سیمای سوره معارج

این سوره،چهل و چهار آیه دارد و از سوره های مکّی است،گرچه آیات اولیه آن در مدینه نازل شده است.

نام سوره،برگرفته از آیه سوم است و به معنای محل عروج فرشتگان در آسمان ها می باشد.

همانند دیگر سوره های مکّی،محور آیات این سوره،پیرامون معاد و انذار مشرکان و مخالفان است.حالات کافران در قیامت و صفات و ویژگی های بهشتیان و دوزخیان،بخش دیگری از آیات این سوره را تشکیل می دهد.

البتّه آیات اولیه سوره درباره نزول عذاب در دنیاست که یکی از منکران ولایت حضرت علی علیه السلام گرفتار آن شد و به هلاکت رسید و تفصیل ماجرا در ذیل آیه اول آمده است.

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ«1» لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ«2» مِنَ اللّهِ ذِی الْمَعارِجِ«3» تَعْرُجُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَهٍ«4»

سائلی،عذابی واقع شدنی را درخواست کرد.که برای کافران است و هیچ بازدارنده ای برای آن نیست.و از سوی خداوندِ صاحب درجاتِ والاست.فرشتگان و روح،در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است،به سوی او بالا می روند.

نکته ها:

* «معارج»جمع«معرج»به معنای محلّ عروج و صعود است و مراد از آن،آسمان هاست که محلّ نزول و عروج فرشتگان می باشد.

* مرحوم علامه امینی قدس سره در کتاب شریف الغدیر[1]نام سی نفر از بزرگان مفسّرین و محدّثین،از قرن سوم هجری تا قرن چهاردهم را نقل کرده که گفته اند:شأن نزول آیه «سَأَلَ سائِلٌ» مربوط به شخصی می باشد که به پیغمبر گفت:نصب امیرالمؤمنین به خلافت در روز غدیر از طرف خودت بود یا از طرف خدا؟! ما را به حج و روزه و زکات فرمان دادی و ما قبول کردیم،امّا راضی نشدی،تا آن که پسر عموی خودت را بر ما حاکم کردی! سپس گفت: «اللّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَهً مِنَ السَّماءِ»[2]خدایا اگر این امر حق است از آسمان سنگی بباران(تا نابود شویم و شاهد چنین روزی نباشیم).سنگی فرود آمد و او نابود شد و این آیه نازل شد. «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»

پیام ها:

1- یادآوری برخی حوادث جزئی و فردی،برای عبرت دیگران لازم است و باید حفظ شود.(سائل یک نفر بود که قهر خدا او را نابود کرد،ولی این ماجرا در متن قرآن مطرح می شود تا تمام انسان ها در طول تاریخ بخوانند.) «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»

2- تقاضای نابجا،مغرضانه و لجوجانه می تواند حادثه آفرین باشد. «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»

3- تا وقتی عذاب الهی نازل نشده،راه توبه و دفع عذاب با صدقه باز است،امّا عذابی که در حال نزول است،راه نجاتی از آن نیست. بِعَذابٍ واقِعٍ ... لَیْسَ لَهُ دافِعٌ

فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلاً«5» إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً«6» وَ نَراهُ قَرِیباً«7» یَوْمَ تَکُونُ السَّماءُ کَالْمُهْلِ«8» وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ«9»

پس صبر کن صبری نیکو.همانا آنان آن روز را دور می بینند.و ما آن را نزدیک می بینیم.روزی که آسمان همانند فلزّ گداخته شود.و کوه ها مانند پشمِ حلاّجی شده گردد.

نکته ها:

* نیش و نوشهای برخی مسلمانان و مخالفان به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله،در ماجرای نصب حضرت علی علیه السلام به امامت در غدیر خم،به قدری بود که خداوند، پیامبرش را سفارش به صبر می کند. سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ ... فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلاً

* کافران،اصل معاد را امری بعید می شمرند و آن را دور از ذهن و عقل می دانند،در حالی که در نزد خداوند،قیامت امری قطعی و واقع شدنی است،پس امری نزدیک است. «إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً»

* حدود بیست مرتبه خداوند پیامبرش را در قرآن به صبر دعوت کرده است،آن هم صبر جمیل،که در آن جزع و فزع و سخنان ناروا نباشد.البتّه خطاب صبر به پیامبر است،ولی امت نیز باید صبر داشته باشند.

* برای بر پا شدن قیامت،نظام موجود زمین و آسمان به کلّی دگرگون می شود.در قرآن تعبیراتی است که این بهم خوردن را بیان می کند،چنانکه می فرماید: «یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ» [3]آسمان را مثل طومار درهم می پیچیم. [4]

پیام ها:

1- حتّی پیامبر،نیازمند توصیه به صبر و پایداری هستند. «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلاً»

2- کسی که قیامت را نزدیک ببیند،در برابر مشکلات صبر و پایداری می کند.

فَاصْبِرْ ... نَراهُ قَرِیباً

3- نظام موجود در آسمان،پایانی دارد و روزی نابود می شود. «یَوْمَ تَکُونُ السَّماءُ کَالْمُهْلِ»

وَ لا یَسْئَلُ حَمِیمٌ حَمِیماً«10» یُبَصَّرُونَهُمْ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ«11» وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ«12» وَ فَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ«13» وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ یُنْجِیهِ«14» کَلاّ إِنَّها لَظی«15» نَزّاعَهً لِلشَّوی«16» تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلّی«17» وَ جَمَعَ فَأَوْعی«18»

و هیچ دوستی از دوستش احوالی نپرسد.به یکدیگر نمایانده می شوند.در آن روز مجرم دوست دارد فرزندان خود را برای دفع عذاب فدیه دهد و فدای خود کند.و همچنین همسر و برادرش را.و بستگان و قبیله اش را که همیشه به او پناه دادند.(بلکه آرزو دارد)تمام مردم روی زمین را فدا کند تا او را نجات دهند.چنین نیست،همانا آن آتش شعله ور است.که پوست بدن را به شدّت جدا می کند.(این آتش)هر کس را که(به حق)پشت کرده و روی برتافته،فرامی خواند.و(نیز کسی که مال)جمع کرده و ذخیره ساخته است.

نکته ها:

* «یَفْتَدِی» به معنای فدیه و عوض دادن برای رهایی و نجات است.«فصیله»به معنای فامیلی است که انسان از آن جدا شده است. «تُؤْوِیهِ» از«مأوی»به معنای پناه دادن است.

«لَظی» شعله خالص آتش است.«اوعی»از«وعاء»به معنای ظرف است و مراد از آن، ذخیره کردن چیزی در ظرف است.«شوی»به پوست اطراف بدن گویند.

* مجرم در قیامت سه آرزو می کند:

الف)با خاک یکسان شود. «لَوْ تُسَوّی بِهِمُ الْأَرْضُ» [5]

ب)از اعمالش دور شود. «أَمَداً بَعِیداً»[6]

ج)با فدیه دادن رها شود.یوم یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی ...

* مجرم برای فدیه دادن و نجات یافتن،فرد یا گروهی را انتخاب نمی کند،بلکه می گوید:

همه را بگیرید و مرا آزاد کنید؛فرزند،همسر،برادر،فامیل و همه مردم زمین.(کلمات با حرف واو عطف شده نه با حرف«اوْ»)

در آن روز،عاطفه فرزندی،غیرت همسری،محبّت برادری و حمایت فامیلی و آشنایی مردمی همه فدا می شود،ولی چه سود؟!

* بر اساس این آیات،عوامل دوزخی شدن چهار چیز است:فرد در ظاهر به حق پشت می کند: «أَدْبَرَ» در قلب تنفّر دارد و روی بر می تابد: «تَوَلّی» ثروت اندوزی می کند:«جمع» و به دیگران نمی دهد. «فَأَوْعی»

پیام ها:

1- به دوستی ها و روابط گرم دنیوی دل نبندید که در آخرت به کار نیاید. «لا یَسْئَلُ حَمِیمٌ حَمِیماً»

2- در قیامت،شکنجه روحی وجسمی با هم است.نشان دادن خویشان ودوستان صمیمی به انسان و بالعکس،بالاترین شکنجه روحی است. «یُبَصَّرُونَهُمْ»

3- مجرم در آن روز،نجات خود را از عذاب،به قیمت نابودی همه می خواهد.

یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی ... بِبَنِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ ... وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ یُنْجِیهِ

4- مراقب باشیم که در دنیا به خاطر رفاه همسر و فرزندان و جلب رضایت دوستان و خویشان،خود را دوزخی نکنیم.زیرا در آن روز هیچ یک از آنها به داد ما نمی رسند و به درد ما نمی خورند. لَوْ یَفْتَدِی ... بِبَنِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ

5-غریزه حبّ ذات،بالاترین غرایز است. لَوْ یَفْتَدِی ... مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ یُنْجِیهِ

6- آتش دوزخ شعور دارد و مجرم شناس است. «تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلّی»

إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً«19» إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً«20» وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً«21» إِلاَّ الْمُصَلِّینَ«22» اَلَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ«23»

همانا انسان،بی تاب و حریص آفریده شده است.هرگاه بدی به او رسد، نالان است.و هرگاه خیری به او رسد،بخیل است.مگر نمازگزاران.آنان که بر نمازشان مداومت دارند.

نکته ها:

* «هلوع»به معنای انسان بی صبر و حریص است.

* سؤال: خداوند در برخی آیات،آفرینش انسان را بهترین: «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» [7]و خود را بهترین خالق برشمرده است: «أَحْسَنُ الْخالِقِینَ»[8]امّا در این آیات، تصریح شده که انسان،حریص و بخیل آفریده شده است.این دو چگونه با یکدیگر قابل جمع است؟

پاسخ: در آفرینش انسان،امور متضادّ قرار داده شده و این رمز تکامل است.نفس،انسان را به بدی سوق می دهد: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمّارَهٌ بِالسُّوءِ» [9]ولی عقل،انسان را از آن باز می دارد:

«نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی»[10]و رشد انسان در انتخاب میان این تقابل هاست که به تربیت و تزکیه انسان می انجامد.

* بر اساس روایات،بهترین عمل آن است که تداوم داشته باشد.[11] «الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»

* روایات زیادی در مورد حرص وارد شده[12]که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

«الحرص لا یزید فی الرزق»حرص،رزق را زیاد نمی کند.

من کثر حرصه...ذل قدره کسی که حرصش بیشتر باشد،خوار و ذلیل می شود.

«رب حریص قتله حرصه»چه بسا انسان حریص که حرصش او را بکشد.

«لیس لحریص غناء»حریص،هرگز بی نیاز نمی شود.

«الحرص یرزی بالمروه»حریص،مروّت و جوانمردی خود را از دست می دهد.

«الحرص مطیه التعب»حرص،بستر رنج هاست.

«لا حیاء لحریص»حریص،به خاطر رسیدن به مال،عفّت و حیا را کنار بگذارد.

«الحریص الاسیر»حریص،اسیر است.

«الحرص علامه الفقر»حرص،نشانه فقر است.

«الحرص یفسد الایقان»حرص،یقین به مقدّرات الهی را فاسد می کند.

«الحرص موقع فی کثیر العیوب»حرص،انسان را در عیوب بسیاری قرار می دهد.

«لا یلقی الحریص مستریحا»انسان حریص،آسایش و راحتی ندارد.

پیام ها:

1- نشانه حریص بودن دو چیز است:جَزَع به هنگام سختی و بُخل به هنگام کامیابی. «هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً»

2- ریشه بسیاری از ناهنجاری ها،حرص و بخل است. جَزُوعاً ... مَنُوعاً

3- انسان بسیار کم ظرفیّت است،با تماس با سختی فریاد می زند و بخل می ورزد.

مَسَّهُ ... مَسَّهُ

4- راه نجات از اخلاق ناپسند،مداومت به نماز است. خُلِقَ هَلُوعاً ... إِلاَّ الْمُصَلِّینَ

5-طبع مادّی انسان به سوی حرص و بخل میل دارد و نماز و یاد خدا آن را مهار می کند. إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً ... إِلاَّ الْمُصَلِّینَ

6- انسان بدون نماز مضطرب است. جَزُوعاً ... مَنُوعاً ... إِلاَّ الْمُصَلِّینَ

7- آثار نماز در گرو مداومت بر آن است. «الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»

وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ«24» لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ«25» وَ الَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ«26» وَ الَّذِینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ«27» إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَیْرُ مَأْمُونٍ«28» وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ«29» إِلاّ عَلی أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ«30» فَمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ«31»

و آنان که در اموالشان حقّی است معلوم.برای افراد سائل و محروم.و آنان که روز جزا را باور دارند.و آنان که از عذاب پروردگارشان بیمناکند.زیرا از عذاب پروردگارشان ایمنی نیست.و آنان که دامن های خود را(از گناه)حفظ می کنند.

مگر بر همسران یا کنیزانشان که در این صورت،در خور ملامت نیستند.پس کسانی که جز این را طلب کنند،اینان همان تجاوزگرانند.

نکته ها:

* به گفته مفسّران،این آیه قبل از فریضه خمس و زکات نازل شد.

* از امام صادق علیه السلام درباره «حَقٌّ مَعْلُومٌ» سؤال شد،فرمود:این حق غیر از زکات واجب است و مراد آن است که خداوند به انسان ثروتی داده و او بخشی از آن را جدا کرده و با آن صله رحم می کند و مشقّت را از خویشان خود بر می دارد[13]

از امام باقر علیه السلام نیز درباره این آیه پرسیدند،فرمود: «حَقٌّ مَعْلُومٌ» غیر از زکات است. [14]

* در نهج البلاغه می خوانیم:

«انّ اللّه سبحانه فرض فی اموال الاغنیاء اقوات الفقراء فما جاع

فقیر الاّ بما متّع به غنیّ و اللّه تعالی سائلهم عن ذلک[15]همانا خداوند قوت فقرا را در اموال اغنیا قرار داده است و هیچ گرسنه ای نیست مگر آن که ثروتمندی از حقّ او بهره برداری می کند و خداوند از آنان بازخواست خواهد کرد.

* عبارتِ «لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» نشان می دهد که برخی از نیازمندان جامعه،سؤال نمی کنند و محروم بودن خود را نشان نمی دهند،لذا بر اغنیاست که به سراغ کشف و شناسایی آنان بروند و حقوق آنان را ادا کنند.

* در برابر آداب و رسوم و حسّاسیّت های نابجا،باید مقاومت کرد و حلال الهی را حرام جلوه نداد.در جامعه،برخی آداب و رسوم است که مانع ازدواجِ به هنگام دختر و پسر و یا در کنار هم بودن عروس و داماد می شود و اگر ازدواج در آغاز جوانی انجام گیرد،مردم ملامت و سرزنش می کنند.در حالی که از نظر قرآن،نباید این افراد مورد ملامت قرار گیرند و کسانی که از راهی غیر ازدواج اقدام می کنند باید مورد سرزنش قرار گیرند.

* استمناء گناه بزرگی است.از امام صادق علیه السلام در مورد استمناء پرسیدند،حضرت فرمود:«اثم عظیم نهی الله عنه فی کتابه»گناه بزرگی است که خداوند از آن نهی فرموده است.پرسیدند:

در کدام آیه؟ حضرت آیه «فَمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ» را تلاوت فرمودند[16]

* حضرت علی علیه السلام به فرزندش می فرماید:آن گونه از خدا خوف داشته باش که اگر تمام خوبی ها را داشته باشی،احتمال بده از تو نپذیرند و آن گونه امید داشته باش که اگر تمام بدی های مردم زمین را داشته باشی،احتمال بده تو را ببخشند.[17]

* ایمان به قیامت و بیم از عذاب،زمینه توجّه به نماز و انفاق است.

پیام ها:

1- هلوع،جزع و بخل دارد،امّا مصلّی،نماز و انفاق دارد. هَلُوعاً ... جَزُوعاً .. مَنُوعاً - إِلاَّ الْمُصَلِّینَ ... حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ

2- نماز و رسیدگی به محرومان،پیوند ناگسستنی دارند. إِلاَّ الْمُصَلِّینَ ... حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ

3- انفاق،تعدیل کننده روحیه حرص و بخل است. خُلِقَ هَلُوعاً ... جَمَعَ فَأَوْعی ... فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ

4- مؤمن و نمازگزار واقعی،خود را مالک همه دارایی های خود نمی داند و سهمی از آن را حق دیگران می داند. «فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ»

5-نیازمندان،در اموال توانگران حق دارند و شریکند. «حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»

6- در فقرزدایی تنها به ظاهر افراد ننگرید،گروهی از محرومان صورت خود را با سیلی سرخ نگه می دارند و سؤال نمی کنند. «وَ الْمَحْرُومِ»

7- سعادت فرد،از سعادت جامعه جدا نیست. اَلْمُصَلِّینَ ... لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ

8-نیازمندی،شرط دریافت است،مؤمن باشد یا نباشد. «لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»

9- دینِ جامع آن است که هم به مسائل اجتماعی توجّه کند، «حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» و هم به مسائل اعتقادی. «الَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ»

10- اسلام،دینی فطری است.هم باید غرائز از راه درست ارضا شود و هم جلوی فحشا و منکر گرفته شود. اَلَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ ... إِلاّ عَلی أَزْواجِهِمْ

11- اسلام با طرد غریزه جنسی،مخالف است. «إِلاّ عَلی أَزْواجِهِمْ»

12- خطر،همیشه در کمین است:خطر انحراف و سوء عاقبت و بدون توبه مردن،خطر پذیرفته نشدن اعمال،خطر حبط اعمال،و... «وَ الَّذِینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ»

13- در ازدواج مشروع،از هر کس،در هر زمان و مکان،از هر سن و سال،نباید ملامتی باشد. «فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ»

14- ارضای غریزه جنسی از راههای حرام،نوعی تجاوزگری است. «فَمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ»

وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ«32» وَ الَّذِینَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ«33» وَ الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ«34» أُولئِکَ فِی جَنّاتٍ مُکْرَمُونَ«35»

و آنان که رعایت کننده امانت ها و قراردادهای خویشند.و آنان که به (ادای)شهادت های خود قیام می کنند.و آنان که بر نمازشان مراقبت دارند.اینان در بهشت ها گرامی داشته می شوند.

نکته ها:

* در آیات 22 تا 35 سوره معارج،سیمای امّت اسلامی وجامعه ایده آل ترسیم شده است:

رابطه دائمی و کامل با خداوند از طریق نماز دارند.

به مشکلات محرومان توجّه دارند و بخشی از مال خود را حق آنان می دانند.

به خاطر ایمان به معاد و ترس از حساب،بر افکار و گفتار و رفتارشان تقوا حاکم است.

به امانات و تعهّداتشان پایبندند.

نسبت به حقوق مردم قیام می کنند و اگر برای شهادت و گواهی دعوت شوند ردّ نمی کنند.

در ارضای غریزه جنسی،به دنبال راه حلال و تشکیل خانواده و نسلِ پاک هستند.

* امانت شامل امانت معنوی نیز می شود،همچون مسئولیّت ها،اسرار مردم و آبروی آنان.

* هر عهد و پیمانی لازم الاجرا می باشد:با مردم،با خدا،با رهبران دینی،با همسر و....

* شاید مراد از عبارتِ «عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» [18]ترک نکردن و مراد از «عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ» جدّی گرفتن نماز باشد.همچون انتظار نماز،وضو گرفتن قبل از رسیدن وقت،با جماعت و در مسجد خواندن نماز و مراعات شرایط صحّت و قبولی و کمال نماز. [19]

* در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله،خیانت در امانت،عدم وفای به عهد و دروغ گویی،از نشانه های نفاق شمرده شده است. [20]

پیام ها:

1- نشانه ایمان،تنها نماز و انفاق نیست،رعایت عهد و پیمان های اجتماعی نیز شرط ایمان است. «وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»

2- سکوت آگاهان،جرم و گواهی به حق،نشانه ایمان است. «بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ»

3- آغاز و پایان تمام کمالات،توجّه به نماز است.در آغاز فرمود: «الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» و در پایان نیز می فرماید: «وَ الَّذِینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ»

4- بهشتیان از نظر مادّی، «فِی جَنّاتٍ» و معنوی «مُکْرَمُونَ» تأمین هستند.

فَما لِ الَّذِینَ کَفَرُوا قِبَلَکَ مُهْطِعِینَ«36» عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِینَ«37» أَ یَطْمَعُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُدْخَلَ جَنَّهَ نَعِیمٍ«38» کَلاّ إِنّا خَلَقْناهُمْ مِمّا یَعْلَمُونَ«39»

پس کافران را چه شده که شتابان به سوی تو می آیند.از راست و چپ، گروه گروه.آیا هر یک از آنان طمع دارد که به بهشتی پر نعمت در آید.

چنین نیست،همانا ما آنان را از آنچه می دانند،آفریده ایم.

نکته ها:

* «مُهْطِعِینَ» به معنای گردن کشیدن یا خیره نگاه کردن یا به سرعت راه رفتن برای جستجوی چیزی است.

* حضرت علی علیه السلام می فرماید:رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پیوسته با منافقان مدارا داشت و آنان را در سمت راست و چپ خود می نشاند،تا آن که خداوند اذن داد که آنان را از خود دور کند و به این آیه استناد فرمود: «فَما لِ الَّذِینَ کَفَرُوا قِبَلَکَ مُهْطِعِینَ».[21]زیرا کفر به معنای تسلیم نشدن است،نه نشناختن.چنانکه شیطان،خدا را می شناخت وقیامت را قبول داشت،زیرا می گفت: «أَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ[22]امّا با این حال تسلیم خدا نشد.

به هر حال،علم غیر از ایمان است،منافقان نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله شناخت داشتند ولی تسلیم او نبودند و لذا لقب کافر در مورد آنان به کار رفته است.

* «قبل»به معنای روبرو و «عِزِینَ» جمع«عزه»به معنای گروه های پراکنده است.

* عُمر سعد در صبح عاشورا برای کشتن امام حسین علیه السلام به لشکرش گفت:«یا خیل الله ارکبی و أبشری بالجنه»[23]ای لشکر خدا بر اسبان سوار شوید و شما را به بهشت بشارت باد.

* کفّار به تمسخر می گفتند:اگر سخنان پیامبر درباره بهشت درست باشد ما هم بهشتی هستیم و حتّی زودتر به آنجا خواهیم رفت. «أَ یَطْمَعُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُدْخَلَ جَنَّهَ نَعِیمٍ»

پیام ها:

1- قرآن،جاذبه ای داشت که حتّی مخالفان،برای شنیدن آن گرد پیامبر اجتماع کرده و گردن می کشیدند. «فَما لِ الَّذِینَ کَفَرُوا قِبَلَکَ مُهْطِعِینَ»

2- پیامبر سعه صدری داشت که حتّی مخالفان دور او جمع می شدند. «عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِینَ»

3- به هر اجتماع و استقبال گرم مردم،دلخوش نکنید. «مُهْطِعِینَ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِینَ»

4- چه بسا دشمن برای گرفتن اخبار و تصمیمات مؤمنان،در اطراف آنان حضور یابند. فَما لِ الَّذِینَ کَفَرُوا ... عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِینَ

5-کفّار،از پیامبر صلی الله علیه و آله اعراض می کردند و این منافقین بودند که خود را هر چه بیشتر به پیامبر نزدیک می کردند. «عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِینَ»

6- منافق،به عمل خود مغرور است و به بهشت طمع دارد. «یَطْمَعُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُدْخَلَ جَنَّهَ نَعِیمٍ»

7- منافقان توقّع دارند بدون ایمان و عمل وارد بهشت شوند. «یُدْخَلَ جَنَّهَ نَعِیمٍ»

8-به دشمنان و آرزوهای نابجای آنان،قاطعانه پاسخ دهید. یَطْمَعُ ... کَلاّ

9- کسانی که می دانند ما آنها را از آبی پست آفریده ایم،چرا این همه غرور دارند که با وجود کفر و نفاق،توقّع بهشت دارند. «کَلاّ إِنّا خَلَقْناهُمْ مِمّا یَعْلَمُونَ»

10- کسانی که می دانند ما آنان را از چه چیز آفریده ایم،باید بدانند قدرت دوباره آفریدن را داریم. «إِنّا خَلَقْناهُمْ مِمّا یَعْلَمُونَ»

فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنّا لَقادِرُونَ«40» عَلی أَنْ نُبَدِّلَ خَیْراً مِنْهُمْ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ«41» فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَ یَلْعَبُوا حَتّی یُلاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی یُوعَدُونَ«42» یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً کَأَنَّهُمْ إِلی نُصُبٍ یُوفِضُونَ«43» خاشِعَهً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ ذلِکَ الْیَوْمُ الَّذِی کانُوا یُوعَدُونَ«44»

به پروردگار مشرق ها و مغرب ها سوگند می خورم که ما تواناییم.بر این که بهتر از آنان را به جای ایشان بیاوریم و ما قطعاً مغلوب و ناتوان نیستیم.پس آنان را به حال خود واگذار،یاوه بگویند و بازی کنند تا روزی را که وعده داده شده اند،ملاقات کنند.روزی که شتابان از قبرها بیرون آیند،چنان که گویی به سوی نشان هایی نصب شده می دوند.چشمانشان فرو افتاده و ذلّتی(وصف ناپذیر)آنان را فرا گرفته است.این است آن روزی که به ایشان وعده داده می شد.

نکته ها:

* مراد از «الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ» ،مشرق و مغرب های خورشید است،زیرا خورشید در هر روز از ایّام سال،مشرق و مغربی جداگانه دارد و از نقطه ای طلوع و در نقطه ای دیگر غروب می کند و هیچ گاه از مشرق دیروزش طلوع و در مغرب دیروزش غروب نمی کند. [24]

* مراد از «خَیْراً مِنْهُمْ» بهتر بودن در ایمان است.یعنی ما قادریم منافقان را از میان برداریم و به جای آنان مردمانی با ایمان بیاوریم که پیرو حق باشند و آن را انکار نکنند.

* در باره ی مشرق و مغرب،در قرآن سه گونه تعبیر آمده است:

به صورت مفرد: «الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ»[25]،به صورت تثنیه: «الْمَشْرِقَیْنِ و اَلْمَغْرِبَیْنِ»[26]و به صورت جمع. «الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»

در نگاه کلّی یک سمت مشرق و یک سمت مغرب است.

در نگاه دیگر،تغییر مدار در تابستان و زمستان است که مدار تابستان در شمال و مدار زمستان در جنوب است پس خورشید،دو مشرق و دو مغرب دارد.

و در نگاه دقیق تر،هر روز یک نقطه طلوع و غروب دارد که در واقع 365 مشرق و 365 مغرب می شود.حدیثی از حضرت علی علیه السلام نیز مؤیّد این معناست.[27]

* همانند آیه 41،خداوند در آیات دیگر نیز کافران و مشرکان و منافقان را تهدید کرده که قادر است آنان را از میان بردارد و بهتر از آنان را بیاورد: «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ»[28]، «إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ» [29]

* آیه 42 این سوره،همانند آیه 83 سوره زخرف است. فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا ...

* خروج از قبرها همراه با سراسیمگی است. «یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً» چنانکه در جای دیگر می فرماید: «یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ کَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ» [30]و یا «مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ»[31]

* «نُصُبٍ» به علامتی گویند که در راهها نصب می شود تا راه گم نشود.البتّه برخی مفسّران با توجّه به آیه «وَ ما ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ»[32]که در مورد قربانی کردن در پای بت هاست،مراد از «نُصُبٍ» در این آیه را نیز بت ها دانسته اند که این معنا از کلام خدا به دور است.[33]

* در سوره قلم آیه 44 می خوانیم: «فَذَرْنِی وَ مَنْ یُکَذِّبُ بِهذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ» مرا با تکذیب کنندگان این قرآن واگذار تا از جایی که فکرش را هم نمی کنند آنها را با قهر خود می گیریم و البتّه به آنان مهلت می دهم و تدبیر من قوی است.

* جبهه گیری در برابر پیامبر سبب ذلّت در دنیا: «یُحَادُّونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ فِی الْأَذَلِّینَ» [34]و آخرت است. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ»

* آنان که در دنیا قصد دارند با چشمان خود به پیامبر آسیبی بزنند، «لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ» [35]در آخرت چشم های فرو افتاده و شرمنده دارند. «خاشِعَهً أَبْصارُهُمْ»

پیام ها:

1- سوگند خداوند به مشرق و مغرب،باید انسان را به فکر درباره آن ها وادار کند.

«فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»

2- مشرق و مغرب،تحت ربوبیّت الهی قرار دارند. «بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»

3- نظام هستی،بر پایه نظم و حکمت استوار است،به گونه ای که می توان طلوع ها و غروب های هر روز در هر مکان را دقیق حساب کرد. «الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»

4- هم آفرینش به دست اوست و هم تبدیل آن. خَلَقْناهُمْ ... نُبَدِّلَ خَیْراً مِنْهُمْ

5-هیچگاه خود را بهترین ندانید که خداوند بهتر از شما را بیاورد. «نُبَدِّلَ خَیْراً»

6- تا احتمال اثر هست،ارشاد لازم است،امّا بعد از یأس از هدایت باید آنان را رها کرد. «فَذَرْهُمْ»

7- سخنان یاوه و بی پایه درباره دین و رهبران دینی،انسان را در باتلاق گناه فرومی برد و او را گرفتار و مشغول می سازد. «یَخُوضُوا وَ یَلْعَبُوا»

8-وظیفه دعوت و ارشاد،مادامی است که زمینه ای برای پذیرش باشد،امّا اگر آنان یاوه گویی می کنند و همه چیز را به بازی گرفته اند،باید به حال خود رها شوند. «فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَ یَلْعَبُوا»

9- رها کردن مردم لجوج،همان مهلت دادن به آنهاست. «فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا»

10- معاد،جسمانی است. «یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ»

11- سرعت در جمعیّت انبوه،نشانه وحشت و اضطراب کافران در قیامت است.

«سِراعاً»

12- رسوایی و ذلّت در قیامت،سراسر وجود کافران را فرامی گیرد. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ»

13- انبیا،همواره مردم را نسبت به قیامت هشدار می دادند. یَوْمَهُمُ الَّذِی یُوعَدُونَ ...

اَلْیَوْمُ الَّذِی کانُوا یُوعَدُونَ

«والحمدللّه ربّ العالمین»

 


[1] - الغدیر،ج1،ص 239 تا 246.

[2] - انفال،32.

[3] - انبیاء،104.

[4] - برای تفصیل بیشتر،به کتاب معاد مؤلّف مراجعه شود.

[5] - .نساء،42.

[6] - آل عمران،30.

[7] - تین،4.

[8] - مؤمنون،14.

[9] - یوسف،53.

[10] - .نازعات،40.

[11] - تفسیر نورالثقلین.

[12] - غررالحکم.

[13] - تفسیر نورالثقلین.

[14] - بحارالانوار،ج92،ص95

[15] - نهج البلاغه،حکمت 328.

[16] - .بحارالانوار،ج 101،ص 101.

[17] - تفسیر نمونه.

[18] - .معارج،23.

[19] - تفسیر کبیر فخررازی.

[20] - سفینه البحار،ج2،ص131

[21] - تفسیر نورالثقلین

[22] - .اعراف،14.

[23] - تفسیر اطیب البیان.

[24] - تفسیر المیزان.

[25] - بقره،115.

[26] - الرّحمن،17.

[27] - تفسیر نورالثقلین

[28] - فاطر،16.

[29] - محمّد،38.

[30] - قمر،7.

[31] - یس،51.

[32] - مائده،3.

[33] - تفسیر المیزان.

[34] - مجادله،20.

[35] - .قلم،51.


این وب سای بخشی از پورتال اینترنتی انهار میباشد. جهت استفاده از سایر امکانات این پورتال میتوانید از لینک های زیر استفاده نمائید:
انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس