات دارد، يا خداوند عفو مى كند و بدان احدى با عملش نجات نخواهد يـافـت ! (جـز ايـنـكـه كـرم خـدا شـامـل او گـردد) عـرض كـردم حـتـى تـو هـم اى رسـول خـدا؟! فـرمـود: حـتـى مـن ، مـگـر ايـنـكـه خـداونـد مـرا مشمول رحمتش سازد!.
خـداونـدا! جـائى كـه پـيـامـبـرت بـا آن عـظـمـت تـنـهـا بـه عـفـو تـو دل بسته است تكليف ما روشن است .
پـروردگـارا! اگـر اعـمـال مـا مـعـيـار نـجـات مـا بـاشـد واى بـه حال ما، و اگر كرم تو يار ما باشد خوشا بحال ما؟!
بـارالهـا! آن روز كـه تـمـام اعمال كوچك و بزرگ در برابر ما مجسم مى شود ما تنها به لطف عميم تو چشم دوخته ايم .


این وب سای بخشی از پورتال اینترنتی انهار میباشد. جهت استفاده از سایر امکانات این پورتال میتوانید از لینک های زیر استفاده نمائید:
انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس