سیمای سوره تکویر

این سوره بیست و نه آیه دارد و در مکّه نازل شده است.

نام سوره،برگرفته از آیه اول است و به معنای درهم پیچیده شدن و تاریک شدن است.

محتوای سوره نشان می دهد که این سوره در اوایل بعثت نازل شده است، زیرا مخالفان در اوایل دعوت،آن حضرت را مجنون می خواندند و این سوره همانند سوره قلم که در اوایل بعثت نازل شده،مشتمل بر تنزیه آن حضرت از این گونه تهمت ها می باشد.[1]

بخش اول این سوره،تغییرات عظیم و فراگیر این جهان را که مقدمه برپا شدن قیامت است،بیان می کند و بخش دوم،بیانگر جایگاه والای قرآن و نقش و تأثیر آن در روح و روان آدمیان است.

در روایات،برای تلاوت این سوره که موجب تذکّر و غفلت زدایی انسان می شود،فضیلت های بسیاری نقل شده است. [2]

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ«1» وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ«2» وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَتْ«3» وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ«4» وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ«5»

آنگاه که خورشید در هم پیچیده و تاریک شود.و آنگاه که ستارگان به خاموشی گرایند.و آنگاه که کوهها به حرکت درآیند.و آنگاه که شتران باردار به حال خود رها شوند.و آنگاه که حیوانات وحشی،برانگیخته و گرد هم آیند.

نکته ها:

* «تکویر»،به معنای درهم پیچیدن است که در مورد خورشید،به جمع شدن شعله های آن و خاموش شدن آن منجر می گردد.

* حرکت کوهها در آستانه قیامت،ناشی از زلزله بزرگی است که باعث فروپاشی و متلاشی شدن کوهها می گردد و چنانکه در آیات دیگر نیز آمده است،همچون ریگ بیابان روان می شوند.

* «عشار»جمع«عشراء»به معنای شتر حامله ده ماهه است که در نزد عرب،با ارزش ترین اموال محسوب می شده است.امّا به هنگام بروز علائم قیامت،بی صاحب می ماند و کسی به فکر آن نیست.

* «وحوش»جمع«وحش»به معنای حیوانی است که هرگز با انسان ها انس نمی گیرد.مانند

درّندگان.برخی با استناد به آیه «وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلاّ أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ»[3]گفته اند مراد این آیه نیز، محشور شدن حیوانات در قیامت است.امّا برخی دیگر از مفسران،با توجّه به اینکه سیاقِ آیات مربوط به نشانه های قبل از قیامت است،گفته اند:منظور آن است که قبل از قیامت،در اثر زلزله های پی در پی همه حیوانات از لانه ها و بیشه های خود خارج و در کنار یکدیگر جمع می شوند[4]

پیام ها:

1- نظام موجود خورشید و ستارگان در آسمان و کوه و دریا و زمین،روزی دگرگون می شود. إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَ ...

2- هستی،محکوم اراده خداوند است و هرگاه او اراده کند،نظام عالم به هم می خورد. إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَ ...

3- شاید در قیامت،حیوانات وحشی نیز زنده شوند. «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ»

وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ«6» وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ«7» وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ«8» بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ«9» وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ«10» وَ إِذَا السَّماءُ کُشِطَتْ«11» وَ إِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ«12» وَ إِذَا الْجَنَّهُ أُزْلِفَتْ«13» عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ«14»

و آنگاه که دریاها به جوش آیند.و آنگاه که جانها جفت و قرین شوند.و آنگاه که از دختر زنده به گور شده پرسیده شود.که به کدامین گناه کشته شده است؟ و آنگاه که نامه های عمل گشوده شود.و آنگاه که آسمان از جای کنده شود.و آنگاه که دوزخ شعله ور شود.و آنگاه که بهشت(برای اهلش)نزدیک آورده شود.هر کس بداند که چه حاضر کرده است.

نکته ها:

* «سُجِّرَتْ» چند معنا شده است:1.به جوش آمدن 2.به هم پیوستن 3.پُر و لبریز شدن دریاها که همه آنها طبیعی است،زیرا از یک سو کوه ها از جا کنده شده و دریاها به یکدیگر متصل می شوند و از سوی دیگر زمین لرزه شدید،گداختگی درون زمین را بیرون ریخته، آبها به جوش آیند و بخار شوند.

* در قیامت،حوریان بهشتی به تزویج بهشتیان سعادت مند در آید.چنانکه در آیات دیگر می فرماید: «وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِینٍ»[5]و جهنّمیان دوزخی با قرین های شیطانیشان ازدواج می کنند.چنانکه در آیه ای دیگر می فرماید: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»[6]چنانکه امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» فرمودند:اهل ایمان با همسران بهشتی و اهل دوزخ با شیطان قرین می شوند.[7]

* «موؤده»به معنای دختر زنده به گور شده است.یکی از عادات بسیار بد جاهلیّت این بود که به خاطر فقر یا احساس ننگ،گاهی دختران خود را زنده به گور می کردند.

* ولایت والدین بر فرزند محدود است و آنان حق گرفتن حقوق طبیعی فرزند همچون حقّ حیات را ندارند.پدر نمی تواند بگوید فرزند خودم است و حق دارم هر تصمیمی راجع به او بگیرم،چنانکه مادر نمی تواند بگوید من نمی خواستم بچه دار شوم و حق دارم فرزند در شکم را سقط کنم.

پیام ها:

1- دفاع از مظلوم،اسلام و کفر ندارد.با اینکه دختران زنده به گور شده مسلمان نبودند،ولی قرآن از حقّ آنان دفاع می کند. «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَهُ سُئِلَتْ»

2- دفاع از مظلوم،زن و مرد،کوچک و بزرگ و فرد و جمع ندارد،حتی از یک دختر کوچک باید دفاع کرد. «بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»

3- با سؤال،وجدان ها را بیدار کنید. «بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»

4- ولایت پدر بر فرزند،شامل حق کشتن فرزند نمی شود. «بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»

5-بیم و امید در کنار هم سازنده است. «الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ - اَلْجَنَّهُ أُزْلِفَتْ»

6- در قیامت،بهشت و دوزخ به اهلش نزدیک می شود. «الْجَنَّهُ أُزْلِفَتْ» (و در آیه 23 سوره فجر می فرماید: «وَ جِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ» در آن روز جهنّم آورده شود.)

7- اعمال انسان در دنیا ثبت شده و پرونده عمل هر کس در قیامت باز می شود.

«وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ»

فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ«15» اَلْجَوارِ الْکُنَّسِ«16» وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ«17» وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ«18» إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ«19» ذِی قُوَّهٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ«20» مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ«21»

سوگند به ستارگانی که بازمی گردند.در حرکت هستند و پنهان می شوند.و سوگند به شب آنگاه که برود.و سوگند به صبح آنگاه که بدمد.که همانا قرآن، کلام پیام آوری گرامی است.آن که نزد خداوندِ صاحب عرش،دارای قدرت و مقام والا است.(فرشته ای که)فرمانش برند و امینش شمرند.

نکته ها:

* «خنس»جمع«خانس»،به معنای رجوع کننده است.«جوار»جمع«جاریه»به معنای روان و در جریان است و«کنس»جمع«کانس»به معنای مخفی شدن است.مفسران با توجّه به آیات بعد که در مورد به پایان رسیدن شب و دمیدن صبح است،آیاتِ «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ اَلْجَوارِ الْکُنَّسِ» را در مورد ستارگان دانسته اند که هر شب ظاهر می شوند و با طلوع خورشید پنهان می گردند،گرچه در همان حال پنهانی،در حرکت اند و لذا شب بعد به جای خود بازمی گردند.

* «عَسْعَسَ» به معنای تاریکی رقیق است که به فرموده حضرت علی علیه السلام به هنگام پایان شب مشاهده می شود.[8] بنابراین آیه «وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ» شبیه آیه «وَ اللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ» [9]می باشد.

* «تَنَفَّسَ» به معنای نفس کشیدن صبح است.گویا روز از حبس شب آزاد شده و در هوای آزاد نفس می کشد.

* سوگند خداوند به دمیدن صبح و پنهان شدن ستاره و حرکت کرات آسمانی در زمانی که مردم در جاهلیّت به سر می بردند،نشانه ی توجّه اسلام به طبیعت و تفکر در آن است.

پیام ها:

1- روز قیامت روز شهود و تجسّم عمل است. «عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ»

2- در قیامت،انسان به جزئیّات کار خود آگاه می شود. «ما أَحْضَرَتْ»

3- فرشته وحی،کریم،امین،قوی و مطاع است. «کَرِیمٍ ، ذِی قُوَّهٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ ، مُطاعٍ ، أَمِینٍ»

4- کرامت و بزرگواری،توانایی و مکنت،داشتن نیروهایی فرمان بر و امانت داری از شرایط لازم برای پیام رسانی و ارشاد است. «کَرِیمٍ ، ذِی قُوَّهٍ ، مَکِینٍ ، مُطاعٍ ، أَمِینٍ»

5-جبرئیل مأمورانی فرمان بردار در اختیار دارد. «مُطاعٍ»

وَ ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ«22» وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ«23» وَ ما هُوَ عَلَی الْغَیْبِ بِضَنِینٍ«24» وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَیْطانٍ رَجِیمٍ«25»

و همانا مصاحب شما(پیامبر،)جنّ زده نیست.و قطعاً آن(فرشته وحی)را در افق روشن دیده است.و او بر غیب بخیل نیست(و آنچه را دریافت کرده،دریغ نمی کند).و آن قرآن،از القائات شیطانِ رانده شده نیست.

نکته ها:

* «ضنین»از«ضن»به معنای بخل ورزیدن است.این کلمه یک بار بیشتر در قرآن به کار نرفته است.

* مخالفان پیامبر،به او نسبتِ مجنون می دادند و مراد آنان،ارتباط پیامبر با جنّیان بود و در واقع،قرآن را از القائات جنّ بر پیامبر می دانستند.لذا این آیات،در مقام رفع این تهمت می فرماید:پیامبر،فرشته وحی را به روشنی دیده و قرآن را از او دریافت کرده است،نه آنکه شیطان بر قلب پیامبر چیزی را القا کرده باشد و او گمان نموده که وحی الهی است.

پیام ها:

1- گاهی باید تهمت ها را بی جواب نگذاشت و پاسخ داد. «وَ ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ»

2- پیامبر،همراه با مردم و در کنار آنان زندگی می کرد. «صاحِبُکُمْ»

3- بهترین نشانه ی سالم بودن عقل پیامبر،آن است که شما عمری با او مصاحبت و معاشرت داشته و هیچ فکر و کردار و گفتار و رفتار ناروایی از او ندیده اید.

«وَ ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ»

4- پیامبر،جبرئیل را می دید. «وَ لَقَدْ رَآهُ» (چنانکه در سوه نجم آیه 13 می فرماید:

«لَقَدْ رَآهُ نَزْلَهً أُخْری»)

5-در برابر تحقیرها،تکریم تحقیر شده ها لازم است. «لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ»

6- در جایگاه ملاقات پیامبر با جبرئیل،جای هیچ ابهامی نیست. «بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ»

7- شکر علم،بازگویی آن است و بخل علمی،امری ناپسند است. «وَ ما هُوَ عَلَی الْغَیْبِ بِضَنِینٍ»

8-پیامبر اکرم علم غیب می دانست. «وَ ما هُوَ عَلَی الْغَیْبِ بِضَنِینٍ»

9- رسول خدا،نه از درون گرفتار جنون است: «ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ» و نه از بیرون تحت تأثیر القائات شیطانی است. «وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شَیْطانٍ رَجِیمٍ»

10- قرآن،در مرحله نزول از هرگونه تحریفی محفوظ است و جبرئیل هیچ گونه دخل و تصرّفی در آن نمی کند، رَسُولٍ کَرِیمٍ ... أَمِینٍ همان گونه که در مرحله

ابلاغ،دچار هیچ کم و کاست نمی شود. «وَ ما هُوَ عَلَی الْغَیْبِ بِضَنِینٍ»

11- قرآن،سخن فرشته وحی است،نه شیطان مطرود. لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ... ما هُوَ بِقَوْلِ شَیْطانٍ رَجِیمٍ

فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ«26» إِنْ هُوَ إِلاّ ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ«27» لِمَنْ شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ«28» وَ ما تَشاؤُنَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ«29»

پس به کجا می روید؟ آن(قرآن)جز پند و تذکّری برای جهانیان نیست.

برای هر کس از شما که بخواهد راستی و درستی پیشه کند.و شما نمی خواهید جز آنچه خداوند،پروردگار جهانیان بخواهد.

پیام ها:

1- انسان بی هدف و بی مکتب نداریم،حتی کفار ومشرکان برای خود راه و مرامی دارند،«لکم دینکم»آنچه مهم است،انتخاب راه درست است. «فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ»

2- قرآن،بهترین وسیله پند،تذکّر و موعظه است. «إِنْ هُوَ إِلاّ ذِکْرٌ»

3- قرآن،برای همه جهانیان است و به زمان و مکان و نژاد خاصی وابسته نیست.

«لِلْعالَمِینَ»

4- در شیوه تبلیغ،تذکّر آری ولی اجبار نه. «ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ لِمَنْ شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ»

5-راه یابی به راه راست و پایداری در آن،در گرو خواست خود انسان است.

«لِمَنْ شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ»

6- راه قرآن،راه مستقیم است و به دور از هرگونه افراط و تفریط و اعوجاج می باشد. «لِمَنْ شاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ»

7- خواست ما در مدار خواست خداست،نه به اجبار او،که در این صورت، خواست ما بی معنا می شود. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ»

8-انسان،نه بی اراده است و نه خود مختار. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ»

9- مشیّت خداوند بر مبنای ربوبیّت اوست. «یَشاءَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ»

10- چون خداوند ربّ العالمین است و بر همه امور تسلّط دارد،پس خواست انسان نیز مشروط به خواست اوست. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ»

مثلاً در ماشین های تعلیم رانندگی،دو دستگاه گاز و ترمز وجود دارد؛یکی زیر پای کارآموز و دیگری زیر پای مربّی.در این ماشین کارآموز می تواند از گاز و ترمز سمت خود استفاده کند،ولی به شرط آنکه مربّی هم بخواهد.یا نظیر چک های دو امضائی که هر یک از دو صاحب امضا می تواند امضا کند، اما اثر و پرداخت چک زمانی است که دیگری نیز آن را امضا کرده باشد.

«والحمد للّه ربّ العالمین»

 


[1] - تفسیر المیزان.

[2] - تفسیر نورالثقلین.

[3] - انعام،38.

[4] - تفسیر المیزان.

[5] -  .دخان،54.

[6] - .زخرف،36.

[7] - تفسیر المیزان.

[8] - تفسیر مجمع البیان

[9] - مدّثر،33.


این وب سای بخشی از پورتال اینترنتی انهار میباشد. جهت استفاده از سایر امکانات این پورتال میتوانید از لینک های زیر استفاده نمائید:
انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس