آيه و ترجمه

بسم الله الرحمن الرحيم


و المرسلات عرفا(1)
فالعاصفات عصفا(2)
و الناشرات نشرا(3)
فالفارقات فرقا(4)
فالملقيات ذكرا(5)
عذرا أ و نذرا(6)
إ نما توعدون لواقع(7)
فإ ذا النجوم طمست (8)
و إ ذا السماء فرجت (9)
و إ ذا الجبال نسفت (10)
و إ ذا الرسل أ قتت (11)
لا ى يوم أ جلت (12)
ليوم الفصل(13)
و ما أ درئك ما يوم الفصل(14)
ويل يومئذ للمكذبين(15)


ترجمه :

1 - سوگند به فرشتگانى كه پى درپى فرستاده مى شوند.
2 - و آنها كه همچون تند باد حركت مى كنند.
3 - و سوگند به آنها كه (ابرها را) مى گسترانند، و منتشر مى سازند.
4 - و آنها كه جدا مى كنند.
5 - و سوگند به آنها كه آيات بيدار كننده (الهى ) را به (انبياء) القا مى نمايند.
6 - براى اتمام حجت ، يا انذار!
7 - كه آنچه به شما (درباره قيامت ) وعده داده مى شود به وقوع مى پيوندد.
8 - در آن هنگام كه ستارگان محو و تاريك گردند،
9 - و (كواكب ) آسمان از هم بشكافند،
10 - و در آن زمان كه كوهها از جا كنده شوند.
11 - و در آن هنگام كه براى پيامبران (به منظور اداء شهادت ) تعيين وقت شود.
12 - اين امر براى چه روزى به تاءخير افتاده ؟
13 - براى روز جدائى (حق از باطل ).
14 - تو چه مى دانى روز جدائى چيست ؟
15 - واى در آن روز بر تكذيب كنندگان .
تفسير:
وعده هاى الهى حق است ، واى بر تكذيب كنندگان !
در آغاز اين سوره مقدمه در پنج آيه ، پنج سوگند آمده كه در تفسير معنى آنها سخن بسيار است :
مـى فـرمـايـد: (سـوگـنـد بـه آنـهـا كه پى درپى فرستاده مى شوند) (و المرسلات عرفا.
(و آنها كه همچون طوفان و تند باد حركت مى كنند) (فالعاصفات عصفا).
(و سوگند به آنها كه مى گسترانند و منتشر مى سازند) (و الناشرات نشرا).
(و آنها كه جدا مى كنند) (فالفارقات فرقا).
(و آنها كه آيات بيدار كننده را القا مى نمايند) (فالملقيات ذكرا).
(براى اتمام حجت يا انذار) (عذرا او نذرا).
اكـنـون بـبـيـنـيـم ايـن سـوگـنـدهـاى سـربـسـتـه كـه از مسائل مهمى خبر مى دهد مفهومش چيست ؟
در اينجا سه تفسير معروف وجود دارد:
1 - تـمـام ايـن قـسـمـتهاى پنجگانه اشاره به بادها و طوفانها است ، كه نقش مؤ ثرى در بـسـيـارى از مـسـائل جـهـان طـبـيـعت دارند، بنابراين مفهوم آيات چنين مى شود: سوگند به بادهائى كه پشت سر هم مى وزند.
و سوگند به طوفانهائى كه شديدا حركت مى كنند.
و قـسـم بـه آنـهـا كـه ابرها را مى گسترانند و قطرات حياتبخش باران را از لابلاى آنها روانه سرزمينهاى خشك مى كنند.
و سوگند به آنها كه ابرها را بعد از ريزش باران پراكنده مى سازند.
و قسم به اين بادها كه با اين برنامه انسانها را به ياد خدا مى اندازند.
(بـعـضـى نـيـز (فـالعـاصـفـات عـصـفـا) را اشـاره بـه طـوفـانـهـاى عـذاب كـه نقطه مقابل بادهاى حياتبخش است دانسته اند كه آن هم به نوبه خود مايه تذكر و بيدارى است ).
2 - تـمـام ايـن سـوگـنـدهـا اشـاره بـه (فـرشـتـگـان آسـمـان ) اسـت ، يـعـنى قسم به فـرشـتـگانى كه پى درپى به سوى انبياء فرستاده مى شوند (يا فرشتگانى كه با برنامه هاى شناخته شده و معروف فرستاده مى شوند).
و قـسـم بـه آنـهـا كـه هـمـچـون طـوفـان بـا سـرعـت تـمـام بـه دنبال ماءموريت خود مى روند.
و به آنها كه آيات كتب آسمانى را در برابر پيامبران مى گسترانند و نشر مى دهند.
و آنها كه با اين عمل حق را از باطل جدا مى سازند.
و آنها كه ذكر حق و دستورات او را به انبياء القا مى كنند.
3 - سـوگـنـد اول و دوم نـاظـر بـه مساءله (بادها و طوفانها) است ، و سوگند سوم و چـهارم و پنجم را ناظر به نشر آيات حق به وسيله (فرشتگان )، و سپس جدا كردن حق از باطل ، و بعد القاء ذكر و دستورهاى الهى به پيامبران ، به منظور اتمام حجت و انذار است .
چـيـزى كه مى تواند شاهد بر تفسير سوم باشد اولا جداسازى اين دو دسته از سوگندها در آيـات بـه وسـيـله (واو) اسـت ، در حـالى كه بقيه به وسيله (فاء) عطف شده كه نشانه ارتباط و پيوند آنها است .
ثـانـيـا چـنـانكه خواهيم ديد همه اين سوگندها براى مطلبى است كه در آيه هفتم آمده يعنى حقانيت و واقعيت رستاخيز و معاد، و مى دانيم در آستانه رستاخيز دگرگونى عظيمى در عالم پـيـدا مـى شـود، طـوفـانـهـاى شـديـد زلزله هـا و حـوادث تـكـانـدهـنـده از يـكـسـو، و سپس تـشـكـيـل دادگـاه عـدل الهـى از سـوى ديـگـر كـه در آنـجـا فـرشـتـگـان نـامـه هـاى اعمال را نشر مى دهند، و ميان صفوف مؤ منان و كافران جدائى مى افكنند، و حكم الهى را در اين زمينه القا مى كنند.
اگر قسمتهاى پنجگانه فوق طبق اين تفسير بيان شود تناسبى با مقسم به يعنى چيزى كه براى آن سوگند ياد شده است خواهد داشت و تفسير اخير از اين نظر برترى دارد.
ذكـر در جـمـله (فـالملقيات ذكرا) يا به معنى علوم و دانشهائى است كه به انبياء القا شده ، يا آياتى است كه بر آنها نازل گشته است ، و مى دانيم در آيات قرآن از خود قرآن تعبير به (ذكر) شده است ، چنانكه در آيه 6 سوره حجر
آمـده اسـت و قـالوا يا ايها الذى نزل عليه الذكر انك لمجنون (دشمنان ) مى گفتند اى كسى كه ذكر بر تو نازل شده است تو ديوانه اى !
تـعـبـيـر بـه (المـلقـيـات ) بـه صـورت (جـمـع ) بـا ايـنـكـه فـرشـته وحى يعنى جـبـرئيل يك فرد بيشتر نبود، به خاطر اين است كه از بعضى از روايات استفاده مى شود كـه گـاه بـراى نـزول آيـات قـرآن گـروهـهـاى عـظـيـمـى از فـرشـتـگـان جـبـرئيـل را هـمـراهـى مـى كـردنـد، در آيـه 15 سـوره عبس نيز آمده است بايدى سفرة يعنى (آيـات قـرآنـى بـه دسـت سـفـيـران الهـى (فـرشـتـگـان ) بـر پـيـامـبـر اسـلام نازل شده است ).
حـال بـايـد ديـد كـه ايـن سوگندها براى چه منظورى است ؟ در آيه بعد پرده از روى اين معنى برداشته ، مى گويد: آنچه به شما وعده داده مى شود واقع خواهد شد (انما توعدون لواقع )
بعث و نشور، ثواب و عقاب ، حساب و جزا، همه حق است ، و ترديدى در آن نيست .
بعضى نيز آن را اشاره به تمام وعده هاى الهى ، اعم از وعده هائى كه به نيكان يا بدان در دنيا، يا در آخرت داده است ، ولى آيات بعد نشان مى دهد كه منظور فقط وعده قيامت است .
گـرچـه در ايـن آيـه اسـتـدلالى بـر مساءله معاد نشده است و تنها به ادعا قناعت گرديده ، ولى لطـف مـطـلب ايـنـجـا اسـت كـه در قـسـمـهـاى پـيـشـيـن مـطـالبـى آمـده كـه خـود از دلائل مـعـاد اسـت ، از جـمـله زنـده شـدن زمـيـنـهـاى مـرده بـه وسـيـله نـزول بـارانـهـا كـه خـود نـمـونـه اى از صـحـنـه مـعـاد اسـت ديـگـر نـزول تـكـاليـف الهـى بـر پـيامبران و ارسال رسل كه بدون وجود معاد نامفهوم است ، خود نشان مى دهد كه وعده رستاخيز قطعى است .
نـظـيـر ايـن مـطـلب در آيـه 23 سوره ذاريات نيز آمده است كه خداوند مى فرمايد: فو رب السـمـاء انـه لحـق : (سـوگند به پروردگار آسمان كه روزى شما حق است ) سوگند بـه (رب ) كـه اشـاره بـه ربـوبـيـت پـروردگـار و تـدبير او در جهان آفرينش است ايجاب مى كند كه بندگان را بى روزى نگذارد.
سـپـس به بيان نشانه هاى اين روز موعود پرداخته ، مى فرمايد: (اين روز موعود زمانى فرا مى رسد كه ستاره ها از صفحه آسمان محو و تاريك گردند). (فاذا النجوم طمست ).
(و آسمان (كواكب آسمان ) از هم شكافته شود) (و اذا السماء فرجت )
(و زمـانـى كـه كـوهـهـا از جـا كـنـده شـود) (و اذا الجبال نسفت ).
(طـمـسـت ) از مـاده (طـمـس ) (بـر وزن شـمـس ) بـه مـعـنـى مـحـو كـردن و زائل كـردن آثـار چـيزى است ، و در اينجا ممكن است اشاره به محو نور ستارگان باشد يا مـتـلاشـى شـدن آنـها، ولى تفسير اول مناسبتر است ، همانگونه كه در آيه 2 - تكوير آمده است و اذا النجوم انكدرت : (در آن هنگام كه ستارگان تاريك شوند).
و (نـسـفـت ) از مـاده (نـسـف ) (بـر وزن حـذف ) در اصل به معنى ريختن دانه هاى غذائى در غربال و تكان دادن آن است تا پوست از دانه جدا شود، و در اينجا به معنى خرد شدن و سپس بر باد رفتن كوهها است .
اصولا از آيات متعددى در قرآن مجيد استفاده مى شود كه پايان اين جهان
با يك سلسله حوادث بسيار هول انگيز و كوبنده همراه است ، به طورى كه نظام آن را به كلى متلاشى مى سازد، و جهان آخرت با نظامى نوين جايگزين آن مى گردد.
بـه طورى كه اين حوادث عجيب و وحشتناك است كه با هيچ بيانى نمى توان آن را توصيف كـرد، آيـا حـوادثـى كـه كـوهـهـا را از جـا مـى كـنـد و چـنـان بـه هـم مـى كـوبـد كـه تـبـديـل بـه غـبـار مـى شـود، و بـه صـورت پـشـمـهـاى زده شـده در مـى آورد قابل توصيف است ؟
و بـه تـعبير بعضى از مفسران عظمت اين حوادث به قدرى است كه عظيمترين زلزله هائى كـه انـسـان بـه چـشـم ديـده در بـرابر آن مانند ترقه هاى كوچكى است كه بچه ها براى بازى منفجر مى كنند در برابر بزرگترين بمب اتم .
و بـه هـر حـال ايـن تـعبيرات قرآنى دليل بر تفاوت زياد نظامات آخرت با نظامات دنيا است .
و به دنبال آن اشاره اى به صحنه رستاخيز كرده مى افزايد: (و اين در هنگامى است كه بـراى پـيـامـبـران تـعـيين وقت مى شود كه به نوبت بيايند و شهادت خود را درباره امتها بدهند) (و اذا الرسل اقتت ).
هـمـانـگـونـه كـه در آيـه 6 سـوره اعـراف آمـده اسـت ، فـلنـسـئلن الذيـن ارسل اليهم و لنسئلن المرسلين : (ما هم از كسانى كه رسولان به آنها مبعوث شدند سؤ ال مى كنيم ، و هم از رسولان ).
سـپـس مـى افـزايـد: (بـراى چـه روزى شـهـادت اين رسولان و گواهى آنها بر امتها به تاءخير افتاده )؟! (لاى يوم اجلت ).
(براى روز جدائى ) (ليوم الفصل ).
روز جـدائى حـق از باطل ، جدائى صفوف مؤ منان از كافران ، و نيكوكاران از بدكاران ، و روز داورى مطلق حق درباره همگان .
اين سؤ ال و جواب براى بيان عظمت آن روز بزرگ است و چه تعبير پر معنى و گويائى از آن روز شده است روز جدائيها!
سـپـس بـراى بـيـان عـظـمـت آن روز مـى فـرمـايـد: (تـو چـه مـى دانـى يـوم الفـصـل و روز جـدائيـهـا چـيـسـت )؟ (و مـا ادريـك مـا يـوم الفصل ).
جائى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) با آن علم وسيع و گسترده ، و با آن ديده تيز بينى كه اسرار غيب را مشاهده مى كرد ابعاد عظمت آن روز را به درستى نداند، تكليف بـقـيه مردم روشن است ، و همان گونه كه بارها گفته ايم درك تمام اسرار با عظمت قيامت براى ما زندانيان قفس دنيا ممكن نيست تنها شبحى از آن را مى بينيم و به آن ايمان داريم .
و در آخـريـن آيه مورد بحث ، تكذيب كنندگان آن روز را شديدا مورد تهديد قرار داده ، مى فـرمـايـد: (واى در آن روز بـر تـكـذيـب كـنـنـدگـان ) (ويل يومئذ للمكذبين ).
(ويل ) را بعضى به معنى (هلاكت )، و بعضى به معنى (انواع عذاب ) و بعضى آن را بـه مـعـنـى (وادى پـر عـذابى در جهنم ) تفسير كرده اند، اين كلمه معمولا در مورد حـوادث اسـفناك به كار مى رود، و در اينجا حكايت از سرنوشت دردناك تكذيب كنندگان در آن روز مى كند.
مـنـظـور از (مكذبين ) در اينجا كسانى است كه قيامت را تكذيب مى كنند، و مى دانيم كسى كـه ايـمـان به قيامت و دادگاه عدل خداوند و حساب و جزا نداشته باشد به آسانى مرتكب هـر گـونـه گـنـاه و ظـلم و فسادى مى شود، اما ايمان راسخ به آن روز به انسان تعهد و احساس مسؤ وليت و تقوى و پرهيزگارى مى بخشد.
نكته :
1 - محتواى اين سوگندها!
در آيـات فـوق نخست به بادها و طوفانها سوگند ياد شده ، و اين بخاطر نقش مهمى است كه آنها در جهان آفرينش دارند: ابرها را به حركت در مى آورند، و سپس آنها را بر فراز زمينها خشك و مرده پيوند مى دهند، و بعد از نزول باران آنها را متفرق مى سازند.
بذرهاى گياهان را جابجا مى كنند، و جنگلها و مرتعها به وجود مى آورند.
بسيارى از گلها و ميوه ها را بارور مى سازند، و حرارت و برودت را از
مـنـاطـق مـخـتـلف زمـيـن بـه نـقـاط ديـگـر مـى بـرنـد و هـوا را تعديل مى كنند.
هـواى زنـده و پـر اكـسـيـژن را از مـزارع و صـحراها به شهرها مى برند، و هواى آلوده را براى تصفيه به صحراها مى فرستند.
آبهاى دريا را متلاطم و مواج ، و براى موجودات زنده آبزى پر اكسيژن مى كنند آرى بادها و نسيمها خدمات عظيم و حياتى در جهان دارند.
بخش ديگر اين سوگندها كه از برنامه نزول وحى به وسيله فرشتگان سخن مى گويد نـيـز در عـالم مـعـنـى شباهت با وزش نسيم در عالم ماده دارد، فرشتگان ، كلمات وحى را كه هـمـچـون قـطـرات بـاران زنـده كـنـنـده اسـت بـر قـلوب پـيـامـبـران خـدا نـازل مـى كنند، و گلها و ميوه هاى معارف الهى و تقوى را در قلبها مى رويانند، و به اين ترتيب خداوند هم به مربيان عالم ماده و هم مربيان عالم معنى سوگند ياد كرده است .
و جـالب ايـنـكـه تـمام اين سوگندها براى بيان واقعيت روزى است كه تمام اين تلاشها و كوششها به ثمر مى نشيند روز قيامت و يوم الفصل .
آيه و ترجمه


الم نهلك الا ولين(16)
ثم نتبعهم الاخرين(17)
كذلك نفعل بالمجرمين(18)
ويل يومئذ للمكذبين(19)
الم نخلقكم من ماء مهين(20)
فجعلناه فى قرار مكين(21)
إ لى قدر معلوم(22)
فقدرنا فنعم القادرون(23)
ويل يومئذ للمكذبين(24)
الم نجعل الا رض كفاتا(25)
أ حياء و أ موتا(26)
و جعلنا فيها رواسى شامخات و أ سقيناكم ماء فراتا(27)
ويل يومئذ للمكذبين(28)

 


ترجمه :

16 - آيا ما اقوام (مجرم ) نخستين را هلاك نكرديم ؟
17 - سپس آخرين را به دنبال آنها مى فرستيم .
18 - (آرى ) اينگونه با مجرمان رفتار مى كنيم .
19 - واى در آن روز بر تكذيب كنندگان .
20 - آيا شما را از آبى پست و ناچيز نيافريديم ؟
21 - سپس آن را در قرارگاهى محفوظ و آماده قرار داديم .
22 - تا مدتى معين .
23 - مـا قـدرت بـر ايـن كـار داشـتـيـم پـس مـا قـدرتـمـند خوبى هستيم (و امر معاد براى ما سهل است )
24 - واى در آن روز بر تكذيب كنندگان .
25 - آيا زمين را مركز اجتماع انسانها قرار نداديم ؟
26 - هم در حال حياتشان و هم مرگشان .
27 - و در آن كوههاى استوار و بلند قرار داديم ، و آبى گوارا به شما نوشانديم .
28 - واى در آن روز بر تكذيب كنندگان .
تفسير:
با اينهمه مظاهر قدرت باز در معاد شك داريد؟!
در ايـن آيـات نـيـز از طـرق مـخـتـلف بـه مـنـكـران رسـتـاخـيـز هـشدار مى دهد، و با بيانات گوناگون آنها را از خواب سنگين غفلت بيدار مى كند.
نـخـسـت دسـت آنها را گرفته و به گذشته تاريخ مى برد، و سرزمينهاى بلا ديده اقوام كفار پيشين را به آنها نشان مى دهد، مى فرمايد: (آيا ما اقوام نخستين كه راه كفر و انكار را پيش گرفتند هلاك نكرديم ) (الم نهلك الاولين ).
آثار آنها نه تنها بر صفحات تاريخ كه بر صفحه روى زمين نيز نمايان است ،
اقـوامـى هـمـچـون قـوم (عـاد) و (ثـمـود) و قـوم (نـوح ) و قـوم (لوط) و قـوم (فرعون ) كه گروهى با طوفان ، و جمعى با صاعقه ، و عده اى با تندباد، و قومى با زلزله و سنگهاى آسمانى به كيفر اعمالشان مجازات و نابود شدند.
(سـپـس مـا اقـوام آخـريـن را كـه اعـمـال مـشـابـهـى دارنـد بـه دنبال آنها مى فرستيم ) (ثم نتبعهم الاخرين ).
چـرا كـه ايـن يـك سنت مستمر است و تبعيض و استثنا برنمى دارد، مگر ممكن است گروهى را به جرمى مجازات كند و همان جرم را براى ديگران بپسندد؟!
و لذا در آيـه بـعـد مـى افـزايـد: (ايـنـگـونـه ما با گنهكاران رفتار مى كنيم ) (كذلك نفعل بالمجرمين ).
ايـن آيـه در حـقـيـقـت بـه مـنـزله بـيـان دليـل بـر هـلاكـت اقـوام اوليـن و بـه دنـبـال آنـها هلاكت اقوام آخرين است ، چرا كه عذابهاى الهى نه جنبه انتقامجوئى دارد، و نه تصفيه حساب شخصى است ، بلكه تابع اصل استحقاق و مقتضاى حكمت است .
بـعـضـى گـفـته اند: منظور از (اولين ) اقوامى هستند كه در گذشته دور بودند، مانند قـوم نـوح و عاد و ثمود، و (آخرين ) اقوامى مى باشند كه بعد از آنها آمدند، مانند قوم لوط و قـوم فـرعـون ، ولى بـا تـوجـه بـه ايـنـكـه (نـتـبـعـهـم ) بـه صـورت (فـعـل مـضـارع ) آمـده در حـالى كه (الم نهلك ) معنى ماضى دارد روشن مى شود كه (اوليـن ) تـمام اقوام پيشين را مى گيرد كه به عذاب الهى هلاك شدند، و (آخرين ) كـفارى را شامل است كه در عصر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بودند، يا بعد از آن پا به عرصه وجود مى گذارند و آلوده جرم و گناه و ظلم و فساد مى شوند.
و سـرانـجـام نـتـيـجه گيرى كرده ، مى افزايد: (واى در آن روز بر تكذيب كنندگان ) (ويل يومئذ للمكذبين ).
(يومئذ) در اينجا اشاره به روز رستاخيز است كه مجازات اصلى و مهم آنها مربوط به آن روز اسـت ، و ايـن تـكـرار بـراى تـاءكـيـد مـطـلب اسـت ، و ايـنـكـه بـعـضـى احتمال داده اند كه اين آيه ناظر به عذاب دنيا مى باشد، و آيه مشابه آن كه قبلا آمد ناظر به عذاب آخرت است بسيار بعيد به نظر مى رسد.
سـپـس دسـت آنـهـا را گـرفـته ، و به عالم جنين مى برد، و عظمت و قدرت خداوند، و كثرت مـواهـب او را در ايـن جهان اسرار آميز، به آنها نشان مى دهد، تا از يكسو به قدرت خدا بر مـسـاءله رسـتـاخـيـز و مـعـاد پى ببرند، و از سوى ديگر خود را مديون نعمتهاى بيشمارش بدانند، و سر تعظيم بر آستانش فرود آورند.
مـى فرمايد (آيا ما شما را از آبى پست و ناچيز نيافريديم )؟! (الم نخلقكم من ماء مهين ).
سپس ما آن را در قرار گاهى مناسب و محفوظ و آماده قرار داديم (فجعلناه فى قرار مكين ).
قـرار گـاهـى كه تمام شرائط حيات و پرورش و رشد و محافظت نطفه انسان در آن از هر نظر تاءمين شده ، و آنقدر عجيب و جالب و موزون است كه هر انسانى را در شگفتى فرو مى برد.
سـپـس مـى افـزايـد: (قـرار گرفتن نطفه در آن جايگاه محفوظ تا مدت معينى ادامه دارد) (الى قدر معلوم ).
مـدتى كه آن را هيچكس جز خدا نمى داند، مدتى مملو از تغييرات و دگرگونيها و تحولات بـسـيار كه هر روز لباس تازه اى از حيات و زندگى بر نطفه پوشانيده مى شود، و او را در مسير تكامل در آن مخفيگاه پيش مى برد.
سپس نتيجه گيرى مى كند (ما قدرت بر اين كار داشتيم كه از نطفه بى ارزش و حقير و نـاچـيـزى چـنـان انـسـان شـريـف و كـاملى بسازيم ، پس ما قادر و تواناى خوبى هستيم ) (فقدرنا فنعم القادرون ).
ايـن همان دليلى است كه قرآن بارها براى اثبات مساءله معاد روى آن تكيه كرده است ، از جـمـله در آيـات آغـاز سـوره حـج مـى گـويـد: چـگونه در بازگشت مردگان به حيات جديد ترديد مى كنيد با اينكه قدرت او را در آفرينش اين انسان از يك نطفه بى ارزش ‍ مشاهده مى كنيد كه هر روزش معاد و رستاخيزى
است ؟! چه تفاوتى ميان خاك و آن نطفه بى ارزش است ؟
در پـايـان بـاز هـمـان جـمـله را تـكـرار فـرموده ، مى گويد: (واى در آن روز بر تكذيب كنندگان ) (ويل يومئذ للمكذبين ).
واى بر آنها كه اينهمه آثار قدرت او را مى بينند و باز او را انكار مى كنند.
امـيـر مؤ منان على (عليه السلام ) در اين زمينه مى فرمايد: ايها المخلوق السوى ، و المنشا المـرعـى فـى ظـلمـات الارحـام ، و مـضـاعفات الاستار، بدئت من سلالة من طين ، و وضعت فى قـرار مـكـيـن ، الى قـدر مـعـلوم ، و اجـل مـقسوم ، تمور فى بطن امك جنينا، لا تحير دعاء، و لا تـسـمـع نـداء، ثـم اخـرجـت مـن مـقـرك الى دار لم تـشـهـدهـا، و لم تـعـرف سـبـل مـنـافـعـها، فمن هداك لاجترار الغذاء من ثدى امك ، و عرفك عند الحاجة مواضع طلبك و ارادتك ؟!
اى مـخلوقى كه با اندام متناسب و در محيطى محفوظ آفريده شده اى ! در ظلمات رحم و پرده هـاى مضاعف ، آفرينش تو از عصاره گل آغاز شده ، و در قرارگاه محفوظى تا زمان معلوم و سرآمد معينى قرار داده شدى .
آن روز كـه چـنـين بودى و در رحم مادر حركت داشتى نه قدرت پاسخگوئى در تو بود، و نه توانائى شنيدن صداى كسى .
سـپـس از اين قرارگاه به سرائى آمدى كه هرگز آن را مشاهده نكرده بودى ، و راه منافع آن را نمى شناختى .
بـگـو چـه كـسـى در مـكـيـدن شـيـر از پـسـتـان مـادرت تو را هدايت كرد؟ و چه كسى راههاى وصول به نيازهايت را به تو نشان داد؟
در بـخـش ديـگـرى از ايـن آيـات بـه بـيـان قسمتى از آيات و نشانه هاى آفاقى خداوند و نـعـمـتـهـا و مـواهـب او در جـهـان بـزرگ مـى پـردازد كـه هـم دليـل بـر قـدرت و رحـمت واسعه او است ، و هم دليلى بر امكان معاد، در حالى كه در آيات گذشته سخن از آيات انفسى و مواهب خداوند در آفرينش خود انسان بود.
مـى فـرمـايـد: (آيـا مـا زمـيـن را مـركـز اجـتـمـاع انـسـانـهـا قـرار نـداديـم )؟! (الم نجعل الارض كفاتا).
(هم در حال حيات و هم مرگشان ) (احياء و امواتا).
(كـفـات ) (بـر وزن كـتاب ) و (كفت ) (بر وزن كشف ) به معنى جمع كردن و ضميمه كردن چيزى به يكديگر است ، و به پرواز سريع پرندگان نيز (كفات ) گفته مى شـود، چـرا كه به هنگام پرواز سريع بالها را جمع مى كند تا با سرعت بيشترى هوا را بشكافد و به پيش رود.
مـنـظـور اين است كه زمين قرارگاهى است براى همه انسانها، زندگان را روى خود جمع مى كند، و تمام حوائج و نيازهايشان را در اختيارشان مى گذارد، و مردگان آنها را نيز در خود جـاى مـى دهـد، كـه اگر زمين آماده براى دفن مردگان نبود عفونت و بيماريهاى ناشى از آن فاجعه اى براى همه زندگان به وجود مى آورد.
آرى زمين همچون مادرى كه فرزندان را دور خود جمع مى كند و زير
پر و بال خويش قرار مى دهد انسانها را روى خود جاى مى دهد، نوازش مى كند، تغذيه مى نـمـايـد، لباس مى پوشاند، مسكن مى دهد، و همه حوائجشان را تاءمين مى نمايد و مردگان آنها را نيز در دل خود نگاه مى دارد، و جذب مى كند، و آثار سوء آنها را از بين مى برد.
بـعضى در اينجا (كفات ) را به معنى پرواز سريع تفسير كرده ، و آيه را اشاره به حـركـت زمـيـن بـه دور آفـتـاب و حـركـات ديـگـر مـى دانـنـد كـه در زمـان نزول قرآن مسلما كشف نشده بود.
ولى بـا تـوجـه بـه آيـه بـعـد از آن يـعـنـى (احـيـاء و امـواتـا) تـفـسـيـر اول مناسبتر به نظر مى رسد.
بـه خـصـوص اينكه در روايتى آمده است كه امير مؤ منان على (عليه السلام ) هنگامى كه از مـيـدان صـفـيـن بـاز مـى گـشـت بـه نـزديـك كـوفـه رسـيـد، هنگامى كه چشمان مباركش به قـبـرسـتـانـى كـه بـيـرون دروازه كوفه بود افتاد فرمود: هذه كفات الاموات اى مساكنهم : (ايـن كـفـات مـردگـان اسـت يـعـنى منزلگاههاى آنها است ) و سپس نگاهى به خانه هاى كـوفـه كـرده ، و فـرمـود: هـذه كـفـات الاحـيـاء: (ايـن هـم مـنـازل زنـدگـان اسـت ) سـپـس آيـات فـوق را تـلاوت فـرمـود: الم نجعل الارض كفاتا احياء و امواتا.
اشاره به اينكه فاصله زيادى ميان منازل زندگان و مردگان وجود ندارد.
سـپـس بـه يـكـى از نـعـمـتهاى بزرگ الهى در كره زمين اشاره كرده ، مى افزايد: (در آن كوههاى ثابت و استوار و بلند قرار داديم ) (و جعلنا فيها رواسى شامخات )
اين كوهها كه سر به آسمان كشيده ، و ريشه هاى آن به يكديگر پيوسته است از يك سو همچون زرهى زمين را در بر گرفته ، و در برابر فشار داخلى و فشارهاى ناشى از جزر و مـد خـارجـى حـفظ مى كند، و از سوى ديگر جلو اصطكاك قشر هوا را با زمين مى گيرد، و پـنـجـه در هـوا انداخته و آن را با خود به گردش در مى آورد، و از سوى سوم طوفانها و بـادهـاى عـظـيـم را كـنـتـرل مـى كـنـد، و بـه ايـن تـرتـيـب از جـهـات مـخـتـلف بـه اهل زمين آرامش مى بخشد.
و در ذيـل هـمـيـن آيـه بـه يـكـى ديـگـر از بركات كوهها اشاره كرده مى افزايد: (و آبى گوارا به شما نوشانديم ) (و اسقيناكم ماء فراتا).
آبـى كـه هـم بـراى شـمـا گـوارا و مايه حيات است ، و هم براى حيوانات شما و زراعتها و باغهايتان .
درست است كه تمام آبهاى گوارا از باران است ، ولى كوهها مهمترين نقش را در آن ايفا مى كـنـد بـسـيـارى از چـشـمـه هـا و قناتها از كوهها مى جوشد، و سرچشمه بسيارى از نهرها و شـطـهاى عظيم از برفهاى متراكمى است كه بر قله هاى كوهها مى نشيند، و مهمترين ذخائر آبى انسانها را تشكيل مى دهد.
قـله كـوهـهـا بـه خـاطـر دورى از سـطـح زمـين هميشه سرد است و مى تواند ذخائر برف را سـاليـان دراز در خود جاى دهد تا تدريجا در پرتو آفتاب آب شود و به صورت نهرها جريان يابد.
در پـايـان ايـن قـسـمـت بـاز مـى فـرمـايـد: (واى در آن روز بـر تـكـذيـب كـنـنـدگـان ) (ويل يومئذ للمكذبين ).
هـمـان كـسـانـى كه اينهمه آيات و نشانه هاى قدرت حق را با چشم خود مى بينند، و اينهمه نـعـمـتـهـاى الهـى را كـه در آن غرقند مشاهده مى كنند باز هم رستاخيز و دادگاه قيامت را كه مظهر عدل و حكمت او است انكار مى نمايند.


این وب سای بخشی از پورتال اینترنتی انهار میباشد. جهت استفاده از سایر امکانات این پورتال میتوانید از لینک های زیر استفاده نمائید:
انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس