«101»وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلی عَلَیْکُمْ آیاتُ اللّهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ
و چگونه شما کفر می ورزید،در حالی که آیات خدا بر شما تلاوت می شود و رسول او در میان شماست و هر کس به(دین وکتاب)خدا تمسّک جوید، پس قطعاً به راه مستقیم هدایت شده است.
نکته ها:
* اعتصام به خداوند،یک حرکت جدّی توأم با انتخاب آگاهانه است که لازمه ی آن رهسپاری با اولیای خداست.چنانکه در زیارت جامعه کبیره،امام هادی علیه السلام می فرماید:«مَن اعتصَمَ بکم فقد اعتَصَم باللّه»پناه بردن و توسّل به اولیای الهی،در حقیقت خود را در پناه و حمایت خدا قرار دادن است.
پیام ها:
1-زمینه های انحراف و کفر،یا فقدان راه است و یا فقدان راهنما.امّا با وجود کتاب و سنّت و قوانین و رهبر الهی انحراف،وجهی ندارد. «کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ...»
2-وجود قانون به تنهایی برای جلوگیری از کفر و انحراف کفایت نمی کند،رهبر نیز لازم است. «وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ...»
3-تکیه و توکّل به خداوند و استمداد از او،رمز مصونیّت از تمام وسوسه ها و انحرافات است. «مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ»
4-راه اعتصام به خداوند،به روی هر کسی باز است. «وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ...»
5-رو کردن به هر راهی غیر از راه خداوند،انحراف است. «وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
6-آنچه مهم تر از حرکت است،پیدا کردن راه مستقیم و حرکت در آن است.
«هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
7-هدایت،نتیجه ی قطعی استمداد و تکیه به خداوند است.«فقد هدی»
«102»یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید! از خداوند پروا کنید آن گونه که سزاوار تقوای اوست و نمیرید مگر این که مسلمان باشید.
نکته ها:
* هر کمالی مثل ایمان،علم و تقوا،دارای مراحلی است.مرحله ی ابتدایی ومراحل بالاتر، تا مرحله کمال مطلق.در قرآن می خوانیم: «رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» خدایا! دانش مرا زیاد کن.
و یا در دعای مکارم الاخلاق می خوانیم:«بلّغ بایمانی أکمل الایمان»خداوندا! ایمان مرا به کمال برسان.
در این آیه نیز می خوانیم: «اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» عالی ترین درجه ی تقوا را پیشه کنید.
پیام ها:
1-مؤمن،هر روز باید مرحله ی بالاتری را بپیماید. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ»
2-تقوای واقعی،در سایه ایمان به مبدأ ومعاد است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ»
3-تقوا،رمز حسن عاقبت است. «اتَّقُوا اللّهَ... تَمُوتُنَّ... مُسْلِمُونَ»
4-ایمان آوردن کافی نیست،با ایمان ماندن لازم است.پایان کار از شروع آن مهم تر است. «لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
5-اسلام،نه تنها چگونه زیستن را به ما می آموزد،بلکه چگونه مردن را نیز به ما آموزش می دهد. «لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
6-انسان در سرنوشت وعاقبت خود نقش دارد. «لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
7-اسلام، هم به کیفیّت تقوا توجّه دارد وهم به تداوم آن تا پایان عمر. «اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
«103»وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ
وهمگی به ریسمان خدا چنگ زنید وپراکنده نشوید ونعمت خدا را بر خود یاد کنید،آنگاه که دشمنان یکدیگر بودید،پس خداوند میان دلهایتان الفت انداخت ودر سایه نعمت او برادران یکدیگر شدید،و بر لب پرتگاهی از آتش بودید،پس شما را از آن نجات داد.این گونه خداوند آیات خود را برای شما بیان می کند،شاید هدایت شوید.
نکته ها:
* حضرت علیّ علیه السلام می فرماید:قرآن،حبل اللّه است. واز امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:«نحن حبل اللّه» ما اهل بیت،حبل اللّه هستیم.و در روایت دیگری آمده است:
علیّ بن ابی طالب علیهما السلام حبل اللّه است.
* ایجاد الفت میان دلها تنها به دست خداست. «فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ» قرآن خطاب به پیامبر می فرماید: «لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ» اگر همه ی سرمایه های زمین را خرج کنی نمی توانی بدون خواست او بین دلها ایجاد الفت نمایی.
* تفرقه،در ردیف عذاب ها و مجازات های الهی است.همچنین در اسلام دروغ گفتن برای ایجاد وحدت،جایز و راست گفتنِ تفرقه انگیز،حرام است.
پیام ها:
1-وحدت و دوری از تفرقه،یک وظیفه ی الهی است. «وَ اعْتَصِمُوا»
2-محور وحدت باید دین خدا باشد،نه نژاد،زبان،ملّیت و.... «بِحَبْلِ اللّهِ»
3-از برکات و خدمات اسلام غافل نشوید. «إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ»
4-وحدت،عامل اخوّت است. «فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً»
5-اتّحاد،از نعمت های بزرگ الهی است. «فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ»
6-تفرقه و عدوات،پرتگاه و گودال آتش است. «شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النّارِ»
7-نعمت های خداوند،آیات او هستند. «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ... یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیاتِهِ»
8-یادآوری نعمت های الهی عامل عشق و زمینه ساز هدایت است. «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ... لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»
«104»وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
و از میان شما باید گروهی باشند که(دیگران را)به خیر دعوت نمایند و امر به معروف ونهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند.
نکته ها:
* قرارگرفتن آیه ی امر به معروف ونهی از منکر در میان دو آیه ای که دستور اتّحاد و یکپارچگی می دهد، شاید از آن رو باشد که در نظام اجتماعیِ متفرّق و از هم پاشیده،یا قدرت دعوت به خیر و معروف وجود ندارد و یا اینکه چنین دعوت هایی مؤثّر و کارساز نیست.
* امر به معروف ونهی از منکر،به دو صورت انجام می شود:
1.به عنوان وظیفه ای عمومی و همگانی که هرکس به مقدار توانایی خود باید به آن اقدام کند.
2.وظیفه ای که یک گروه سازمان یافته و منسجم آن را به عهده دارد و با قدرت،آن را پی می گیرد.چنانکه اگر راننده ای در خیابان خلاف کند،هم سایر رانندگان با چراغ و بوق به او اعتراض می کنند و هم پلیس برای برخورد قاطع با متخلّف وارد صحنه می شود.
درباره امربه معروف ونهی از منکر،روایات بسیاری آمده که از نقل آنها صرف نظر و به این مقدار بسنده می کنیم که علی علیه السلام فرمود:«اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، کارهای نیک و خیر تعطیل و اشرار و بَدان بر خوبان مسلّط می شوند».
پیام ها:
1-در جامعه اسلامی،باید گروهی بازرس و ناظر که مورد تأیید نظام هستند،بر رفتارهای اجتماعی مردم نظارت داشته باشند. «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ»
2-اصلاح جامعه و جلوگیری از فساد،بدون قدرتِ منسجم و مسئول مشخّص امکان ندارد. «مِنْکُمْ أُمَّهٌ»
3-دعوت کننده ی به خیر ومعروف باید اسلام شناس،مردم شناس وشیوه شناس باشد.لذا بعضی از افراد این وظیفه را به عهده دارند،نه همه آنها. «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ»
4-دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر،باید به صورت دائمی باشد،نه موسمی و موقّتی. «یَدْعُونَ، یَأْمُرُونَ، یَنْهَوْنَ» فعل مضارع،نشانه استمرار است.
5-امر به معروف،بر نهی از منکر مقدّم است.اگر راه معروف ها باز شود،زمینه برای منکر کم می گردد. «یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»
6-کسانی که برای رشد و اصلاح جامعه دل می سوزانند،رستگاران واقعی هستند وگوشه گیرانِ بی تفاوت را از این رستگاری سهمی نیست. «أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
7-فلاح و رستگاری،تنها در نجات و رهایی خود خلاصه نمی شود،بلکه نجات و رشد دیگران نیز از شرایط فلاح است. «یَأْمُرُونَ، یَنْهَوْنَ، أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
«105»وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ
و مانند کسانی نباشید که بعد از آنکه دلایل روشن برایشان آمد،باز هم اختلاف کرده و پراکنده شدند و برای آنان عذابی بزرگ است.
پیام ها:
1-از تاریخِ تلخِ اختلافات پیشینیان،درس بگیریم. «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ...»
2-همیشه ریشه ی اختلافات جهل نیست،هوس ها نیز اختلاف برانگیز است.
«وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ»
3-اختلاف و تفرقه،نه تنها قدرت شما را در دنیا می شکند،بلکه در قیامت نیز گرفتار عذاب جهنّم می سازد. «لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ»
«106»یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ
(قیامت)روزی(است)که صورت هایی سفید و نورانی و صورت هایی سیاه می شوند. پس کسانی که روسیاه شدند،(از آنان سؤال می شود:)آیا بعد از ایمانتان کفرورزیدید؟ پس به خاطر کفرتان عذاب الهی را بچشید.
«107»وَ أَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَتِ اللّهِ هُمْ فِیها خالِدُونَ
و امّا آنان که روسفید شدند،غرق در رحمت خدا شده و در آن جاودانه اند.
نکته ها:
* روسفیدی و روسیاهی در قیامت،در حقیقت تجسّم همان حالات و روحیّات انسان در دنیاست.کسانی که در دنیا ولایت خدا را پذیرفته اند،خداوند آنها را از تاریکی ها به نور می برد ودر آن روز با چهره ای نورانی حاضر می شوند،ولی آنان که به ولایت طاغوت گردن نهاده اند،طاغوت ها آنان را از نور به تاریکی های هوس و تفرقه و شرک وجهل سوق می دهند و در قیامت در سیاهی وتاریکی محشور می شوند.
* در قرآن شانزده مرتبه کفرِ بعد از ایمان،دوبار کفرِ بعد از اسلام،سه بار گوساله پرستی بعد از خداپرستی،وبیست وهفت مرتبه انکار بعد از علم وبیّنه،مطرح شده که همه ی این موارد نشان دهنده خطر ارتداد برای همه ما،وهشداری جدّی است.
«108»تِلْکَ آیاتُ اللّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَ مَا اللّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعالَمِینَ
اینها آیات خداوند است که ما آن را به حقّ بر تو می خوانیم و خداوند هیچ ستمی را بر جهانیان نمی خواهد.
«109»وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ إِلَی اللّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ
و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است،از خداست و بازگشت همه امور تنها به سوی خداست.
نکته ها:
* نزول آیات الهی بر پیامبر،بدون کم وکاست وبراساس حقّ و حقیقت است.همچنین عمل ها و عکس العمل ها،پاداش ها وکیفرهای امّت ها،مطابق یک سری اصول و سنّت های پایدار است.خداوند،نه بر بندگان تکلیفِ فوق طاقت می کند و نه در کیفر و پاداش،شرایط و استعدادها و توان افراد را یکسان می بیند که اینها موجب ظلم می گردد.
* ظلم را کسی روا می دارد که یا کمبود داشته باشد و یا نتواند از راه حقّ به مقصود خود نایل شود و یا از بدی و زشتی ستم غافل باشد و بر خداوند سبحان هیچ یک از این موارد صادق نیست.خداوندی که همه چیز از اوست و بازگشت همه چیز نیز به سوی اوست،چه نیازی به ظلم کردن دارد؟!
پیام ها:
1-نزول وحی بر پیامبر،حقّ است،نه ساخته ی ذهن و خیال او. «آیاتُ اللّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ»
2-روسفیدی و روسیاهی در قیامت،بازتاب عقاید و افکار و اعمال خود انسان هاست،نه ظلم خداوند. «وَ مَا اللّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعالَمِینَ»
«110»کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ
شما بهترین امّتی هستید که برای مردم ظاهر(وگزیده)شده اید.به خوبی ها فرمان می دهید و از بدی ها و زشتی ها،نهی می کنید و به خدا ایمان دارید و اگر اهل کتاب (نیز به چنین آئین درخشانی)ایمان آورده بودند،قطعاً برایشان بهتر بود.برخی از آنان مؤمنند، ولی بیشترشان فاسق اند.
نکته ها:
* در آیه ی 104 همین سوره،مرحله ی خاصّی از امر به معروف و نهی از منکر که توسط گروه ویژه و رسمی صورت می گرفت،بیان شد.در این آیه به مرحله ی عمومی که یک وظیفه ی همگانی است اشاره می شود.
پیام ها:
1-بهترین امّت بودن با شعار نیست،با ایمان و امر به معروف و نهی از منکر است. «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ... تَأْمُرُونَ...»
2-در امّتِ ساکت و ترسو خیری نیست. «خَیْرَ أُمَّهٍ... تَأْمُرُونَ... تَنْهَوْنَ»
3-امر به معروف و نهی از منکر به قدری مهم است که انجام آن معیار امتیاز امّت هاست. «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ»
4-امر به معروف و نهی از منکر،در صورتی محقّق می شود که مسلمانان به شکل یک امّت باشند،یعنی حاکمیّت داشته باشند. «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ»
5-مسلمانان مسئول اصلاح تمام جوامع بشری هستند. «أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ»
6-سفارش به خوبی ها بدون مبارزه با فساد،کم نتیجه است. «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»
7-هر یک از افراد امّت باید امر به معروف ونهی از منکر کند.(یک دختر 9 ساله نیز حقّ امر به معروف ونهی از منکر رئیس جمهور را دارد) «تَأْمُرُونَ... تَنْهَوْنَ»
8-در امر به معروف،سنّ،منطقه،نژاد،سواد و موقعیّت اقتصادی و اجتماعی نقشی ندارد. «خَیْرَ أُمَّهٍ... تَأْمُرُونَ... تَنْهَوْنَ»
9-مسلمان باید از موضع قدرت امر و نهی کند،نه از روی خواهش و التماس.
«تَأْمُرُونَ...تَنْهَوْنَ»
10-امر به معروف،مقدّم بر نهی از منکر است. «تَأْمُرُونَ... تَنْهَوْنَ»
11-امر ونهیی می تواند مؤثّر باشد که از ایمان مایه گرفته باشد. «تَأْمُرُونَ، تَنْهَوْنَ، تُؤْمِنُونَ»
12-خداوند اهل کتاب را به اسلام دعوت می کند. «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ»
13-اسلام،ناسخ تمام ادیان است. «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ»
14-انسان،در انتخاب راه آزاد است. «مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ»
«111»لَنْ یَضُرُّوکُمْ إِلاّ أَذیً وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا یُنْصَرُونَ
آنها(اهل کتاب)جز آزاری اندک،هرگز به شما زیانی نخواهند رسانید و اگر با شما بجنگند،به شما پشت کرده و بگریزند،آنگاه هیچ یاری نشوند.
نکته ها:
* این آیه،به دنبال آیات گذشته،بشارت و تسلّی برای مسلمانان است که شما در سایه ی ایمان،وحدت و امر به معروف و نهی از منکر بیمه می شوید.از تهدیدات دشمن نترسید که پیروزی با شماست و دشمن خوار و زبون است.
پیام ها:
1-روحیّه ها را باید تقویت کرد. «لَنْ یَضُرُّوکُمْ»
2-مسلمانان،در سایه ی ایمان بیمه هستند. «لَنْ یَضُرُّوکُمْ»
3-مخالفان شما برای نابودی شما تلاش می کنند،لیکن تنها به گوشه ای از اهداف ایذایی خود می رسند. «إِلاّ أَذیً»
4-کسی که ایمان ندارد،روحیّه ی مقاومت ندارد. «یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ»
5-قرآن،فرار و ضعف اهل کتاب در برابر مسلمانان را پیشگویی می کند. «إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ»
6-کسانی پیروز می شوند و دشمن را فراری می دهند که در ایمان و امر به معروف ثابت قدم باشند. «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ... وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ»
7-فسق،زمینه ی ضعف در جبهه های جنگ است. «أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ... وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ»
8-توان دشمن را تحقیر کنید. «وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ»
«112»ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا إِلاّ بِحَبْلٍ مِنَ اللّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ
(دشمنان شما به قدری ترسو و زبون هستند که)هر کجا یافت شوند،مُهر ذلّت بر آنها خورده است،مگر آنکه به ریسمان(امان)الهی چنگ زنند(و از انحراف و فسق دست برداشته،ایمان آورند)و با مردم پیوندی برقرار کنند.آنها گرفتار خشم خدا گشتند ومُهر بیچارگی بر آنها زده شد.این به خاطر آن بود که به آیات خدا کفر می ورزیدند و پیامبران را به ناحق می کشتند.این بدان سبب بود که عصیان ورزیده و تجاوز می کردند.
نکته ها:
* چنانکه در روایات آمده،این آیه در مورد قوم یهود است که به جهت نافرمانی حکم خدا و پیامبران،دچار غضب الهی گردیده،مُهر ذلّت و مسکنت بر آنان زده شد.
از جمله گناهان آنان کشتن پیامبران بوده است.
طبق روایات،مراد از آن،کشتن،تنها کشتن با شمشیر نیست،بلکه شامل افشای اخبار و اسرار آنان پیش بیگانگان که موجب سلطه ی قدرت های ستمگر و قتل آنان می گردیده است نیز می شود.
پیام ها:
1-نتیجه ی کفر و پیامبرکشی،ذلّت و مسکنت است. «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ»
2-یهود همیشه ذلیل است.گرچه گاهی سرنخ تبلیغات و اقتصاد و سیاست را به دست می گیرد،امّا از نظر کرامت و عزّت و محبوبیّت و امنیّت،بدترین جایگاه را دارد.(مثل افراد دزد وچاقوکشی که ایجاد دلهره کرده ودرآمدهای کلانی به دست می آورند، ولی هرگز از جایگاه والایی برخوردار نیستند.) «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ»
3-روحیّه ی مؤمنان را با بیان وضع نکبت بار مخالفان تقویت کنید. «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ»
4-رمز عزّت دو چیز است:ایمان به قدرت الهی،ارتباطات حسنه ای با امّت ها و ملّت ها. «بِحَبْلٍ مِنَ اللّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النّاسِ»
5-راه نجات یهود،یا ایمان آوردن به اسلام است؛ «بِحَبْلٍ مِنَ اللّهِ» یا عقد قرارداد با مسلمانان. «حَبْلٍ مِنَ النّاسِ»
6-عقیده،در عمل اثر دارد. «ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ»
7-برای قوم یهود انبیای متعدّدی آمدند. «یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ»
8-گناه و تجاوز،زمینه ساز گناهان بزرگ تری همچون کفر و پیامبرکشی می گردد.
«ذلِکَ بِما عَصَوْا...»
9-آنچه از تجاوز و کفر بدتر است،اصرار بر کفر و تجاوز است. «کانُوا یَعْتَدُونَ»
«113»لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ
همه اهل کتاب یکسان نیستند،طایفه ای از آنها(به طاعت خدا)ایستاده، آیات الهی را در دل شب تلاوت می کنند و سر به سجده می نهند.
نکته ها:
* این آیه و آیه ی بعد،صفات خوب گروهی از اهل کتاب را بیان می دارد که عبارت است از قیام به اطاعت خدا،تلاوت کتاب آسمانی،سجده،امر به معروف و نهی از منکر و سرعت در کارهای خیر.در روایت آمده است؛پیامبر فرمود:مراد از«حبل من اللّه» تمسک به قرآن و مراد از«حبل من النّاس»وصی من علی بن ابیطالب است
همان گونه که تلاوت قرآن به همراه اقامه نماز برای مسلمانان مورد ستایش الهی است، «إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ... یَرْجُونَ تِجارَهً لَنْ تَبُورَ»تلاوت کتب آسمانی،همراه با عبادت و سجده برای اهل کتاب نیز مورد ستایش است. «یَتْلُونَ...
یَسْجُدُونَ»
خداوند در این آیه به ارزش علم،عمل،تداوم،نشاط و عشق و جهت داشتن اشاره کرده است.با کلمه «یَتْلُونَ» به علم،با کلمه «یَسْجُدُونَ» به عمل،با عبارت «آناءَ اللَّیْلِ» به تداوم عمل و با کلمه «قائِمَهٌ» به عشق و نشاط در عمل و با عبارت «آیاتِ اللّهِ» به جهت اشاره کرده است.
پیام ها:
1-خوبی وکمال را از هر گروه و طایفه ای که باشد،بپذیریم و بدان اقرار کنیم.در کنار انتقاد از دیگران،از خوبی های آنان غافل نشویم. «مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ»
2-یکی از راههای جذب و دعوت دیگران،اقرار و اعتراف به کمالاتِ آنان است. «مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ»
3-عبادت،نیاز به همّت،جدّیت،عشق و آمادگی دارد. «أُمَّهٌ قائِمَهٌ»
4-تلاوت آیات خدا در دل شب و عبادت و سجده در دل شب،موجب ستایش خداوندی است. «یَتْلُونَ آیاتِ اللّهِ آناءَ اللَّیْلِ»
5-تلاوت آیات و سجده به درگاه او،قیام به امر الهی است. «قائِمَهٌ یَتْلُونَ»
6-شب و بالاخص سحر،بهترین وقت برای مناجات است. «آناءَ اللَّیْلِ»
7-عالی ترین حالات عبادت،سجده است. «وَ هُمْ یَسْجُدُونَ»
«114»یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ أُولئِکَ مِنَ الصّالِحِینَ
آنان به خدا و روز قیامت ایمان دارند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و در کارهای خیر شتاب می ورزند و آنان از افراد صالح و شایسته هستند.
«115»وَ ما یَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَلَنْ یُکْفَرُوهُ وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ
و آنچه از خیر انجام دهند،هرگز درباره آن ناسپاسی نبینند و خداوند به (حال) پرهیزکاران داناست.
نکته ها:
* همان گونه که در سوره ی بقره آیه 3،در کنار ایمان،نماز مطرح شده است، «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ» در این آیه نیز در کنار ایمان،امر به معروف و نهی از منکر آمده است.«یؤمنون...یأمرون»
شیوه ی قرآن این است که امر به معروف را قبل از نهی از منکر می آورد و اگر درهای معروف باز شود،راه منکر بسته می شود.ازدواج آسان،جلو فحشا را می گیرد.نماز،انسان را از فحشا ومنکر باز می دارد.اشتغالِ صحیح می تواند مانع فسادهای اجتماعی گردد.
شخصیّت دادن به افراد،آنان را از انحراف و سقوط باز می دارد.
خداوند در این آیه و آیه قبل،با برشمردن اوصاف و شرایطی،زمینه رسیده به مقام صالحان را بیان کرده است، «أُولئِکَ مِنَ الصّالِحِینَ» همان کسانی که همگان آرزوی ملحق شدن به آنان را دارند: «أَلْحِقْنِی بِالصّالِحِینَ» و هر مسلمانی در هر روز،حداقل پنج مرتبه به آنان سلام می کند.«السّلام علینا و علی عباد اللّه الصّالحین»
* در بینش الهی،هیچ عمل صالحی ضایع نمی شود. «فَلَنْ یُکْفَرُوهُ» البتّه چنانکه در قرآن می خوانیم: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»شرط قبولی،ایمان و تقواست،لذا در اینجا می فرماید:ما خود می شناسیم که متّقین چه کسانیند که باید عملشان مورد قبول واقع شود.
پیام ها:
1-امر به معروف ونهی از منکر،در ادیان دیگر نیز مطرح بوده است.
«أَهْلِ الْکِتابِ...یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ»
2-سجده های سحر باید همراه با امر و نهی در روز باشد. «یَسْجُدُونَ... یَأْمُرُونَ»
3-سرعت در کار خیر،ارزش آن را بیشتر می کند. «یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ»
4-سبقت وسرعت صالحان در نیکی ها،موسمی نیست دائمی است.«یسارعون»
5-افراد صالح،کسانی هستند که با نشاط وشتاب،به سراغ هر کار خیری می روند،نه فقط بعضی از کارها.«الخیرات»
6-ایمان،عبادت،تلاوت،امر به معروف و نهی از منکر و سرعت در کار خیر انسان را در زمره صالحان می برد. «أُولئِکَ مِنَ الصّالِحِینَ»
«116»إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللّهِ شَیْئاً وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ
همانا کسانی که کافر شدند،هرگز اموالشان و اولادشان چیزی از(عذاب) خدا را از آنان دفع نخواهد کرد و آنها همدم آتشند،همواره در آن ماندگار.
«117»مَثَلُ ما یُنْفِقُونَ فِی هذِهِ الْحَیاهِ الدُّنْیا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَ لکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ
مَثَل آنچه در این زندگی دنیا انفاق می کنند،همچون مَثل بادی است که در آن سرما و یا گرمای شدیدی باشد،بر کشتزار قومی که بر خود ستم کرده اند بوزد،پس آن را از بین ببرد.خدا به آنان ستم نکرده است،بلکه آنان به خویشتن ستم می کنند.
نکته ها:
* کلمه ی«صِرّ»،به معنای گرما و سرمای سوزان است.
* بارها قرآن اعلام کرده که نه مال،نه فرزند،نه خویشان،نه همسر،نه دوست،نه سرپرست و نه هیچ چیز دیگر،در برابر قهر خدا ذرّه ای کارساز نیست.
* تمام تلاش ها و بودجه هایی که کفّار در راه باطل صرف می کنند،همچون بذرپاشی در کشتزاری است که با یک باد سوزان نابود می شود.از ابتدای ظهور اسلام تاکنون، هرگونه توطئه،تهاجم و تبلیغات علیه اسلام با شکست روبرو شده و دین الهی هر روز رشد و گسترش یافته است و سرانجام پیروزی با اسلام است.
پیام ها:
1-عقیده،در عمل تأثیرگذار است.کفر،سبب محرومیّت از برکات انفاق می گردد. «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا... مَثَلُ ما یُنْفِقُونَ»
2-از عوامل حوادث و بلایای طبیعی،گناهان بشر است. «رِیحٍ فِیها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا»
3-گناه،کارهای نیک را نابود می کند. «ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ»
4-قهر خداوندی ظلم نیست،بلکه بازتاب عملکرد خود انسان است. «وَ ما ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَ لکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»
«118»یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید! از غیر خودتان همراز نگیرید.آنان در تباهی شما کوتاهی نمی کنند،آنها رنج بردن شما را دوست دارند.همانا کینه و دشمنی از (گفتار) دهانشان پیداست و آنچه دلشان در بردارد، بزرگتر است.به تحقیق ما آیات(روشنگر و افشاگر توطئه های دشمن)را برای شما بیان کردیم اگر تعقّل کنید.
نکته ها:
* «بِطانَه»به لباس زیر گفته می شود که به«بَطن»و شکم می چسبد.این کلمه،کنایه از مَحرم اسرار است.«خَبال»به معنای نابودی فکر و عقل است.«عَنَت»به معنی سختی و رنج،و«یَألُون»به معنی کوتاهی کردن در انجام کار است.
دشمن برای ما چه آرزو می کند؟
* اگر به واژه ی«وَدَّ»در قرآن بنگریم،آرزوهای دشمنان را درباره خود در می یابیم:
1.غفلت از سلاح وسرمایه خود. «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ»
2.ضعف و سستی و مداهنه و سازش کاری. «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ»
3.رنج و فشار و به زحمت افتادن. «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ»
4.ارتداد و بازگشت از دین. «وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفّاراً»
پیام ها:
1-بیگانگان را مَحرم اسرار خویش قرار ندهیم. «لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ» وجود مستشاران خارجی در کشورهای اسلامی،ممنوع است.
2-رازداری،یک وظیفه ی قطعی است. «لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ»
3-هر مسلمانی هم که مصداق «دُونِکُمْ» باشد،نباید محرم اسرار قرار گیرد،زیرا در میان مسلمانان نیز افراد فتنه جو و جاسوس،کم نیستند. «لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ...»
4-ملاک دوستی و روابط صمیمانه ی مسلمانان با سایر جوامع باید ایمان باشد.
«لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ»
5-دشمن در ضربه زدن به فکر و اندیشه کوتاهی نمی کند. «لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً»
6-دشمنان با شگردهای گوناگون با ما برخورد می کنند:1.فساد. «لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً» 2.فشار. «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» 3.نفاق. «ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ»
7-دشمنان خود را بشناسید و هشیار باشید،آنان ذرّه ای در توطئه و فتنه علیه شما کوتاهی نمی کنند. «لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ»
8-اوامر و نواهی الهی،دلیل و فلسفه دارد.اگر شما را از روابط صمیمانه با دشمنان نهی می کند،به خاطر آن است که آنان در توطئه علیه شما کوتاهی نمی کنند. «لا تَتَّخِذُوا... لا یَأْلُونَکُمْ»
9-از کوزه همان برون تراود که در اوست.از دشمن انتظاری جز بغض و کینه نیست. «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ»
10-دشمنان خود را از تبلیغات آنان بشناسید. «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ»
11-روابط صمیمی با دشمنِ توطئه گر،نشانه ی بی عقلی است.برخورد صمیمانه،با افراد بی صفا،کم عقلی است. «ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ... إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»
12-خداوند به درون همه آگاه است و نقشه های دشمنان اسلام را افشا می کند.
«وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ»
13-دشمنان شما منافق هستند،ظاهر و باطنشان یکی نیست. «ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ»
14-خداوند با معرّفی روحیات دشمن،با شما اتمام حجّت کرده است. «قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ»
15-مؤمن بودن مسأله ای است و عاقل بودن مسأله دیگر،لذا در این آیه خداوند به مؤمنان می فرماید:کفّار را محرم اسرار خود قرار ندهید،اگر عقل دارید. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا... إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»
«119»ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْکِتابِ کُلِّهِ وَ إِذا لَقُوکُمْ قالُوا آمَنّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
هان!(ای مسلمانان!)این شمایید که آنان را دوست می دارید،ولی آنها شما را دوست نمی دارند،در حالی که شما به همه ی کتاب ها(ی آسمانی)ایمان دارید(ولی آنها به کتاب شما ایمان نمی آورند.)و هرگاه با شما دیدار کنند (منافقانه)می گویند:ما ایمان آوردیم و چون(با هم)خلوت کنند،از شدّت خشم بر شما،سر انگشتان خود را می گزند.بگو:به خشمتان بمیرید، همانا خداوند به درون سینه ها آگاه است.
پیام ها:
1-تشخیص روحیات دشمن و انگیزه های حقیقی خود،بسیار دقیق است،به همین جهت در صدر آیه،کلمه ی«ها»هشدار و تنبیه آمده است.
2-دوستی باید دو جانبه باشد وگرنه مایه ی ذلّت و خودباختگی و احساس حقارت است. «تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ»
3-مسلمان به تمام کتاب های آسمانی پیشین ایمان دارد،گرچه دیگران به قرآن ایمان نیاورند. «تُؤْمِنُونَ بِالْکِتابِ کُلِّهِ»
4-به هر اظهار ایمانی اطمینان نکنید. «قالُوا آمَنّا وَ إِذا خَلَوْا...»
5-گمان نکنید که محبّت شما،دشمنان کینه توز را نسبت به شما مهربان می کند.
«تُحِبُّونَهُمْ...عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ»
6-انگیزه های درونی،بازتاب بیرونی دارد.در آیه ی قبل: «قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ» در این آیه «عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ»
7-دشمن نسبت به شما خشم و غضب ندارد،بلکه غیظ دارد.غیظ در مواردی بکار می رود که ظرف انسان از غضب پر شده باشد. «مِنَ الْغَیْظِ»
8-از امدادهای الهی،افشای روحیه های دشمن برای مسلمانان است،تا اغفال نشوند وهوشیار باشند. «وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ... وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ...»
9-دشمنان کینه توز خود را تحقیر کنید. «مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ»
10-برخورد اسلام با منافقانِ موذی،شدیدتر از کافران است. «إِذا لَقُوکُمْ قالُوا آمَنّا...
مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ»
11-گاهی اعلان نفرت و نفرین لازم است.کافران کینه توز و منافقان حیله گر شایسته ی نابودی هستند. «مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ»
12-به بهانه ی جذب کفّار،به آنها محبّت نکنید،زیرا گاهی انگیزه ی واقعی محبّت، طمع یا ترس و یا خودباختگی است. «إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»
13-خداوند به اسرار دلها آگاه است. «عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»
اگر باور کنیم که خداوند همه چیز را می داند،کمتر دست به حیله و فریب می زنیم.منافقان توطئه گر نیز بدانند که خداوند عملکرد آنان را می داند و به موقع پاسخ خواهد داد.
«120»إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَهٌ یَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ
اگر خوبی به شما رسد،آنان را غمگین سازد و اگر بدی به شما رسد،آنها بدان شادمان می شوند و اگر(در برابرشان)صبر کنید و پرهیزکار باشید، حیله ی بدخواهانه ی آنان هیچگونه آسیبی به شما نرساند.همانا خداوند به آنچه انجام می دهند احاطه دارد.
نکته ها:
* این آیه راه شناختِ دوست و دشمن را بیان می کند که آن،توجّه به روحیات و عکس العمل دیگران در مواقع کامیابی و یا ناکامی مسلمانان است.در سیاست خارجی نیز توجّه به محکوم کردن ها،تأیید و تکذیب ها،و انواع کمک ها و تبلیغات،لازم است.
* در آیات قبل،به مسلمانان سفارش کرد که دشمنان را نه یاور همراه خود بگیرند و نه دوست خود.این آیه می فرماید:این برخورد ممکن است تاوان سختی داشته باشد و آنان علیه شما توطئه کنند،بنابراین شما باید اهل صبر و تقوا باشید،تا حیله های آنان ضربه ای به شما نزند.
پیام ها:
1-حسادتِ دشمنان به قدری است که اگر اندک خیری به شما برسد،ناراحت می شوند. «إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ»
2-راه نفوذ دشمن در مسلمانان،یا ترس و طمع خودمان است و یا بی پروایی و بی تقوایی ما که صبر و تقوا،راه چاره آن است. «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ»
3-در مقابله با حسودانی که از رشد ما ناراحتند،صبر و تقوا چاره ساز و کلید پیروزی است. «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ»
4-خداوند با افشای روحیّات دشمن،به مسلمانان هم روحیّه می دهد و هم بیدار باش. «إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ... لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ»
«121»وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
و(بیادآر)هنگامی که بامدادان(برای جنگ احد)از نزد خانواده ات بیرون شدی (تا) مؤمنان را در مراکزی برای جنگیدن جای دهی،و خداوند(به گفتار و کردار شما)شنوا و داناست.
نکته ها:
سیمایی از جنگ احُد
سال دوم هجری،کفّار قریش با دادن هفتاد کشته و هفتاد اسیر در جنگ بدر شکست خورده، به مکّه بازگشتند.ابوسفیان گفت:بر کشته ها گریه نکنید،تا عقده ها خالی نشود و کینه ها باقی بماند.همگی شعارِ انتقام سر دهید و من نیز تا انتقام نگیرم با همسرم همبستر نخواهم شد.
سال بعد، کفّار مکّه با سه هزار سوار و دو هزار پیاده وتجهیزات کامل به قصد جنگ با مسلمانان به سوی مدینه حرکت کردند.عبّاس عموی پیامبر که تا آن روز اسلام نیاورده بود و در مکّه زندگی می کرد،به خاطر علاقه ومحبّت زیادی که به پیامبر داشت، ماجرای حرکت وحمله ی کفّار را در نامه ای محرمانه توسّط مردی از قبیله بنی غفّار نزد پیامبر فرستاد.همین که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از ماجرا با خبر شد، گروهی را از مدینه برای کسب اطلاعات بیشتر به سوی مکّه فرستاد.مأموران در بازگشت،حرکت قوای کفّار به سرکردگی ابوسفیان را تأیید کردند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز جمعه جلسه ای تشکیل داده و با مسلمانان در این مورد مشورت فرمودند.در این جلسه دو نظریّه مطرح شد:
1.در مدینه بمانیم ودر کوچه ها سنگر بگیریم تا همه بتوانند به ما کمک کنند.
2.از مدینه خارج شده و در بیرون شهر بجنگیم.
نظریّه ی دوّم که همراه با حماسه و اظهار شجاعت بود،جوانان را جذب و طرفداران بیشتری پیدا کرد.با اینکه نظر مبارک شخص پیامبر صلی الله علیه و آله ماندن در شهر بود،ولی به احترام احساسات جوانان،از رأی خود صرف نظر کرد.سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همراه یک نفر برای آماده کردن اردوگاه از شهر مدینه خارج شده و محلی را در دامنه کوه احد که شرایط نظامی خوبی داشت،برگزید.آنگاه پیامبر در خطبه ی نماز جمعه مردم را از ماجرا مطلع فرمود و پس از نماز با لشگری هزار نفری از مهاجران و انصار رهسپار میدان جنگ شدند.فرمانده این جنگ شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند.حضرت چند پرچم را برافراشتند که بعضی به دست مهاجران و بعضی بدست انصار سپرده شد.
حرکت از مدینه تا اردوگاه احد پیاده بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله از اصحاب در طیّ حرکت سان می دیدند وصفوف را منظّم می فرمودند.پیامبر در بازدید از صفوف، افراد ناآشنا و تازه واردی را دید و از آنهاپرسیدند: شما چه کسانی هستید؟گفتند:ما از یهودیانِ مدینه هستیم که برای کمک به شما آمده ایم.حضرت با کمی تأمّل فرمودند:برای جنگ با مشرک،از مشرک کمک نمی گیریم.وبه همین دلیل سیصد نفر از لشگر اسلام کم شد.البتّه بعضی گفته اند:همه ی این سیصد نفر،یهودی نبودند بلکه مسلمانانی مانند عبداللّه بن ابیّ هم بودند که چون با رأی آنان مبنی بر سنگر گرفتن در شهر مخالفت شده بود،در میان راه جدا شدند
پیامبر صلی الله علیه و آله نماز صبح را با هفتصد نفر در احد اقامه کردند،و عبداللّه بن جبیر را با پنجاه نفر از تیراندازان ماهر،مأمور حفظ دهانه ی حسّاس کوه قرار داده و سفارش فرمودند که هرگز این منطقه را خالی نکنید.
ابوسفیان نیز خالدبن ولید را همراه با دویست نفر مأمور کرد تا هرگاه نگهبانان از دهانه کوه غفلت کردند،از پشت سر به سپاه اسلام حمله ور شوند.
سرانجام دو لشگر در برابر یکدیگر صف آرایی کردند.ابوسفیان به نام بت ها و زنان زیبا و رسول خدا صلی الله علیه و آله به نام خداوند متعال،سپاه خود را تشویق می کردند.از لشگر مسلمانان فریاد اللّه اکبر و از سپاه کفر صدای دفّ و نی بلند بود.
جنگ که شروع شد،مسلمانان با یک حمله ی سریع لشگر قریش را درهم شکستند و سپاه کفر پا به فرار گذاشته و مسلمانان آنها را تعقیب کردند.بعضی از مسلمانان به خیال شکست قطعی کفّار سرگرم جمع آوری غنائم شدند و نگهبانانِ دهانه ی کوه نیز برخلاف سفارش های پی درپی رسول الله صلی الله علیه و آله به طمع جمع آوری غنائم،منطقه ی تحت حفاظت خود را رها کردند.در این هنگام خالدبن ولید با دویست نفر سپاه خود که در کمین بودند،از فرصت استفاده کرد و از پشت به سپاه اسلام حمله کردند.
ناگهان مسلمانان خود را در محاصره کفّار دیدند.حمزه عموی گرامی پیامبر شهید شد و جز افراد معدودی که پروانه وار گرد وجود مبارک رسول الله بودند،بقیه مسلمانان پا به فرار گذاشتند.
در این جنگ نقش علیّ بن ابی طالب علیهما السلام از همه ی افراد بیشتر بود،به گونه ای که شمشیر آن حضرت شکست وپیامبر صلی الله علیه و آله شمشیر خود را که ذوالفقار نام داشت به آن حضرت داد و علی علیه السلام از ایشان حفاظت می کرد.در این جنگ شصت ضربه و زخم بر پیکر مبارک علی علیه السلام وارد شد.امام صادق علیه السلام فرمود:پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جبرئیل را در میان زمین و آسمان دید که می گوید:«لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار»
یکی از کفّار مکّه به نام ابن قمعه،سرباز فداکار اسلام مَصعب را به خیال اینکه او پیامبر است،شهید کرد و فریاد زد:به لات و عزّی سوگند که محمّد کشته شد.کفّار به کشته شدن رسول خدا مطمئن شده و راه مکّه را در پیش گرفته و جنگ را رها کردند.در این میان مسلمانان نیز با شنیدن شایعه شهادت رسول خدا با ترس و وحشت پا به فرار گذاشتند و بعد از با خبر شدن از زنده بودن پیامبر بازگشته و از آن حضرت عذرخواهی کردند.در این جنگ
هفتاد تن از مسلمانان شهید و عدّه ی زیادی نیز مجروح شدند.
پیام ها:
1-روزهای حسّاس گذشته شکست ها وپیروزی ها را فراموش نکنیم و به عنوان سند تجربه،به یاد داشته باشیم. «وَ إِذْ غَدَوْتَ...»
2-لازمه ی شرکت در جنگ و جهاد دل کندن از تعلّقات است. «وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ...»
3-برنامه ریزی های فنّی،جغرافیایی و طبیعی عملیات نظامی،باید قبل از حمله ی دشمن صورت گیرد. «وَ إِذْ غَدَوْتَ... تُبَوِّئُ»
4-فرماندهی جنگ و انتخاب پایگاه ها و مناطق استراتژیک دفاعی،به عهده ی شخص پیامبر و رهبر مسلمانان است. «تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ»
«122»إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْکُمْ أَنْ تَفْشَلا وَ اللّهُ وَلِیُّهُما وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
آنگاه که دو گروه از شما بر آن شدند که(در جنگ)سستی کنند،امّا خداوند ولیّ آنان بود(و به آنان کمک کرد که از این فکر باز گردند،)پس مؤمنان تنها به خدا توکّل کنند.
نکته ها:
* دو گروه از مسلمانان به نام های«بنوسلمه»از قبیله ی اوس و«بنوحارثه»از قبیله ی خزرج، تصمیم گرفتند که از شرکت در جنگ احد خودداری کنند.دلیل سستی این دو گروه را عوامل متعدّدی ذکر کرده اند:
1.ترس از دشمن که بیش از مسلمانان بودند.
2.ناراحتی از این که چرا در مقام مشورت به رأی ما توجّه نشد و در شهر سنگر نگرفتند.
3.ایراد به اینکه چرا پیامبر اجازه نداد یهودیانِ هم پیمان،به آنان کمک کنند.
ولی خداوند با لطف خود این دو گروه را از افتادن به دام گناه و فرار از میدان جنگ درامان نگه داشت و به جز عدّه اندکی،همگی از تصمیم خود برگشته و همراه سپاهیان اسلام به میدان احد آمدند.
پیام ها:
1-خداوند از تصمیم های ما آگاه است و پیامبرش را از افکار مردم آگاه می سازد.
«إِذْ هَمَّتْ»
2-همه ی کسانی که به جبهه جنگ می روند یکسان نیستند. «طائِفَتانِ... أَنْ تَفْشَلا»
3-وجود عناصر سست بنیاد در جبهه ها،عامل شکست و خطر است. «تَفْشَلا»
4-اگر انسان تحت ولایت خدا نباشد،سست می شود. «أَنْ تَفْشَلا وَ اللّهُ وَلِیُّهُما»
5-خداوند مؤمنان را به حال خود رها نمی کند و در مواقع حساس دست آنان را می گیرد. «وَ اللّهُ وَلِیُّهُما»
6-فکر گناه،اگر به مرحله ی عمل نرسد،انسان را از تحت ولایت الهی خارج نمی کند. «هَمَّتْ... وَ اللّهُ وَلِیُّهُما»
7-یگانه داروی سستی،توکّل بر خداست که این دارو تنها در دست مؤمنان است. «وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»
8-ایمان و توکّل بر خداوند،عامل پیروزی است. «هَمَّتْ... أَنْ تَفْشَلا وَ اللّهُ وَلِیُّهُما وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»
«123»وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ فَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
و همانا خداوند شما را در جنگ بدر در حالی که ناتوان بودید یاری کرد، پس از خداوند پروا کنید،باشد که سپاس گزاری نمائید.
نکته ها:
* «اذلّه»یا به معنی کمبود نیروی انسانی مؤمنان در جنگ بدر است و یا به معنای کمبود ساز و برگ جنگی و تدارکات است.یادآوری کمبودها در بدر،اشاره به توانمندی آنان در مقایسه با جنگ احد است.
* در سه آیه قبل خواندیم که صبر و تقوا،انسان را از حوادث تلخ بیمه می کند و در این آیه نمونه عملی آن را مجاهدان بدر معرفی می کند.در آیه ی قبل نیز سخن از توکّل بود و مجاهدان بدر نمونه عملی توکّل هستند.این آیه خطاب به مسلمانان می فرماید: شما که در بدر نصرت خدا را دیدید،چرا در احد به فکر فرار افتادید؟!
پیام ها:
1-امدادهای غیبی را در میدان های کارزار فراموش نکنید. «نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ»
2-نصرت الهی،نشانه ی ولایت الهی بر مؤمنان است. «وَ اللّهُ وَلِیُّهُما... وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ»
3-به خداوند توکّل کنیم که نصرت او را در صحنه های جنگ دیده ایم. «وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ... نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ»
4-امدادهای الهی سرنوشت جنگ را معیّن می کند،نه عوامل طبیعی. «نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ»
5-هرکس طالب نصرت الهی است،باید تقوا پیشه کند. «نَصَرَکُمُ اللّهُ... فَاتَّقُوا اللّهَ»
6-شکر امدادهای الهی آن است که تقوای الهی پیشه کنیم. «فَاتَّقُوا اللّهَ... تَشْکُرُونَ»
«124»إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُنْزَلِینَ
و (بیاد آور)هنگامی که به مؤمنان می گفتی:آیا شما را کفایت نمی کند که پروردگارتان شما را به سه هزار فرشته ی فرود آمده یاری کند؟
پیام ها:
1-یکی از وظایف رهبری،امیدوار کردن و توجّه دادن مردم به امدادهای غیبی است. «إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ»
2-امید به لطف خداوند برای یک رزمنده ضروری است. «أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ»
3-ملائکه به فرمان خداوند در خدمت مؤمنان قرار می گیرند. «یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ»
4-در جهان بینی الهی،زندگی انسان ها با جهان فرشتگان مرتبط است. «یُمِدَّکُمْ...»
5-امدادهای الهی،براساس ربوبیّت اوست. «یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ»
6-یکی از اسباب امدادهای الهی در جبهه ها،نزول فرشتگان است. «یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُنْزَلِینَ»
«125»بَلی إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُسَوِّمِینَ
البتّه اگر صبر ومقاومت کنید وپرهیزگاری نمایید(گرچه)دشمنان با خشم و خروش بر شما بتازند،پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته مخصوص مدد می رساند.
نکته ها:
* در آیه ی قبل،سخن از نزول سه هزار فرشته ی امدادرسان بود و در این آیه،سخن از پنج هزار فرشته ی مخصوص،در صورتِ صبر و تقوای رزمندگان است.
* ذکر تعداد فرشتگان،نشان می دهد که قدرت آنان محدود است.همان گونه که از کلمه ی «مُنزَلین»فهمیده می شود که فرشتگان تحت امر خدا هستند و از پیش خود کاری انجام نمی دهند.و از کلمه«مُسَوّمِین»استفاده می شود که فرشتگان امدادی، نیروهای ویژه ای هستند.چنانکه امام زین العابدین علیه السلام در سلام خود به فرشتگان،برای هر دسته از فرشتگان،مأموریّت خاصّی را بیان می کند
پیام ها:
1-استقامت وتقوا،عامل نزول فرشتگان وامدادهای غیبی است. «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا... یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ»
2-امدادهای الهی،اختصاص به زمان پیامبر ندارد. «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا... یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ»
3-مقاومت همراه با تقوا ارزش دارد وگرنه لجاجت و یکدندگی است. «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا»
4-از دشمن غافل نشویم که هجوم او خشمگینانه و خروشان است. «یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ»
5-هرچه هجوم دشمن بر تقواپیشگان شدید باشد،خداوند نیز برامدادهای خود می افزاید. «یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ... بِخَمْسَهِ آلافٍ»
«126»وَ ما جَعَلَهُ اللّهُ إِلاّ بُشْری لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
و خداوند این(نزول فرشتگان)را جز مژده و بشارتی برای شما قرار نداد، تا دلهای شما بدان آرام گیرد و(بدانید که)هیچ پیروزیی نیست مگر از جانب خداوند عزیز و حکیم.
پیام ها:
1-آرامش خاطر و امید از نیازهای رزمندگان در جبهه است. «بُشْری لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ»
2-تمام مقدّمات مادّی،علمی،روانی و انسانی،بدون اراده ی خداوند کاری از پیش نمی برند. «وَ مَا النَّصْرُ إِلاّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ»
3-قدرت خداوند همراه با حکمت اوست.لذا ممکن است به دلایل خاصّی مسلمانان نیز شکست بخورند. «الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ»
«127»لِیَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْ یَکْبِتَهُمْ فَیَنْقَلِبُوا خائِبِینَ
(امدادهای الهی برای آن بود)تا بعضی از کفّار را ریشه کن کند یا ناکام و ذلیلشان گرداند که ناامید برگردند.
نکته ها:
* کلمه ی«طرف»به معنای انتهای یک چیز است،نه گوشه ای از آن.بنابراین آیه می فرماید:
امدادهای غیبی ما برای آن است که ریشه ی بعضی از کفّار قطع شود.البتّه بعضی مفسّران، «طَرف»را به معنای اشراف گرفته اند.یعنی هدف جنگ بدر،نابودی اشراف کفّار بود.نظیر آیه ی «فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ»
ناامیدی بر دو گونه است؛اگر کسی از اوّل ناامید باشد می گویند:«یأس»دارد،ولی اگر بعد از امیدواری،ناامید شود می گویند: «خائب» است.
* جنگ و جهاد در اسلام،گاه دفاعی و برای خنثی کردن تهاجم دشمن و گاه ابتدایی و آغازگرانه و برای سرکوبی دشمنان است.
پیام ها:
1-سران کفر،یا باید به کلّی ریشه کن شوند و یا خوار و ذلیل و مأیوس گردند.با برخوردهای ضعیف و موسمی و موضعی که به ریشه ی کفر لطمه نمی زند،دل خوش نباشید. «لِیَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا»
2-وحدت،قدرت،سیاست و مدیریّت مسلمانان،باید به گونه ای باشد که دشمن از آنان قطع امید کند. «فَیَنْقَلِبُوا خائِبِینَ»
«128»لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ
هیچ امری(از هدایت یا کیفر مردم)در اختیار تو نیست.(تنها خداوند است که)یا لطف خود را بر آنها برمی گرداند یا عذابشان می کند،زیرا آنان ستمکارند.
نکته ها:
* وقتی رهبری امّت صداقت کامل دارد،این گونه عمل می کند که حتّی آیاتی را که از او سلب مسئولیّت می کند،با کمال صداقت و شهامت برای مردم باز می خواند،که خداوند فرمود:تو کاره ای نیستی.در تفاسیر شیعه و سنّی می خوانیم هنگامی که دندان پیامبر در جنگ احد شکست و خون جاری شد،حضرت فرمود:چگونه این مردم رستگار خواهند شد؟آیه نازل شد که تو مسئول رستگاری مردم نیستی،ممکن است در آینده مورد عفو قرار بگیرند و ممکن است به حال خود رها شده و مجازات شوند.
پیام ها:
1-عفو یا عذاب به دست خداوند است.شفاعتِ اولیا هم بدون اذن او صورت نمی گیرد و هرگز پیامبران از پیش خود در برابر خداوند استقلالی ندارند.
«لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ»
2-راه توبه حتّی برای فراریان از جبهه حقّ و یا کفّاری که بزرگ ترین صدمه را به مسلمانان زده اند،بسته نیست. «أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ»
3-عذاب مردم بخاطر ظلم و ستم خودشان است. «یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ»
«129»وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
وآنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است،از آنِ اوست.او(طبق حکمت خود)هرکس را بخواهد می بخشد و هرکس را بخواهد عذاب می کند و خداوند بخشنده ی مهربان است.
نکته ها:
* این آیه تأکیدی بر آیه ی قبل است که مجازات یا عفو،تنها به دست خداوند است.زیرا آفرینش و حاکمیّت تمام هستی در دست اوست.جالب این که در آیه،افرادِ مورد قهر یا لطف معیّن نمی شوند،تا غرور یا یأس برای کسی پیدا نشود و همه در حالت خوف و رجا باشند.
ناگفته پیداست که عفو یا عذاب،براساس حکمت الهی و وابسته به زمینه هایی است که انسان در خود و یا جامعه بوجود می آورد.
پیام ها:
1-عفو یا کیفر،تنها به دست کسی است که حاکمیّت آسمان ها و زمین برای اوست. «لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ... یَغْفِرُ... وَ یُعَذِّبُ»
2-در نظام الهی،اصل برعفو ومغفرت است. «یَغْفِرُ» بر «یُعَذِّبُ» مقدّم شده است.
«130»یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَهً وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید! ربا(و بهره ی پول)را با افزودن های مکرّر نخورید،از خدا پروا کنید تا شاید رستگار شوید.
نکته ها:
* این آیه همراه با هشت آیه ی بعد که در میان آیات جنگ احد قرار گرفته.شاید به این جهت باشد که مسائل اخلاقی و اقتصادی،در یک نظام دفاعی مؤثّر است.جامعه ای که
افرادش اهل اخلاص و ایثار و سبقت در کارهای خیر،و اطاعت از رهبر باشند،در جنگ هم موفّق خواهند بود،ولی جامعه ی پول پرست و بخیل و نافرمان و مصرّ بر ارتکاب گناه،به یقین شکست خواهد خورد.
* آیات تحریم ربا،در چند مرحله و به صورت تدریجی نازل شده است.گام اوّل،انتقاد از رباخواری یهود: «وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ»گام دوم،منع از ربای چندین برابر و در گام سوم،تحریم و به منزله ی جنگ با خدا معرّفی شده است.
پیام ها:
1-ایمان،زیر بنای عمل به دستورات است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا»
2-قبل از تحریم ربا،نمونه های زشت وبرجسته آن تحریم شد. «أَضْعافاً مُضاعَفَهً»
3-رعایت تقوا در مسائل اقتصادی بشدّت لازم است. «لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا... اِتَّقُوا اللّهَ»
4-رستگاری با رباخواری بدست نمی آید،بلکه با تقوا حاصل می شود. «لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا... وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
5-رباخوار،نه در دنیا رستگار است،(به خاطر تشدید اختلافات طبقاتی که منجر به تفرقه و کینه ی محرومان و انفجار آنها می شود)و نه در آخرت.(به خاطر گرفتاری به قهر خداوند). «لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا... لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
«131»وَ اتَّقُوا النّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ
و از آتشی که برای کافران آماده شده است،بپرهیزید.
نکته ها:
* امام صادق فرمود:رباخواری از گناهانی است که موجب می شود رباخوار به هنگام مرگ ایمان خود را از دست بدهد و در زمره کافران قرار گیرد.
پیام ها:
1-مسلمان رباخوار،همان عذابی را می بیند که برای کافر فراهم شده است.
«أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ»
2-دوزخ،برای کافران فراهم شده و اگر مسلمانانی گرفتار آن شوند،بخاطر تشابه عملی آنان با کفّار است. «أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ»
3-دوزخ هم اکنون موجود است. «أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ» همانگونه که بهشت برای نیکوکاران آماده است. «وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّهُ لِلْمُتَّقِینَ»
«132»وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ
و خدا و رسول را اطاعت کنید،شاید مورد رحمت قرار گیرید.
نکته ها:
* دلیل شکست مسلمانان در جنگ احد،نافرمانی از دستور رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود.زیرا آن حضرت فرموده بود که منطقه حفاظتی واقع در میان درّه های کوه احد را رها نکنند،ولی محافظان بخاطر طمع ورزی و جمع آوری غنائم جنگی بر خلاف دستور،منطقه را رها کردند و دشمن از همان منطقه به مسلمانان ضربه زد.
پیام ها:
1-دستورات و فرامینِ حکومتی پیامبر صلی الله علیه و آله،همچون فرمان خدا اطاعتشان واجب است. «وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ»
2-رباخواری،عصیان وطغیان در برابر خدا و رسول است. «لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا... وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ»
3-کسی که بخاطر اطاعت از فرمان خدا و رسول،دست از رباخواری بر دارد و به مردم رحم کند،مورد رحمت قرار خواهد گرفت. «أَطِیعُوا... تُرْحَمُونَ»
4-پیروی از خدا و رسول،رمز نجات از دوزخ است. «اتَّقُوا النّارَ... وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ»
5-نتیجه ی پیروی از خدا و رسول،به خود انسان برمی گردد،نه به خدا و رسول.
«لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»
6-اطاعت از خدا،بی پاداش نیست،بلکه وسیله و بستر دریافت رحمت اوست.
«أَطِیعُوا...لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»
«133»وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ
برای نیل به آمرزشی از پروردگارتان وبهشتی که وسعت آن به قدر آسمان ها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده گردیده،بشتابید.
نکته ها:
* گروهی از دانشمندان اسلامی،عقیده دارند که بهشت و دوزخ هم اکنون وجود دارند و یکی از دلایل آنان همین آیات «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ» یا «أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ» است.
* آمرزش گناه،کار الهی است و مراد از سرعت به سوی مغفرت،سرعت به سوی کاری است که مغفرت را بدنبال داشته باشد.
* در این آیه،کلمه ی«عَرض»به معنای وسعت است.
* حضرت علی علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند:«سارعوا الی أداء الفرائض»برای انجام تکالیف الهی بر یکدیگر سرعت بگیرید.
پیام ها:
1-سرعت در کار خیر،ارزش آن را بالا می برد. «سارِعُوا»
2-سرعت در توبه و جلب غفران الهی،لازم است. «سارِعُوا إِلی مَغْفِرَهٍ»
3-آمرزش گناهان،از شئون ربوبیّت است. «مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ»
4-اوّل بخشیده شدن،سپس بهشت رفتن. «مَغْفِرَهٍ... جَنَّهٍ»
5-لازمه ی سرعت به سوی بهشت متّقین،قرار گرفتن در زمره ی متّقین است.
«جَنَّهٍ...أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ»
«134»الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ
(متّقین)کسانی هستند که در راحت ورنج انفاق می کنند وخشم خود را فرو می برند و از(خطای)مردم می گذرند،و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.
نکته ها:
* به دنبال محکوم کردن ربا در آیات قبل،آیه از انفاق و عفو وگذشت وتعاون تمجید می کند.
* روزی یکی از خدمتکاران امام سجاد علیه السلام در موقع شستشوی سر و صورت آن حضرت، ظرف آب از دستش افتاد و سر امام علیه السلام را زخمی کرد.او دریافت که امام ناراحت شده است.
بلافاصله گفت: «وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ» ،امام فرمود:من خشم خود را فرو بردم.او دوباره گفت:
«وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ» ،امام فرمود:تو را عفو کردم.او گفت: «وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» امام فرمود:تو در راه خدا آزاد هستی.
* امام صادق علیه السلام فرمود:هیچ بنده ای نیست که خشم خود را فرو برد،مگر آنکه خداوند عزّت او را در دنیا و آخرت فزونی بخشد.خداوند فرمود: «وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ... وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» این پاداش فروبردن آن خشم است.
پیام ها:
1-تقوا،از انفاق جدا نیست. «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ...»
2-انفاق،سخاوت می خواهد نه ثروت. «فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ»
3-نه در حال رفاه از محرومان غافل باشیم و نه در تنگدستی بگوییم که ما خود گرفتاریم. «فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ»
4-متّقین محکوم غرایز نیستند،آنان حاکم ومالک خویشتن اند. «الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ»
5-تقوا،از سعه ی صدر جدا نیست. «وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ»
6-متّقی،منزوی نیست،بلکه با مال و اخلاق خوب خود،با مردم معاشرت می کند. «یُنْفِقُونَ، اَلْکاظِمِینَ، اَلْعافِینَ»
7-در عفو خطاکار،ایمان او شرط نیست. «وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ»
8-کسی که می خواهد محبوب خدا شود باید از مال بگذرد و خشم وغضب را فرو برد. «وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»
9-انفاق به محرومان و گذشت از خطای مردم،از مصادیق احسان و نیکوکاری است. «یُنْفِقُونَ، اَلْکاظِمِینَ، اَلْعافِینَ، اَلْمُحْسِنِینَ»
«135»وَ الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ
(افراد با تقوا)کسانی هستند که هرگاه کار زشتی انجام دهند و یا به خویشتن ستم کنند، خدا را یاد کرده و برای گناهان خود استغفار می کنند.
و جز خدا کیست که گناهان را ببخشد؟و(متّقین)چون به زشتی گناه آگاهند بر انجام آنچه کرده اند،پافشاری ندارند.
نکته ها:
* بعضی مفسّران،مراد از«فاحشه»را زنا ومراد از«ظلم»را سایر گناهان دانسته اند و بعضی دیگر مراد از«فاحشه»را گناهان کبیره و«ظلم»را گناهان صغیره دانسته اند.
* در روایات می خوانیم که بی توجّهی به گناهان گذشته و ترک توبه از آنها،به منزله ی اصرار بر گناه است.«هو ان یذنب الذنب فلایستغفر اللّه ولایحدث نفسه بتوبه فذلک الاصرار»
* امام صادق علیه السلام فرمودند:وقتی این آیه نازل شد،ابلیس همه ی یاران خود را جمع کرد و از آنان چاره جویی کرد.شیاطین پیشنهاداتی دادند که پذیرفته نشد،وسواس خنّاس گفت: من چاره ی آن را می دانم! گفتند:چگونه؟گفت:به آنها وعده می دهم و به آرزوها گرفتارشان می کنم تا دچار گناه شوند و وقتی گرفتار شدند،توبه و استغفار را از یاد آنها می برم.
پیام ها:
1-گاهی از افراد متّقی نیز گناه صادر می شود. «لِلْمُتَّقِینَ... اَلَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً»
2-خطرناک تر از انجام گناه،غفلت از گناه و بی توجّهی به زشتی آن است.متّقین اگر هم گناه کنند،بلافاصله استغفار می کنند. «إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً... ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا»
3-نشانه ی تقوا،توبه از گناه است. «إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً... ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا»
4-یاد خدا،رمز توبه است. «ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا»
5-تا یاد خدا در دل گناهکار زنده است،می تواند در مدار متقین وارد شود. «إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً... ذَکَرُوا اللّهَ»
6-گناه،ظلم به خویشتن است. «ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ»
7-تنها خداوند است که گناهان را می بخشد. «وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ»
8-متّقی کسی است که اصرار بر گناه نداشته باشد.زیرا اصرار بر گناه،نشانه ی سبک شمردن آن و غفلت از یاد خداست. «وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا»
9-اصرار آگاهانه بر گناه،سبب محرومیّت از مغفرت الهی است. «وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا»
«136»أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَهٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ
پاداش آنان(متّقین)از طرف پروردگارشان،مغفرت و باغ هایی است که از زیر درختان آنها نهرها جاری است و برای همشیه در آن(باغ ها)هستند و چه نیکوست پاداش اهل عمل.
نکته ها:
* آمدن کلمات«المُتّقین»،«الُمحسنین»و«العاملین»در پایانِ سه آیه پی درپی،نشانگر آن است که تقوا یک حالت انزوا و عزلت و حالت روحی نیست،بلکه حضور در صحنه، همراه با عمل و احسان است.
پیام ها:
1-تا انسان از گناه پاک نشود،شایستگی ورود به بهشت را ندارد. «مَغْفِرَهٌ... جَنّاتٌ»
2-عفو ومغفرت خداوند،برای تربیت انسان است. «مَغْفِرَهٌ مِنْ رَبِّهِمْ»
3-تنها با آرزو نمی توان به الطاف خداوند رسید،بلکه کار و عمل لازم است.
«نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ»
«137»قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ
به یقین پیش از شما سنّت هایی بوده(و سپری شده)است.پس در روی زمین گردش کنید و بنگرید که سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است.
نکته ها:
* این آیه،به اهمیّت جامعه شناسی و شناخت اصول عزّت و ذلّت جوامع اشاره دارد.
سنّت هایی که در اقوام پیشین وجود داشته،از این قبیل است:
الف:حقّ پذیری که سبب نجات و سعادت آنان شده است.
ب:تکذیب حقّ که موجب هلاک و نابودی آنها شده است.
ج:آزمایشات الهی برای آنها وجود داشته است.
د:امدادهای غیبی برای حق طلبان بوده است.
ه:به ستمگران فرصت و مهلت داده شده است.
و:مقاومت مردان خدا سبب رسیدن به هدف های والا شده است.
ز:توطئه کفّار و خنثی سازی آن از جانب خداوند.
پیام ها:
1-قوانین و سنّت های ثابتی بر تاریخ بشر حاکم است که شناخت آن،برای بشر مفید است. «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ»
2-تاریخ گذشتگان،چراغ راه زندگی آیندگان است. «فَسِیرُوا... فَانْظُروا»
3-جهانگردیِ هدفدار و بازدیدِ توأم با اندیشه،بهترین کلاس برای تربیت انسان هاست. «فَسِیرُوا... فَانْظُروا»
4-شما با سایر امّت ها فرقی ندارید.عوامل عزّت یا سقوط همه یکسان است.
«فَسِیرُوا...فَانْظُروا»
5-شناخت تاریخ و رفتار و سرنوشت پیشینیان در انتخاب راه مفید است.
«فَسِیرُوا...فَانْظُروا»
6-حفظ آثار باستانی برای عبرت آیندگان،لازم است. «فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ»
7-بررسی و تحقیق در تحولات تاریخ،لازم است. «فَسِیرُوا... فَانْظُروا»
8-در مطالعه ی تاریخ،جلوه ها مهم نیست،پایان کار مهم است. «فَسِیرُوا... فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ»
9-کیفرهای الهی تنها مربوط به قیامت نیست،گاهی در همین دنیا قهر الهی به سراغ گردنکشان می آید. «عاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ»
«138»هذا بَیانٌ لِلنّاسِ وَ هُدیً وَ مَوْعِظَهٌ لِلْمُتَّقِینَ
این(قرآن)برای همه ی مردم بیانی روشنگر،ولی برای متّقین(وسیله ی) هدایت و پندآموزی است.
نکته ها:
* کلمه ی«هذا»یا اشاره به آیات 130 تا 137 است و یا اشاره به سنّت ها و عبرت های تاریخ است که در آیه ی قبل آمده بود.
پیام ها:
1-قرآن،قابل فهم برای همه ی مردم،در هر عصری است. «بَیانٌ لِلنّاسِ»
2-قرآن،برای همه ی مردم،در همه زمان ها و مکان هاست. «لِلنّاسِ»
3-با آنکه قرآن برای عموم مردم است،ولی تنها افراد پرهیزگار و متّقی پند پذیر هستند. «مَوْعِظَهٌ لِلْمُتَّقِینَ»
4-روحیّه ی افراد در استفاده و بهره مندی از آیات الهی مؤثّر است. «لِلْمُتَّقِینَ»
«139»وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ
و اگر مؤمن هستید،سستی نکنید و غمگین مباشید که شما برترید.
نکته ها:
* در جنگ احد،به خاطر عدم اطاعت از فرماندهی،بر قوای اسلام شکست وارد شد، مسلمانان روحیّه خود را از دست دادند،این آیه نازل شد که مبادا با شکست خود را ببازید، بلکه با تقویت ایمان خود را تقویت کنید که در این صورت برتری با شماست.
پیام ها:
1-شکستِ موضعی در یک جنگ،نشانه ی شکست نهایی مسلمانان نیست. «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ»
2-رهبر باید روحیه ها را تقویت کند. «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ...»
3-اگر به ایمان و اطاعت برگردید،در جنگ ها به پیروزی خواهید رسید. «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»
4-در سایه ی ایمان،می توان بر همه جهان غالب شد. «أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»
5-پیروزی و شکست ظاهری ملاک نیست،برتری به خاطر عقاید صحیح و تفکّر سالم اصل است. «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»
6-در جهان بینی مادّی،عامل پیروزی سلاح و تجهیزات است،ولی در بینش الهی،عامل پیروزی ایمان است. «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»
«140»إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمِینَ
اگر(در جنگ احد)به شما جراحتی می رسد،پس قطعاً به گروه کفّار نیز (در جنگ بدر)زخمی همانند آن رسیده است.و ما روزها(ی شکست و پیروزی)را در میان مردم تقسیم می کنیم تا خداوند(با امتحان)کسانی را که ایمان آورده اند،معلوم کند و از شما گواهانی (بر دیگران)بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی دارد.(گرچه گاهی به ظاهر پیروز شوند)
نکته ها:
* این آیه ضمن دلداری به مسلمانان،واقعیّتی را بیان می کند و آن این که اگر شما به منظور حقّ و برای هدفی الهی متحمّل ضرر جانی شده اید،دشمنان شما نیز کشته و مجروح داده اند.اگر شما امروز در احد پیروز نشده اید،دشمنان شما نیز دیروز در بدر شکست خورده اند،پس در سختی ها بردبار باشید.
* گرچه معمولاً کلمات«شهداء»،«شهید»و«شاهد»در قرآن به معنای«گواه»است،لیکن به دلیل شأن نزول و مسأله جنگ و موضوع زخم و جراحت در جبهه،اگر کسی کلمه ی «شهداء»را در این آیه به«کشته شدگان در راه خدا»معنی کند،به خطا نرفته است.
مسلمانان باید با توجّه به موارد زیر روحیّه قوی و مستحکم داشته باشند:
الف: «أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ» شما بلند مرتبه اید.
ب: «فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ» دشمنان شما نیز زخمی شده اند.
ج: «تِلْکَ الْأَیّامُ نُداوِلُها» این روزهای تلخ سپری می شود.
د: «وَ لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا» خدا مؤمنان واقعی را از منافقان باز می شناساند.
ه: «وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ» خداوند از شما گواهانی را برای آینده تاریخ می گیرد.
و: «وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمِینَ» خداوند مخالفان شما را دوست ندارد.
امام صادق علیه السلام درباره ی این آیه فرمودند:«از روزی که خداوند آدم را آفرید،قدرت و حکومت خدایی و شیطانی در تعارض با یکدیگر بوده اند،امّا دولت کامل الهی با ظهور حضرت قائم علیه السلام تحقّق می یابد».
پیام ها:
1-مسلمانان نباید در صبر وبردباری از کفّار کمتر باشند. «فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ»
2-حوادث تلخ و شیرین،پایدار نیست. «تِلْکَ الْأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ»
3-در جنگ و فراز و نشیب های زندگی،اهل ایمان از مدّعیان ایمان باز شناخته می شوند. «لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا»
4-خداوند از خود شما گواهانی گرفت که چگونه نافرمانی از رهبری موجب شکست می شود. «وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ»
5-پیروزی موقّت کفّار،نشانه محبّت خداوند به آنان نیست. «اللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمِینَ»
6-حوادث و جریان های تاریخی،به اراده ی خداوند محقق پذیر است. «نُداوِلُها»
«141»وَ لِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرِینَ
و(فراز ونشیب های جنگ برای آن است)تا خداوند افراد مؤمن را پاک و خالص،و کافران را(به تدریج)محو و نابود گرداند.
نکته ها:
* «تَمحِیص»به معنای پاک گرداندن از هرگونه عیب و«مَحق»به معنای کم شدن و نابودی تدریجی است.
* گویا خدا می خواست نقاط ضعف مسلمانان را با شکست در جنگ احد به آنان نشان دهد تا به فکر اصلاح وجبران نقایص بیافتند وبرای حرکت های بعدی آمادگی لازم را داشته باشند.
گاهی شکست های سازنده و بیدارگر،از پیروزی های غافلانه و بدون عمق مطلوب تر است.
پیام ها:
1-جنگ،میزانی است برای شناسایی افراد پاک از اشخاص پوک. «لِیُمَحِّصَ اللّهُ»
2-برای اهل ایمان،شکست یا پیروزی سعادت است.زیرا یا شهادت،یا تجربه، یا غلبه بر دشمن را به دست می آورد. «لِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا»
3-رشد و شکوفایی ایمان محو و سرنگونی کفر،به مرور زمان و در طول تاریخ به دست می آید. «لِیُمَحِّصَ... یَمْحَقَ» («یُمَحّص»دلالت بر استمرار و«یَمحَق»معنای تدریج را با خود دارد.)
4-آینده ی تاریخ به سوی محو و نابودی کفر است. «یَمْحَقَ الْکافِرِینَ»
5-شکست امروز مهم نیست،پایان کار اصل است. «وَ یَمْحَقَ الْکافِرِینَ»
«142»أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصّابِرِینَ
آیا گمان دارید که(با ادّعای ایمان)وارد بهشت شوید،در حالی که هنوز خداوند مجاهدان و صابران شما را معلوم نساخته است؟
نکته ها:
* این آیه،به جهاد و صبر و مقاومت مؤمنان اشاره می کند.زیرا راه سیدن به بهشت صبر و جهاد است.قرآن می فرماید: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ» سلام بر شما بهشتیان، به خاطر صبر و مقاومتی که داشتید.در این تعبیر لطفی است،نمی گوید سلام بر شما به خاطر حج و روزه و یا خمس و زکات،زیرا انجام هر عملی نیازمند صبر و پایداری است.
پیام ها:
1-از امیدهای بیجا و آرزوهای باطل دست برداریم. «أَمْ حَسِبْتُمْ»
2-ایمانِ قلبی کافی نیست،تلاش و عمل نیز لازم است.بهشت را به بها دهند نه بهانه. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمّا یَعْلَمِ...»
3-کلید بهشت،صبر و جهاد است.صبر در برابر مصیبت،معصیت و انجام عبادت و حضور در جبهه ی جهاد اکبر و جهاد اصغر. «وَ یَعْلَمَ الصّابِرِینَ»
4-صبر و مقاومت،همراه با جهاد لازم است.زیرا شروع جنگ و ادامه ی آن و عوارض و آثار پس از جنگ،همه و همه نیازمند صبر و بردباری است.
«جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصّابِرِینَ»
«143»وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ
همانا شما مرگ(و شهادت)را(پس از جنگ بدر)پیش از آنکه با آن روبرو شوید سخت آرزو می کردید،پس آن را (در جنگ احد)دیدید،ولی (ناخوشایند به آن)نگاه می کردید.
نکته ها:
* در شأن نزول این آیه آمده است:پس از جنگ بدر که مسلمانان پیروز شدند و عدّه ای نیز به شهادت رسیدند،برخی می گفتند:ای کاش! ما نیز در جنگ بدر در راه خدا به شهادت می رسیدیم.ولی همانها در سال بعد در جنگ احد پا به فرار گذاشتند که در این آیه مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفته اند.
در زیارت شهدای کربلا می گوییم:ای کاش! ما با شما بودیم و به شهادت می رسیدیم.آیا هیچ فکر کرده ایم که در مقام عمل،چه می کنیم؟! خوش بود گر مِحَک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
پیام ها:
1-به تخیلات و آرزوهای خود دل نبندیم و به هر شعار و شعاردهنده ای اطمینان نکنید. «وَ لَقَدْ کُنْتُمْ... فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ...»
2-در میدان عمل،مردان آزموده می شوند. «رَأَیْتُمُوهُ... وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»
«144»وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللّهُ الشّاکِرِینَ
ومحمّد جز پیامبری نیست که پیش از او نیز پیامبران(دیگری آمده و)در گذشته اند. (بنابراین مرگ برای انبیا نیز بوده و هست،)پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود،شما به (آئین) گذشتگان خود بر می گردید؟و هر کس به عقب برگردد،پس هرگز هیچ ضرری به خداوند نمی زند و خداوند بزودی پاداش شاکران را خواهد داد.
نکته ها:
* در تفاسیر آمده است:در جنگ احد هنگامی که شایعه گردید محمّد کشته شد.این شایعه موجب شادی و روحیه گرفتن کفّار شد و جمعی از مسلمانانِ ضعیف الایمان پا به فرار گذاشتند.برخی به فکر گرفتن امان از ابوسفیان فرمانده کفّار افتادند.در برابر این گروه، مسلمانانی با صدای بلند فریاد می زدند:اگر محمّد هم نباشد راه محمّد و خدای محمّد باقی است،فرار نکنید
* امام صادق علیه السلام فرمود:حساب قتل از مرگ جداست،وهر شهیدی در آینده تاریخ برگشته ودوباره خواهد مرد.زیرا قرآن می فرماید: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ»
پیام ها:
1-وظیفه پیامبر،رسالت و ابلاغ پیام خداست. «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ»
2-مگر با مرگِ انبیای قبل،پیروانشان از دین برگشتند؟! «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ...»
3-جامعه ی اسلامی باید چنان تشکّل و انسجامی داشته باشد که حتّی مرگ رهبر به آن ضربه ای نزند. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ»
4-پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز تابع سنّت های الهی و قوانین طبیعی همچون مرگ و حیات است. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ»
5-انتشار شایعه،از حربه های دشمن است. «ماتَ أَوْ قُتِلَ» (با توجّه به شأن نزول)
6-عمر پیامبر محدود است،نه راه او. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ»
7-فردپرستی ممنوع.راه خدا که روشن شد،آمد و شد افراد نباید در پیمودن خط الهی ضربه وارد کند. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ»
8-ایمان خود را چنان ثابت و استوار سازید که حوادث تاریخ آن را نلرزاند.
«أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ»
9-دست برداشتن از خط انبیا،سقوط و عقب گرد است. «انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ»
10-کفر مردم،ضرری برای خداوند ندارد. «فَلَنْ یَضُرَّ اللّهَ»
11-مقاومت در راه حق،بهترین نوع شکر عملی است که پاداشش با خداست.
«سَیَجْزِی اللّهُ الشّاکِرِینَ»
«145»وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ کِتاباً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَهِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِی الشّاکِرِینَ
هیچ کس جز به فرمان خدا نمی میرد،(و این)سرنوشتی است تعیین شده.و هر کس پاداش دنیا را بخواهد از آن به او می دهیم،و هرکس پاداش آخرت را بخواهد از آن به او می دهیم،و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد.
پیام ها:
1-با فرار از جنگ،نمی توان از مرگ فرار کرد. «انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ... ما کانَ لِنَفْسٍ»
2-مرگ،به دست ما نیست، «وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ» ولی اراده و تعیین هدف به دست ماست. «وَ مَنْ یُرِدْ...»
3-حال که دنیا و آخرت در برابر ماست،مسیر ابدیّت و رضای خالق راانتخاب کنیم. «مَنْ یُرِدْ... نُؤْتِهِ مِنْها»
4-هر نوع انگیزه و عملی بازتاب و عکس العمل مخصوصی دارد.در هر مسیری گام نهیم به مقصدی خاص خواهیم رسید. «مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا... وَ مَنْ یُرِدْ...»
«146»وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ الصّابِرِینَ
و چه بسیار پیامبرانی که همراه آنان خداپرستان بسیاری جنگیدند،پس برای آنچه در راه خدا به آنان رسید،نه سستی کردند و نه ناتوان شدند و تن به ذلّت ندادند و خداوند صابران را دوست دارد.
نکته ها:
* «رِبّیّون»جمع«رِبّی»بر وزن«ملّی»به کسی گفته می شود که ارتباط و پیوند او با خدا محکم و در دین،دانشمند و مقاوم و با اخلاص باشد.
پیام ها:
1-تاریخ انبیا همواره همراه با مبارزه بوده است. «وَ کَأَیِّنْ...»
2-با نگاه به زندگی اولیای خدا در طول تاریخ و مقاومت آنان درس بگیریم. «وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ»
3-جنگ و جهادی حقّ است که زیر نظر رهبر الهی باشد. «قاتَلَ مَعَهُ» در دعای ماه رمضان نیز می خوانیم:«اللهم ارزقنا قتلا فی سبیلک تحت رآیه نبیک مع اولیائک»
4-تعداد مجاهدان عالم و عارف در تاریخ بسیار است. «کَأَیِّنْ... رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ»
5-گرچه همه ی مجاهدان عزیزند،ولی رزمندگان خداپرست و دانشمند حساب دیگری دارند. «رِبِّیُّونَ»
6-ایمان به خدا،سرچشمه ی مقاومت است. «رِبِّیُّونَ... فَما وَهَنُوا»
7-مشکلات نباید عامل سستی وضعف شود،بلکه باید عامل حرکت و تلاش جدیدی گردد. «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ»
8-حرکت مخلصانه و در مسیر الهی به انسان روحیّه می دهد و تحمّل مشکلات
را آسان می کند. «فِی سَبِیلِ اللّهِ»
9-مشکلات و ناملایمات،مردان خدا را وادار به تسلیم نمی کند. «وَ مَا اسْتَکانُوا»
10-هر چند در بدر پیروز شدید،ولی راه آینده ی شما مسلمانان،راه جهاد و مبارزه است،پس باید صبور و مقاوم باشید.(با توجّه به آیات قبل و بعد)
11-رزمندگانِ بصیر،نه از درون روحیّه خود را می بازند؛ «فَما وَهَنُوا» و نه توان رزمی خود را از دست می دهند؛ «وَ ما ضَعُفُوا» و نه در اثر ناملایمات تسلیم می شوند. «وَ مَا اسْتَکانُوا»
12-انجام وظیفه و پایداری بر حقّ مهم است،پیروز بشویم یا نشویم.آیه می فرماید: «وَ اللّهُ یُحِبُّ الصّابِرِینَ» و نفرمود:«یحبّ الفاتحین»
«147»وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ
و کلام آنها(رزمندگان مخلص و آگاه)جز این نبود که گفتند:«پروردگارا! گناهان و زیاده روی در کارمان را ببخشای و گام های ما را استوار بدار و ما را بر گروه کافران یاری ده.
پیام ها:
1-از عوامل شکست در جنگ،گناه و زیاده روی است.رزمندگان مخلص،با این موانع پیروزی را از بین می برند. «اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا»
2-شکستِ خود را به قضا و قدر و یا دیگران نسبت ندهید،به قصورها و تقصیرهای خود نیز توجّه داشته باشید. «ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا»
3-اوّل استغفار،بعد استنصار.ابتدا طلب آمرزش کنید،سپس از خداوند پیروزی بخواهید. «اغْفِرْ لَنا... وَ انْصُرْنا»
4-به جای تسلیم در برابر دشمن،در پیشگاه خداوند اظهار ذلّت نمایید. «وَ مَا اسْتَکانُوا... رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا...»
5-صحنه های جهاد و جنگ،بستری است برای دعا و استغفار. «وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا»
6-مردان خدا،نصرت و یاری خدا را برای نابودی کفر می خواهند،نه برای کسب افتخار خود. «وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ»
7-بر لطف خداوند تکیه کنید،نه بر نفرات خود. «رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ... رَبَّنَا... اُنْصُرْنا»
«148»فَآتاهُمُ اللّهُ ثَوابَ الدُّنْیا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَهِ وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ
پس خداوند پاداش دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.
نکته ها:
* ممکن است مراد از پاداش دنیویِ رزمندگان،ثابت قدمی و پیروزی و مراد از ثواب آخروی آنان،مغفرتِ گناهان باشد.
پیام ها:
1-میان پاداش های دنیوی و اخروی تفاوت فراوان است. «وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَهِ» در بهره های دنیوی،تلخی هایی نیز وجود دارد،ولی ثواب آخرت،به تمامی نیکی وخیر است.
2-دعا،جهاد،صبر،استغفار،ایمان و توکّل به خداوند که در آیات قبل آمده بود، از عوامل محبوبیّت نزد خداوند است. «وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»
«149»یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ
ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر از کسانی که کفر ورزیدند اطاعت کنید، شما را به آئین گذشتگانِ کافرتان بر می گردانند،پس به خسارت و زیانکاری بازخواهید گشت.
نکته ها:
* در شأن نزول این آیه می خوانیم که در جنگ احد،وقتی که مسلمانان شکست خوردند، سردسته ی منافقان عبداللّه بن ابیّ فریاد زد:به برادران مشرک ملحق شوید و همان بت پرستی را ادامه دهید.
پیام ها:
1-خطر ارتداد وانحراف در کمین مؤمنان است. «الَّذِینَ آمَنُوا... یَرُدُّوکُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ»
2-در فراز و نشیب ها،مراقب تبلیغات و وسوسه های دشمن باشید،مبادا کم کم به آنان گرایش پیدا کنید. «إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا»
3-کفر پس از ایمان،ارتجاع وسقوط است. «عَلی أَعْقابِکُمْ... خاسِرِینَ»
4-خسارت واقعی،به هدر دادن سرمایه های ایمانی،فکری و روحی است،از دست دادن بهشت و گرفتن دوزخ است. «فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ»
5-شکست در میدان جنگ خسارت نیست،شکست اعتقادی و ارتداد، خسارتی بس بزرگ است. «فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ»
«150»بَلِ اللّهُ مَوْلاکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ النّاصِرِینَ
(از آنها که دوستدار شما نیستند پیروی نکنید،)بلکه خداوند مولای شماست و او بهترین یاوران است.
نکته ها:
* در آیه اول سخن از اطاعت کفّار بود،نه مولا و سرپرست گرفتن آنان،اما از این که در آیه دوم می گوید:خداوند مولای شماست،پس استفاده می شود هر کس کفّار را اطاعت کند،در حقیقت را مولا گرفته است.
* انگیزه ی ارتداد و اطاعت از کفّار،کسب عزّت و قدرت است.قرآن در آیه 150 و آیاتی نظیر آن،این خیال واهی را رد می کند و می فرماید: «أَنَّ الْقُوَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً»و «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً»
پیام ها:
1-ولایت و اطاعت،در خداوند منحصر است. «بَلِ اللّهُ مَوْلاکُمْ»
2-ولیّ گرفتن خداوند،سبب پیروزی شماست. «مَوْلاکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ النّاصِرِینَ»
- .برای توضیح بیشتر به کتاب فروغ ابدیّت،آیت اللّه سبحانی،جلد دوم،ص 38 و تاریخ پیامبر اسلام،دکتر آیتی،ص 285،مراجعه فرمایید.