هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ«56»

اوست که زنده می کند و می میراند وبه سوی او باز گردانده می شوید.

پیام ها:

1-دانستن کافی نیست،تذکّر وتوجّه به دانسته ها و باورها مهّم است. «أَلا»

2-چون مالک همه ی هستی خداست،کفّار از خود چیزی ندارند که برای نجات خویش فدیه بدهند.(با توجّه به آیه قبل)

3-مالکیّت او بر هستی،نشانه ی توانمندی او بر تحقّق وعده هاست. لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ ... إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ

4-همان کسی که هستی از اوست،می تواند زنده کند و بمیراند. لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ ... یُحیِی وَ یُمِیتُ

5-حیات و مرگ و سرانجام کار همه به دست خدا و به سوی اوست. «یُحیِی وَ یُمِیتُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»

یا أَیُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدیً وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ«57»

ای مردم! همانا از سوی پروردگارتان پند و اندرزی برای شما آمد که مایه ی شفا برای آنچه در سینه های شماست و هدایت و رحمتی برای مؤمنان است.

نکته ها:

* «مَوْعِظَهٌ» ،بازداشتنِ آمیخته با هشدار و انذار است.[1]

* «شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ» ،یعنی مایه ی پاکی روح و قلب از آفات روحی است.زیرا امراض روحی سخت تر از امراض جسمی است و هنر قرآن نیز در همین شفابخشی به امراض روحی است.

* پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود:اذا التبسَتْ علیکم الفِتن کالّیل المُظلم فعلیکم بالقرآن فانّه شافع مشفّع...در هجوم فتنه های تیره و وحشتناک،به قرآن پناه برید که هم موعظه است،هم شفا،هم نور و هم رحمت. [2]

* امام صادق علیه السلام فرمود:«شفاء لما فی الصدور من الامراض الخواطر و مشبّهات الامور» قرآن،برای تمام امراض روحی و شبهات و افکار شفاست[3]

* گویا آیه اشاره به مراحل چهارگانه ی تربیت و تکامل دارد،یعنی:

الف:مرحله ی موعظه،نسبت به کارهای ظاهری. «مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ»

ب:مرحله ی پاکسازی روح از رذایل. «شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ»

ج:مرحله ی راهیابی به سوی مقصود. «هُدیً»

د:مرحله ی دریافت رحمت الهی. «رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ»

پیام ها:

1-نزول کتاب که شامل موعظه و شفابخشی و هدایت و رحمت باشد،از شئون ربوبیّت الهی است. «مِنْ رَبِّکُمْ»

2-قرآن،شفای هر دردی است.درمان دردها را باید از مکتب قرآن گرفت،نه مکاتب شرق و غرب. «شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ»

3-قرآن برای همه ی مردم موعظه است،ولی تنها گروه حقّ پذیر،مشمول هدایت و رحمت الهی می شوند. یا أَیُّهَا النّاسُ ... هُدیً وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ

قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ«58»

بگو:(مؤمنان)تنها به فضل و رحمت خداوند شاد شوند،(نه به مال و مقام،)که آن بهتر از هرچیزی است که می اندوزند.

نکته ها:

* با توجّه به شفا،موعظه و رحمت بودن قرآن که در آیه ی قبل بود،ظاهر این آیه آن است که مراد از فضل ورحمت،همان تمسّک به قرآن باشد.به فرموده ی حضرت علی علیه السلام:روز قیامت ندا می دهند که هر کشاورزی گرفتار آفتی می شود،جز آنان که در مزرعه ی قرآن کشتند،پس در زمین قرآن کشت کنید.«فکونوا من حرثه القرآن»[4]

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:«مَن هداه اللّه للأسلام وعلّمه القرآن ثمّ شکی الفاقه کتب اللّه الفاقه بین عینیه الی یوم القیامه»هر کس را که خداوند به نعمت اسلام و فهم قرآن مفتخر ساخت ولی او احساس بدبختی کند واقعاً بدبخت است و تا روز قیامت مهر بدبختی بر پیشانی او زده می شود.سپس این آیه را تلاوت نمود.[5]

و در روایت دیگری فرمودند:به سراغ قرآن بروید تا زندگی تان زندگی سعیدان و مرگتان مرگ شهیدان باشد و از حسرتِ روز قیامت نجات یابید،چرا که قرآن،کلام خداوند رحمن و مانع و امانی از شرّ شیطان و سبب برتری و سنگینی میزان است.[6]

* در روایات،فضل و رحمت،به نبوّت و امامت تفسیر شده است[7]چنانکه فضل به نعمت هایِ عامّ الهی و رحمت به نعمت های خاصّ خداوند تفسیر شده است[8]

* پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود:اهل ایمان بدانند که نعمت دین از همه ی اموال کافران بهتر است و باید بدان شاد باشند. [9]

پیام ها:

1-به قانونی همچون قرآن که شفا،موعظه،هدایت و رحمت است افتخار کنیم که از همه ی قوانین بشری برتر است. «فَلْیَفْرَحُوا»

2-به نعمت ولایت شاد باشیم،نه به مال و مقام. «فَلْیَفْرَحُوا»

3-نعمت ها را از فضل الهی بدانیم،نه از خود تا شادی ما رنگ الهی بیابد و سبب فخر فروشی و تکبّر نگردد.[10] بِفَضْلِ اللّهِ ... فَلْیَفْرَحُوا

4-تنها نعمتی که برخورداری از آن باید سبب شادمانی باشد،قرآن است.

بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ ... فَلْیَفْرَحُوا (تقدّم «بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ» نشانه ی انحصار است)

5-نعمت های مادّی،گاهی سبب فتنه و فساد شده و زود گذر است،ولی نعمت های معنوی،پایدار و سبب رشد است. «خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ»

6-نعمت های معنوی،برتر از تمام نعمت های مادّی است. «خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ» (کسی که بهره ای از قرآن دارد،نباید از تنگدستی خود و دارایی دیگران اندوهناک باشد.)

قُلْ أَ رَأَیْتُمْ ما أَنْزَلَ اللّهُ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالاً قُلْ آللّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَی اللّهِ تَفْتَرُونَ«59»

بگو:آیا دیدید هر رزقی که خداوند برای شما نازل کرده است،(از پیش خود)بعضی را حرام و بعضی را حلال قرار دادید؟بگو:آیا خداوند به شما اجازه داده یا بر خداوند دروغ می بندید؟

نکته ها:

* نمونه هایی از تحریم های بی دلیل مشرکان،در آیه ی 103 سوره مائده بیان شده است:

«ما جَعَلَ اللّهُ مِنْ بَحِیرَهٍ وَ لا سائِبَهٍ وَ لا وَصِیلَهٍ وَ لا حامٍ» آنان سهمی از کشاورزی خود را برای بت ها و بتکده ها قرار داده و برخود حرام می کردند و یا آنچه را در شکم حیوانات بود،برای مردها حلال و برای زنان حرام می دانستند؛ «وَ قالُوا ما فِی بُطُونِ هذِهِ الْأَنْعامِ خالِصَهٌ لِذُکُورِنا وَ مُحَرَّمٌ عَلی أَزْواجِنا» [11]

امّا قرآن همه ی اینها را افترا بر خداوند و ناروا می داند. «عَلَی اللّهِ تَفْتَرُونَ»

پیام ها:

1-قانون اصلی و کلّی در خوردنی ها حلال بودن است،مگر آنکه حرمت آن از طریق وحی ثابت شود. «ما أَنْزَلَ اللّهُ لَکُمْ»

2-رزق،از سوی خدا نازل می شود. «أَنْزَلَ اللّهُ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ»

3-در احکام شرع نباید از شارع جلو افتاد،چنانکه حرام خدا را نمی توان حلال کرد،حلال ها را هم نمی توان حرام شمرد. «فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالاً»

4-تشریع و قانونگذاری،مخصوص خداوند است. «آللّهُ أَذِنَ لَکُمْ»

5-کسانی که«ولایت تشریعی»دارند،با اذن الهی می توانند چیزهایی را حلال یا حرام کنند. «آللّهُ أَذِنَ لَکُمْ»

6-وضع قانونِ بدعت آمیز و آن را به خدا نسبت دادن،جرم است. «فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالاً،عَلَی اللّهِ تَفْتَرُونَ»

7-قرآن،عادات و رسوم غلطی را که ریشه در وحی و اذن خدا ندارد،محکوم می کند. «عَلَی اللّهِ تَفْتَرُونَ»

وَ ما ظَنُّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَشْکُرُونَ«60»

کسانی که به خدا دروغ می بندند،(درباره ی مجازاتِ)روز قیامت چه گمانی دارند؟ همانا خداوند دارای بخشش واحسان برمردم است،ولی بیشترشان سپاسگزاری نمی کنند.

نکته ها:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از مردی که ثروت و امکانات داشت،ولی ژولیده می زیست انتقاد کرد که چرا به خود نمی رسد و فرمود:نعمت الهی را نمایان کن که خداوند دوست دارد آثار نعمت به بنده اش به زیباترین شکل دیده شود.«فان اللّه یحبّ ان یُری اثره علی عبده حسناً»[12]

در بهره مندی از نعمت های الهی،نه افراط باید کرد،نه تفریط.نه غرق شدن در شهوت ها و مادیّات،نه پرهیز از نعمت ها و محروم کردن خود از کامیابی های حلال. «إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النّاسِ»

پیام ها:

1-افترا بستن به خداوند،مجازات دارد.نباید به مهلت دادن خدا در دنیا مغرور شویم و از دادگاه قیامت غفلت کنیم. وَ ما ظَنُّ الَّذِینَ ...

2-تحریم نعمت های حلال الهی،هم محرومیّت دنیوی دارد،هم شرمندگی و عقوبت در قیامت. ما ظَنُّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ ... یَوْمَ الْقِیامَهِ

3-نعمت ها،فضل خداست نه طلب ما،پس باید سپاسگذار باشیم. «اللّهَ لَذُو فَضْلٍ ... لا یَشْکُرُونَ»

4-تحریم حلال های الهی،نوعی ناسپاسی است. «لا یَشْکُرُونَ»

وَ ما تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاّ کُنّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَ ما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرَ إِلاّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ«61»

و(تو)در هیچ حال(و اندیشه ای)نیستی و هیچ بخشی از قرآن را نمی خوانی و(شما مردم)هیچ عملی را انجام نمی دهید،مگر هنگامی که وارد آن(کار)می شوید،ما بر شما گواهیم و هیچ چیزی در زمین و آسمان از پروردگار مخفی نمی ماند،حتی به اندازه سنگینی ذره ای و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر،جز آنکه در کتاب روشن ثبت است.

نکته ها:

* «کِتابٍ مُبِینٍ» ،لوح محفوظ یا علم وسیع خداوند به همه ی موجودات هستی است که هم اعمال انسان را شامل می شود و هم اشیای کوچک و بزرگ را در زمین و آسمان.

* امام صادق علیه السلام فرمود:هرگاه پیامبر این آیه را می خواند،به شدّت می گریست.[13]

پیام ها:

1-همه ی کارهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مهّم است،چون الگو و اسوه است.(تعبیر به شأن،نشانه ی مهم بودن کار است) «ما تَکُونُ فِی شَأْنٍ»

2-حتّی رسول خدا صلی الله علیه و آله هم زیر نظر است. وَ ما تَکُونُ ... إِلاّ کُنّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً

3-خداوند،هم شاهد بر افکار بشر، «شَأْنٍ» هم بر گفتار «تَتْلُوا» وهم بر کردار اوست. «لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاّ کُنّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً»

4-تلاوت قرآن،در ردیف مقام رسالت وهمه ی اعمالِ مردم قرار دارد.(در این آیه،گواه وشاهد بودن خدا بر سه چیز مطرح شده:همه ی امور پیامبر،همه ی کارهای مردم وتلاوت قرآن،واین تعبیر نشانه ی اهمیّت تلاوت قرآن است)

5-جهان محضر خدا و او شاهد بر اعمالِ ماست،پس مهلتی که به ما می دهد، نشان غفلت یا عدم احاطه ی او نیست. «کُنّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً»

6-هم خدا و هم فرشتگان شاهد بر اعمال بشرند. «کُنّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً»

7-توجّه به حضور خداوند،موجب شرم و حیا از او می شود. «شُهُوداً»

8-علم خداوند به دور و نزدیک،کوچک و بزرگ،ظاهر و باطن،یکسان است.

«مثقال ذرّه،فی الارض،فی السماء،اصغر،اکبر»

أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ«62»

آگاه باشید که قطعاً بر اولیای خدا،نه ترسی است ونه اندوهگین می شوند.

اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ«63»

آنان که ایمان آورده اند و شیوه ی آنان پرهیزکاری است.

نکته ها:

* این آیات ویژگی های اولیای خدا را بازگو می کند.شعار آنان این است: إِنّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا ...[14] ونتیجه ی این خوف،تقواست وثمره ی تقوا: «لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ»[15]

این عدم خوفِ اولیای خدا،هم در دنیاست و هم در آخرت. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:اولیای خدا سکوتشان ذکر است،نگاهشان عبرت،سخنشان حکمت و حرکتشان در جامعه،مایه ی برکت است.[16]

* علی علیه السلام فرمود:خداوند ولیّ خود را میان مردم پنهان کرده است،پس هرگز مسلمانی را تحقیر نکنید،شاید او از اولیای خدا باشد،

«انّ اللّه اخفی ولیّه فی عباده فلاتستصغرنّ عبداً من عبیداللّهِ فربّما یکونُ ولیّه وانتَ لاتعلم»[17]

پیام ها:

1-کسی که ولیّ خدا باشد،خدا هم ولیّ اوست[18]«إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

2-کسی که خوف الهی داشته باشد،خوف دیگری نخواهد داشت. «إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ» (آن را که حساب پاک است،از محاسبه چه باک است)

3-اولیای خدا،آینده ای روشن وبدون بیم واندوه دارند. «إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»

4-ایمان و تقوا،خصلتِ ریشه دارِ اولیای خداست. «آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ»

5-ایمان و تقوای دائمی،هم سبب رفع نگرانی است و هم انسان را از اولیای خدا قرار می دهد. إِنَّ أَوْلِیاءَ اللّهِ ... آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ

لَهُمُ الْبُشْری فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَهِ لا تَبْدِیلَ لِکَلِماتِ اللّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ«64»

برای آنان(اولیای خدا)در زندگی دنیا و آخرت بشارت است.تبدیل و تغییری در سخنان(و وعده های)الهی نیست و آن همان رستگاری بزرگ است.

نکته ها:

* بشارت اهل ایمان و تقوا،در دنیا از طریق خواب ها و رؤیاهای صادقه،الهامات الهی،نزول آرامش و سکینه،خنثی شدن توطئه ها،مستجاب شدن دعاها و دیدار معصومین به هنگام مرگ است و در آخرت نیز دریافت نعمت های الهی است.

همچنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله به مناسبت این آیه فرمود:بشارت دنیوی همان خواب های خوبی است که در آن مژده است وبشارت اخروی بشارتی است که لحظه ی مرگ به او داده می شود که تو و کسانی که تو را به سوی قبر حمل می کنند،آمرزیده می شوید.[19] و در روایتی امام باقر علیه السلام به ابوحمزه ثمالی فرمود:لحظه ی مرگ،محمّد و علی علیهما السلام نزد مؤمن حاضر شده ومی فرمایند:به سوی ما بیا که آینده ی تو بهتر از گذشته است و روح تو به روح خداوند ملحق می شود. [20]

* بشارت های خداوند به اولیایش در دنیا،در آیات دیگر قرآن آمده است که نشان می دهد اولیای خدا در همین دنیا نیز فائز و برنده اند،زیرا:

1.آرامش دارند. «أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[21]

2.توکّل دارند. «فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»[22]

3.امداد غیبی می شوند. «وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها» [23]

4.همواره پیروز هستند. «إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ»[24]

5.بینش و نور دارند. «یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً» [25]

6.در بن بست قرار نمی گیرند. «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»[26]

7.کارشان را بیهوده نمی بینند. «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ» [27]

8.از ملامت ها نمی ترسند. «لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ» [28]

9.از مردم نمی ترسند. «إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً»[29]

10.از طاغوت نمی ترسند. «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ»[30]

11.گرفتار حیرت نیستند. «یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ»[31]

12.محبوبیّت دارند. «سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» [32]

13.کارهای فانی خود را با رنگ الهی جاودانه می کنند. «صِبْغَهَ اللّهِ»[33]

پیام ها:

1-تنها اولیای خدا،هم دنیا دارند،هم آخرت. لَهُمُ الْبُشْری فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا ... وَ فِی الْآخِرَهِ

2-وعده های الهی قطعی و حتمی است. لَهُمُ الْبُشْری ... لا تَبْدِیلَ ...

3-رستگاری بزرگ برای کسانی است که همواره ایمان و تقوا داشته اند. آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ ... اَلْفَوْزُ الْعَظِیمُ

وَ لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ«65»

گفتار مخالفان،تو را غمگین نسازد.زیرا عزّت،به تمامی از آن خداوند است و او شنوا و داناست.

نکته ها:

* کفّار به پیامبر نسبتِ شاعر،کاهن،ساحر ومجنون می دادند،علاوه بر اینها،گاهی می گفتند:

او بر ما امتیازی ندارد،بلکه انسانی مثل ماست. «إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُنا»[34]،گاهی می گفتند:

حرف های او را گروهی ساخته و پرداخته و به او القا می کنند. «أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» [35]، گاهی می گفتند:ما نیز اگر بخواهیم مثل قرآن را می آوریم. «لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» [36]و گاهی می گفتند:حرف های او داستان های پیشینیان است. «أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ»[37]

و درباره ی پیروان او نیز می گفتند:آنان افراد فرو مایه ای هستند. «ما نَراکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذِینَ هُمْ أَراذِلُنا»[38]ولی اراده ی خداوند بر این است که در برابر آن همه تحقیر،پیامبر و مؤمنان عزیز باشند.

* «عزّت»به معنای نفوذناپذیری است.هم خداوند چنین است،هم پیامبر،هم مؤمنان، «وَ لِلّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»[39]و هم مکتب. «وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ» [40]

پیام ها:

1-هدف تبلیغات دشمن،تحقیر دین و امّت اسلامی است،ولی خداوند پیامبر را دلداری داده و کفّار را به این هدف نمی رساند. «لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ»

2-مؤمن نباید تحت تأثیر تبلیغات مسموم کفّار قرار گیرد و احساس ضعف کند.

«لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ»

3-خداوند پشتیبان اولیای خویش است و پیروزی مکتب و پیامبران را تضمین کرده است.[41] «لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّهَ لِلّهِ»

4-عزّت،به دست خداست و با گفته های این و آن نمی شکند. «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلّهِ»

أَلا إِنَّ لِلّهِ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَتَّبِعُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ شُرَکاءَ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاّ یَخْرُصُونَ«66»

آگاه باشید! همانا هر کس در آسمان ها و هر که در زمین است،از آنِ خداست و کسانی که به جای خدا شریکانی را می خوانند،(از آنها نیز) پیروی نمی کنند،بلکه جز گمان خود چیز دیگری را پیروی نمی کنند و آنان جز دروغگویانی بیش نیستند.

نکته ها:

* ممکن است جمله ی وَ ما یَتَّبِعُ ...سؤال باشد و «إِنْ یَتَّبِعُونَ» جواب آن.یعنی:آنان که خدا را رها کردند و به سراغ شریکان خیالی می روند،از چه پیروی می کنند؟آنان جز از گمان،از چیزی پیروی نمی کنند! شاید هم حرفِ «ما» ،عطف به «مَنْ» باشد،یعنی حتی آنچه را مشرکان شریک خدا می پندارند،مملوک خدایند.

پیام ها:

1-مالکیّت مطلق خداوند،دلیل توحید وعزّت کامل اوست. إِنَّ الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً ... إِنَّ لِلّهِ مَنْ فِی السَّماواتِ

2-همه مِلک خدایند،چگونه مملوک را شریکِ مالک قرار می دهید؟ «لِلّهِ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ»

3-در آسمان ها موجودات عاقلی هستند.( «مَنْ» ،موجود دارای شعور است)

4-مشرکان منطق و پایگاه علمی ندارند. «إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ»

5-مشرکان از خیالات و اوهام خود پیروی می کنند،نه از شرکای الهی،چون خداوند شریک ندارد.پس آنان دروغ می گویند. «إِنْ هُمْ إِلاّ یَخْرُصُونَ»

هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ«67»

اوست کسی که شب را برای شما قرار داد تا در آن آرامش یابید و روز را روشنی بخش گردانید(تا به کار پردازید).یقیناً در این(نظام حکیمانه و هدفدار،)نشانه هایی برای گروهی است که می شنوند.

نکته ها:

* در آیه ی قبل به مالکیّت خداوند و در این آیه به تدبیر حکیمانه ی او در نظام هستی اشاره شده است.

* در قرآن آرامش روحی،با عناوینی همچون:تلاوت قرآن،تهجّد،تسبیح الهی،قنوت، سجود و شب زنده داری مطرح شده است،[42]امّا آرامش جسمی،با خواب واستراحت است.

«مَنامُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ» [43]

پیام ها:

1-پیدایش شب و روز،با تدبیر و با هدف بهره گیری انسان و حکیمانه برنامه ریزی شده است. جَعَلَ ... لِتَسْکُنُوا

2-شب برای آرامش است،چه آرامش روحی،چه جسمی. «لِتَسْکُنُوا فِیهِ»

قالُوا اتَّخَذَ اللّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِیُّ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَکُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا أَ تَقُولُونَ عَلَی اللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ«68»

(مشرکان)گفتند:خداوند فرزندی گرفته است،او منزّه است،او بی نیاز است.آنچه در آسمان ها و زمین است از آنِ اوست.هیچ دلیلی نزد شما بر این گفتار نیست.آیا آنچه را نمی دانید به خدا نسبت می دهید؟

نکته ها:

* «اتّخاذ ولد»،یعنی کسی را به فرزندی گرفتن.که این غیر از توّلد و فرزند داشتن است.

مشرکان،فرشتگان را دختران خدا می دانستند و یهود،«عُزیر»را و مسیحیان«عیسی»را فرزندان خدا گرفتند.

* در قرآن آمده است که عزیز مصر به همسرش زلیخا گفت:یوسف را به فرزندی بگیریم، «نَتَّخِذَهُ وَلَداً»[44]وآسیه همسر فرعون به او گفت:موسی را به فرزندی بگیریم. «لا تَقْتُلُوهُ عَسی أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً» [45]

پیام ها:

1-خداوند،نه از تنهایی وحشت دارد تا فرزندی برای انس بگیرد،نه وارثی می خواهد تا فرزندی بگیرد،نه نیاز به مددکار دارد تا معاون بگیرد و نه برای بقای نوع،نیاز به فرزند دارد. «سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِیُّ»

2-عقاید دینی باید همراه با برهان و استدلال باشد. «إِنْ عِنْدَکُمْ مِنْ سُلْطانٍ»

3-سخن بی دلیل وبدون علم،ارزشی ندارد. إِنْ عِنْدَکُمْ مِنْ سُلْطانٍ ... ما لا تَعْلَمُونَ

قُلْ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ«69»

بگو:همانا کسانی که بر خداوند دروغ می بندند،رستگار نمی شوند.

مَتاعٌ فِی الدُّنْیا ثُمَّ إِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِیقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِیدَ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ«70»

بهره ای اندک در دنیا دارند،سپس بازگشت آنان به سوی ماست،آنگاه به سزای کفرشان،عذاب سخت به آنان می چشانیم.

نکته ها:

* «مَتاعٌ» و«متعه»،به بهره گیری کوتاه مدّت گفته می شود.از آنجا که بهره وری انسان از دنیا و نعمت های آن کوتاه است،لذا قرآن در مورد امور دنیوی تعبیر«متاع»را به کار برده است.

* سؤال: اگر افترازنندگان رستگار نمی شوند،پس چرا در زندگی مادّی آنان را در رفاه بیشتری می بینیم؟

پاسخ: این رفاه و کامیابی موقّت است، «مَتاعٌ فِی الدُّنْیا» ولی کیفر اصلی آنان در آخرت و زمانی است که به سوی او بازگردند.

پیام ها:

1-آنان که افرادی را به امید شفاعت،فرزند خدا می دانند،به هدفشان نمی رسند.

قالُوا اتَّخَذَ اللّهُ وَلَداً ... لا یُفْلِحُونَ

2-کامیابی موقّت اگر عذاب دائمی در پی داشته باشد،بی ارزش است. «مَتاعٌ فِی الدُّنْیا ،نُذِیقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِیدَ»

3-لذّت های دنیا زودگذر است. «مَتاعٌ فِی الدُّنْیا»

4-یاد معاد،از عوامل بازدارنده از انحراف وگناه است. «إِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ»

5-دروغ بستن به خداوند با انواع بدعت ها،تحریف ها،تفسیر به رأی ها و فرزند قراردادن برای او،کفر است. «بِما کانُوا یَکْفُرُونَ»

وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامِی وَ تَذْکِیرِی بِآیاتِ اللّهِ فَعَلَی اللّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّهً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ«71»

و بر آنان سرگذشت نوح را بخوان،آنگاه که به قوم خود گفت:ای قوم من! اگر ماندن و موقعیّت من(در میان شما)و یادآوری ام نسبت به آیات خداوند بر شما سنگین و تحمّل ناپذیر است،پس(بدانید که)من تنها بر خداوند توکّل کرده ام(و از چیزی هراس ندارم)پس شما و شریکانتان فکرتان را جمع کنید تا چیزی از کارتان بر شما پوشیده نماند،سپس در باره ی من تصمیم بگیرید و مهلتم ندهید!

نکته ها:

* این آیه،استقامت و پشت گرمی حضرت نوح علیه السلام را به امدادهای الهی می رساند که از تهدیدها و نقشه های دشمن هراسی نداشت.

* نقل شده که امام حسین علیه السلام نیز در کربلا،قبل از ظهر عاشورا این آیه را بر سپاه کوفه خوانده است.[46]

پیام ها:

1-آشنا کردن مردم با خبرهای مهم و مفیدگذشته و تاریخ و فلسفه ی آن،از وظایف رهبران الهی است. «وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ»

2-انبیا از مردم و با مردم بودند و حتّی تا آخرین لحظه با مخالفان خود برخورد عاطفی داشتند. «یا قَوْمِ»

3-دل اگر آمادگی نداشته باشد،حتّی تذکّر و یادآوری انبیا هم بر او سنگین است.

«کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامِی وَ تَذْکِیرِی»

4-ایمان به هدف،بزرگ ترین اهرم مقاومت انبیا و مبارزه طلبی آنان است. إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامِی ... فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ

5-انبیا مخالفان خود را به مبارزه می طلبیدند. «فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ»

6-انبیا با توکّل به خدا،قدرت های مخالف را تحقیر وبه مؤمنان شجاعت می دادند وهمه قدرت ها را پوچ می دانستند.[47] فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ ... ثُمَّ اقْضُوا

7-ارزیابی درست،جمع آوری قوا و تصمیم قاطع،از اصول مبارزه است. «أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّهً»

8-انبیا از شهادت نمی ترسیدند. «ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ»

فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلاّ عَلَی اللّهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ«72»

پس اگر(به دعوت الهی)پشت کردید،من از شما اجرتی نخواسته ام.پاداش من تنها بر خداست و من مأمورم که تسلیم فرمان او باشم.

نکته ها:

* نگرانی ها اغلب یا به خاطر جان است،یا مال.در آیه ی قبل،بیم نداشتنِ پیامبران از توطئه ی دشمنان در مورد جان خود مطرح بود،در این آیه بی توقّعی آنان نسبت به مال و پاداش از سوی مردم است.

پیام ها:

1-پذیرش یا سرپیچی مردم از دعوت پیامبران،اثر مادّی برای انبیا ندارد. «فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ»

2-مبلّغِ موّفق و مؤثّر کسی است که چشم به مال مردم نداشته باشد و این را به مردم اعلام کند. «فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ»

3-انبیا هیچ گونه پاداشی از مردم نمی خواستند،نه مال،نه خدمات و امثال آن.

«فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ»

4-اگر همه ی مردم از دین اعراض کنند،در رهبر الهی تاثیری ندارد،بلکه او تسلیم دین خداست. «فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ ،أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ»

5-کسی که به پاداش اخروی عقیده دارد،به راحتی دل از پاداش های دنیوی می کَند. «إِنْ أَجْرِیَ إِلاّ عَلَی اللّهِ»

6-مأموریّت همه ی پیامبران،تسلیم بودن در برابر حقّ است. «مِنَ الْمُسْلِمِینَ»

7-کسی که می خواهد مردم را به تسلیمِ خدا وادارد باید خودش تسلیم باشد.

أُمِرْتُ ... مِنَ الْمُسْلِمِینَ

8-گرچه امروز مردم اعراض می کنند،امّا خداوند بندگانِ تسلیم و مؤمنان واقعی در تاریخ کم ندارد،تو به آنان ملحق شو. «مِنَ الْمُسْلِمِینَ»

فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُنْذَرِینَ«73»

پس او(نوح)را تکذیب کردند،آنگاه ما او و کسانی که در کشتی همراه او بودند را نجات دادیم و آنان را جانشینِ(در زمین)قرار دادیم و همه ی کسانی که آیات ما را تکذیب کردند،غرق ساختیم.پس بنگر که پایانِ کارِ هشدار داده شدگان چگونه بود!

نکته ها:

* یاران نوح هشتاد نفر بودند و کافران بسیار،امّا به امداد الهی،کافران نابود و مؤمنان وارثِ زمین گشتند.[48]

* در این آیه،به فرجامِ نیک مؤمنان و هلاکتِ مخالفان دعوت انبیا اشاره شده است.

پیام ها:

1-تنها ایمان کافی نیست،همراهی و همگامی با رهبران الهی لازم است تا به نجات برسیم. «مَنْ مَعَهُ» به جای «آمَنُوا بِهِ»

2-نتیجه ی ایمان و استقامت،نجات و حکومت است. «فَنَجَّیْناهُ ،جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ»

3-در نهایت،پیروزی با اهل ایمان است و رسوایی با اهل کفر وشرک. فَنَجَّیْناهُ ...

أَغْرَقْنَا ...

4-از سنّت های الهی،ابتدا مهلت دادن و سپس قهر و غضب بر عاصیان است.

«أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا»

5-نتیجه ی اصرار بر کفر و بیراهه رفتن،هلاکت است. «أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا»

6-اوّل اتمام حجّت وهشدار وتذکّر،بعد قهر وغضب. أَغْرَقْنَا ... عاقِبَهُ الْمُنْذَرِینَ

7-تاریخِ مفید و سازنده آن است که به طرفداران حقّ دلگرمی دهد و پیروان باطل را تهدید کند. «فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُنْذَرِینَ»

8-شناخت تاریخ و عوامل پیشرفت یا انقراض امّت ها،در جهت گیری حرکت ها لازم است. «فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُنْذَرِینَ»

ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلاً إِلی قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ کَذلِکَ نَطْبَعُ عَلی قُلُوبِ الْمُعْتَدِینَ«74»

آنگاه پیامبرانی را پس از نوح به سوی قومشان فرستادیم،پس آنان معجزات و دلایل روشن را برای مردم آوردند،ولی مردم بر آن نبودند که به آنچه قبلاً تکذیبش کرده بودند ایمان بیاورند.ما این گونه بر دلهای متجاوزان مُهر می زنیم.

پیام ها:

1-فرستادن پیاپی پیامبران،یک سنّت الهی بوده است. «بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلاً»

 (خداوند در فاصله زمانی میان حضرت نوح و موسی پیامبرانی را فرستاد)

2-همه ی پیامبران معجزه داشته اند. «فَجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ»

3-همه ی پیامبران مخالف داشته اند. «فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا»

4-انسان آزاد است،با دیدن معجزه و شنیدن قهر الهی،باز هم نافرمانی می کند.

«فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا»

5-استکبار و تعدّی،زمینه ی مُهر خوردن بر دلهاست. «نَطْبَعُ عَلی قُلُوبِ الْمُعْتَدِینَ»

6-آنان که با دیدن معجزات،ایمان نمی آورند،متجاوزند. «کَذَّبُوا، اَلْمُعْتَدِینَ»

ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسی وَ هارُونَ إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ بِآیاتِنا فَاسْتَکْبَرُوا وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ«75»

سپس بعد از آنان،موسی و هارون را همراه با معجزات خویش،به سوی فرعونِ و سران قومش فرستادیم،امّا آنان که گروهی تبهکار بودند، استکبار ورزیدند(و دعوت پیامبران را نپذیرفتند).

نکته ها:

* مراد از«ملأ»،چهره های چشم پُر کن مثل کاخ نشینان و درباریان است که اطرافیان فرعون محسوب می شدند.فرعون جامعه را به دو دسته ی کاخ نشینِ قبطی و محرومینِ سبطی تقسیم کرده بود و یک گروه را به بردگی کشیده بود و گروه دیگر کاخ نشینان بودند.

«وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَهً مِنْهُمْ»[49]

* جرم بزرگ فرعون،ادّعای خدایی او، «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی»[50]و کشتن کودکان بی گناه و زنده نگهداشتن دختران برای کنیزی بود. «سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ»[51]

پیام ها:

1-مبارزه با طاغوت،اوّلین وظیفه ی انبیاست.زیرا مبارزه با علّت فساد مهم تر از معلولِ آن است. «فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ»

2-آنجا که بافت جامعه،قومی و قبیله ای بوده،پیامبران سراغ اقوام می رفتند،امّا آنجا که تشکیلات و نظام داشته،سراغ ریشه ها می رفتند.[52] «إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ»

3-طاغوت ها،قدرت خود را از یاران و اطرافیان دارند وگرنه خود از درون پوکند. «وَ مَلاَئِهِ»

4-انبیا معجزه داشتند. بَعَثْنا ... بِآیاتِنا

5-همواره فرعون ها وطاغوت ها در برابر انبیا ایستاده اند. بَعَثْنا ... فَاسْتَکْبَرُوا

6-آنان که به گناه عادت کنند،براحتی راه انبیا را نمی پذیرند. «کانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ»

فَلَمّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِینٌ«76»

پس هنگامی که از جانب ما حقّ به سراغشان آمد،گفتند:قطعاً این یک جادوی آشکار است.

پیام ها:

1-مردم سراغ حقّ نمی روند،طرفداران حقّ باید سراغ مردم روند. «جاءَهُمُ الْحَقُّ»

2-هم ذات خداوند حقّ است،هم انبیا و قانون الهی و معجزه و هر چه که منسوب به خداوند است. «جاءَهُمُ الْحَقُّ»

3-پیامبران با خداوند رابطه ی مستقیم دارند و معجزات و برنامه هایشان از او سرچشمه می گیرد. «عِنْدِنا»

4-مبلّغ و رهبر باید بداند که همواره در جامعه،گروهی با برنامه های آنان مخالفت می کنند. قالُوا ...

5-تهمت جادوگری،بُرنده ترین،ساده ترین و شایع ترین تهمت ها به پیامبران است. «لَسِحْرٌ»

6-سرچشمه ی تهمت،روحیّه ی سرکش انسان است. کانُوا ... مُجْرِمِینَ ... إِنَّ هذا لَسِحْرٌ ...

7-مخالفان،بیشترین تأکید را در مخالفت بکار می برند.[53] «إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِینٌ»

قالَ مُوسی أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمّا جاءَکُمْ أَ سِحْرٌ هذا وَ لا یُفْلِحُ السّاحِرُونَ«77»

موسی(به آنان)گفت:آیا چون حقّ به سراغ شما آمد،(به آن سحر و جادو می گویید و می پرسید:)آیا این سحر است؟در حالی که جادوگران هرگز رستگار نمی شوند.

نکته ها:

* معمولاً جادوگری کار افراد ناسالم و برای بدست آوردنِ نام ونان است.لذا دشمنان پیامبران برای تحقیر آنان در نزد مردم،از این تهمت استفاده می کردند.لازم به ذکر است که جادوگری در فقه،حرام شمرده شده است.چنانکه امام خمینی قدس سره کار سحر و تعلیم و آموزش آن و درآمد از طریق آن را حرام و همچنین شعبده بازی که انسان با تردستی، غیرواقع را در چشم بینندگان،واقع نشان دهد[54]

پیام ها:

1-موسی از پیروزی خود و شکست تهمت زنندگان خبر داد. قالَ مُوسی ...

2-دشمنان،حقّ را سحر و پیامبران را ساحر معرّفی می کردند. أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ ...

سِحْرٌ هذا

3-ساحر به خاطر اغفال مردم و به کار بردن ابزار نامشروع و شهرت طلبی، رستگار نمی شود. «لا یُفْلِحُ»

قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمّا وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا وَ تَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیاءُ فِی الْأَرْضِ وَ ما نَحْنُ لَکُما بِمُؤْمِنِینَ«78»

گفتند:(ای موسی!)آیا آمده ای تا ما را از راهی که پدرانمان را بر آن یافته ایم، برگردانی تا بزرگی و حکومت در زمین برای شما دو نفر(موسی و هارون) باشد؟ و(لی)ما به شما دو نفر ایمان آور نیستیم.

نکته ها:

* احترام به نیاکان و احسان به والدین،غیر از سرسپردگی به آنهاست.فرهنگ گذشتگان نباید بدون منطق و دلیل پذیرفته شود و بر آن تعصّب بی جا داشت.

پیام ها:

1-انقلاب های فرهنگی و تحوّلات فکری،همواره در جامعه بازتاب داشته است. «لِتَلْفِتَنا عَمّا وَجَدْنا»

2-کار نیاکان،در نسل های بعد مؤثّر است. «وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا»

3-اساس حکومت فرعونی،عقاید خرافی نیاکان مردم بود. «وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا»

4-گاهی احترام به نیاکان و حفظ میراث های کهن،ابزاری برای مقاومت در برابر نهضت انبیاست. «آباءَنا»

5-تقلید از نیاکان،بدون منطق و دلیل باطل است. «وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا»

6-به نام حفظ میراث فرهنگی و تعصبات خانوادگی،هرکار غلطی جایز نیست.

«وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا»

7-چون طاغوت ها ریاست طلبند،تلاشهای اصلاحگرانه ی مصلحان را هم به عنوانِ «ریاست طلبی»قلمداد می کنند. «تَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیاءُ»

8-مصلحان،خود را آماده شنیدن تهمت از ظالمان کنند. قالُوا ... تَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیاءُ

وَ قالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِی بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ«79»

و فرعون گفت:هر جادوگر کاردانی را نزد من آورید.

فَلَمّا جاءَ السَّحَرَهُ قالَ لَهُمْ مُوسی أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ«80»

پس چون جادوگران(به میدان مبارزه)آمدند،موسی به آنان گفت:بیفکنید آنچه را(از وسایل جادوگری که می توانید)بیفکنید.

نکته ها:

* فرعون می خواست به کمک جادوگران ماهر،حرکت الهی موسی علیه السلام را خنثی کند.

* جادوگران،وسایلی همچون طناب،چوب و...داشتند که با آغشتن آن به موادّی خاصّ،در برابر آفتاب به حرکت در می آمدند.

پیام ها:

1-طاغوت ها با جار وجنجال وتبلیغات،می خواهند جلوی حرکت انبیا را بگیرند. «ائْتُونِی بِکُلِّ ساحِرٍ»

2-طاغوت ها همه ی توان خود را برای سرکوب مخالفان به کار می گیرند. «ائْتُونِی بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ»

3-طاغوت ها گاهی دانشمندان و متخصّصان را خریده و در راه اهداف خود از آنها استفاده می کنند. «جاءَ السَّحَرَهُ»

4-مبارزه طلبی از ویژگی های پیامبران است. «أَلْقُوا»

5-پیامبران چون به هدف خود وامداد الهی اطمینان دارند،قاطعانه سخن می گویند. «أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ»

فَلَمّا أَلْقَوْا قالَ مُوسی ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ«81»

پس چون(ساحران،ابزار سحر خود را)افکندند،موسی گفت:آنچه را شما آورده اید جادوست،خداوند به زودی آن را باطل خواهد کرد.چرا که خداوند کار مفسدان را اصلاح نمی کند.

پیام ها:

1-باطل گرچه جولانی دارد،امّا سرانجام رفتنی است. «سَیُبْطِلُهُ»

2-خداوند،کار مؤمنان را اصلاح می کند: «وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ»[55]امّا کار مفسدان را اصلاح نمی کند. «لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ»

3-ساحر،مفسد است و سحر فساد.پس باید با آن مقابله کرد. «عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ»

وَ یُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ«82»

و خداوند،حقّ را با کلمات و قدرت و سنّت های خویش(و وعده ای که داده) تثبیت می کند،هر چند مجرمان از آن ناخشنود شوند!

نکته ها:

* در فرهنگ قرآن،به قوانین و سنّت ها و هر چیزی که خداوند آن را سبب تحقّق اراده ی خود قرار دهد،«کلمه»اطلاق شده است.

پیام ها:

1-تحقّق بخشیدن و پیروز ساختن حقّ،از وعده ها و سنّت های الهی است. «وَ یُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ»

2-احقاق حقّ،ابزار و وسائل می خواهد. «بِکَلِماتِهِ»

3-خواستِ مستکبران و مجرمان در جلوگیری از پیروزی حقّ،بی تأثیر است.

«وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ»

فَما آمَنَ لِمُوسی إِلاّ ذُرِّیَّهٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلی خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ أَنْ یَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ«83»

(در آغاز)جز گروهی اندک از فرزندان قوم موسی به او ایمان نیاوردند،در حالی که از فرعون و اشرافیان آنان ترس داشتند،ترس اینکه آنان را شکنجه کنند،زیرا که فرعون در آن سرزمین برتری جوی و از اسرافکاران بود.

نکته ها:

* در قرآن گاهی می خوانیم: «آمَنَ بِهِ» ،گاهی «آمَنَ مَعَهُ» و گاهی «فَآمَنَ لَهُ» ،هر کدام یک ویژگی دارد: «آمَنَ بِهِ» به معنای ایمان و «فَآمَنَ لَهُ» به معنای تسلیم است.

پیام ها:

1-ایمان باید همراه با تسلیم و اطاعت باشد. «آمَنَ لِمُوسی»

2-زمینه ی تحوّل فکری و گرایش به حقّ،در نوجوانان بیشتر است،چون قلبی پاک دارند وتعلّقاتشان به مال ومقام کمتر است. آمَنَ ... ذُرِّیَّهٌ مِنْ قَوْمِهِ

3-تنها پیامبر اسلام نبود که در راه دعوت مردم،سختی ها کشید و شاهد ایمان نیاوردن افراد بود. «فَما آمَنَ لِمُوسی»

4-گاهی بزرگان به خطا می روند و جوانان به حقّ می رسند. «إِلاّ ذُرِّیَّهٌ مِنْ قَوْمِهِ»

5-جوانان مؤمن گویا علاوه بر فرعون،از سران قوم خود که محافظه کار و ترسو و وابسته بودند نیز می ترسیدند. «مَلاَئِهِمْ» نه«مَلاَئِهِ»

6-نظام فرعونی نمی تواند مانع ایمان درونی باشد. «آمَنَ، عَلی خَوْفٍ»

7-ایمان راسخ،هرگز در محیط بد،نظام فاسد،اقتصاد و تبلیغات ناسالم و محیط رعب،سست نمی شود. آمَنَ ... عَلی خَوْفٍ

8-در نظام فرعونی،خفقان و اختناق است. «عَلی خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ»

9-نظام شکنجه گر،نظام فرعونی است. «یَفْتِنَهُمْ»

10-ریشه ی فساد انسان،برتری جویی های اوست. «إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ»

11-نظام اسراف گر،نظام فرعونی است. «لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ»

وَ قالَ مُوسی یا قَوْمِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمِینَ«84»

و موسی گفت:ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آورده اید و تسلیم او هستید،پس فقط بر او توکّل کنید.

پیام ها:

1-رهبر باید به امّت روحیّه بدهد. «وَ قالَ مُوسی یا قَوْمِ»

2-ایمان،از توکّل جدا نیست. «إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا»

3-تسلیم در برابر رضای الهی،بالاتر از ایمان است. [56]«إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمِینَ» بعد از «إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ»

4-با توکّل و تسلیم باید مشکلات را پشت سرگذاشت. «تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمِینَ»

فَقالُوا عَلَی اللّهِ تَوَکَّلْنا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَهً لِلْقَوْمِ الظّالِمِینَ«85»

پس آنان گفتند:تنها بر خداوند توکّل کرده ایم،پروردگارا:ما را گرفتار سختی ها و آزمایش ستمگران قرار مده.

وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْکافِرِینَ«86»

و ما را به رحمت خویش،از شرّ قوم کافر رهایی بخش.

نکته ها:

* ممکن است مراد از «الظّالِمِینَ» ،بزرگان بنی اسرائیل باشند که به خاطر منفعت و رفاه، مطیع فرعون شدند و مراد از«کافرین»،طرفداران فرعون باشند.پس درخواست ذریّه ی مؤمن، حفاظت از شرّ مخالفان داخلی و خارجی است.

* کسی که به خدا توکّل کند،هم خدا او را دوست می دارد، «إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»[57] و هم او را تأمین می کند. «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[58]

پیام ها:

1-اوّل توکّل،بعد دعا. «تَوَکَّلْنا،رَبَّنا»

2-با ایمان،توکّل ودعا،خود را از شرّ ظالمان نجات دهیم. «تَوَکَّلْنا، رَبَّنا ،نَجِّنا»

3-فرعونیان،هم مسرفند،[59]هم ظالم و هم کافر.اسراف زمینه ساز ظلم و ظلم نیز زمینه ی کفر است. «الْمُسْرِفِینَ ،الظّالِمِینَ ،الْکافِرِینَ»

4-ابتدا باید برای حفظ هویّت مکتبی دعا کرد، «لا تَجْعَلْنا فِتْنَهً» وسپس برای سلامتی شخصی. «نَجِّنا» چون اگر ستمگران پیروز شوند،خطّ ظلم و کفر حاکم شده،مؤمنان تحقیر و مبتلا می شوند.

وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی وَ أَخِیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَهً وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ«87»

و به موسی و برادرش وحی کردیم که در مصر،برای قوم خودتان خانه هایی آماده کنید و خانه هایتان را مقابل هم(یا رو به قبله)بسازید و نماز به پا دارید و به مؤمنان بشارت بده(که سرانجام پیروزی با آنهاست).

نکته ها:

* «قِبْلَهً» ،هم به معنای مقابل و رو بروی هم است و هم به معنای جهت کعبه،یعنی خانه سازی رو به قبله.شاید معنای این آیه چنین باشد که تا قدرت فرعون باقی است و تصمیم بر نابودی شما دارد،شما مراسم عبادی را در خانه هایتان برقرار سازید.مثل سه سال اوّل بعثت پیامبر اسلام.

* بهترین بشارت به مؤمنانِ در بند،بشارت به استجابت دعایشان است که از تحت ستم فرعونیان و فتنه گری هایشان نجات یابند.

پیام ها:

1-مسکن،یکی از نعمت های الهی است. أَوْحَیْنا ... أَنْ تَبُوءَ

2-رهبران دینی باید به مسائل مادّی ورفاهی امّت هم توجّه کنند. «تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما»

3-منطقه ی مسکونی افراد مؤمن باید از کفّار جدا باشد،تا زمینه ساز عزّت، قدرت و استقلال گروه با ایمان گردد. «تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً»

4-تاریخ شهرسازی تا زمان حضرت موسی علیه السلام قطعی است. تَبَوَّءا ... بُیُوتاً

5-معماری و شهرسازی اسلامی باید با اهداف مکتبی سازگار باشد و جهت قبله فراموش نشود. «وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَهً»

6-به گونه ای خانه بسازیم که انجام مراسم مذهبی و اقامه ی نماز در آن عملی باشد. «وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَهً»

7-خانه ی افراد مکتبی باید نمازخانه باشد. «بُیُوتَکُمْ قِبْلَهً»

8-خانه های مقابل یکدیگر،از نظر تمرکز،حفاظت،نظارت و انس با هم مناسب تر است. «وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَهً»

9-نگذاریم بیگانگان در محلّه وجامعه ی ما رخنه کنند. «اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَهً»

10-نماز در رأس برنامه همه ی پیامبران وزمینه رهایی بوده است. «أَقِیمُوا الصَّلاهَ»

وَ قالَ مُوسی رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَهً وَ أَمْوالاً فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلی أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلی قُلُوبِهِمْ فَلا یُؤْمِنُوا حَتّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ«88»

و موسی گفت:پروردگارا! تو به فرعون و بزرگان قومش در زندگی دنیا زینت و اموال بسیار داده ای،پروردگارا تا(به وسیله ی آنها،)مردم را از راه تو گمراه سازند.پروردگارا! اموالشان را نابود کن و دلهایشان را سخت،زیرا که آنان تا عذاب دردناک را نبینند، ایمان نخواهند آورد.

نکته ها:

* قطع شیرهای نفت،بستن راههای تجارتی ونظامی و آتش زدن انبار مهمات دشمن،از مصادیقِ «رَبَّنَا اطْمِسْ عَلی أَمْوالِهِمْ» می باشد.

پیام ها:

1-کلمه ی «رَبَّنا» در دعا نقش مهمی دارد. «رَبَّنا» (سه بار در آیه تکرار شده)

2-هر کس هر چه دارد،از خداست. «آتَیْتَ فِرْعَوْنَ»

3-مال ودارایی،نشانه ی محبوبیّت نزد خدا نیست. آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَهً ...

4-کفر،مانع کامیابی نیست. آتَیْتَ فِرْعَوْنَ ... زِینَهً وَ أَمْوالاً فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا

5-جلوه های مادّی مستکبرین،تنها در چند روزه ی دنیاست. «فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا»

6-طاغوت ها هم خود گمراهند،هم دیگران را به گمراهی می کشند. «لِیُضِلُّوا»

7-نفرین انبیا،نه بر اساس کینه ی شخصی،بلکه به خاطر حفظ مکتب و امّت است. «لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ»

8-سرمایه ومال نزد افراد ناصالح،سبب انحراف واغفال،وفقر نیز زمینه ی کفر می شود. أَمْوالاً ... لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ

9-در دعاها،دعای سیاسی و نفرین بر دشمنان را فراموش نکنیم. رَبَّنَا اطْمِسْ عَلی أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ ...

10-آنجا که استدلال و معجزه کارساز نباشد،نوبت نفرین است. رَبَّنَا اطْمِسْ ...

11-سنگدلان تا اجبار وقهر الهی را نبینند،حقّ را باور نمی کنند. «فَلا یُؤْمِنُوا حَتّی یَرَوُا الْعَذابَ»

قالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُما فَاسْتَقِیما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ«89»

(خداوند)فرمود:دعای شما دو تن مستجاب شد،پس ایستادگی کنید و از شیوه ی نادانان پیروی نکنید.

نکته ها:

* در آیه ی قبل،نفرین موسی علیه السلام مطرح بود و در این آیه اجابت دعای موسی وهارون علیهما السلام است.در روایات آمده است:موسی دعا می کرد،هارون آمین می گفت.شاهد آن کلمه ی «رَبَّنا» است.[60]

* امام صادق علیه السلام فرمود:فاصله ی بین نفرین موسی وغرق فرعون،چهل سال بود.[61]

پیام ها:

1-دعای انبیا مستجاب است. «قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُما»

2-استجابت دعای موسی،نشانه ی صحّت و درستی درخواست های او در هلاکت فرعونیان است. «أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُما»

3-حتی پس از قبولی دعا هم صبر و پشتکار لازم است. «فَاسْتَقِیما»

4-رهبران الهی باید در برابر افکار جاهلانه،با صلابت و قاطع باشند،زیرا سستی نشانه ی جهل است. «فَاسْتَقِیما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ»

5-پیروی از اهل علم جایز است. «لا تَتَّبِعانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ»

وَ جاوَزْنا بِبَنِی إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْیاً وَ عَدْواً حَتّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ«90»

وما بنی اسرائیل را از دریا عبور دادیم.در حالی که فرعون ولشکریانش از روی ستم و تجاوز آنان را دنبال می کردند تا چون غرقاب فرعون را فراگرفت گفت:ایمان آوردم که معبودی نیست جز همان که بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند و من ازتسلیم شده گانم.

نکته ها:

* مراد از«بحر»،در این آیه،همان رودخانه ی دریاگونه نیل است.عبور از آن،به فرمان الهی بود که به موسی علیه السلام فرمان داد عصایش را به رود نیل بزند،آب شکافته و کف دریا خشک شد و موسی و همراهانش از آن عبور کردند.

* توبه کردن و ایمان آوردن هنگام مرگ،بی اثر است.چنانکه می فرماید: «وَ لَیْسَتِ التَّوْبَهُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ»[62]توبه ی خلافکارانی که در آستانه ی مرگ توبه و اظهار پشیمانی می کنند،پذیرفته نیست.

پیام ها:

1-در مبارزه با طاغوت ها،به خدا توکل کنیم که ما را تنها نمی گذارد. جاوَزْنا ...

2-در نظام هستی،همه ی امور با اراده ی خداست. «جاوَزْنا، أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ»

3-دعای پیامبران سرانجام مستجاب می شود. «أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ»

4-فرعون که می خواست موسی را براندازد،[63]خودش نابود شد. «أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ» چراغی را که ایزد برفروزد هرآنکس پف کند ریشش بسوزد

5-مستکبران،روزی به عجز و لابه خواهند افتاد. «قالَ آمَنْتُ»

6-مستکبرانی چون فرعون،لحظه ی مرگ،مؤمن و مسلمان می شوند،ولی دیگر چه سود! «آمَنْتُ»

7-ضربه ها و حوادث تلخ،پرده های غفلت را کنار می زند. «آمَنْتُ»

8-قدرت های غیرالهی،تار عنکبوتی بیش نیستند و روزی تسلیم می شوند.

قالَ ... أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ

آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ«91»

آیا اکنون؟!(در آستانه ی مرگ توبه می کنی؟)در حالی که پیشتر نافرمانی می کردی و از تبهکاران بودی؟

فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَهً وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النّاسِ عَنْ آیاتِنا لَغافِلُونَ«92»

پس امروز جسد تو را(از متلاشی شدن وکام حیوانات دریایی)نجات می دهیم تا عبرتی برای آیندگانت باشی.یقیناً بسیاری از مردم از نشانه های ما غافلند.!

نکته ها:

* روایتی از امام رضا علیه السلام در تفسیر صافی نقل شده است که فرمود:سر تا پای فرعون غرق در زره وسلاح بود وطبق قاعده می بایست پس از غرق شدن به قعر دریا برود،ولی امواج، آن بدن سنگین را به ساحل بلندی افکند.که این خود یک معجزه بود.

پیام ها:

1-قرآن از آینده و غیب خبر می دهد.(هنوز هم پس از دهها قرن،بدن مومیایی شده ی فرعون را در موزه ی قاهره تماشا می کنند) «نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ»

2-از مرگ و محو طاغوت ها باید درسِ عبرت گرفت. «آیَهً»

3-باید در حفظ آثار و نشانه های قدرت و امداد الهی کوشید. «لِمَنْ خَلْفَکَ آیَهً»

4-بیشتر مردم ازتاریخ و حوادث گذشته،عبرت نمی گیرند. کَثِیراً مِنَ النّاسِ ...لَغافِلُونَ

وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِی إِسْرائِیلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتّی جاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ«93»

و ما بنی اسرائیل را در جایگاه شایسته ای جا دادیم و از چیزهای پاکیزه به آنان روزی بخشیدیم،ولی آنان(با دیدن آن همه معجزات)اختلاف نکردند،مگر پس از علم و آگاهی (به حقّانیّت موسی).همانا پروردگارت، روز قیامت در آنچه که در آن اختلاف می کردند،میان آنان داوری می کند.

نکته ها:

* کلمه ی«صدق»در فرهنگ قرآن،گاه در پی کلماتی می آید و مفهومِ شایسته،خوب و مناسب را می رساند،مانند: «قَدَمَ صِدْقٍ»[64] ، «مُدْخَلَ صِدْقٍ» ، «مُخْرَجَ صِدْقٍ»[65]، «لِسانَ صِدْقٍ»[66]، «وَعْدَ الصِّدْقِ»[67]، «مَقْعَدِ صِدْقٍ»[68]و «مُبَوَّأَ صِدْقٍ» .یعنی صدق و مطابق با واقع بودن،برای همه چیز ارزش است.

در اینجا هم گویا مطلوب بودن محلّ زیست بنی اسرائیل از نظر آب و هوا و نعمت ها،یعنی شام و فلسطین منظور است.مکان صدق یعنی آنچه واقعاً جایگاهِ درست است،آنگونه که باید باشد.مسکن بنی اسرائیل هم دارای تمام شرایط زندگی بود و هم بسیار حاصلخیز که جمله ی «رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ» بیانگر آن است.

پیام ها:

1-برخورداری از مسکن مناسب،یکی از نعمت های الهی و مورد پسند ادیان الهی است. «مُبَوَّأَ صِدْقٍ»

2-در نهضت های انبیا،علاوه بر معنویّت،ابعاد مادّی زندگی مردم نیز مورد توجّه است. «بَوَّأْنا ،رَزَقْناهُمْ»

3-باآنکه اغلب پس از انقلاب ها و تحوّلات،توازن اقتصادی جامعه به هم می خورد و گرانی یا قحطی پیش می آید،ولی خداوند با سرنگونی رژیم فرعونی،بنی اسرائیل را از کمبودها نجات بخشید. «رَزَقْناهُمْ»

4-تفرقه،همه ی نعمت های الهی را خنثی می کند. «بَوَّأْنا ،رَزَقْناهُمْ، اِخْتَلَفُوا»

5-ریشه ی اختلاف ها،همیشه مسائل مادّی و رفاهی نیست،گاهی هم هوس ها است. «بَوَّأْنا ،رَزَقْناهُمْ، اِخْتَلَفُوا»

6-علم به تنهایی نجات بخش نیست. «اخْتَلَفُوا ،جاءَهُمُ الْعِلْمُ»

7-قرآن بیشترین انتقاد را از اختلاف های آگاهانه دارد. «جاءَهُمُ الْعِلْمُ»

فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ لَقَدْ جاءَکَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِینَ«94»

پس اگر در آنچه بر تو نازل کردیم شک داری،از آن کسانی که کتاب آسمانی پیش از تو را می خوانند بپرس.یقیناً حقّ از سوی پروردگارت به سوی تو آمده است،پس از شک آوران مباش.

نکته ها:

* در روایتی از امام هادی علیه السلام می خوانیم:افراد جاهل می پرسیدند:چرا به جای پیامبر، فرشته ای بر ما نازل نمی شود؟خداوند با نزول این آیه و اینکه همه ی انبیا دارای زندگی مردمی بوده اند،پاسخشان داد.[69]

* سؤال: با آنکه کتب آسمانی گذشته تحریف شده است،چرا علمای اهل کتاب،در این آیه مرجع و داور قرار داده شده اند؟

پاسخ: زیرا با آنکه بخشهایی از کتب آسمانی گذشته تحریف شده،امّا میان دانشمندان اهل کتاب،اشخاص و حرف های قابل استنادی یافت می شود.[70]

پرسش و پاسخ قرآنی

* سؤال: چگونه قرآن می فرماید: «فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ» ای پیامبر! اگر در حقّانیّت قرآن شک داری،از اهل کتاب سؤال کن.با آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله هرگز در شک نبوده است؟و عقل نمی پذیرد که پیامبری،در وحی شک کند؟

پاسخ: 1.کلمه ی «إِنَّ» (اگر)فرض است و نشانه ی حتمیّت و وقوع نیست.مثل «إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ»[71]اگر خداوند فرزندی داشت.با آنکه آیه ی «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» ،فرزند داشتن را صریحاً نفی می کند.

2.در آیه ی 104 این سوره از قول پیامبر خطاب به مردم آمده است:اگر در دین من شکّ دارید. «إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی» ،پس خود آن حضرت شکّ نداشت،وگرنه تحدّی نمی کرد.همچنین قرآن می فرماید: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ»[72]پیامبر به آنچه به او وحی می شد ایمان داشت.

3.گاهی خطاب قرآن به پیامبر است،ولی مخاطبِ مورد نظر دیگرانند.مثل این آیه: إِمّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما ...[73] اگر پدر و مادرت در نزد تو به سنّ پیری رسیدند.

در حالی که پدر حضرت رسول قبل از تولّدش و مادر او در سنّ کودکی آن حضرت از دنیا رفتند و در هنگام نزول این آیه،پیامبر پدر و مادری نداشت تا پیر باشند.آیه از بابِ«به در بگو تا دیوار بشنود»است،که در زبان عربی می گویند:«ایّاک اعنی و اسمعی یا جاره».در مسائل تربیتی هم گاهی خطاب به بزرگان و شخصیّت ها می کنند،تا دیگران حساب کار خودشان را بکنند.

پیام ها:

1-از بین بردن شکّ در عقاید،ضروری است. «فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ»

2-هنگام شک باید به عالمان رجوع کرد. «فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ» (پس سخن عالم حجّت است)

3-کتاب های آسمانی مؤیّد یکدیگرند. «یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ»

4-بعضی اهل کتاب،حقّ را می گویند. «فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ»

5-رهبر باید قاطع باشد وهیچ تردیدی به خود راه ندهد. «فَلا تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِینَ»

6-فضل آن است که دشمنان به آن گواهی دهند،آیا با اعتراف مخالفان به حقّانیّت آن،باز هم شک دارید؟! «فَلا تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِینَ»

وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ فَتَکُونَ مِنَ الْخاسِرِینَ«95»

وهرگز از کسانی که آیات الهی را تکذیب کردند،مباش که از زیانکاران خواهی بود.

نکته ها:

* در آیه ی قبل،از شک در قرآن نهی کرد،در اینجا از تکذیب آیات.چه بسا اگر شک برطرف نشود،سرانجام به تکذیب بیانجامد.

* همه ی تحلیل ها و پاسخ هایی که در آیه ی قبل درباره ی«شک»مطرح شد،اینجا هم مطرح است،چون تکذیب،بدتر از شکّ است.آیات و احادیث بسیاری از یقین پیامبر خبر می دهد.پس مقصود و مخاطب این نهی ها مردمند،نه شخص پیامبر.کسی که از یقین او انسان هایی به یقین رسیده اند،چگونه ممکن است خودش دچار شک یا تکذیب گردد؟!

* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با آنکه معصوم است،امّا بارها در قرآن مورد خطاب و هشدار قرار گرفته است تا بدین وسیله به مردم هشدار داده شود و آنان حساب کار خود را بکنند.از جمله:

«لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» [74]، «فَلا تَکُونَنَّ ظَهِیراً لِلْکافِرِینَ» [75]و «لا یَصُدُّنَّکَ عَنْ آیاتِ اللّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَیْکَ»[76]

پیام ها:

1-خداوند به پیامبرش نیز هشدار داده است. «لا تَکُونَنَّ»

2-از دست دادن سرمایه ی ایمان و رهبری پیامبران،خسارت است. «الْخاسِرِینَ»

إِنَّ الَّذِینَ حَقَّتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَتُ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ«96»

همانا کسانی که فرمان پروردگارت علیه آنان(به جرم اعمالشان)تحقّق یافته،ایمان نمی آورند.

وَ لَوْ جاءَتْهُمْ کُلُّ آیَهٍ حَتّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ«97»

و اگرچه برای آنان هر گونه معجزه ای بیاید،تا آنکه عذاب دردناک الهی را ببینند(که ایمان آن هنگام،بی ثمر است).

نکته ها:

* با توجّه به جمله ی «حَتّی یَرَوُا الْعَذابَ» در آیه ی 97 و جمله ی «کَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ» در آیه 98،مراد از «کَلِمَتُ رَبِّکَ» ،قهر الهی می باشد.

پیام ها:

1-قهر الهی،حقِّ کافران است.[77] «حَقَّتْ عَلَیْهِمْ»

2-محروم شدن از ایمان به خاطر تکذیب و لجاجت مستمرّ کفّار،مقتضای ربوبیّت و از سنّت های الهی است. «حَقَّتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَتُ رَبِّکَ»

3-انتظار ایمانِ همه ی مردم را نداشته باشیم. «لا یُؤْمِنُونَ وَ لَوْ جاءَتْهُمْ کُلُّ آیَهٍ»

4-گردنکشان وقتی قهر و عذاب الهی را با چشم ببینند،از وحشت و اضطراب ایمان می آورند،ولی چه سود؟ لا یُؤْمِنُونَ ... حَتّی یَرَوُا الْعَذابَ

فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَهٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِیمانُها إِلاّ قَوْمَ یُونُسَ لَمّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی حِینٍ«98»

پس اهل هیچ شهری(به موقع)ایمان نیاورد که(ایمانش به او )سود بخشد؟مگر قوم یونس(که وقتی در آخرین لحظه ایمان آوردند،)ما عذاب خوار کننده را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم و تا مدّتی بهره مندشان ساختیم.

نکته ها:

* با اینکه در این سوره،تاریخ حضرت نوح و موسی به تفصیل بیان شده،امّا داستان توبه ی قوم یونس در نصف آیه و با اشاره آمده است،ولی نام این سوره را سوره یونس نهاده اند، شاید به خاطر حسّاسیّت و اهمیّت کار قوم یونس باشد که در آخرین لحظه ها توبه کردند و خداوند توبه ی آنان را پذیرفت.

* امام صادق علیه السلام فرمود:حضرت یونس علیه السلام از سی سالگی تا 63 سالگی تبلیغ کرد،تنها دو نفر به او ایمان آوردند.حضرت،مردم را نفرین کرد و از میان آنان رفت.یکی از آن دو مؤمن که حکیمی دانا بود،با دیدن نفرین پیامبر و رفتنش از آن منطقه،بر بلندی رفت و با فریاد به مردم هشدار داد.مردمِ متأثّر شده و با راهنمایی او از شهر بیرون رفتند و میان خود و فرزندانشان فاصله انداختند و به درگاه خدا ناله و توبه کردند تا بخشوده شدند.

یونس علیه السلام چون برگشت،دید که آن قوم هلاک نشده اند،سبب را پرسید،ماجرا را برایش شرح دادند. [78]

پیام ها:

1-انسان می تواند حتی در لب پرتگاه،خود را حفظ کند. «إِلاّ قَوْمَ یُونُسَ»

2-ایمان و توبه ی به موقع،عذاب الهی را برطرف می سازد «لَمّا آمَنُوا کَشَفْنا»

(از میان تمام اقوام تکذیب کننده ی گذشته،تنها قوم یونس بود که به موقع توبه کرده و ایمان آوردند)

3-سرنوشت مردم به دست خودشان است. «آمَنُوا کَشَفْنا»

4-رمز خوشبختی انسان ها در دنیا نیز ایمان است. آمَنُوا ... مَتَّعْناهُمْ

5-دعا و نیایش،هم بلا را رفع می کند،هم کامیابی می آورد.(با توجّه به شأن نزول) «کَشَفْنا ،مَتَّعْناهُمْ»

وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ«99»

واگر پروردگارت می خواست،(به اجبار)همه ی مردم روی زمین یکجا ایمان می آوردند.(اکنون که سنّت خدا بر ایمان اختیاری مردم است،)پس آیا تو مردم را مجبور می کنی تا ایمان آورند؟!

نکته ها:

* خداوند،هم قدرت دارد،هم حکمت و از قدرتش آنجا و آن گونه استفاده می کند که خلاف حکمت نباشد و چون حکمتش اقتضا دارد که مردم آزاد باشند،هرگز با قدرت قهری خود آنان را به ایمان اجباری وادار نمی کند.

امّا مشرکان می گفتند: «لَوْ شاءَ اللّهُ ما أَشْرَکْنا» [79]اگر خدا می خواست ما مشرک نبودیم، پس شرک ما خواست خدا بوده است و ما بالاجبار مشرک شده ایم! این آیه می تواند پاسخی به سخن آنان باشد که اگر اراده خدا بر اجبار کردن است،چرا اجبار به انحراف و شرک کند و لااقل اجبار به هدایت و ایمان بکند!؟

پیام ها:

1-ایمان بر مبنای انتخاب است،نه اجبار وتحمیل. «أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ»

2-پیامبر صلی الله علیه و آله از روی دلسوزی،برای ایمان آوردن مردم اصرار می کرد. «أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ»

وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ«100»

در حالی که هیچ کس جز به اذن و اراده ی الهی توفیق ایمان ندارد و خداوند پلیدی (تردید و کفر)را بر کسانی که نمی اندیشند مقرّر می دارد.

پیام ها:

1-مردم نه مجبور به ایمانند(طبق آیه ی قبل)و نه بدون هدایت و توفیق الهی،به ایمان آوردن موفّق می شوند.[80] «إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ»

2-کفر،پلیدی است. «الرِّجْسَ»

3-لطف الهی و توفیق ایمان،شامل اهل خرد و تعقّل می شود و آنکه با اختیار خود فکر و تعقّل نکند،مشمول قهرالهی می شود. «وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ»

4-عقل سالم،زمینه ساز ایمان است و بی ایمانی،نشانه ی بی خردی است.

... لا یَعْقِلُونَ

قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ«101»

بگو:(به دیده ی عبرت)بنگرید که در آسمان ها و زمین چیست؟امّا نشانه ها و هشدارها برای کسانی که ایمان نمی آورند سودی ندارد.

نکته ها:

* در آیه ی قبل،عدم تعقّل دلیل کفر به شمار آمد،در این آیه،تفکّر و تدّبر،راه ایمان دانسته شده است.

* «نَذْرٍ»یا جمعِ«نَذِیرٍ»است یعنی انبیا،یا جمع«انذار»،یعنی هشدارها.

پیام ها:

1-مطالعه و تدبّر در آفرینش،بهترین و ساده ترین و عمومی ترین راه خداشناسی است. اُنْظُرُوا ...

2-نگاهی ارزشمند و مؤثّر در تصمیم گیری است که با اراده ی انسان باشد،نه صرف دیدن و انعکاس اشیا در مغز و اعصاب. اُنْظُرُوا ...

3-آیات الهی و هشدارها،تنها در انسان های پاک نهاد و غیرلجوج مؤثّر است.

وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ ...

4-انسان،در گزینش مکتب آزاد است،لذا گاهی در برابر انبیا و کتب آسمانی و نشانه های خدا در جهان می ایستد و ایمان نمی آورد. «قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ»

فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلاّ مِثْلَ أَیّامِ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ«102»

پس آیا(کسانی که در برابر آن همه آیات وانبیای الهی سرپیچی می کنند،) انتظار چیزی جز نظیر روزگارِ(پر نکبت و ذلّت)پیشینیان را دارند؟بگو:

در انتظار باشید که من نیز با شما از منتظرانم(تا همان بلائی که بر سر آنها آمد،بر سر شما نیز بیاید).

پیام ها:

1-سنّت وقانون خداوند نسبت به همه ی مردم یکسان است. «مِثْلَ أَیّامِ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ»

2-تاریخ گذشتگان،عبرتی برای آیندگان است. «خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ»

3-به مهلت های الهی مغرور نشویم. «فَانْتَظِرُوا»

4-پایان بی دینی،تباهی است. «فَانْتَظِرُوا»

5-لجاجت مردم،گاهی انبیا را نیز مأیوس کرده به حدّی که یأس خود را اعلام می کردند. «قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ»

ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا کَذلِکَ حَقًّا عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ«103»

(به هنگام نزول بلا ومجازات،)پیامبران و مؤمنان را نجات می دهیم.این گونه بر ما حقّ است که مؤمنان(به تو را نیز)رهائی بخشیم.

نکته ها:

* سؤال: به تجربه مشاهده کرده ایم که گاهی خوب و بد(خشک و تر)با هم می سوزند و در آیه ی 25 سوره ی انفال نیز هشدار می دهد که بترسید از فتنه ای که تنها به ستمگران نمی رسد،بلکه به مؤمنان نیز می رسد،بنابراین چگونه این آیه می فرماید: مؤمنان را به هنگام نزول بلا نجات می دهیم؟

پاسخ: اهل ایمان اگر در میان کفّار و مجرمان ساکت باشند،قهر خدا همه را فرا می گیرد،ولی اگر به وظیفه ی الهی خود،یعنی نهی از منکر عمل کنند،خداوند هنگام خطر آنان را نجات می دهد.

پیام ها:

1-خداوند انبیا ومؤمنان را به قهر خود گرفتار نمی کند. نُنَجِّی رُسُلَنا ... نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ

2-از سنّت های الهی و از جمله حقوقی که مؤمنان بر خدا دارند،نجات و حمایت آنان به هنگام عذاب وخطر است. «کَذلِکَ حَقًّا عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ»

3-وعده ی نجات ورهائی،بهترین پشتوانه ی نهضت های الهی است. «حَقًّا عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ»

4-آینده از آنِ مؤمنان است. «حَقًّا عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ»

قُلْ یا أَیُّهَا النّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی فَلا أَعْبُدُ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لکِنْ أَعْبُدُ اللّهَ الَّذِی یَتَوَفّاکُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ«104»

بگو:ای مردم! اگر از(درستی)دین من در شک و تردیدید،پس(بدانید که من) کسانی را که شما به جای خدا می پرستید،نمی پرستم،بلکه خدایی را می پرستم که جان شما را(در وقت مرگ)می گیرد و مأمورم که از مؤمنان باشم.

پیام ها:

1-شکّ دیگران،باعث شک وتردید ما نشود.قاطعیّت،شرط رهبری است. إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی فَلا أَعْبُدُ ...

2-هرگونه سازش،مداهنه و انعطاف با کافران ممنوع است،باید جبهه ی کفر را از خود مأیوس سازیم. فَلا أَعْبُدُ ...

3-دشمن حتّی در سران اسلام هم طمع دارد.پس باید برائت و تسلیم ناپذیری خود را به صراحت اعلام کنیم. «فَلا أَعْبُدُ»

4-کسی که مرگ و حیات به دست اوست،سزاوار پرستش است. «أَعْبُدُ الَّذِی یَتَوَفّاکُمْ»

5-با آنکه مرگ و حیات هر دو تنها به دست خداست،امّا این آیه،مرگ را مطرح می کند.زیرا مرگ،بهترین وسیله ی هشدار است. «الَّذِی یَتَوَفّاکُمْ»

6-مشرکان،معبودهای خود را عاقل می پنداشتند.( «الَّذِینَ» برای عقلا می باشد)

وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ«105»

و(به من فرمان داده شده که)به آئینی خالی از هرگونه شرک،روی آور و هرگز از مشرکان مباش.

وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا یَنْفَعُکَ وَ لا یَضُرُّکَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذاً مِنَ الظّالِمِینَ«106»

و غیر از خداوند،چیزی را که نه سودی برای تو دارد،نه زیانی،نخوان.

پس اگر چنین کنی،همانا تو از ستمگران(مشرک)خواهی بود.

نکته ها:

* «حَنیف»،به معنای راست ومستقیم است که در او هیچ گونه انحرافی به چپ و راست وجود ندارد.

پیام ها:

1-دینداری،تصمیم و همّت و عشق می طلبد. «أَقِمْ وَجْهَکَ»

2-دین اسلام،آئینی بی انحراف است. «حَنِیفاً»

3-مسلمانِ راستین،پس از پذیرش اسلام به هیچ شرکی آلوده نمی شود و به طاغوت ها نمی گراید. «وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»

4-عاقلان،یا برای سود کار می کنند،یا برای رفع خطر ودفع ضرر.بت ها نه نفعی دارند و نه قدرت دفع ضرر.پس شرک،نوعی حماقت است. لا تَدْعُ ... ما لا یَنْفَعُکَ وَ لا یَضُرُّکَ

5-شرک،ظلم و مشرک،ظالم است. «فَإِنَّکَ إِذاً مِنَ الظّالِمِینَ»

وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاّ هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ«107»

و اگر خداوند(برای آزمایش یا هدف دیگر بخواهد)زیانی به تو برساند، جز خود او کسی توان برطرف کردن آن را ندارد واگر برای تو خیری بخواهد،هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد.خیر را به هر کس از بندگانش که بخواهد می رساند و او بس آمرزنده و مهربان است.

نکته ها:

* این که در برطرف کردن ضرر،تعبیر «إِلاّ هُوَ» آمده،امّا در برطرف کردن خیر نیامده،به خاطر آن است که خداوند ضرری را که به انسان برسد برطرف می کند،امّا فضلی را که به انسان برسد او بر نمی دارد،مگر آنکه اعمال ما آن را تغییر دهد.[81]

چنانکه در قرآن آمده است: «إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»[82]یعنی تغییر نعمت،بستگی به عملکرد خود انسان دارد.[83]

پیام ها:

1-خیر و شرّ تنها به دست خداست. «إِنْ یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرٍّ ،یُرِدْکَ بِخَیْرٍ»

2-هر تلخی و ضرری شرّ نیست،گاهی حوادث تلخ برای بیداری فطرت یا آزمودن انسان است. «بِضُرٍّ» و نه«بَشِّرِ»

3-مقصود خدا،خیر رساندن است.از این رو در مورد خیر، «یُرِدْکَ» و اراده به کار رفته و در ضرر،تعبیر «یَمْسَسْکَ» آمده است. [84]

4-خیری که به انسان می رسد،فضل الهی است،نه استحقاق انسان. «لِفَضْلِهِ»

5-خواست خدا،بر اساس حکمت است و مشیّت های او در کنار حکیم بودن اومعنی می شود. «یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ»

قُلْ یا أَیُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنِ اهْتَدی فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ«108»

بگو:ای مردم! اینک حقّ از سوی پروردگارتان به سراغ شما آمده است.

پس هر کس هدایت یابد،یقیناً به سود خویش هدایت می یابد و هر کس گمراه شود، تنها به زیان خویش گمراه می شود ومن بر(ایمان آوردن) شما وکیل نیستم(تا به اجبار شما را به راه حقّ درآورم).

پیام ها:

1-آنچه از سوی خداوند آمده،(مثل قرآن و تعالیم انبیا)همه حقّ و از شئون ربوبیّت اوست. «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ»

2-هدف بعثت انبیا و فرستادن کتب آسمانی،تربیت تمام انسان هاست. یا أَیُّهَا النّاسُ ... رَبِّکُمْ

3-خداوند حجّت را تمام کرده است و ما عذری در نپذیرفتن حقّ نداریم. «قَدْ جاءَکُمُ الْحَقُّ»

4-خداوند از هدایت یافتن ما بی نیاز است،سود و زیان هدایت و گمراهی تنها به خود ما باز می گردد. «لِنَفْسِهِ»

5-انسان دارای اختیار است و سرنوشت هرکس به دست خود اوست،حتّی انبیا هم حقّ اجبار مردم را ندارند. «ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ»

6-وظیفه ی انبیا،ارشاد وتبلیغ است،نه اجبار واکراه. «ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ»

وَ اتَّبِعْ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ اصْبِرْ حَتّی یَحْکُمَ اللّهُ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ«109»

و(تنها)آنچه را بر تو وحی می شود پیروی کن و پایدار باش تا آنکه خداوند داوری کند و او بهترین داوران است.

پیام ها:

1-مردم چه ایمان آورند،چه کفر ورزند،نباید از وحی و دستورهای الهی جدا شویم. وَ اتَّبِعْ ...

2-انبیا تسلیم فرمان وحی اند. «وَ اتَّبِعْ ما یُوحی»

3-پیروی از وحی،نیاز به صبر دارد. وَ اتَّبِعْ ... اِصْبِرْ

4-رهبر باید صبور باشد. «وَ اتَّبِعْ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ اصْبِرْ»

5-علم،شرط عمل، «وَ اتَّبِعْ ما یُوحی» و استقامت،شرط پیروزی است. «وَ اصْبِرْ حَتّی یَحْکُمَ اللّهُ»

6-نگران آینده نباشیم،که خدا بهترین داور است. «خَیْرُ الْحاکِمِینَ»

«والحَمدُللّه ربّ العالمین»


[1] - مفردات راغب

[2] - بحار،ج 92،ص17

[3] - تفسیر نورالثقلین

[4] - .نهج البلاغه،خطبه 17

[5] - تفسیر نورالثقلین

[6] - بحار،ج 89،ص19

[7] - تفسیر نورالثقلین

[8] - تفسیر المیزان

[9] - تفسیر صافی

[10] - تفسیر کبیرفخررازی

[11] - .انعام،139

[12] - تفسیر مراغی

[13] - تفسیر مجمع البیان

[14] - انسان،10.

[15] - انبیاء،103

[16] - تفسیر صافی

[17] - تفسیر نورالثقلین

[18] - آیاتِ 257 بقره«اللّه ولیّ الذین آمنوا»،68 آل عمران«واللّه ولیّ المؤمنین»و19 جاثیه«واللّه ولیّ المتقین»

[19] - تفسیر نورالثقلین

[20] - تفسیر نورالثقلین

[21] - رعد،28

[22] - آل عمران،122

[23] - احزاب،9.

[24] - توبه،52.

[25] - انفال،29

[26] - طلاق،2

[27] - زلزال،7

[28] - مائده،54

[29] - آل عمران،173

[30] - طه،72

[31] - .یونس،9

[32] - مریم،96

[33] - بقره،138

[34] - ابراهیم،10.

[35] - .فرقان،4

[36] - انفال،31

[37] - نحل،24

[38] - هود،27

[39] - منافقون،8.

[40] - فصّلت،41

[41] - در آیه دیگر می خوانیم: «کَتَبَ اللّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ» مجادله،21.

[42] - .سوره های:آل عمران،113؛اسراء،79؛طه،130؛زمر،9 و مزّمل،2

[43] - روم،23

[44] - یوسف،21

[45] - قصص،8

[46] - موسوعه کلمات الامام

[47] - تلاوت این آیات از سوی مسلمانان که در مکّه در اقلیّت بودند،نشان روح بلند و شجاعت کامل پیامبر است.

[48] - تفسیر مجمع البیان

[49] - قصص،4

[50] - نازعات،24

[51] - اعراف،124

[52] - قرآن درباره گروهی از انبیا کلمه«الی قومهم»بکار برده است،ولی درباره حضرت موسی«اذهب الی فرعون»آورده است

[53] - جمله ی اسمیّه،حرف انّ و حرف لام،مفید این تأکید است

[54] - تحریرالوسیله،ج1،ص498

[55] - محمّد،2

[56] - ممکن است مراد از ایمان،ایمان به خدا،و مراد از تسلیم،اطاعت از موسی باشد.

[57] - آل عمران،159

[58] - طلاق،3

[59] - با توجّه به آیه 83

[60] - تفسیر نورالثقلین

[61] - تفسیر نورالثقلین

[62] - نساء،18

[63] - . فَأَرادَ أَنْ یَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِیعاً اسراء،102

[64] - یونس،2

[65] - اسراء،80

[66] - مریم،50

[67] - احقاف،16

[68] - قمر،55

[69] - تفسیر نورالثقلین

[70] - تفسیر کبیرفخررازی

[71] - مریم،91

[72] - بقره،285

[73] - .اسراء،23

[74] - انعام،14

[75] - قصص،86

[76] - قصص،87.

[77] - در آیه ی دیگر می خوانیم:«لِیُنذِرَ من کانَ حیّاً و یحقّ القول علی الکافرین» یس،7.

[78] - تفاسیر مجمع البیان و صافی

[79] - انعام،148

[80] - لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین»بحار،ج 4،ص 197.

[81] - تفسیر روح المعانی

[82] - رعد،11

[83] - در دعای کمیل نیز می خوانیم:«اللّهم اغفر لی الذنوب الّتی تغیّر النعم»

[84] - تفسیر روح المعانی


این وب سای بخشی از پورتال اینترنتی انهار میباشد. جهت استفاده از سایر امکانات این پورتال میتوانید از لینک های زیر استفاده نمائید:
انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس