«151»سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ مَأْواهُمُ النّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَی الظّالِمِینَ
بزودی در دلهای کسانی که کفر ورزیدند،بیم خواهیم افکند،زیرا چیزی را با خدا شریک کرده اند که بر(حقّانیّت)آن(خداوند)دلیلی نازل نکرده است و جایگاه آنان آتش دوزخ است و چه بد است جایگاه ستمگران.
نکته ها:
* پس از شکست مسلمانان در احد،ابوسفیان و لشکریانش که هنوز از اطراف مدینه خیلی دور نشده بودند، گفتند:مسلمان ها نابود شدند وباقیمانده آنان گریختند،خوب است بازگردیم و آنها را ریشه کن کنیم.ولی خداوند آنچنان ترس و وحشتی در دل آنان افکند که مانند شکست خوردگان به مکّه بازگشتند،چون نگران حمله مسلمانان بودند.
پیام ها:
1-خداوند،مسلمانان را با القای ترس بر قلب دشمن یاری می کند. «سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ»
2-تکیه به غیر خدا،شرک و عامل ترس است.همان گونه که ایمان و یاد خدا عامل اطمینان می باشد. «الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا»
3-مشرک،بر ادّعای شرک برهان ندارد. «ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً»
4-اصول عقاید باید بر اساس منطق و استدلال باشد. «لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً»
5-برهان،نوری الهی است که بر دلها نازل می شود و مشرکان این نور را ندارند.
«لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً»
6-شرک،نوعی ظلم است. «بِئْسَ مَثْوَی الظّالِمِینَ»
«152»وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتّی إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَهَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ وَ لَقَدْ عَفا عَنْکُمْ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ
و قطعاً خداوند وعده ی خود را(مبنی بر پیروزی شما در جنگ احد)محقّق گرداند،زیرا که دشمن را با خواست او می کشتید،تا آنکه سست شدید و در کار(جنگ و تقسیم غنائم)به نزاع پرداختید و از(دستور پیامبر) نافرمانی کردید،با آنکه خداوند(پیروزی و)آنچه را(از غنائم)که محبوب شما بود به شما نشان داده بود.برخی از شما خواهان دنیایند(و غنائم جنگی،)و برخی خواهان آخرت(و شهادت در راه خدا).پس آنگاه خداوند شما را از(تعقیب)آنان منصرف ساخت(و پیروزی شما به شکست انجامید،)تا شما را بیازماید،ولی از(خطای)شما درگذشت و همانا خداوند نسبت به مؤمنان،صاحب فضل و بخشش است.
نکته ها:
* در سال دوم هجری که مسلمانان در جنگ بدر پیروز شدند،خداوند وعده داد که در جنگ های آینده نیز پیروز می شوند.در سال بعد که جنگ احد واقع شد،پیامبر صلی الله علیه و آله پنجاه نفر مسلح را برای حفاظت از درّه ها و کوهها نصب کرد.چون جنگ شروع شد، در آغاز مسلمانان حمله کرده و نفس دشمن را گرفته و آنها را شکست دادند، اما متأسّفانه در بین آن پنجاه نفر که مسئول حفاظت از کوه بودند، اختلاف شد،عدّه ای گفتند:پیروزی ما قطعی است،پس به سراغ جمع غنائم برویم و عدّه ی کمی همچنان سنگرها را حفظ کردند.دشمنِ شکست خورده،از همان منطقه ای که بدون محافظ مانده بود حمله کرد و این بار مسلمانان ضربه ی سنگینی خوردند و شهدای بسیاری دادند،تا آنجا که جان پیامبر در معرض خطر قرار گرفت و بسیاری از مسلمانان پا به فرار گذاشتند.
پس از پایان جنگ،مسلمانان از پیامبر صلی الله علیه و آله انتقاد می کردند که مگر خدا به ما وعده ی پیروزی نداده بود،پس چرا شکست خوردیم؟این آیه پاسخ می دهد که وعده ی خدا راست و درست بود،ولی سستی و نزاع و نافرمانی عاملِ شکست شما شد.
پیام ها:
1-معنای تحقق وعده های خدا،نادیده گرفتن سنّت های الهی نیست.نصرت خداوند تا زمانی است که شما به وظیفه عمل کنید. «لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللّهُ وَعْدَهُ... إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ»
2-از جمله عوامل شکست،سستی،نزاع و عدم اطاعت از فرماندهی است.
«فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ...وَ عَصَیْتُمْ»
3-افراد برای هدف های متفاوت جنگ می کنند.بعضی برای دنیا می جنگند و بعضی برای آخرت. «مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَهَ»
4-پایداری در نبرد،حفظ وحدت و اطاعت،نشانه ی آخرت خواهی رزمندگان است. «مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَهَ»
5-جزای کسی که بجای شکر نعمت پیروزی،به اختلاف و نافرمانی و سستی دامن زند،شکست است. «صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ»
6-عامل شکست های بیرونی،درونی است.شما در درون سست و نافرمان شدید،لذا در بیرون شکست خوردید. «فَشِلْتُمْ... صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ»
7-شکست ها،وسیله ی آزمایش الهی است. «لِیَبْتَلِیَکُمْ»
8-هنگام تخلّف و شکست نیز از لطف خدا مأیوس نشوید. «عَفا عَنْکُمْ»
9-ایمان،بستر و زمینه ی دریافت فضل خاص خداوند است. «عَفا عَنْکُمْ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ»
10-مؤمن را به خاطر یک خلاف نباید از صفوف اهل ایمان خارج دانست،بلکه باید از یک سو هشدار داد و از سوی دیگر با تشویق دلگرمش کرد. «عَفا عَنْکُمْ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ»
«153»إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلی أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْراکُمْ فَأَثابَکُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِکَیْلا تَحْزَنُوا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا ما أَصابَکُمْ وَ اللّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ
(به خاطر بیاورید)هنگامی که(در جنگ احد به هنگام فرار،از کوه)بالا می رفتید و به هیچ کس توجّه نمی کردید،(در حالی که)پیامبر شما را از پشت سرتان فرا می خواند (که به جای خود برگردید).پس به سزای آن، خداوند غمی بر غم هایتان افزود تا دیگر بر آنچه (از غنائم)از کفتان رفته یا(از آسیب و زخم)بر سرتان آمد،اندوه نخورید و(بدانید که)خداوند به آنچه انجام می دهید،آگاه است.
نکته ها:
* درباره جمله ی «فَأَثابَکُمْ غَمًّا بِغَمٍّ» تفسیرهای گوناگونی مطرح شد است از جمله:
1.خداوند به لطف خود،غم پیروزی کفّار بر مسلمانان را جایگزین غم از دست دادن غنائم ساخت.
2.خداوند به سزای غمی که بر دل پیامبر وارد کردید،شما را دچار غم و اندوه فراوان کرد.
3.خداوند به سزای فرار از جنگ و نافرمانی از پیامبر،غم های فراوانی را یکی پس از دیگری بر شما وارد کرد.
* بر اساس روایات،غم اول شکست در جنگ احد و غم دوم،تسلّط خالدبن ولید بر مسلمانان بود که موجب افزایش اندوه آنان از شکست در جنگ احد گردید.
پیام ها:
1-نتیجه ی سستی،اختلاف و عدم اطاعت از فرماندهی؛فرار و سراسیمگی در جبهه ی نبرد است. «حَتّی إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ... إِذْ تُصْعِدُونَ»
2-یاد نقاط ضعف،مایه ی بهره گیری از تجربه هاست. «إِذْ تُصْعِدُونَ»
3-هنگام خطر،انسان جز خودش به فکر دیگری نیست. «لا تَلْوُونَ عَلی أَحَدٍ»
4-فریاد رهبر،در افراد ترسو وسست ایمان تأثیرگذار نیست. «وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ»
5-اظهار علاقه،در روز آسایش مهم نیست؛همدلی و همراهی در روزهای سختی نشانه ی دوستی واقعی است. «وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ...»
6-آنجا که همه فرار می کنند،رهبر باید در صحنه بماند و فراریان را فرابخواند.
«وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ...»
7-یک لحظه غفلت و کوتاهی در انجام وظیفه،موجب هجوم ناگواری های پی درپی می شود. «غَمًّا بِغَمٍّ»
8-از ناگواری های گذشته درس بگیرید و از مصیبت ها و ناکامی های گذشته، اندوهی به دل را ندهید. «لِکَیْلا تَحْزَنُوا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا ما أَصابَکُمْ»
«154»ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَهً نُعاساً یَغْشی طائِفَهً مِنْکُمْ وَ طائِفَهٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّهِ یَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلّهِ یُخْفُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ وَ لِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فِی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فِی قُلُوبِکُمْ وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
سپس(خداوند)به دنبال آن غم،آرامشی(به گونه ی)خوابی سبک بر شما فروفرستاد که گروهی از شما را فراگرفت(و با آن،خستگی و اضطراب از تن شما بیرون رفت.این آرامش برای کسانی بود که از فرار خود در احد ناراحت و تائب بودند)،ولی گروه دیگر که همّتشان(حفظ)جان خودشان بود و به(وعده های)خدا همچون دوران جاهلیّت گمان ناحق داشتند،(به طعنه)می گفتند:آیا چیزی از امر(نصرت الهی)با ماست؟ بگو:براستی که امر(پیروزی)همه اش به دست خداست.آنها در دل های خود چیزی را مخفی می کنند که برای تو آشکار نمی کنند،می گویند:اگر در تصمیم گیری (برای شیوه جنگ،) حقّی برای ما بود،ما در اینجا کشته نمی شدیم.(به آنان)بگو:اگر در خانه هایتان نیز بودید،آنهایی که کشته شدن بر آنها مقرّر شده بود،به سوی قتلگاه خود روانه می شدند و(حادثه احد)برای آن است که آنچه را در سینه های شماست،خدا بیازماید و آنچه را در دل دارید،پاک وخالص گرداند وخداوند به آنچه در سینه هاست داناست.
پیام ها:
1-خداوند به خاطر تخلّفات و اختلافاتی که در جنگ احد داشتند،شما را تنبیه کرد،ولی به حال خود رها نکرد. «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ... أَمَنَهً»
2-خداوند در اوج حوادث تلخ،به دلهای مؤمنان آرامش می بخشد. «بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَهً»
3-خواب،مایه ی آرامش و هدیه ای الهی است. «أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ... نُعاساً»
4-روحیات،اعتقادات،باورها و تحلیل های همه ی رزمندگان یکسان نیست.
«طائِفَهً...وَ طائِفَهٌ...»
5-در بند خود بودن،مایه ی بد گمانی به وعده های الهی است. «أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّهِ»
6-حتّی در شرایط بحرانی و شکست ها نیز به خدا و وعده های او سوءظن نبرید.
«وَ طائِفَهٌ...یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ»
7-سوءظنّ به وعده های خدا،ناروا و بی اساس و از عقاید جاهلیّت است.
«یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّهِ»
8-خودمحوری و رفاه طلبی،انسان را از مدار رضای خداوند خارج می کند. «قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ»
9-این پندار که مسلمانان حتّی در صورتِ سستی و اختلاف ونافرمانی نباید شکست بخورند،پنداری جاهلانه است. «ظَنَّ الْجاهِلِیَّهِ»
10-افراد ضعیف الایمان،شکست خود را به عدم نصرت الهی نسبت می دهند.
«یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا»
11-طرح سؤالاتی که موجب تضعیف روحیه ی رزمندگان می شود،ممنوع است.
«هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْءٍ»
12-در برابر ایجاد وسوسه ها و تردیدها،قاطعیّت لازم است. «قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلّهِ»
13-مسلمانان رفاه طلب و خود محور،دائماً از درون نگرانند. «یُخْفُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَکَ»
14-آنهایی که به خود فکر می کنند،توقّعِ قبول نظراتشان را در تصمیم گیری ها دارند. «أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ... یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ...»
15-از مقدّرات حتمی،امکان فرار نیست. «لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ...»
16-اعتقاد به مقدّرات حتمی پروردگار،به انسان آرامش می دهد. «لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ»
17-حوادث تلخ و شکست در جبهه ها،یکی از راههای امتحان و شناسایی روحیه ها و درجات ایمان افراد است. «لِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فِی صُدُورِکُمْ»
18-حوادث تلخ و شیرین،صحنه ای برای تجلّی روح و فکر شماست وگرنه خداوند همه ی روحیه ها و افکار را از قبل می داند. «وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»
«155»إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ
همانا کسانی از شما که روز برخورد دو سپاه(در احد،از جنگ)روی برگرداندند(و فرار کردند،)جز این نبود که شیطان به خاطر بعضی از کردار(ناپسند)شان آنها را لغزانید و البتّه خداوند از آنها گذشت،براستی که خداوند آمرزنده ی بردبار است.
نکته ها:
* آیه در مورد فرار بعضی از مسلمانان در جنگ احد است.در تفاسیر آمده است؛در جنگ احد جز سیزده نفر(پنج نفر آنان از مهاجران و هشت نفر از انصار)همه فرار کردند. در مورد این که سیزده نفر،جز علی علیه السلام چه کسانی بودند اختلاف است.
* چگونگی برخورد مسلمانان در جنگ احد آنان را به چهار گروه تقسیم کرد:1.شهدا 2.
صابران 3.فراریان که مورد عفو قرار گرفتند 4.منافقان.
پیام ها:
1-یکی از علل فرار از جنگ،گناه است. «تَوَلَّوْا... بِبَعْضِ ما کَسَبُوا»
2-گناه،میدان را برای وسوسه های شیطان باز می کند. «اسْتَزَلَّهُمُ... بِبَعْضِ ما کَسَبُوا»
3-خطاکار را نباید برای همیشه طرد کرد ودر کیفر او شتاب کرد. «عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ»
4-خداوند گنهکاران را می بخشد،پس شما آنان را ملامت نکنید. «عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ»
«156»یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ کَفَرُوا وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ أَوْ کانُوا غُزًّی لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا لِیَجْعَلَ اللّهُ ذلِکَ حَسْرَهً فِی قُلُوبِهِمْ وَ اللّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
ای کسانی که ایمان آوردید! مانند کسانی که کفر ورزیدند نباشید که درباره ی برادران خود،که به سفر رفته یا رزمنده بودند،گفتند:اگر نزد ما بودند نمی مردند و کشته نمی شدند. (بلکه با دلگرمی به جبهه بروید)تا خداوند آن(شجاعت و شهادت طلبی شما) را در دلهای کفّار(و منافقان) مایه ی حسرت(رسیدن به هدفشان)قرار دهد و خداوند (است که)زنده می کند و می میراند و خداوند به آنچه انجام می دهید بیناست.
پیام ها:
1-دشمن پس از پایان جنگ،دست به شایعات دلسرد کننده می زند. «لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا» اگر مجاهدان نزد ما می ماندند کشته نمی شدند.
2-دشمن در لباس دلسوزی و حسرت،سمپاشی می کند. «لَوْ کانُوا عِنْدَنا»
3-کسی که زندگی مادّی هدف اوست،مرگ و شهادت را خسارت می داند. «لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا»
4-منافق،کافر است،چون گویندگان این سخنان منافقان بودند،ولی قرآن از آنها به «کَالَّذِینَ کَفَرُوا» یاد می کند.
5-مرگ و حیات،از مقدّرات الهی است،نه آنکه مربوط به جنگ و سفر باشد.
«وَ اللّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ»
6-تقویت ایمان به مقدّرات الهی،موجب استقامت و حضور در میادین جهاد و برطرف شدن ترس و هراس می شود. «وَ اللّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ»
7-خداوند بصیر و آگاه است،مواظب حالات،افکار و اعمال خود باشیم. «وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»
«157»وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَهٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَهٌ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ
و اگر در راه خدا کشته شوید و یا بمیرید(زیان نکرده اید،زیرا)آمرزش و رحمت خداوند از آنچه(آنان در طول عمر خود)جمع می کنند،بهتر است.
نکته ها:
* خداوند با بیان دو نکته،به شایعات دلسرد کننده ی منافقان که در آیه ی قبل مطرح شد پاسخ می دهد:
الف:مرگ وحیات به دست اوست.جبهه رفتن،طول عمر را کم نمی کند.
ب:کسی که در راه خدا گام بردارد،بمیرد یا شهید شود،برنده است.زیرا او عمر داده،ولی مغفرت و رحمت گرفته است،پس چیزی را نباخته است.
کسانی که در راه سفر به جبهه،یا در راه تحصیل علم،یا در سفر به حج و زیارت،تبلیغ و ارشاد و سایر اهداف مقدّس از دنیا بروند،مشمول رحمت و مغفرت الهی خواهند بود.
پیام ها:
1-در جهان بینی الهی،مرگ و شهادت در راه خدا،از همه ی دنیا و جمع کردنی های آن بهتر است. «وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ...»
2-مهم در راه خدا بودن است،خواه به شهادت بیانجامد یا مرگ. «قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ...»
3-اوّل باید بخشیده شد،سپس رحمت الهی را دریافت کرد.کلمه ی«لمغفره»قبل از کلمه«رحمه»آمده است.
4-مغفرت و رحمت نتیجه ای ابدی دارد،ولی مال و ثروت آثارش موقّت است.
«لَمَغْفِرَهٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَهٌ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ»
«158»وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اللّهِ تُحْشَرُونَ
و اگر بمیرید یا کشته شوید،قطعاً به سوی خداوند برانگیخته می شوید.
نکته ها:
* در آیه ی 158 عبارت «فِی سَبِیلِ اللّهِ» نیامده،تا بگوید:محشور شدن همه ی کسانی که بمیرند یا کشته شوند در هر راهی که باشند،به سوی خداست.اکنون که مرگ برای همه حتمی است و حشرِ همه در محضر خداوند نیز حتمی است،پس چرا بهترین نوع رفتن را با رضایت پذیرا نباشیم؟اگر مرگ و شهادت،هر دو بازگشت به سوی خداست،پس نگرانی از شهادت چرا؟
امام حسین علیه السلام می فرمایند:
فان تکن الابدان للموت انشئت
فقتل امرء فی اللّه بالسّیف افضل
اگر بدن ها برای مرگ آماده شده اند،پس شهادتِ مرد در راه خدا با شمشیر بهترین مرگ است.
«159»فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ
(ای رسول ما!)پس به خاطر رحمتی از جانب خدا(که شامل حال تو شده،)با مردم مهربان گشته ای و اگر خشن و سنگدل بودی،(مردم)از دور تو پراکنده می شدند.
پس از(تقصیر)آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و در امور با آنان مشورت نما،پس هنگامی که تصمیم گرفتی،(قاطع باش و)بر خداوند توکّل کن.
براستی که خداوند توکّل کنندگان رادوست می دارد.
نکته ها:
* گرچه محتوای آیه یک سری دستورات کلّی است،لیکن نزول آیه درباره ی جنگ احد است.زیرا مسلمانانی که در جنگ احد فرار کرده، شکست خورده بودند،در آتش افسوس وندامت وپشیمانی می سوختند.آنان اطراف پیامبر را گرفته وعذرخواهی می کردند،خداوند نیز با این آیه دستور عفو عمومی صادر نمود.
* کلمه ی«شُوْر»در اصل به معنی مکیدن شیره ی گل ها توسط زنبور است.در مشورت کردن نیز انسان بهترین نظریه ها را جذب می کند.مولوی می گوید:
کاین خردها چون مصابیح،انور است
بیست مصباح،از یکی روشنتر است.
پیام ها:
1-نرمش با مردم،یک هدیه ی الهی است. «فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ»
2-افراد خشن و سختگیر نمی توانند مردم داری کنند. «لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»
3-نظام حکومتی اسلام،بر مبنای محبّت و ارتباط تنگاتنگ با مردم است. «حَوْلِکَ»
4-رهبری و مدیریّت صحیح،با عفو و عطوفت همراه است. «فَاعْفُ عَنْهُمْ»
5-خطاکارانِ پشیمان و گنهکاران شرمنده را بپذیریدو جذب کنید. «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ»
6-ارزش مشورت را با ناکامی های موسمی نادیده نگیرید. «وَ شاوِرْهُمْ»
7-پیامبر وظیفه داشت با مردم حتی آنان که در گذشته لغزش داشته اند نیز مشورت کند. «وَ شاوِرْهُمْ»
8-ظلمی را که به تو کردند،عفو کن؛ «فَاعْفُ عَنْهُمْ» برای گناهی که نسبت به خدا مرتکب شدند،طلب آمرزش کن؛ «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ» در مسائل سیاسی اجتماعی، آنان را طرف مشورت خود قرار ده. «وَ شاوِرْهُمْ»
9-استغفارِ پیامبر درباره ی امّتش،به دستور خداست.پس مورد قبول نیز هست.
«وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ»
10-مشورت کردن،منافاتی با حاکمیّت واحد و قاطعیّت ندارد. «وَ شاوِرْهُمْ... فَإِذا عَزَمْتَ»
11-در کنار فکر و مشورت،توکّل بر خدا فراموش نشود. «فَتَوَکَّلْ»
12-ابتدا مشورت و سپس توکّل،راه چاره ی کارهاست،خواه به نتیجه برسیم یا نرسیم. «شاوِرْهُمْ... فَتَوَکَّلْ... إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ»
«160»إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
اگر خداوند شما را یاری کند،هیچ کس بر شما غالب نخواهد شد و اگر شما را خوار کند،پس چه کسی است که بعد از آن بتواند شما را یاری کند؟ (بنابراین)مؤمنان فقط باید بر خداوند توکّل کنند.
نکته ها:
* در آیه ی قبل،سفارش به توکّل شد و در این آیه،دلیل توکّل بر خدا را چنین مطرح می کند که عزّت و ذلّت تنها به دست اوست.
* در حدیث آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل پرسید:توکّل بر خدا چیست؟جبرئیل گفت:این که بدانی مخلوق،سود و زیانی به تو نمی رساند و از غیر خدا کاملاً مأیوس شوی.
اگر انسان به این درجه رسید،جز برای خدا کار نمی کند و از غیر خدا نمی هراسد و جز به خدا امید ندارد و این حقیقت توکّل است.
* امام صادق علیه السلام فرمودند:«هرگاه میان انسان و گناه،مانعی حائل نشد و انسان گرفتار معصیت گردید،این خذلان الهی است».
پیام ها:
1-تنها نصرت و امداد الهی است که تحت الشعاع هیچ چیز قرار نمی گیرد. «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ»
2-پیروزی و شکست هردو با اراده ی خداوند است. «یَنْصُرْکُمُ... یَخْذُلْکُمْ»
3-ایمان،از توکّل بر خدا جدا نیست. «فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»
«161»وَ ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَغُلَّ وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ ثُمَّ تُوَفّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ
و هیچ پیامبری را نسزد که خیانت کند و هر کس خیانت کند،آنچه را که (در آن)خیانت نموده روز قیامت به همراه آورد،سپس به هر کس پاداشِ کاملِ آنچه کسب کرده،داده شود و آنها ستم نبینند.
نکته ها:
* شاید این آیه،پاسخی به آنان باشد که به خاطر جمع غنایم،منطقه حفاظتی احد را رها کردند.آنها به گمان این که از سهم غنیمت محروم نشوند،هشدارهای فرمانده خود را که می گفت:سهم شما محفوظ است و از نظر رسول خدا صلی الله علیه و آله دور نخواهد بود،نادیده گرفتند.
این آیه می فرماید:پیامبر در سهم شما از غنیمت خیانت نخواهد کرد،پس مطمئن باشید و به وظیفه ی خود عمل کنید.
* امام باقر علیه السلام فرمودند:«مال دزدی و جنسِ به سرقت رفته،در برابر چشم خائن در دوزخ مجسّم شده،به او گفته می شود به آتش داخل شو وآن را خارج کن»
* غشّ،تقلّب،غصب و خیانت از موارد«غِلّ»است.شخصی که مسئول جمع آوری زکات بود،خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و گفت:این مقدار از اموالی که جمع کرده ام زکات است و مربوط به شماست و این مقدار نیز هدایای مردم به خود من است.حضرت بالای منبر رفت و فرمود:آیا اگر این شخص در خانه اش می نشست کسی به او هدیه می داد؟! به خدا سوگند او با همین اموال حرام در قیامت محشور خواهد شد.
* آنجا که مردم حتی به انبیا بدبین می شوند،شما چه انتظاری نسبت به خودتان دارید؟! از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:«رضایت مردم به دست نمی آید و زبانشان قابل کنترل نیست».
پیام ها:
1-نه تنها پیامبر اسلام،بلکه همه ی انبیای الهی امین هستند. «وَ ما کانَ لِنَبِیٍّ...» نبوّت با خیانت سازگار نیست.کسی که می خواهد امین تربیت کند باید خود اهل خیانت نباشد.گرچه در بین رهبران غیر الهی،اهل خیانت کم نیست.
2-هیچ کس حتّی انبیا،از سوءظنّ مردم به دور نیست. «ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَغُلَّ»
(ضعف ایمان از یکسو و حبّ دنیا از سوی دیگر،انسان را وادار می کند به انبیا سوءظنّ ببرد.)
3-از حریم انسان های پاک و اولیای خدا دفاع کنید. «وَ ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَغُلَّ...»
4-به نمایش گذاردن مال حرام در قیامت،نوعی مجازات است.و چه سخت است که در برابر انبیا،شهدا وهمه ی مردم در قیامت،انسان را همراه با مالی که خیانت کرده بیاورند. «یَأْتِ بِما غَلَّ»
5-یاد قیامت،بازدارنده از خیانت است. «یَأْتِ بِما غَلَّ»
6-خیانت،خیانت است و مقدار آن مهم نیست. «یَأْتِ بِما غَلَّ» (کلمه ی«ما»در
جمله ی«یأت بما غلّ»شامل هر مقدار،گرچه اندک باشد،می شود).
7-قیامت صحنه ای است که نیکان،حسنات خود را می آورند، «جاءَ بِالْحَسَنَهِ»و خائنین خیانت های خود را به همراه دارند. «یَأْتِ بِما غَلَّ»
8-خداوند عادل است.هم جزا را کامل می دهد و هم ذرّه ای افراط نمی کند.
«وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ»
«162»أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ
آیا کسی که در پی خشنودی خداوند است،مانند کسی است که به خشم و غضب خدا دچار گشته و جایگاه او جهنّم است؟و چه بد بازگشتگاهی است.
«163»هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللّهِ وَ اللّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ
آنان نزد خدا(دارای)درجاتی هستند و خداوند به آنچه انجام می دهند،بیناست.
نکته ها:
* در شأن نزول این آیه آمده است:وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد به سوی احد حرکت کنید،منافقان به بهانه های مختلف در مدینه ماندند و گروهی از مسلمانان سست ایمان نیز از آنها پیروی کرده و در جبهه حاضر نشدند.
* در آیه ی 155 همین سوره خواندیم:خداوند کسانی را که از جبهه فرار کرده سپس پشیمان شدند می بخشد،امّا این آیه می فرماید:مرفّهان و منافقان بهانه گیر را نمی بخشد.
* در آیاتی از قرآن این تعبیر آمده است که برای مؤمنان درجاتی است: «لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ» «لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلی»امّا در این آیه می فرماید:خود مؤمنان درجات می شوند؛همان گونه که انسان های پاک همچون علیّ بن ابیطالب علیهما السلام ابتدا طبق میزان حرکت می کنند و سپس خود آنان میزان می شوند،ابتدا دور محور می گردند، سپس خود آنان محور حقّ می شوند.
پیام ها:
1-هدف مجاهدان واقعی،بدست آوردن رضای خداست،نه پیروزی و غنائم و خودنمایی. «أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللّهِ...»
2-در جامعه اسلامی،نباید مجاهدان و مرفّهان یکسان دیده شوند.(با توجّه به شأن نزول) «أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللّهِ... کَمَنْ باءَ...»
3-روی گردانی از جبهه و جنگ،بازگشت به غضب خداست. «کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ»
4-خشنودی یا خشم الهی باید تنها ملاک عمل یک مسلمان باشد. «رِضْوانَ اللّهِ...
بِسَخَطٍ مِنَ اللّهِ»
«164»لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ
همانا خداوند بر مؤمنان منّت گذاشت که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت،تا آیات او را بر آنها تلاوت کند و ایشان را پاک کرده و رشد دهد و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد،هر چند که پیش از آن،قطعاً آنها در گمراهی آشکار بودند.
نکته ها:
* «مَنّ»،به معنای سنگی است که برای وزن کردن اجسام بکار می رود و اعطاکردن هر نعمت سنگین و گرانبهایی را منّت گویند.امّا سنگین و بزرگ جلوه دادنِ کارهای کوچک، ناپسند است.بنابراین بخشیدن نعمت بزرگ،نیکو ولی بزرگ نمایی جلوه دادن نعمت های کوچک،ناپسند است.
* بعثت انبیا از میان مردم دارای برکاتی است:
الف:مردم سابقه او را می شناسند و به او اعتماد می کنند.
ب:الگوی مردم در اجرای دستورات و فرامین الهی هستند.
ج:درد آشنا و شریک غم و شادی مردمند.
د:در دسترس مردم هستند.
* همچنان که حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه استفاده می شود،در دوره جاهلیّت مردم نه فرهنگ سالم داشتند و نه از بهداشت بهره مند بودند.
برادر ایشان،جعفر طیّار نیز در هجرت به حبشه،در برابر نجاشی اوضاع دوره جاهلی را چنین ترسیم می کند:«کنّا أهل الجاهلیّه نعبد الاصنام و نأکل المیته و نأتی الفواحش و نقطع الارحام و نُسیء الجوار یأکل القوی منا الضعیف حتّی بعث اللّه رسولا...»ما بت پرستانی بودیم که در آن روزها مردارخوار و اهل فحشا و فساد بودیم،با بستگان قطع رابطه و با همسایگان بدرفتاری می کردیم،قدرتمندان ما حقوق ناتوانان را پایمال می کردند تا این که خداوند پیامبرش را مبعوث کرد....
پیام ها:
1-بعثت انبیا،از بزرگ ترین هدیه های آسمانی و نعمت الهی است. «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ»
2-گرچه بعثت برای همه ی مردم است،ولی تنها مؤمنان شکرگزار این نعمت هستند و از نور هدایت بهره می گیرند. «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ»
3-انبیا،از میان مردم و مردمی بودند. «مِنْ أَنْفُسِهِمْ»
4-تلاوت آیات قرآن،وسیله ی تزکیه و تعلیم است. «یَتْلُوا... یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ» 5-تزکیه بر تعلیم مقدّم است. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ»
6-تزکیه و تعلیم سرلوحه برنامه های انبیاست. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ»
7-رشد و خودسازی باید در سایه ی مکتب انبیا و آیات الهی باشد. «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ» (ریاضت ها و رهبانیّت هایی که سرچشمه اش آیات الهی و معلّمش انبیا نباشند،خود یک انحراف است).
8-برای شناخت بهتر نعمت بعثت انبیا،به تاریخِ مردمان قبل از آنان باید مراجعه کرد. «إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ»
9-در محیطهای گناه آلود وگمراه نیز می توان کار کرد. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ... وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ»
10-در مکتب انبیا،پرورش روحی و آموزش فکری،در کنار بینش و بصیرت مطرح است. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ»
«165»أَ وَ لَمّا أَصابَتْکُمْ مُصِیبَهٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها قُلْتُمْ أَنّی هذا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
آیا چون مصیبتی(در جنگ احد)به شما رسید که دو برابرش را(در جنگ بدر)به آنها(دشمن)وارد ساخته بودید،گفتند:این مصیبت از کجاست؟(و چرا به ما رسید؟) بگو:آن از سوی خودتان است.قطعاً خداوند بر هر کاری تواناست.
نکته ها:
* مسلمانان که در احد هفتاد کشته دادند و شکست خوردند،از پیامبر می پرسیدند:چرا ما شکست خوردیم؟خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید که به آنها بگو:شما دو برابر این تعداد را در سال قبل،در جنگ بدر،به دشمن ضربه وارد کردید.شما از آنها هفتاد کشته و هفتاد اسیر گرفتید،به علاوه شکست امسال به خاطر تفرقه و سستی و اطاعت نکردن خودتان از فرماندهی بوده است.
پیام ها:
1-هنگام قضاوت،تلخی ها و شیرینی ها را با هم در نظر بگیرید.تنها شکست احد را نبینید، پیروزی بدر را هم یاد کنید. «قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها»
2-در جستجوی عوامل شکست،ابتدا به سراغ عوامل درونی و روحی و فکری خود بروید،سپس عوامل دیگر را پیگیری کنید. «قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ»
3-خداوند بر هر چیزی قادر است،ولی ما باید شرایط لازم و لیاقت بهره برداری را به دست آوریم. «هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ... إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
4-گمان نکنید که تنها مسلمان بودن برای پیروزی کافی است،تا در هر شکستی کلمه ی«چرا وچطور»را بکار ببرید،بلکه علاوه بر ایمان،رعایت اصول و قوانین نظامی وسنّت های الهی لازم است. «قُلْتُمْ أَنّی هذا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ»
«166»وَ ما أَصابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَ لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ
و آنچه روز مقابله ی دو گروه(کفر و ایمان در احد)به شما وارد شد،به اذن خدا بود(تا شما را آزمایش کند)و مؤمنان را مشخّص کند.
نکته ها:
* خداوند برای هر کاری،علّتی را مقرّر کرده است و هر یک از پیروزی و کامیابی ها و شکیت و ناکامی ها دلیلی دارند.علّت شکست شما در احد این بود که سست شده و ناهماهنگی کردید و برای جمع آوری غنائم حرص ورزیدید که در آیه قبل فرمود: «هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ» این آیه می فرماید:هر یک از انتخاب های شما،میان اتحاد یا تفرقه، جدّی بودن یا سست شدن،در مدار اراده ی الهی است.اوست که به شما قدرت انتخاب می دهد و هر راهی برگزینید،به نتیجه آن می رسید. «ما أَصابَکُمْ... فَبِإِذْنِ اللّهِ»
پیام ها:
1-شکست ها و پیروزی ها،به اراده ی خداوند محقّق می شود که همان سنّت های اوست. «فَبِإِذْنِ اللّهِ»
2-حوادث تلخ وشیرین،میدان آزمایش وشناسایی انسان هاست. «لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ»
«167»وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ نافَقُوا وَ قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ
و چهره ی منافقان معلوم شود،(کسانی که چون)به آنها گفته شد:بیایید شما(هم مثل دیگران) در راه خدا بجنگید و یا(لااقل از حریم خود)دفاع کنید، گفتند: اگر (فنون)جنگی را می دانستیم،حتماً از شما پیروی می کردیم.آنها در آن روز،به کفر نزدیک تر بودند تا به ایمان.با دهانشان چیزی می گویند که در دلشان نیست و خداوند به آنچه کتمان می کنند، آگاه تر است.
نکته ها:
* برای جمله ی «لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً» سه معنا شده است:
الف:حرکت شما به سوی احد برای جنگ در خارج از شهر،جنگ برابر نیست،بلکه یک نوع خودکشی است و لذا ما این را جنگ نمی دانیم و شرکت نمی کنیم.
ب:ما اگر فنون نظامی می دانستیم شرکت می کردیم.
ج:ما یقین داریم که جنگی رخ نخواهد داد ولذا شرکت در جبهه ضرورتی ندارد.
پیام ها:
1-جبهه ی جنگ،چهره منافقان را افشا می کند. «وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ نافَقُوا»
2-رهبر باید مردم را برای مقابله با دشمن بسیج کند. «تَعالَوْا قاتِلُوا»
3-جهاد،گاهی ابتدایی و برای برداشتن طاغوت هاست و گاهی دفاعی و برای حفظ جان و مال مسلمانان است. «قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا»
4-انگیزه ها و درجات و ارزش آنها متفاوت است. «قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا»
5-دفاع از وطن و جان خود و دیگران،یک ارزش است. «أَوِ ادْفَعُوا»
6-منافقان،موضع گیری های خودشان را توجیه می کنند. «لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ»
7-سر باز زدن از جبهه،نشانه ی کفر است. «هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ»
8-ایمان انسان در شرایط و زمان های مختلف فرق می کند. «هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ»
9-همه ی اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله عادل نبودند. «هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ»
10-خداوند در باره ی منافقان،هم تهدید می کند و هم افشاگری. «هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ... یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ»
11-آنچه در احد برای همه کشف شد،گوشه ای از نفاق بود،بخش بیشترش را خدا می داند. «وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ»
«168»الَّذِینَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ
منافقان کسانی هستند که(بعد از پایان جنگ احد،دست به تبلیغات یأس آور زده و در حالی که خود از جنگ سر باز زده و در خانه های)خود نشسته اند و در حقّ برادران خود گفتند:اگر از ما پیروی می کردند کشته نمی شدند.به آنان بگو:اگر راست می گویید،مرگ را از خودتان باز دارید.
پیام ها:
1-منافقان به هنگام حرکت مردم به جبهه ها،در خانه ها می نشینند. «وَ قَعَدُوا»
2-منافقان،روحیه ی خانواده های شهدا را تضعیف می کنند. «لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا»
3-منافقان،خود را رهبر فکری دیگران می دانند. «لَوْ أَطاعُونا»
4-در جهان بینی منافقان،اصالت با زندگی مادّی و رفاه است. «وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا»
5-ایمان به مقدّر بودن مرگ،سبب شجاعت و پذیرش رفتن به جبهه است و در
بینش منافقان،شهادت و سعادت اخروی جایگاه ندارد. «لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا»
6-باید با تبلیغات سوء منافقان برخورد کرد. «قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ»
7-انسان نمی تواند مرگ را از خود دفع کند. «فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ»
8-مرگ به دست خداست،جبهه یا خانه در مرگ نقش اصلی را ندارند. «فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ»
«169»وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
و هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند،مردگانند؛بلکه آنها زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.
نکته ها:
* ما بر مبنای قرآن که شهیدان را زنده می داند،به شهدای راه اسلام و خصوصاً شهدای کربلا سلام کرده،با آنان حرف می زنیم و توسل می جوییم.
* ابوسفیان در پایان جنگ احد با صدای بلند فریاد می زد:این هفتاد کشته ی مسلمانان در احد،به عوض هفتاد کشته ی ما در جنگ بدر.ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کشته های ما در بهشت جای دارند،ولی کشتگان شما در دوزخند.
نکاتی پیرامون شهید و شهادت
1.در روایات آمده است که شهید،هفت ویژگی اعطایی از جانب خداوند دارد:اوّلین قطره ی خونش،موجب آمرزش گناهانش می گردد.سر در دامن حورالعین می نهد.به لباس های بهشتی آراسته می گردد.معطّر به خوش بوترین عطرها می شود.جایگاه خود را در بهشت مشاهده می کند.اجازه ی سیر و گردش در تمام بهشت به او داده می شود.پرده ها کنار رفته و به وجه خدا نظاره می کند.
2.پیامبر صلی الله علیه و آله از شخصی شنید که در دعا می گوید:«اسئلک خیر ما تسئل» خدایا! بهترین چیزی که از تو درخواست می شود به من عطا کن،فرمود:اگر این دعا مستجاب شود،در راه خدا شهید می شود.
3.در روایت آمده است:بالاتر از هر نیکی،نیکوتری هست،مگر شهادت که هرگاه شخصی شهید شود،بالاتر از آن خیری متصوّر نیست.
4.در روز قیامت،شهید مقام شفاعت دارد.
5.از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود:در قیامت لغزش های شهیدبه خودش نیز نشان داده نمی شود.
6.شهدای صف اوّلِ حمله و خط شکن،مقامشان برتر است.
7.مجاهدان از درب مخصوص وارد بهشت می شوندو قبل از همه به بهشت می روند و در آنجا جایگاه مخصوصی دارند.
8.تنها شهید است که آرزو می کند به دنیا بیاید و دوباره شهید شود.
9.بهترین و برترین مرگ ها،شهادت است.
10.هیچ چیز نزد خداوند محبوب تر از قطره ی خونی که در راه او ریخته شود،نیست.
11.در قیامت،شهید سلاح به دست،با لباس رزم و بوی خوش به صحنه می آید و فرشتگان به او درود می فرستند.
12.امامان ما شهید شدند.بسیاری از انبیا ورهروان وپیروان آنان نیز شهید شدند. «وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ» ، «یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ»13.حضرت علی علیه السلام با داشتن دهها فضیلت اختصاصی،تنها وقتی که در آستانه ی شهادت قرار گرفت فرمود:«فزت و ربّ الکعبه»او اوّل کسی بود که ایمان آورد،جای پیامبر صلی الله علیه و آله خوابید،برادر پیامبر شد،تنها خانه ی او به مسجد پیامبر درب داشت،پدر امامان و همسر زهرا علیها السلام بود.بت شکن بود،ضربت روز خندق او،از عبادت ثقلین افضل شد.امّا در هیچ یک از موارد مذکور نفرمود:«فزت»
14.علی علیه السلام می فرمود:قسم به خدایی که جان فرزند ابوطالب در دست اوست،تحمّل هزار ضربه شمشیر در راه خدا،آسان تر از مرگ در رختخواب است.
15.علی علیه السلام در جنگ احد ناراحت بود که چرا به شهادت نرسیده است تا اینکه مژده شهادت در آینده را از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دریافت کرد.
16.در عالم حیوانات نیز گوسفندِ مرده بی ارزش است،گوسفندی که به سوی قبله و با نام خدا ذبح شود،ارزش دارد.
17.همان گونه که کور،مفهوم بینایی را درک نمی کند،در دنیا نیز انسان ها حیات شهدا را درک نمی کنند.
18.وقتی انفاق مال در راه خدا،قابلیّت رشد تا هفتصد برابر و بیشتر را دارد،شهادت و ایثار خون و جان،در راه خدا چگونه است؟
پیام ها:
1-شهادت،پایان زندگی نیست،آغاز حیات است.بسیاری از زندگان مرده اند، ولی کشتگان راه خدا زنده اند. «بَلْ أَحْیاءٌ»
2-شهادت،باختن و از دست دادن نیست؛بلکه یافتن و به دست آوردن است.
«بَلْ أَحْیاءٌ...یُرْزَقُونَ»
3-کشته شدن،آنگاه ارزشمند است که در راه خدا باشد. «قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ»
4-تصوّر هلاکت و یا خسارت برای شهید،تفکّری انحرافی است که باید اصلاح شود.«لاتحسبنّ»
«170»فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ
آنان بخاطر آنچه خداوند از فضلش به آنها داده،شادمانند و به کسانی که به دنبال ایشانند،ولی هنوز به آنها ملحق نشده اند،مژده می دهند که نه ترسی بر آنها است و نه غمی خواهند داشت.
نکته ها:
* در روایات آمده است:مؤمنان واقعی که قرآن و اهل بیت پیامبر علیهم السلام را با هیچ کتاب و رهبر دیگری عوض نمی کنند،مشمول بشارت این آیه هستند.همچنین استفاده می شود که زندگی برزخی یک زندگی واقعی و دارای رزق و حیات و شادی و بشارت است.و مراد از آن تنها باقی ماندن نام نیک در تاریخ نیست.
پیام ها:
1-شادی شهدا به الطاف الهی است،نه عملکرد خودشان. «فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ»
2-شهدا الطاف الهی را تفضّل الهی می دانند،نه پاداش خون خود. «مِنْ فَضْلِهِ»
3-شهدا از همرزمان خود دل نمی کنند و آینده خوب را به آنها بشارت می دهند.
«یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ»
4-شهدا زندگی جمعی دارند،به یکدیگر ملحق می شوند و در انتظار دیگران هستند. «یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ»
5-علاقه به سعادت دیگران و ملحق شدن آنان به کاروان عزّت و شرف،یک ارزش است. «وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا»
6-کامیابی شهدا،همیشگی است و هرگز غم از دست دادن نعمتی را ندارند.
«أَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»
«171»یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَهٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ
به نعمت و فضل خدا و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی کند، (آیندگان را)مژده می دهند.
پیام ها:
1-در عالم برزخ،بشارت وشادمانی وجود دارد. «یَسْتَبْشِرُونَ»
2-شهدا به نعمت و فضلی می رسند که برای ما شناخته شده نیست.کلمه «بِنِعْمَهٍ» و «فَضْلٍ» نکره آمده است.
3-پاداش عملکرد مؤمنان،تضمین شده است. «لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ»
4-وعده ی تضمین پاداش،انگیزه عمل است. «لا یُضِیعُ»
«172»الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِلّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ
آنان که دعوت خدا و رسول را(برای شرکتِ دوباره در جهاد علیه کفّار) پذیرفتند،با آنکه جراحاتی به آنان رسیده بود،برای نیکوکاران و پرهیزکارانِ آنها،پاداش بزرگی است.
نکته ها:
* کفّار قریش،پس از پیروزی در احد بسوی مکّه بازگشتند.در بین راه به این فکر افتادند که چه بهتر است به مدینه بازگردیم و باقیمانده مسلمانان را نیز از بین ببریم،تا کار اسلام یکسره شود.این خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید.آن حضرت فرمان بسیج داد و فرمود:شرکت کنندگان در احد حرکت کنند.مسلمانان آماده شدند.
ابوسفیان وقتی از بسیج عمومی مسلمانان آگاه شد،گمان کرد که لشکر تازه نفسی مهیّا شده است تا شیرینی پیروزی احد را بر کام آنان تلخ کند،لذا از حمله ی مجدّد منصرف شد و به سرعت به طرف مکّه باز گشت.
* در تاریخ می خوانیم که در جنگ احد حضرت علی علیه السلام بیش از شصت زخم و جراحت برداشت،ولی لحظه ای دست از یاری پیامبر برنداشت.
در تفسیر کنزالدقائق آمده است که این آیه درباره ی حضرت علی علیه السلام و نه نفر دیگر در جنگ نازل شده است.
پیام ها:
1-مؤمنان واقعی،در سخت ترین شرایط نیز دست از یاری اسلام برنمی دارند.
«اسْتَجابُوا...مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»
2-شرکت مجروحان در جبهه،مایه ی تشویق و تقویت روحیّه افراد سالم است.
«اسْتَجابُوا...مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»
3-اطاعت از رسول خدا،همچون اطاعت از خداست. «اسْتَجابُوا لِلّهِ وَ الرَّسُولِ»
4-شرکت مجروحان در جبهه،نشانه ی وفاداری و عشق و معرفت کامل آنان به مکتب و رهبر و هدف است. «مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»
5-گاهی شرایط جنگ به گونه ای است که حتّی مجروحان نیز باید حاضر شوند.
«اسْتَجابُوا...مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»
6-هرچه عمل دشوارتر باشد،قابل ستایش بیشتری است. «اسْتَجابُوا... مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»
7-حضور در جبهه و مجروح شدن،اگر همراه با تقوا نباشد بی ارزش است.
«لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا»
8-برخی از اصحاب پیامبر که در جبهه هم شرکت کرده اند،از سلامت فکر و تقوا دور شدند. «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا»
9-رزمنده ای قابل ستایش است که:
الف:از جنگ خسته نشود. «اسْتَجابُوا... مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ»
ب:اهل کار نیک باشد. «لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ»
ج:پرهیزکار و متقی باشد. «وَ اتَّقَوْا»
«173»الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ
مؤمنان کسانی هستند که(چون)مردم(منافق)به ایشان گفتند:بی شک مردم(کافر مکّه)بر ضد شما گرد آمده(و بسیج شده)اند،پس از آنان بترسید،(آنها به جای ترس)بر ایمانشان بیافزود و گفتند:خداوند ما را کفایت می کند و او چه خوب نگهبان و یاوری است.
نکته ها:
* عوامل تبلیغاتی دشمن و برخی از مردمان ساده اندیش و ترسو،به رزمندگان و مجاهدان تلقین و نصیحت می کنند که دشمن قوی است و کسی نمی تواند حریف آنان بشود، پس بهتر است درگیر جنگ نشوید.امّا مسلمانان واقعی،بدون هیچ ترس و هراسی،با آرامش خاطر و با توکّل به خداوند،به آنان پاسخ می گویند.
* امام صادق علیه السلام فرمودند:«تعجّب می کنم از کسی که می ترسد و به گفته ی خداوند «حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» پناه نمی برد».
پیام ها:
1-در برابر تبلیغاتِ و جنگ روانی دشمن نهراسید. «فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً»
2-در جبهه ها،مواظب افراد نفوذی دشمن باشید. «فَاخْشَوْهُمْ»
3-قوی ترین اهرم در برابر تهدیدات دشمن،ایمان و توکّل به خداست. «حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ»
4-مؤمن وقتی در گرداب بلا قرار می گیرد،توکّل و اتصال خود را با خدا بیشتر می کند. «فَزادَهُمْ إِیماناً»
5-هم حرکت وتلاش لازم است،هم ایمان وتوکّل. «اسْتَجابُوا... حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ»
«174»فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللّهِ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ
پس(این مجروحانی که برای بار دوّم آماده دفاع شدند؛بدون رخ دادن عملیاتی)با نعمت و فضل خداوند(به مقرّ خود)بازگشتند،در حالی که هیچ گزندی به آنها نرسید و (همچنان)از رضای پروردگار پیروی کردند و خداوند صاحب فضل بزرگی است.
نکته ها:
* پس از آنکه مجروحان جنگ احد،به فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله بار دیگر برای دفاع از اسلام بسیج شده و تا منزلگاه«حمراءالاسد»در تعقیب دشمن رفتند،دشمنان از آمادگی و روحیّه ی مسلمانان به هراس افتاده،از هجوم مجدّد منصرف و بازگشتند. این آیه در تقدیر از رزمندگان مجروح و مخلص جنگ احد است.
پیام ها:
1-حرکت در مسیر انجام وظیفه،همراه با توکّل به خدا،سبب تبدیل مشکلات به آسانی می شود. «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ....»
2-چه بسیار کسانی که در راه خدا،به استقبال خطر رفته و سالم برگشته اند. «لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ»
3-برای مردان خدا اصل رضایت الهی است،نه شهادت. «لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللّهِ»
4-فضلِ بزرگ خدا،نصیب شرکت کننده در جبهه است. «وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ»
«175»إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ
این شیطان است که دوستان خویش را(از قدرت کفّار)می ترساند،پس اگر ایمان دارید از آنان نترسید و فقط از(مخالفت)من بترسید.
پیام ها:
1-هرگونه شایعه ای که مایه ی ترس و یأس مسلمانان گردد،شیطانی است. «إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ»
2-شیوه ی ارعاب و تهدید،سیاست دائمی قدرت های شیطانی است. «یُخَوِّفُ»
3-افراد ترسویِ میدان های نبرد،یار شیطان و تحت نفوذ شیطانند. «الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ»
4-مؤمنان شجاع،از ولایت شیطان دورند. «الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ»
5-ترس از خدا،زمینه ی فرمان پذیری و ترس از غیر خدا،زمینه ی فرمان گریزی است. «فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ» (با توجّه به آیات قبل)
6-مؤمن واقعی از غیر خدا نمی ترسد و می داند که ایمان از شجاعت جدا نیست.
«وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»
«176»وَ لا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً یُرِیدُ اللّهُ أَلاّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ
و(ای پیامبر!)کسانی که در کفر می شتابند،ترا اندوهگین نکنند.آنان هرگز به خداوند ضرری نمی زنند.خداوند خواسته است که برای آنها هیچ بهره ای در قیامت قرار ندهد و برای آنان عذابی بزرگ است.
نکته ها:
* گویا شرکت کنندگان در جنگ احد،از همدیگر می پرسیدند:حال که ما شکست خوردیم وکفّار پیروزمندانه به مکّه برگشتند،چه خواهد شد؟
آیه در پاسخ به آنان می فرماید:ناراحت نباشید،این مهلت الهی است تا پیمانه کفرشان پر شود و دیگر حظّی در آخرت نداشته باشند.
پیام ها:
1-آرامش خود را حفظ کنید که تلاش های کفّار در محو اسلام بی اثر است.
«لا یَحْزُنْکَ...إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ»
2-کفر انسان ها،اندک ضرری به ساحت قدس خدا نمی زند. «لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً»
3-کفر،انسان را از قابلیّت توبه و دریافت رحمت الهی محروم می کند. «أَلاّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ»
4-مهلت دادن به کفّار،سنّت الهی است،نه آنکه نشانه ی ناآگاهی و یا ناتوانی خداوند باشد. «یُرِیدُ اللّهُ أَلاّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ»
5-محرومیّت انسان در آخرت،ناشی از عملکرد او در دنیاست. «یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ... أَلاّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ»
6-هم فضل الهی بزرگ است و هم قهر او.(در دو آیه ی قبل،نسبت به مجروحانی که به فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله به جبهه رفتند،از فضل عظیم الهی بشارت داد و در این آیه نسبت به کفّار سرسخت،عذاب عظیم را یادآور می شود). «لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ»
«177»إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ
قطعاً کسانی که ایمان را با کفر معامله کردند،هرگز به خداوند ضرری نمی رسانند و برای آنان عذاب دردناکی است.
نکته ها:
* در قرآن مسأله ی خرید و فروش و سود و زیان سرمایه عمر،بارها تکرار شده است. قرآن، دنیا را بازار می داند و مردم را فروشنده و عقاید و اعمال انسان را در طول عمر، کالای این بازار.در این بازار،فروش اجباری است ولی انتخاب مشتری با انسان است.یعنی ما نمی توانیم آنچه را داریم،از قدرت و عمل و عقیده رها بگذاریم،ولی می توانیم مسیر عقاید و کردار را سودبخش یا زیان آور قرار دهیم.
در قرآن از عدّه ای ستایش شده که جان خود را با خدا معامله می کنند و در عوض بهشت و رضوان می گیرند و از عدّه ای انتقاد شده که بخاطر انحراف و انتخاب سوء یا سودی نمی برند؛ «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» و یا دچار خسارت می شوند؛ «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ» و در بعضی آیات همچون آیه ی فوق،کسانی که ایمان خود را با کفر معامله می کنند،تحقیر می شوند و در مقابل به مؤمنان دلداری داده می شود که ارتداد آن افراد،به خدا و راه خدا هیچ ضرری نمی زند.
پیام ها:
1-سرمایه اصلی انسان،ایمان ویا زمینه های فطری ایمان است. «اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ»
2-در یک انقلاب عقیدتی و فرهنگی،از ریزش های جزئی نگران مباشید.
«اشْتَرَوُا الْکُفْرَ...لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ»
«178»وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ
و کسانی که کافر شدند،مپندارند مهلتی که به آنان می دهیم برایشان خوب است،همانا به آنان مهلت می دهیم تا بر گناه (خود) بیفزایند و برای آنان عذابی خوارکننده است.
نکته ها:
* قرآن،واژه ی لایحسبنّ«گمان نکنید»را بارها خطاب به کفّار و منافقان و افراد سست ایمان بکار برده است؛زیرا این افراد از واقع بینی و تحلیل درست و روشن ضمیری لازم محرومند.آنها آفرینش را بیهوده،شهادت را نابودی،دنیا را پایدار،عزّت را در گرو تکیه به کفّار و طول عمر خود را مایه ی خیر و برکت می پندارند که قرآن بر همه ی این پندارها خط بطلان کشیده است.
* اهل کفر،داشتن امکانات،بدست آوردن پیروزی ها و زندگی در رفاه خود را نشان شایستگی خود می دانند،در حالی که خداوند آنان را به دلیل آلودگی به کفر و فساد، مهلت می دهد تا در تباهی خویش غرق شوند.
در تاریخ می خوانیم:هنگامی که به فرمان یزید امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، خاندان آن حضرت را به اسارت به کاخ یزید در شام بردند.یزید در مجلس خود با غرور تمام خطاب به حضرت زینب گفت:«دیدید که خدا با ماست»،حضرت در پاسخ او، این آیه را تلاوت کرد و فرمود:من تو را پست و کوچک و شایسته هرگونه تحقیر می دانم.هر آنچه می خواهی انجام بده،ولی به خدا سوگند که نور خدا را نمی توانی خاموش کنی. آری،برای چنین افراد خوشگذرانی،عذاب خوار کننده آماده شده،تا عزّت خیالی و دنیایی آنان،با خواری و ذلّت در آخرت همراه باشد.
* مجرمان دوگونه اند:گروهی که قابل اصلاحند و خداوند آنها را با موعظه و حوادث تلخ و شیرین،هشدار داده و بیدار می کند،و گروهی که قابل هدایت نیستند،خداوند آنها را به حال خویش رها می کند تا تمام قابلیّت های آنان بروز کند.به همین جهت امام باقر علیه السلام ذیل این آیه فرمود:مرگ برای کفّار یک نعمت است،زیرا هر چه بیشتر بمانند زیادتر گناه می کنند.
* حضرت علی علیه السلام درباره ی «إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً» فرمود:چه بسیارند کسانی که احسان به آنان(از جانب خداوند)،استدراج و به تحلیل بردن آنان است و چه بسیارند کسانی که به خاطر پوشانده شدن گناه و عیوبشان،مغرورند و چه بسیارند افرادی که به خاطر گفته های خوب درباره آنان مفتون شده اند.خداوند هیچ بنده ای را به چیزی همانند«املاء»و مهلت دادن مبتلا نکرده است.
پیام ها:
1-کفر،مانع شناخت حقیقت است. «لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا...»
2-کوتاه یا بلند بودن عمر وزمان رفاه،بدست خداست. «نُمْلِی لَهُمْ... نُمْلِی لَهُمْ»
3-همه ی انسان ها دنبال خیر هستند،لکن بعضی در مصداق اشتباه می کنند.
«لا یَحْسَبَنَّ...خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ»
4-مهلت های الهی،نشانه ی محبوبیّت نیست. «لا یَحْسَبَنَّ... خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ»
5-نعمت ها به شرطی سودمند هستند که در راه رشد و خیر قرار گیرند،نه در راه شرّ و گناه. «إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً»
6-طول عمر مهم نیست،چگونگی بهره از عمر مهم است. «أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ»
امام سجاد علیه السلام در دعای«مکارم الاخلاق»چنین می فرماید:خدایا! اگر عمر من چراگاه شیطان خواهد شد،آن را کوتاه بگردان.
7-زود قضاوت نکنیم،پایان کار و آخرت را نیز به حساب آوریم. «أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ... وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ»
8-رفاه و حاکمیّت ستمگران،نشانه ی خشنودی خداوند از آنان نیست.چنانکه دلیلی بر سکوت ما در برابر آنان نیز نمی باشد. «نُمْلِی لَهُمْ... لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ»
9-عذاب های آخرت،انواع و مراحل متعدّدی دارد. «عَذابٌ مُهِینٌ» در آیه ی قبل نیز فرمود. «عَذابٌ أَلِیمٌ»
«179»ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ ما کانَ اللّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ وَ لکِنَّ اللّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ
خداوند بر آن نیست که(شما)مؤمنان را بر آن حالی که اکنون هستید رها کند،مگر اینکه(با پیش آوردن آزمایش های پی در پی،)ناپاک را از پاک جدا کند.و خداوند بر آن نیست که شما را بر غیب آگاه سازد،ولی از پیامبرانش،هر که را بخواهد(برای آگاهی از غیب)بر می گزیند،پس به خدا و پیامبرانش ایمان آورید و(بدانید)اگر ایمان آورده و تقوا پیشه کنید، پس برای شما پاداش بزرگی خواهد بود.
نکته ها:
* این آیه،آخرین آیه این سوره درباره ی جنگ احد است که می فرماید:جهان یک آزمایشگاه بزرگ است وچنین نیست که هر کس ادّعای ایمان کند رها شود و در جامعه به طور عادّی زندگی کند،بلکه شکست ها و پیروزی ها،برای شناسایی نهان انسان هاست.
بعضی مؤمنان خواستار آگاهی از غیب و نهان انسان ها بودند و می خواستند از طریق غیب منافقان را بشناسند،نه از طریق آزمایش که این آیه می فرماید:راه شناخت، آزمایش است نه غیب و شناسایی خوب و بد،از طریق آزمایش های تدریجی صورت می گیرد. چون اگر به علم غیب،افراد بد و خوب شناخته شوند،شعله ی امید خاموش و پیوندهای اجتماعی گسسته و زندگی دچار هرج و مرج می شود.
پیام ها:
1-خداوند،کفّار را به حال خود رها می کند؛ «نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً» ولی مؤمنان را رها نمی کند. «ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ»
2-جداسازی پاک از پلید،از سنّت های الهی است. «حَتّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ»
3-ایمان و کفر افراد،از امور درونی وغیبی است که باید از طریق آزمایش ظاهر شود،نه علم غیب. «حَتّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ ما کانَ اللّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ»
4-زندگی با مردم باید بر اساس ظاهر آنان باشد،آگاهی بر اسرار مردم،زندگی را فلج می کند. «وَ ما کانَ اللّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ»
5-علم غیب،مخصوص خداست و فقط به بعضی از پیامبران برگزیده اش،آن هم در حدّ اطلاع بر غیب نه تمام ابعاد آن،بهره ای داده است. «لِیُطْلِعَکُمْ»
6-هر چند زندگی باید به نحو عادّی سپری شود،ولی خدا به افرادی علم غیب را عطا می کند. «وَ لکِنَّ اللّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ»
7-درجات انبیا یکسان نیست. «یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ»
8-خداوند علم غیب را به کسانی می دهد که از جانب او صاحب رسالتی باشند.
«وَ لکِنَّ اللّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ»
9-ایمان قلبی باید همراه با تقوای عملی باشد. «تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا»
10-طیب وپاکی اصالت داشته وپایدار است،ولی خبث عارضی ورفتنی است.
«یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ» جداکردن ناپاک از پاک،نشانه عارضی بودن ناپاک است.
«180»وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لِلّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ
و کسانی که نسبت به(انفاق)آنچه خداوند از فضلش به آنان داده،بخل می ورزند،گمان نکنند که(این بخل)برای آنان بهتر است،بلکه آن برایشان بدتر است.به زودی آنچه را که بخل کرده اند در روز قیامت،(به صورت)طوقی بر گردنشان آویخته می شود.و میراث آسمان ها و زمین مخصوص خداست و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است.
پیام ها:
1-واقع بین باشید واز خیال و گمان انحرافی دوری کنید. «لا یَحْسَبَنَّ»
2-مال که از آنِ تو نیست،پس بخل چرا؟ «آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
3-سرچشمه ی بخل،ناآگاهی و تحلیل غلط از خیر و شرّ است. «لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ... خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ»
4-یکی از وظایف انبیا،اصلاح بینش و تفکّر انسان هاست. «لا یَحْسَبَنَّ... هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ»
5-حبّ دنیا،شرور را نزد انسان خیر جلوه می دهد. «لا یَحْسَبَنَّ... هو خیر»
6-در قیامت،برخی جمادات نیز محشور می شوند. «سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا»
7-معاد،جسمانی است. «سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا»
8-قیامت،صحنه ی ظهور خیر و شرّ واقعی است. «هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا»
9-انسان،در تصرّف اموال خود آزاد مطلق نیست. «سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا»
10-قیامت،صحنه ی تجسّم عمل است. «سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا» در حدیث آمده است:هرکس زکات مال خود را ندهد،در قیامت اموالش به صورت مار و طوقی بر گردنش نهاده می شود.
11-زمان برپایی قیامت،دور نیست. «سَیُطَوَّقُونَ»
12-اسیر مال شدن،موجب اسارت در آخرت است. «سَیُطَوَّقُونَ»
13-آنچه را در دنیا به آن دل بسته ایم و بخل ورزیده ایم،همان مایه ی عذاب ما می شود. «سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا»
14-خداوند هم صاحب میراث ماندگار دنیاست و هم نیازمند انفاق ما نیست.
پس دستور انفاق،برای سعادت خود ماست. «وَ لِلّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
15-وارث واقعی همه چیز و همه کس خداست.ما با دست خالی آمده ایم و با دست خالی می رویم،پس بخل چرا؟ «وَ لِلّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
«181»لَقَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ سَنَکْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ
همانا خداوند سخن کسانی را که گفتند:خدا فقیر است و ما توانگریم، شنید.به زودی این سخن آنان،و به ناحق کشتن آنان پیامبران را،خواهیم نوشت و به آنان خواهیم گفت:بچشید عذاب آتش سوزان را.
«182»ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدِ
آن(عذاب)به سبب دست آورد قبلی خودتان است و همانا خداوند نسبت به بندگان، ستمگر نیست.
نکته ها:
* در تفاسیر می خوانیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله نامه ای به یهود بنی قینقاع نوشت و آنان را به ایمان،نماز،زکات و انفاق،دعوت کرد.وقتی این نامه به دست دانشمند یهودیان به نام «فتحاص»که در حال تدریس بود رسید،رو به شاگردان و حاضران کرد و با استهزا گفت:
براساس این دعوت نامه،خدا فقیر است و ما غنی هستیم.او از ما قرض می خواهد و وعده ی ربا و اضافه می دهد!
* گرچه یهودیان زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله چون به رفتار نیاکان خود در قتل انبیا راضی بودند، خداوند نسبت قتل را به آنان نیز می دهد. «وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِیاءَ»
* امام باقر علیه السلام فرمودند:کسانی که امام را نسبت به آنچه به او می دهند فقیر می دانند،نظیر کسانی هستند که می گویند: «إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ»
پیام ها:
1-خدا همه ی گفته ها را می شنود،پس هر حرفی را بر زبان نیاوریم. «لَقَدْ سَمِعَ اللّهُ»
2-جهل وغرور،مرز و نهایت ندارد،تا آنجا که بشر ناتوان نیازمند می گوید:
خداوند فقیر است و ما غنی هستیم. «إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ»
3-احساس دارایی و بی نیازی،زمینه ی سرپیچی از فرامین الهی و استهزای آنهاست. «نَحْنُ أَغْنِیاءُ»
4-برخی افراد،گمان می کنند ریشه ی دستورات الهی نیاز اوست. «إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ»
5-همه ی گفتارها و کردارها ثبت می شود. «سَنَکْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ»
6-ملاک ارزیابی گفتار و کردار،از هرکس که باشد،حقّ است.کشتن پیامبران چون ناحق است مورد کیفر واقع می شود. «قَتْلَهُمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ»
7-انسان در انجام عمل آزاد است،لذا کارها به خود او نسبت داده می شود.
«قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ»
8-پاداش و کیفر الهی،بر طبق عدالت و بر اساس اعمال آزادانه و آگاهانه خود انسان است. «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ»
9-کیفرهای الهی،ظلم خدا بر بشر نیست،بلکه ظلم بشر بر خویشتن است. «أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدِ»
10-اگر خداوند افراد بخیل و قاتلان انبیا را مجازات نکند،به فقرا و انبیا ظلم کرده است. «أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدِ»
«183»الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتّی یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ تَأْکُلُهُ النّارُ قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ
کسانی که گفتند:همانا خداوند از ما پیمان گرفته که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم،مگر آنکه(به صورت معجزه)یک قربانی برای ما بیاورد،که آتش (صاعقه آسمانی)آن را بخورد! بگو:(این حرف ها بهانه است،)بی گمان پیامبرانی پیش از من،با دلائلی روشن و(حتی)با همین(پیشنهادی)که گفتید،برای شما آمدند،پس اگر راست می گویید چرا آنان را کشتید؟
نکته ها:
* برخی برای فرار از قبول اسلام،بهانه تراشی نموده و می گفتند:خداوند از ما تعهّد گرفته تنها به پیامبری ایمان بیاوریم که حیوانی را قربانی کند و صاعقه ی آسمانی آن قربانی را در برابر چشم مردم بسوزاند،تا به پیامبری او یقین کنیم.این آیه نازل شد تا به آن بهانه تراشان لجوج بگوید:اگر شما راست می گویید،چرا به پیامبران قبل از من که علاوه بر انواع معجزات،آنچه را شما درخواست می کنید به شما عرضه کردند،ایمان نیاوردید؟
* امام صادق علیه السلام پس از تلاوت این آیه فرمود:میان یهودیانِ بهانه جوی زمان پیامبر اسلام و یهودیانی که انبیا را می کشتند،پانصد سال فاصله بوده است،امّا به خاطر رضایت آنان بر قتل نیاکان،خداوند نسبت قتل را به آنان نیز داده است.
* در تورات،کتاب اوّل پادشاهان(باب 18 جمله 3 و 4)ماجرای به شهادت رساندن انبیای بنی اسرائیل آمده است.همچنین در سِفر لاویان،(باب 9 جمله ی دوم)موضوع قربانی قوچ آمده است.
پیام ها:
1-فرار از پذیرش حقّ را با عناوین مذهبی توجیه نکنید. «إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاّ نُؤْمِنَ»
2-یهود،موسی را آخرین پیامبر نمی دانستند،بلکه می گفتند:عهد خدا با ما آن بوده است که پیامبر بعدی،چنین وچنان باشد. «عَهِدَ إِلَیْنا... یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ»
3-انسانی که روحیه ی استکباری پیدا کرد،هم به خدا تهمت می زند؛ «إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا» و هم تسلیم هیچ پیامبری نمی شود؛ «أَلاّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ» و هم توقّع دارد که معجزه ها،مطابق تمایلات و خواسته های او باشد. «حَتّی یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ»
4-قربانی حیوان،تاریخی بس طولانی دارد. «...بِقُرْبانٍ»
5-سوابق هر گروه وملّتی،بهترین گواه بر صدق یا کذب ادّعای آنهاست.
«جاءَکُمْ...بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ»
6-بهانه تراشی مخالفان،در طول تاریخ شبیه هم است. «وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ»
7-استدلال و احتجاج پیامبر با یهود،به تعلیم خداوند بود. «قُلْ قَدْ جاءَکُمْ»
8-گاهی برای اثبات یا حقّانیت یک امر یا مصلحت مهم تر باید اموالی فدا شود.
آری،اگر مالی آتش گرفت ولی چشمی بیدار و یا دلی روشن شد،اسراف نخواهد بود. «قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ... بِالَّذِی قُلْتُمْ...»
9-رضایت بر گناهِ نیاکان،سبب شریک شدن در جرم آنان است. «فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ»
«184»فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ جاؤُ بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْکِتابِ الْمُنِیرِ
(بنابراین)پس اگر تو را تکذیب کردند(چیز تازه ای نیست،زیرا)انبیای قبل از تو نیز که همراه با معجزات و نوشته ها و کتاب روشنگر آمده بودند،تکذیب شدند.
پیام ها:
1-آشنایی با تاریخ گذشتگان،روحیه ی صبر و مقاومت را در انسان بالا می برد.
«فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ»
2-تمام انبیا،مخالفانی داشته اند. «کُذِّبَ رُسُلٌ»
3-حرکت انبیا در طول تاریخ،یک حرکت فرهنگی،فکری و اعتقادی بوده است. «بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْکِتابِ»
4-معجزات پیامبران متنوّع بوده اند،ولی اصول همه ی ادیان یکی بوده است.
کلمه ی «بِالْبَیِّناتِ» جمع،ولی «الْکِتابِ» مفرد آمده است.
«185»کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّهَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ
هرکسی چشنده ی مرگ است.و بی گمان روز قیامت پاداش های شما به طور کامل پرداخت خواهد شد.پس هرکس از آتش بر کنار شد و به بهشت وارد گشت،قطعاً رستگار است و زندگانی دنیا،جز مایه ی فریب نیست.
نکته ها:
* این آیه به پیامبر و دیگر مصلحان که مورد آزار و اذیّت و تکذیب کفّار قرار می گیرند، روحیه ی صبر ومقاومت می بخشد،زیرا می فرماید:همه می میرند ولجاجت ها موقّتی است و پاداش تحمّل این مشکلات را خداوند بی کم وکاست عطا می کند.
* امام صادق علیه السلام درباره ی «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ» فرمودند:همه ی اهل زمین و آسمان می میرند و فقط فرشته مرگ(ملک الموت)و فرشتگان حاملان عرش و جبرئیل و میکائیل باقی می مانند،سپس ملک الموت مأمور می شود که روح آنان را نیز بگیرد و تنها خود باقی می ماند و خداوند به او خطاب می کند که بمیر،او نیز می میرد.
پیام ها:
1-مرگ در راه است،پس این همه لجاجت و استکبار در برابر حق،برای چه؟ «کَذَّبُوکَ... کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ»
2-مرگ،عدم نیست،یک امر وجودی قابل درک و راه انتقال از دنیا به آخرت است. «ذائِقَهُ الْمَوْتِ»
3-گناهان وعوامل سوق دهنده به دوزخ،دارای جاذبه هایی است که باید انسان با نیروی ایمان و عمل صالح خود را برهاند. «زُحْزِحَ عَنِ النّارِ»
4-جزای کامل در آخرت است،و پاداش های دنیوی بی ارزش. «تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ... مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ»
«186»لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذیً کَثِیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ
قطعاً شما در اموال وجان های خویش آزمایش خواهید شد و از کسانی که پیش از شما کتاب(آسمانی)داده شده اند واز کسانی که شرک ورزیده اند، آزار بسیاری می شنوید و اگر صبوری و پرهیزگاری پیشه کنید،پس قطعاً آن(صبر،نشانه ی)عزم استوار شما در کارهاست.
نکته ها:
* وقتی مسلمانان از مکّه به مدینه مهاجرت کردند،مشرکان به اموال آنان یورش برده و به هرکس که دست می یافتند،او را مورد آزار قرار می دادند.از طرف دیگر،در مدینه هم یهودیان به آنها زخم زبان می زدند و حتّی برخی با کمال بی شرمی برای زنان و دختران مسلمان،غزل سرایی کرده و یا آنها را هَجو می نمودند.
سردمداری این جریان با شخصی به نام کعب بن اشرف بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور قتل وی را داده بود.این آیه ضمن تسلّی دادن به مسلمانان،از آنان می خواهد در برابر آزار دشمنان صبر و تقوا پیشه کنند که مایه ی استواری آنان در ایمان می گردد.
* امام رضا علیه السلام پرداخت زکات را یکی از مصادیق آزمایش در اموال دانستند که در این آیه مطرح گردیده است
پیام ها:
1-آزمایش،یک سنّت حتمی الهی است،خود را آماده کنیم. «لَتُبْلَوُنَّ» (حرف لام و نون مشدّد نشانه ی تأکید و جدیت است.)
2-یاد مرگ و زودگذری دنیا،مسائل را برای انسان آسان می کند. «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ... لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوالِکُمْ»
3-بیشترین ابزار آزمایش،مال و جان انسان است. «أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ»
4-علاوه بر پذیرش خطر جان و مال،باید خود را برای شنیدن انواع نیش ها و تحقیرها آماده کرد. «وَ لَتَسْمَعُنَّ...»
5-تحقیر و دشنام و هجو و آزار دیدن از دشمن،یکی از وسایل آزمایش اهل ایمان است. «لَتُبْلَوُنَّ... وَ لَتَسْمَعُنَّ... أَذیً کَثِیراً»
6-برای رسیدن به اهداف مقدّس،گاهی باید همه گونه سختی را تحمّل کرد.
ضربه به مال،جان،حیثیّت و آبرو. «أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ... أَذیً کَثِیراً»
7-انتظار زخم زبان از مخالفان،سبب آمادگی مسلمانان است.«لتسمعنّ...»
8-مخالفان اسلام در ضربه زدن به مسلمان ها،وحدت در هدف و گاهی وحدت در شیوه دارند. «لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ... وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا»
9-دشمن به کم قانع نیست. «أَذیً کَثِیراً»
10-صبر و تقوا در کنار هم رمز موفقیّت است.استقامت بدون تقوا،در افراد لجوج نیز پیدا می شود. «تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا»
11-صبر و تقوا،ملازم یکدیگرند.کلمه ی«ذلک»مفرد است،در حالی که به صبر و تقوا که دو چیزند،اشاره دارد.
«187»وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ
و(به یاد آور)زمانی که خدا از کسانی که به آنان کتاب(آسمانی)داده شد،پیمان گرفت که حتماً باید آن را برای مردم بیان کنید و کتمانش نکنید،پس آنها آن(عهد) را پشت سرشان انداختند وبه بهای کمی مبادله کردند،پس چه بد معامله ای کردند.
نکته ها:
* امام باقر علیه السلام درباره این آیه فرمودند:خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آنچه درباره ی حضرت محمّد صلی الله علیه و آله در تورات و انجیل آمده است برای مردم بگویند و کتمان نکنند.
* اگر امروز میلیون ها اهل کتاب(مسیحی،یهودی و زرتشتی)در دنیا هست،همه به سبب سکوت نابجای دانشمندان آنهاست.به گفته ی تفسیر اطیب البیان،بیش از شصت مورد بشارت اسلام و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در کتاب عهدین آمده است،ولی دانشمندان اهل کتاب همه را رها کرده اند.
پیام ها:
1-خداوند برای هدایت مردم،از علما و دانشمندان پیمان مخصوص گرفته است. «أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ»
2-بیان حقایق باید به گونه ای باشد که چیزی برای مردم نامشخص و پنهان نماند. «لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ»
3-وظیفه ی دانشمندان،تبیین کتاب آسمانی برای مردم است. «لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ»
4-انگیزه ی سکوت دانشمندان اهل کتاب از بیان حق،رسیدن به مال و مقام و یا حفظ آن است. «وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً»
5-علم به تنهایی برای سعادت و نجات کافی نیست،بی اعتنایی به مال و مقام نیز لازم است. «أُوتُوا الْکِتابَ... اِشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً»
6-هرچیزی که در برابر کتمان آیات الهی گرفته شود،اندک است. «اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً»
7-عمل به دین و تعهّدات الهی ارزش بسیار والایی دارد.اگر به هر مقام و ثروتی برسیم،ولی دین خود را از دست بدهیم،باخته ایم. «ثَمَناً قَلِیلاً فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ»
«188»لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَهٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ
گمان مبر کسانی که به آنچه کرده اند،شادمانی می کنند و دوست دارند برای آنچه نکرده اند ستایش شوند،مپندار که آنها از عذاب الهی رسته اند، (زیرا)برای آنها عذابی دردناک است.
نکته ها:
* مردم سه دسته اند:
1.گروهی که کار می کنند وانتظار پاداش یا تشکّر از مردم ندارند. «لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً»
2.گروهی که کار می کنند تا مردم بدانند و ستایش کنند. «رِئاءَ النّاسِ»
3.گروهی که کار نکرده،انتظار ستایش از مردم دارند. «یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا...»
* از مواردی که غیبت جایز است،کسی است که ادّعای مقام یا تخصّص یا مسئولیّتی را می کند که صلاحیّت آن را ندارد. «یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا»
* برای این که تمایل نابجای ستایش بدون عمل از بین برود،در اسلام هرگونه تملّق و چاپلوسی منع شده است.
پیام ها:
1-رذایل اخلاقی،همچون عُجب و غرور و انتظار تملّق از مردم،هلاکت قطعی را به دنبال دارد. «یَفْرَحُونَ... یُحِبُّونَ... فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَهٍ»
2-قرآن،هرگونه تحلیل و تفسیر نابجا را نسبت به هر کس و هر موردی محکوم می کند. «لا تَحْسَبَنَّ... فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ» آیاتی که با کلماتِ «لا تَحْسَبَنَّ» ، «لا یَحْسَبَنَّ» ، «أَ فَحَسِبْتُمْ» آغاز شده،بیانگر همین معناست.
3-خداوند نه تنها برای رفتار،بلکه برای خواسته های خیر و شرّ انسان نیز حساب باز می کند. «یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا... لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» در آیه 19 سوره نور نیز نسبت به کسانی که دوست دارند فحشا در جامعه رواج یابد وعده ی عذاب می دهد. «یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ... لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»
4-آنچه خطرش بیشتر است،توقّع حمد است،نه توقّع شکر و مدح.زیرا در حمد،نوعی ستایش آمیخته با پرستش نهفته است. «یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا»
5-گنهکار ممکن است پشیمان شده،توبه کند و نجات یابد،ولی افراد مغرور، حتی در صدد توبه برنمی آیند،لذا امیدی به نجات آنان نیست. «فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَهٍ مِنَ الْعَذابِ»
6-کسانی که در دنیا گرفتار اوهامِ خودپرستی و اسیر زندان«منیّت»هستند،در قیامت نیز اسیر و گرفتار عذاب الهی اند. «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»
«189»وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
وحکومت آسمان ها و زمین برای خداست و خداوند بر هر کاری تواناست.
نکته ها:
* حکومت خداوند نسبت به جهان،حقیقی است نه اعتباری،چون وجود و بقای هرچیز تنها بدست اوست.برای ایجاد می فرماید: «کُنْ فَیَکُونُ» و برای محو می فرماید: «إِنْ
یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ»
حکومت خداوند دائمی و همیشگی است،ولی حکومت های غیرالهی موقتی و چند صباحی بیش نیست. «تِلْکَ الْأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ»آری،این نوع حکومت حقیقی و دائمی تنها در انحصار خداوند است. «وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
پیام ها:
1-در قرآن هرجا سخن از حاکمیّت الهی است،آسمان ها قبل از زمین مطرح شده،شاید نشانگر وسعت و عظمت آسمان هاست. «مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
2-بسیارند افرادی که حکومت در دست آنهاست،ولی نمی توانند به خواسته های خود جامه ی تحقّق بپوشانند،ولی خداوند هم حکومت دارد و هم بر هر کاری قادر است. «مُلْکُ السَّماواتِ... عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
«190»إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ
همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و در پیِ یکدیگر آمدن شب و روز،نشانه هایی (از علم، رحمت،قدرت،مالکیّت،حاکمیّت و تدبیر خداوند)برای خردمندان است.
نکته ها:
* از عایشه پرسیدند:بهترین خاطره ای که از رسول خدا صلی الله علیه و آله به یاد داری چیست؟گفت:تمام کارهای پیامبر شگفت انگیز بود،امّا مهم تر از همه برای من، این بود که رسول خدا شبی در منزل من استراحت می کرد،هنوز آرام نگرفته بود که از جا برخاست،وضو گرفت و به نماز ایستاد و به قدری گریه کرد که جلو لباسش تر شد،بعد به سجده رفت و به اندازه ای گریه کردکه زمین تر شد.
صبح که بلال آمد سبب این همه گریه را پرسید،فرمود:دیشب آیاتی از قرآن بر من نازل شده است.آنگاه آیات 190 تا 194 سوره آل عمران را قرائت کرد وفرمود:وای برکسی که این آیات را بخواند و فکر نکند.
* حضرت علی علیه السلام فرمود:رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره قبل از نماز شب این آیات را می خواند.و در احادیث سفارش شده است که ما نیز این آیات را بخوانیم.
* از«نوف بکّالی»صحابه ی خاصّ حضرت علی علیه السلام نقل شده است که شبی خدمت حضرت علی علیه السلام بودم.امام از بستر بلند شد و این آیات را خواند.سپس از من پرسید: خوابی یا بیدار؟عرض کردم بیدارم.فرمود:خوشا به حال کسانی که آلودگی های زمین را پذیرا نگشتند و در آسمان ها سیر می کنند.
کلمه«الباب»جمع«لُبّ»به معنای عقل خالص و دور از وهم و خیال است.
پیام ها:
1-آفرینش جهان،هدفدار است. «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ... لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ»
2-هستی شناسی،مقدّمه ی خداشناسی است. «خَلْقِ السَّماواتِ... لَآیاتٍ» برگ درختانِ سبز،در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است،معرفت کردگار
3-اختلاف ساعات شب و روز در طول سال،در نظر خردمندان تصادفی نیست.
«وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ»
4-قرآن،مردم را به تفکّر در آفرینش ترغیب می کند. «خَلْقِ... لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ»
5-هرکه خردمندتر است باید نشانه های بیشتری را دریابد. «لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ»
6-آفرینش،پر از راز و رمز،و ظرافت و دقّت است که تنها خردمندان به درک آن راه دارند. «لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ»
«191»الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ
(خردمندان)کسانی هستند که ایستاده و نشسته و(خوابیده)بر پهلو یاد خدا می کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین اندیشه می کنند(و از عمق جان می گویند:)پروردگارا! این هستی را باطل و بی هدف نیافریده ای،تو (از کار عبث)پاک و منزّهی،پس ما را از عذاب آتش نگهدار.
نکته ها:
* به فرموده ی امام باقر علیه السلام،افراد سالم،نماز را ایستاده و افراد مریض،نشسته و افراد عاجز و ناتوان،به پهلو خوابیده،به جا آورند.
پیام ها:
1-نشانه ی خردمندی،یاد خدا در هر حال است. «لِأُولِی الْأَلْبابِ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ»
2-اهل ذکر باید اهل تعقل و تفکر باشند. «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ... وَ یَتَفَکَّرُونَ»
3-ایمان بر اساس فکر و اندیشه ارزشمند است. «یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً»
4-ایمان و اعتراف با تمام وجود ارزش دارد.نباید به اعتراف زبانی اکتفا کرد.
«یَتَفَکَّرُونَ...رَبَّنا ما خَلَقْتَ...»
5-ذکر وفکر،همراه یکدیگر ارزش است.متأسفانه کسانی ذکر می گویند،ولی اهل فکر نیستند وکسانی اهل فکر هستند،ولی اهل ذکر نیستند. «یَذْکُرُونَ... یَتَفَکَّرُونَ»
6-آنچه سبب رشد و قرب الهی است،ذکر و فکر مستمر است نه مقطعی و
موسمی. «یَذْکُرُونَ» و «یَتَفَکَّرُونَ» فعل مضارع اند که نشان استمرار است.
7-شناختِ حسّی طبیعت کافی نیست،تعقّل و تفکّر لازم است. «یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
8-کسی که در آفرینش آسمان ها و زمین فکر کند،پی می برد که خالق هستی، پروردگار ما نیز هست. «یَتَفَکَّرُونَ... رَبَّنا»
9-آفرینش بیهوده نیست،گرچه همه اسرار آن را درک نکنیم. «ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً»
10-اوّل تعقّل و اندیشه،سپس ایمان و عرفان و آنگاه دعا و مناجات. «یَتَفَکَّرُونَ...
رَبَّنا...فَقِنا»
11-اگر هستی بیهوده و باطل نیست،ما هم نباید بیهوده و باطل زندگی کنیم.
«ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً...فَقِنا عَذابَ النّارِ»
12-هستی هدفدار است،پس هر چه از هدف الهی دور شویم به دوزخ نزدیک می شویم. «فَقِنا عَذابَ النّارِ»
13-قبل از دعا،خدا را ستایش کنیم. «سُبْحانَکَ فَقِنا...»
14-ثمره ی عقل و خرد،ترس از قیامت است. «لِأُولِی الْأَلْبابِ... فَقِنا عَذابَ النّارِ»
«192»رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ
پروردگارا! هر که را تو(بخاطر اعمال بدش)به دوزخ افکنی،پس بی شک او را خوار و رسوا ساخته ای و برای ستمگران هیچ یاوری نیست.
نکته ها:
* از امام باقر علیه السلام درباره ی «وَ ما لِلظّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ» سؤال کردند،حضرت فرمودند: یعنی آنها امامانی ندارند تا آنان را به نام بخوانند،(و از آنان شفاعت کنند).
پیام ها:
1-آتش قیامت سخت است،امّا نزد خردمندان که خواهان کرامت انسان هستند خواری ورسوایی قیامت،دردناک تر از آن است. «مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ»
2-ستمگران،از شفاعتِ دیگران محروم هستند. «ما لِلظّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ»
«193»رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْإِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ
پروردگارا! همانا ما دعوت منادی ایمان را شنیدیم که(می گفت:)به پروردگارتان ایمان بیاورید،پس ایمان آوردیم.پروردگارا! پس گناهان ما را بیامرز و زشتی های ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران.
نکته ها:
* شاید مراد از«ذنوب»گناهان کبیره باشد و مراد از«سیّئات»گناهان صغیره،چنانکه در آیه ی شریفه «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ...» «سیّئات»در برابر «کبائر»آمده است و ممکن است مراد از«سیّئات»آثار گناه باشد.
* در برابر خردمندانی که دعوت به ایمان را اجابت کرده،می گویند:«سَمِعنا»،افرادی هستند که نسبت به این دعوت بی اعتنایی می کنند و در قیامت با حسرت تمام می گویند: «لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ»
پیام ها:
1-خردمندان،آماده ی پذیرش حقّ هستند و در کنار پاسخگویی به ندای فطرت، به ندای انبیا،علما و شهدا پاسخ می دهند. «إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْإِیمانِ...»
2-استغفار و اعتراف،نشانه ی عقل است. «لِأُولِی الْأَلْبابِ... رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا»
3-از آداب دعا که زمینه ی عفو الهی را فراهم می کند،توجّه به ربوبیّت الهی است.
«رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا»
4-ایمان،زمینه ی دریافت مغفرت الهی است. «فَآمَنّا، فَاغْفِرْ لَنا»
5-دیگران را در دعای خود شریک کنیم. «فَاغْفِرْ لَنا»
6-پرده پوشی وعفو،از شئون ربوبیّت واز شیوه های تربیت است. «رَبَّنا... کَفِّرْ عَنّا»
7-مردن و مرگِ انسان با اراده الهی است. «تَوَفَّنا»
8-خردمندانِ دوراندیش،مرگ با نیکان را آرزو می کنند. «تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ»
9-نیکان و ابرار مقامی دارند که خردمندان آرزوی آن را می کند. «لِأُولِی الْأَلْبابِ...
تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ»
«194»رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ
(خردمندان می گویند:)پروردگارا! آنچه را به واسطه ی پیامبرانت به ما وعده داده ای،به ما مرحمت فرما و ما را در روز قیامت خوار مساز که البتّه تو خلاف وعده انجام نمی دهی.
نکته ها:
* در این چند آیه،خداوند متعال مسیر رشد خردمندان و اولوا الالباب را این گونه ترسیم می کند:به یاد خدا بودن،فکر،رسیدن به حکمت،تسلیم انبیا شدن،استغفار،خوب مردن، در انتظار الطاف الهی و سرانجام نجات از رسوایی و خواری قیامت.
* در آیات قبل ایمان خردمندان به خداوند و قیامت مطرح بود و در این آیه ایمان به نبوّت نیز مطرح شده است. «ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ»
* تکرار «ربّنا»در سخنان اولواالالباب،نشان شیفتگی آنان به ربوبیّت الهی است.
* اولوا الالباب،هم عزّت دنیا را می خواهند و هم عزّت آخرت را.جمله ی «آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ» مربوط به دنیاست که خداوند وعده ی نصرت به اهل حقّ داده است: «انّا لننصر رسلنا»وجمله ی «وَ لا تُخْزِنا» مربوط به عزّت در آخرت است.
پیام ها:
1-وفای به وعده،از شئون ربوبیّت الهی است. «رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا»
2-گرچه خداوند به وعده های خود وفا می کند،لکن ما نیز باید دعا کنیم. «آتِنا ما وَعَدْتَنا»
3-خردمندان به همه ی انبیا وهمه وعده های الهی ایمان دارند. «ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ»
4-نهایت آرزوی خردمندان،رسیدن به الطاف الهی و نجات از دوزخ و رسوایی قیامت است. «آتِنا ما وَعَدْتَنا، وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ»
5-بیم و امید باید در کنار هم باشد. «آتِنا ما وَعَدْتَنا... وَ لا تُخْزِنا»
«195»فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فِی سَبِیلِی وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ
پس پروردگارشان دعای آنان را مستجاب کرد(و فرمود:)که من عمل هیچ صاحب عملی از شما را،خواه مرد یا زن،(گرچه)همه از یکدیگرید،تباه نمی کنم(و بی پاداش نمی گذارم). پس کسانی که هجرت کرده واز خانه هایشان رانده شده و در راه من آزار و اذیّت دیده،جنگیده و کشته شدند،قطعاً من لغزش هایشان را می پوشانم و در باغ هایی که نهرها از زیرشان جاری است،واردشان می کنم.(این) پاداشی است از طرف خدا و پاداش نیکو تنها نزد خداست.
پیام ها:
1-دعای قلبی،استجابت قطعی دارد.دعایی که همراه با یاد دائمی خدا؛ «یذکرون» فکر؛ «یتفکّرون»و ستایش خدا باشد، «سبحانک» قطعاً مستجاب می شود. «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ»
2-دعای اهل فکر و ذکر،به سرعت مستجاب می شود.«فاستجاب»
3-استجابت دعا،جلوه ای از ربوبیّت الهی است. «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ»
4-در جهان بینی الهی،هیچ عملی بدون پاداش نیست. «لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ»
5-دعائی مستجاب می شود که همراه با عمل و تلاش دعا کننده باشد،گرچه خود دعا نیز نوعی عمل است. «فَاسْتَجابَ لَهُمْ... لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ»
6-عمل و عامل هر دو مورد توجّهند.حُسن فعلی و حُسن فاعلی هر دو مدّ نظر هستند. «لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ»
7-تنها به عمل مؤمنان پاداش داده می شود،چرا که اعمال کفّار بی ارزش و حبط و نابود می گردد. «عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ»
8-در بینش الهی،مرد و زن در رسیدن به مقام والای انسانی برابر هستند. «مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی»
9-جنس مرد برتر از زن نیست. «مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ»
10-در جامعه اسلامی،همه ی مسلمانان از یک پیکرند. «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ»
11-تا گناهان وعیوب محو نشود،کسی وارد بهشت نمی شود. «لَأُکَفِّرَنَّ...لَأُدْخِلَنَّهُمْ»
12-هجرت،جهاد،تبعید و تحمّل آزار در راه خدا؛زمینه های عفو خداوند هستند. «هاجَرُوا، أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ... لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ...»
13-علاقه به وطن،یک حقّ پذیرفته شده ی قرآنی است و گرفتن این حق،ظلم است. «أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ»
14-در پیمودن راه خدا؛هجرت،تبعید،شکنجه و جهاد و شهادت لازم است.«فِی سَبِیلِی»
15-به خاطر بعضی لغزشها،افراد را طرد نکنیم.در این آیه،خردمندانی که حتّی از اولیای خدا و اهل بهشتند،سابقه ای از لغزش دارند،ولی خداوند آنها را می پوشاند. «لَأُکَفِّرَنَّ»
16-عنایت و توجّه مخصوص خداوند،برای خردمندان مؤمن است. «لا أُضِیعُ...لَأُکَفِّرَنَّ...
لَأُدْخِلَنَّهُمْ...» همه ی این فعلها به صیغه متکلم وحده آمده است.به علاوه کلمه ی«ربّهم»نشانه ی عنایت خاص خداوند به خردمندان است.
17-در تحقق وعده های خداوند،ذرّه ای شک و تردید وجود ندارد.تمام وعده ها با تأکید بیان شده است. «أَنِّی... لَأُکَفِّرَنَّ... لَأُدْخِلَنَّهُمْ»
18-هر پاداشی ممکن است با تغییر مکان و زمان ارزش خود را از دست بدهد، اما پاداش های الهی مطابق فطرت و خلقت انسان است و هرگز از ارزش آن کاسته نمی شود. «جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ...»
19-نهرهای بهشت،هم از پای درختان آن جاری است؛ «جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا» و هم از زیر جایگاه مسکونی بهشتیان. «مِنْ تَحْتِهِمْ»
20-مغفرت و بهشت،ثوابی عمومی است،ولی آن ثوابی که در شأن لطف خدا و مؤمنان است،ثواب دیگری است که فقط نزد خداست و ما از آن خبر نداریم.
«وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ»
21-پاداش های الهی برای مردم به طور کامل قابل وصف نیست،همین اندازه بدانیم که از هر پاداشی بهتر است. «وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ»
22-پاداش های الهی،همراه با انواع کرامت هاست. «وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ»
«196»لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ
رفت و آمد کفّار در شهرها تو را فریب ندهد.
«197»مَتاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ
(بهره ی آنها از این رفت و آمدها)متاع ناچیزی است،سپس جایگاه ابدی آنان جهنّم است که بد جایگاهی است.
نکته ها:
* مشرکان مکّه ویهودیان مدینه به خاطر مسافرت های تجارتی،سر وسامان داشتند،ولی مسلمانان به خاطر هجرت به مدینه و از دست دادن مال و دارایی وزندگی خود در مکّه و همچنین محاصره ی اقتصادی،در فشار و تنگنا بودند.این آیه مایه ی تسلّی آنهاست.
* در روایتی از حضرت علی علیه السلام آمده است:«ماخیر بخیر بعدها النّار»خیر و خوشی هایی که به دنبال آن آتش باشد،ارزشی ندارند.لذّت های کوتاه مدّت و عذاب ابدی برای کافران، ولی سختی های موقّت و آرامش وآسایش ابدی از آنِ مؤمنان است.
پیام ها:
1-انبیا نیز نیاز به هشدار دارند،تا در معرض تأثیر پذیری قرار نگیرند. «لا یَغُرَّنَّکَ»
2-اعزام هیأت های سیاسی،اقتصادی،نظامی،تشکیل جلسات و مصاحبه ها از سوی دشمن،شما را فریب ندهد. «لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا»
3-کامیابی های مادّی هر اندازه باشد،محدود و ناچیز است. «مَتاعٌ قَلِیلٌ»
4-کامیابی های کافران،نشانه ی حقّانیت ومحبوبیّت آنان نیست. «مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ»
«198»لکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ
لکن برای کسانی که نسبت به پروردگارشان پروا داشته باشند،باغ هایی است که نهرها از زیر درختانش جاری است.آنان برای همیشه در آنجا هستند و این پذیرایی(اوّلیه)از جانب خداوند است و آنچه نزد خداست،برای نیکان بهتر است.
نکته ها:
* «نُزُل»نخستین چیزی است که با آن از مهمان پذیرایی می کنند.گویا خداوند با این تعبیر می فرماید:در برابر رفت و آمدهای تجاری کفّار،شما از مدار تقوا و ایمان خارج نشوید،زیرا باغ های بهشت،مقدّمه ی پذیرایی از شما خواهد بود.
پیام ها:
1-نعمت های دنیوی نسبت به نعمت های اخروی بی ارزش است. «مَتاعٌ قَلِیلٌ... ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ»
2-تلاش و رفت و آمد برای کسب دنیا،با حفظ تقوا و توجّه به منافع اخروی مانعی ندارد. «لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ... .لکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا»
3-توجّه به نعمت های بهشتِ جاودان،سبب گرایش به تقوا و فریفته نشدن به بهره های قلیل دنیاست. «اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنّاتٌ»
4-مقام ابرار بالاتر از متّقین است. «اتَّقَوْا، لَهُمْ جَنّاتٌ، وَ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ»
«199»وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خاشِعِینَ لِلّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ
و همانا بعضی از اهل کتاب،کسانی هستند که به خداوند و آنچه به شما نازل شده و آنچه به خودشان نازل شده،خاشعانه ایمان می آورند.آیات الهی را به بهای اندک معامله نمی کنند.آنها هستند که برایشان نزد پروردگارشان پاداش است.همانا خداوند سریع الحساب است.
نکته ها:
* برخی مفسّران معتقدند:این آیه درباره افرادی از اهل کتاب نازل شده است که به اسلام گرویدند.آنها عبارت بودند از چهل نفر از اهل نجران،سی و دو نفر از حبشه و هشت نفر از روم.
امّا بعضی از مفسّران گفته اند:آیه درباره ی نجاشی،پادشاه حبشه است که در سال نهم هجری در ماه رجب وفات یافت.وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله مطلع شد،به مردم فرمود:یکی از برادران شما در خارج از حجاز وفات یافته،حاضر شوید تا به پاس خدمات او بر وی نماز بخوانیم.پرسیدند:او کیست؟فرمود:نجاشی.آنگاه مسلمانان به همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله به قبرستان بقیع رفته بر او نماز گزاردند.
پیام ها:
1-باید انصاف را مراعات کرد و از خوبان اهل کتاب ستایش نمود. «وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ...»
2-هر مکتبی،ریزش و رویش دارد.اگر گروهی ایمان نمی آورند و حقایق را کتمان می کنند،در عوض گروهی با خشوع ایمان می آورند. «إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ»
3-ایمانی ارزش دارد که خاشعانه، «خاشِعِینَ» و جامع. «ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ» و پایدار باشد و با مادّیات تغییر نیابد. «لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً»
4-هر بهائی در برابر دین فروشی پرداخت شود،کم و ناچیز است. «لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً»
«200»یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید!(در برابر مشکلات و هوسها)استقامت کنید و(در برابر دشمنان نیز)پایدار باشید(و دیگران را به صبر دعوت کنید)و از مرزها مراقبت کنید و از خداوند پروا داشته باشید،شاید که رستگار شوید.
نکته ها:
* این آیه،در چند مرحله به صبر در برابر انواع حوادث و مصائب توصیه می کند؛
در برابر ناگواری های شخصی و هوسها صبر کنید.«اصبروا»
در برابر فشارهای کفّار،مقاومت بیشتر کنید.«صابروا»
در حفظ مرزهای جغرافیایی از هجوم دشمن،حفظ مرزهای اعتقادی و فکری،از طریق مباحث علمی و حفظ مرز دلها،از هجوم وسوسه ها بکوشید. «رابِطُوا»
* کلمه ی«رابطوا»از ریشه ی«رباط»به معنای بستن چیزی در مکانی است.به کاروانسرا نیز به این دلیل رُباط می گویند که کاروان ها در آنجا اتراق کرده و مال التجاره و اسب و شترها را در آنجا نگه می دارند.همچنین به قلبی که محکم و بسته به لطف خدا باشد،رُباط گفته می شود.کلماتِ«ارتباط»،«مربوط»و«رباط»ریشه ی واحدی دارند.
* در روایات،«رابطوا»به معنای انتظار اقامه ی نماز آمده است. گویا مسلمانان دل و جان خود را با پیوندی که در نماز ایجاد می کنند،محکم می سازند.
* امام صادق علیه السلام فرمود:
«اصبروا علی الفرائض»در برابر واجبات صبر کنید.
«صابروا علی المصائب»در برابر مشکلات صبر کنید.
«ورابطوا علی الائمّه»از پیشوایان خود دفاع کنید.
* رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:«اصبروا علی الصَّلَوات الخمس وصابروا علی قتال عدوّکم بالسیف ورابطوا فی سبیل اللّه لعلّکم تفلحون»بر نمازهای شبانه روزی پایداری کنید ودر جهاد با دشمن،فعّال ودر راه خدا با یکدیگر هماهنگ باشید تا رستگار شوید.
پیام ها:
1-در سایه ی ایمان،به کمالات می رسید. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا...»
2-تا در مشکلات فردی صابر نباشید،نمی توانید در برابر دشمنان دین مقاومت کنید.ابتدا «اصْبِرُوا» سپس «صابِرُوا»
3-از دیگران عقب نمانید،اگر کفّار در کفر خود مقاومت می کنند،کشته می دهند و مال خرج می کنند،شما نیز در راه خدا با جان و مال پایداری کنید. «صابِرُوا»
4-مسلمانان باید مشکلات یکدیگر را تحمل کنند و یکدیگر را به صبر سفارش کنند. «صابِرُوا»
5-اسلام،دین ارتباط است.ارتباط با مردم و خدا و پیامبران.«رابطوا»
6-صبر و مصابره و مرابطه باید جهت دار باشد و در مسیر تقوا و رضای الهی قرار گیرد،وگرنه کفّار هم این امور را دارند. «صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ»
7-اسلام دین جامعی است،صبر و تقوا در کنار توجّه به مرزها بیان شده است.
«اصبروا...رابطوا»
8-تقوا،مرتبه ای بالاتر از ایمان است.«آمنوا...واتقوا»
9-صبر،زمینه ی رسیدن به سعادت و پیروزی است. «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
«والحمدللّه ربّ العالمین»
- هر چند نتیجه ی مشورت در جنگ احد،مبنی بر مبارزه در بیرون شهر،به شکست انجامید،ولی این قبیل موارد نباید ما را از اصل مشورت و فواید آن باز دارد.